سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

پلی میان متون مقدس و زن معاصر


پلی میان متون مقدس و زن معاصر

یك برخورد, برخورد سنتی اعتقادی است كه در آن سعی می شود قالب و ظاهر متن یا به صورت تعبدی پذیرفته شود یا پس از آن كه مدلل شد, توجیه كنند

احكامی چون تعدد زوجات، بحث حضانت و دیهء نامتساوی زن و مرد ، در دنیای جدید با نقد مواجهند. مناسب‌ترین رویكردی كه در مواجههء این متون مقدس با دنیای جدید می‌توان به‌كار گرفت، ‌رویكرد تاریخی-الهامی است. این رویكرد در عین حال می‌تواند یك منطقهء بی‌طرف فكری بین روشنفكر مذهبی و غیرمذهبی در جامعهء ایران ایجاد كند. این را رضا علیجانی پژوهشگر علوم اجتماعی در سلسله ‌بحث‌هایش تحت عنوان «زن در متون مقدس» است كه در حسینیهء ارشاد مطرح كرده است. وی به بررسی چالش‌های جدی متون مقدس با انسان معاصر پرداخته و پس از آن رویكردهای موجود برای مواجهه با این چالش‌ها را شرح و در پایان مناسب‌ترین رویكرد را پیشنهاد داد.

ماحصل سخنان او را كه توسط مهرزاد غنی‌پور تنظیم شده، می‌خوانید:

نقد‌های مهم متون مقدس با انسان معاصر را بیشتر با توجه به متن مقدس مسلمان‌ها، یعنی قرآن، بررسی خواهم كرد در حالی كه این مساله فراگیرتر است و پیش از تمدن اسلامی در اروپا هم اتفاق افتاده و واتیكان هم با این مساله برخورد كرده است. چالش اول، برخی احكامی است كه در متون مقدس آمده است. تعزیراتی چون زدن تازیانه به بدن انسان دو برابر بودن دیه در ماه‌های حرام و در بحث زنان، تعدد زوجات و دیهء نابرابر زن و مرد را می‌توان نام برد. مثلائ اگر مردی زنی را بكشد برای مجازات آن مرد، نصف دیهء مرد توسط خانوادهء مقتول باید پرداخت شود. این موارد در متون مقدس دیگر نیز دیده می‌شود. چالش دیگر مربوط به برخی مفاهیم و آموزه‌های فرهنگی است كه در این متون آمده است. مثلا جهان‌شناسی متون مقدس مبتنی است بر خدا یا خدایان، فرشتگان، ایزدان، ابلیس، شیطان و جن كه در ادبیات مذهبی- سنتی ما هم خیلی رواج دارد یا بحث سحر یا چشم‌زخم و برتری مذكر بر مؤنث كه در متون دیده می‌شود. نكتهء سوم، برخی آیات و نشانه‌هایی است كه در متون مقدس آمده است مثل هفت آسمان یا نگاه عمودی كه به جهان وجود دارد. ماه و خورشید كه با هم حركت می‌كنند و هیچ گاه به هم نمی‌رسند. یا سیر شكل‌گیری جنین در متون مقدس كه با علم امروز خوانا نیست. محور چهارم هم مجازات‌های تاریخی است كه در همهء متون مقدس كمابیش وجود دارد. مثل عذاب‌های ناگهانی و نابودكننده كه بر سر قومی نازل می‌شود و آنها را نابود می‌كند.

● رویكردهای متفاوت برای پاسخگویی به چالش‌ها

در مواجهه با چالش‌های بالا برخوردهای اجتهادی و تاویلی‌ای صورت گرفته است اما به نظر می‌رسد كه همهء این چالش‌ها را نمی‌توان با این نوع رویكرد حل و فصل كرد. در عین حال بین برخی از پدیده‌های جدید و قدیم هیچ نسبتی نمی‌توان برقرار كرد. به‌همین خاطر بعضی از این آیات را نمی‌توان با برداشت جدیدی توضیح داد و رویكرد اجتهادی-تاویلی با متون تا یك جایی پاسخگو است و از آنجا به بعد باید رویكردی به‌نام تاریخی- تحلیلی را جایگزین كنیم.

به این چهار چالش مهم شش پاسخ داده شده كه یك ویژگی مشترك واكنش‌های مذهبی در برخورد با این چالش‌ها گزینشی-پرشی برخورد كردن و كنار گذاشتن بخشی از آیات و عبور كردن از آنهاست. دومین ویژگی مشترك توجیه و تفسیر و اجتهاد و تاویل در ارتباط با آن بخش گزینش‌شده است. از این شش نوع برخورد، چهار نوع آن مؤمنانه است یعنی این برخورد توسط مذهبی‌ها و روشنفكران مذهبی صورت گرفته است و دو نوع دیگر غیرمؤمنانه است.

یك نوع غیرمؤمنانهء آن برخورد تحلیلی و غیردینی است كه در آن پیامبر به مثابهء یك مصلح اجتماعی و مانند یك حكیم مثل كنفوسیوس تلقی می‌شود. در این رویكرد جنبهء دینی مباحث كنار گذاشته می‌شود و این رویكرد پژوهشگرانه است. در این رویكرد با متن مقدس مثل نوشتهء یك مصلح اجتماعی برخورد می‌شود.

اما برخوردهای دیگری هم هست كه این چالش‌ها را دستمایهء حمله و تمسخر قرار داده‌اند. در این رویكرد بیشتر ستیزه‌گرانه و گزینشی برخورد شده است و بر برخی موارد تاكید و برخی را نادیده می‌گیرند.

یك برخورد، برخورد سنتی اعتقادی است كه در آن سعی می‌شود قالب و ظاهر متن یا به‌صورت تعبدی پذیرفته شود یا پس از آن كه مدلل شد، توجیه كنند. برای مثال در بحث تقسیم ارث، دلیل می‌آورند كه چون مرد نفقهء زن را می‌دهد پس حكم درستی است. چالش‌هایی مانند طبقات آسمان یا برتری جنس مرد بر زن را نیز به نفع سنت تعبیر می‌كنند به این امید كه بعدائ معلوم شود علم جدید اشتباه كرده است.

برخورد دوم علمی-انطباقی است. در این برخورد متن پذیرفته شده و سعی بر آن است كه آن را بر علم جدید منطبق كنند. مثلائ فرشتگان و ابلیس به امور طبیعی تعبیر می‌شوند. می‌گویند فرشتگان یعنی نیروهای طبیعی، شیطان یعنی میكروب و آسمان‌های هفت‌گانه یعنی كهكشان‌ها. اما همهء این‌ها گزینشی است و بخش دیگری از متن را می‌توان آورد كه مغایر با این برداشت و استدلال باشد. مثلائ در قرآن آمده است كه ماه، نور و خورشید چراغ این هفت آسمانند در حالی كه اگر آسمان همان كهكشان باشد این‌ها چراغ همهء كهكشان‌ها نیستند. همین‌طور در رابطه با مسالهء زنان نیز این تعبیرها وجود دارد; مثلا بنی‌صدر معتقد بود كه موی خانم‌ها اشعه‌ای ساطع می‌كند و از این طریق دلایل علمی برای وجوب حجاب عنوان می‌كرد.

رویكرد سوم، برخورد تاویلی-تطبیقی است. این رویكرد متن را بر علم جدید منطبق نمی‌كند ولی یك قرائت جدید از متن ارایه می‌دهد كه می‌توان آن را همسو با متن دانسته و بپذیریم یا اینكه مغایر بدانیم و نپذیریم. مثلائ رویكرد شریعتی تاویلی-تطبیقی است. او دربارهء تركیب انسان از روح و جن می‌گوید كه این به معنای دوساختی بودن انسان است یعنی انسان هم میل به پستی دارد هم میل به استعلا. این گروه، زبان متن را زبان سمبلیك می‌دانند نه واقع‌نما در حالی كه در برخورد هرمنوتیكی ساختار متن باید حفظ شود چون در غیر این صورت مبنایی برای فهم متن باقی نمی‌ماند. اما این رویكرد همیشه پاسخگو نیست. مثلائ اینكه در متن آمده كه مردان قوام بر زنان هستند سعی كرده‌اند از «قوام» معنی دیگری درآورند.

رویكرد تاریخی- الهامی در مقابل سه رویكرد مؤمنانهء بالا كه یا می‌گویند ما عقلمان نمی‌رسد و متن درست است، یا اینكه علم جدید هم همین را می‌گوید و آخری كه قرائت جدیدی از متن متناسب با علوم اجتماعی و روانشناسی ارایه می‌كند، رویكرد چهارمی هم وجود دارد كه رویكرد تاریخی-الهامی است كه مبتنی بر گسست و پیوست است. محور این بحث پذیرش دیالكتیك زمینه و متن یعنی ارتباط بین یك متن مقدس و زمینهء تاریخی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن است. این دیالكتیك، دیالكتیك پذیرش و فراروی یا دیالكتیك تاثیرپذیری و تاثیرگذاری است. یعنی این متون هم علم و عقل و عدل زمانه را پذیرفته‌اند و هم علیه آن مبارزه كرده‌اند و فراروی‌هایی را هم شامل می‌شوند. این متون در علم و عقل و عدل زمانهء خویش رفرم یا اصلاح انقلابی كرده‌اند، یعنی بخشی از واقعیت را پذیرفته و سعی می‌كنند آن را اصلاح كرده و به سمت اهدافی كه دارند ببرند. این متون همان‌گونه كه تاثیر گذاشته‌اند، تاثیر نیز پذیرفته‌اند.

این رویكرد گامی فراپیش برای نوگرایی مذهبی است. طبق این نوگرایی مذهبی رویكرد اجتهادی-تاویلی نفی نمی‌شود ولی در یك حوزهء خاصی محصور است كه از آنجا به بعد باید از رویكرد تاریخی-الهامی استفاده كنیم. سه نكتهء مهم در این رویكرد وجود دارد. اول این كه در این رویكرد پیشینهء تاریخی مباحثی را كه در متون آمده در فرهنگ و تمدن‌های دیگر در نظر بگیریم و به روند این مباحث در تاریخ توجه كنیم. مثلائ مسالهء توفان نوح فقط در قرآن نیامده بلكه در اساطیر بشر هم هست و باید به این روند توجه داشته باشیم كه این مفاهیم وجود داشته و به‌یكباره در قرآن مطرح نشده است. همچنین موضوع آخرالزمان‌شناسی و این كه جهان به‌گونهء خاصی به پایان می‌رسد را در اسطوره‌ها و فرهنگ‌های دیگر از جمله اسطوره‌های قارهء آمریكا می‌توان یافت. اساطیر و دیگر عناصر فرهنگی قبلائ نیز در جوامع وجود داشته‌اند و در ادیان بازتولید شده‌اند. این رویكرد از متن هاله‌زدایی می‌كند و باعث می‌شود فكر نكنیم این عناصر فقط مربوط به مذهب ماست و تعصب‌ها را كمرنگ می‌كند. در نتیجه با دانستن گذشتهء یك اندیشه بتوانیم بهتر با متون برخورد كنیم.

نكتهء دوم توجه به تاثیرپذیری متن از مناسبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن جامعه و آنچه در ناخودآگاه جمعی آن جامعه وجود دارد، است. مثلائ از اقوام عاد و ثمود و شعیب در عهدین خبری نیست و فقط در قرآن به این اسامی بر می‌خوریم، به این دلیل كه این مفاهیم به جغرافیای حجاز مربوط می‌شود كه در ناخودآگاه جمعی جامعهء پیامبر وجود داشته است. در نظر گرفتن نوع تاثیرگذاری‌هایی تاریخی كه این متون داشته‌اند، سومین نكتهء مهم در مفهوم این رویكرد است. بسیاری از مورخین معتقدند كه قرآن فرهنگ‌سازترین و تمدن‌سازترین متن بوده است و در جامعه‌ای كه از لحاظ مناسبات اجتماعی عقب‌مانده بوده تمدن‌سازی كرده است. این هدف در مورد انجیل با توجه به این‌كه مسیح در یك امپراتوری ظهور كرد متصور نیست.

با این رویكرد می‌توان یك منطق و منطقهء مشترك بی‌طرف فكری بین روشنفكر مذهبی و روشنفكر غیرمذهبی در جامعه‌مان ایجاد كنیم كه این می‌تواند برای بهبود فضای دوقطبی جامعه بسیار مناسب باشد. نمونه‌هایی از این منطق مشترك را می‌توان در گفته‌های محققان و مستشرقان بسیاری دید.

رضاعلیجانی