جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
تاثیرات موسیقی بر ذهن
آیا همه انسانها نابغهاند؟ آمارها این طور نشان نمیدهد. در حقیقت شاید بیشتر انسانها ذاتاً با استعداد نباشند. بیشتر مردم تقریباً در حد متوسط هستند. شاید تعداد خیلی كمی بالاتر یا پایینتر از این حد باشند.
به طور كلی مردم برای یاد گرفتن در تلاشاند و میخواهند بیشتر در مورد دنیای اطرافشان بدانند و آگاهتر شوند. برخی انسانها سریعتر و بهتر یاد میگیرند و این سرعت یادگیری است كه نوابغ را از نظر یادگیری از طبقه متوسط جدا میكند. نابغهها در زمان یادگیری دچار مشكل نمیشوند چون خیلی زود یاد میگیرند ولی دیگران، به كمك احتیاج دارند. روش مناسب در افزایش سرعت یادگیری، موسیقی است.
افراد با موسیقی، آموزش میبینند و به خاطر آن مغزشان سریعتر رشد میكند. برخی موسیقیها هنگامی كه به طرز صحیحی اجرا میشوند میتواند اثرهای مثبتی بر یادگیری و طرز برخورد و نگرش فرد داشته باشد. موسیقی وسیلهای است قوی و وقتی به مفهوم آن توجه كنیم میتواند تغییرات مثبت و منفی چشمگیری در زندگیمان داشته باشد.
اولین و مهمترین آن یادگیری در كودكان است. اصول یادگیری در سن كم به كودك القا میشود و اهمیت به این اصول میتواند تأثیرات مهمی در آینده یادگیری كودك داشته باشد، البته وقتی موسیقی به روش سودمندی به كار برده شود، این در بسیاری جهات به كودك كمك میكند.
روشی كه یادگیری را برای كودك آسانتر میسازد، برگزاری كلاسهای موسیقی در فعالیتهای روزمره كودك است. مطالعهای بر روی ده كودك سه ساله انجام شد كه توانایی و سرعت چیدن قطعات پازِل در آنها مورد آزمایش قرار گرفته بود.
بعد از گرفتن آزمون اولیه به پنج كودك روزانه سی دقیقه آموزش خوانندگی و به پنج كودك دیگر هفتهای پانزده دقیقه درس پیانو داده شد. درسها برای یك دوره، بیش از شش ماه اجرا شد و بعد از شش ماه همه بچهها پیشرفت چشمگیری در سرعت چیدن پازل از خود نشان دادند.
محققان این مهارت را، در كنار هم قرار دادن قطعههای پازل یافتند، مثل استدلال مشابهی كه مهندسان، شطرنجبازان و ریاضیدانان عالیرتبه به كار میبرند. این مطالعه بر روی كودكانی انجام شد كه امتیازات اولیهٔ آنها پایینتر از حد متوسط بود ولی پس از آزمایش، امتیاز آن تقریباً دو برابر شد.
محققان كارِ قرار دادن قطعات پازل در كنار هم را استدلال انتزاعی نامیدند. با آموزش موسیقی چنین مهارتهای انتزاعی را در انجام ریاضی و یا برخی كارهای دیگر كه فرد باید آنها را در ذهنش به تصویر بكشد، تمرین میكند و به كار میبرد.
مطالعهای هشت ماهه توسط فرانسیس. اچ. راشر (Frances H. Rauscher) از دانشگاه كالیفرنیا صورت گرفت كه در آن به نوزده كودكستانیِ حدوداً بین ۳ تا ۵ سال، هفتگی آموزشهای پیانو و روزانه آموزش خوانندگی داده میشد. درحالیكه به پانزده كودكستانی دیگر هیچ آموزش موسیقی داده نشد. در نیمه و پایان این مطالعه، آزمایشی روی آنها صورت گرفت. تنها بعد از چهار ماه امتیازها در آزمون قرار دادن قطعات پازل برای درست كردن یك عكس در گروهی كه آموزش موسیقی دیده بودند به طور قابل توجهی پیشرفت كرده بود، درحالیكه گروه كنترلشده پیشرفتی نداشت گرچه هر دو گروه با امتیازی مساوی شروع كرده بودند.
شاید این نوع پیشرفت آن طور كه مردم تصور میكنند باعث تغییر و اصلاح نشود ولی نتیجهٔ آن را نمیتوان نادیده گرفت. راشر(Rasher)، اظهار میكند كه آموزش موسیقی میتواند باعث پیشرفت هوشی كودك برای مدت طولانی و شاید هم به طور دائمی شود.
در آینده، با استفاده از این مهارتها، تحقق چنین تغییرات و پیشرفتهایی در یادگیری كودك میتواند تأثیرات مهمی بر آنها داشته باشد.
طبق پیشرفتهای حاصلشده در این دوره، موسیقی میتواند خیلی مفید باشد. وقتی موسیقی در كلاسهای درس اجرا میشود و ضمن آن برنامهٔ درسی اصلی آموزش داده شود، وسیلهای مفید در فهم خواهد بود. در نیویورك برنامهای به نام آموزش از طریق برنامه هنری توسعهیافته یا LEAP برای مدتی اجرا شد كه در آن موسیقی در دوره تحصیلی مدرسه اجرا شد تا امتیازات تحصیلی كودكان را در همه سطوح بهبود بخشد. یكی از راههایی كه موسیقی در آن اجرا میشود ریاضیات است و آن را ریاضی موسیقایی نامیدهاند.
در آن معلم ریتم (نواخت) را در حساب كردن و محاسبه و به دست آوردن سود، در اصول ریاضی جای داده. با ریتم، دانشآموزان بهتر اصول پایه ریاضی مثل كسر و ضرب را میآموزند. كریستین بارد (Christin Bard) مشاور LEAP بیان میكند كه موسیقی به مهارتهای ادراكی كمك میكند و این به دانشآموزان اعتماد به نفس میدهد. در كل، دانشآموزان با اعتماد به نفس به موفقیت دست مییابند و مهمتر از همه نگرش و طرز برخوردشان نسبت به ریاضی و یادگیری به طور اساسی بهبود مییابد.
موسیقی بهعنوان برنامه تحصیلی كامل و جداگانه میتواند تغییرات اساسی مثبتی در فرایند یادگیری جوانان داشته باشد. مری جین كالت (Mary Jane Collete) رئیس اداره تحصیل فرهنگی هنری بخش آموزش و پیشرفت حرفهای مدارس دولتی نیویورك بیان میكند:
فكرِ بسیار خوبِ تحصیل موسیقی نه تنها باعث یادگیری موسیقی كه ارزش اصلی دارد میشود بلكه به دانشآموزان فرصت گوش دادن، عكسالعمل، دیدن، لمس كردن و حركت را میدهد. همچنین آموزش مهارتهای موسیقی، اجرا و تئوری، تدابیر ارزشمندی را تأمین میكند كه به یادگیری مهارتهای تجزیه و تحلیل، تركیب و ارزیابی كودكان كمك میكند. دانشآموزان میآموزند اطلاعات را پردازش كنند و با استفاده از تجربههای عینی، شناختی و ادراكی و حركتی دانش را انتقال دهند.
مریجینكالت طرفدار برنامهای است به نام یادگیری خواندن توسط هنر (LTRTA) كه هنر را رشتهای جداگانه، در برنامه تحصیلی پایه، به جای استفاده از آن بهعنوان كمكی برای قسمتهای مختلف دورهٔ تحصیلی به حساب آورده. موسیقی در حین شنیدن به شكلهای مختلف آن، صحبت كردن در مورد آن، در تلاش بودن برای فهمیدن و تفسیر كردن آن به روشهای مختلف و در بسیاری جهات از طریق دنبال كردن و پیروی از آن یاد گرفته میشود. او در ادامه بیان میكند:
این تجربیات موسیقایی باعث ایجاد شور و هیجان در كودك میشود و بدین وسیله باعث پیشرفت كودك در خواندن، نوشتن، فكر كردن و مهارتهای دیگر میشود. یادگیری به كمك تمام حواس، فرایند یادگیری را توسعه میبخشد و شیوههای مختلف آموزشی را اصلاح میكند.
وقتی كلاس درس، موسیقی را شامل میشود، میتواند تأثیرات عظیمی بر مراحل اولیه یادگیری كودك داشته باشد. موسیقی همچنین میتواند تأثیرات قابل توجهی بر بزرگترها از نظر یادگیری داشته باشد ولی این تأثیر به اندازه تأثیر موسیقی بر كودكان نیست.
بههرحال این موضوع واضح و كاملاً قابل درك میباشد كه كودك سریعتر میآموزد و همچنین برای كودكان، انجام كارهای وابسته به موسیقی مثل نواختن یك آلت موسیقی چیزی است كه شاید به آن اندازه برای بزرگترها جالب و هیجانآور نباشد. كودكان این كار را انجام میدهند چون برای آنها جدید و هیجانآور است درحالیكه بزرگترها برای انجام كارها باید تحریك شوند چون كاری را كه به نظرشان ساده میآید انجام نمیدهند. این برای بزرگترها یك موضوع انتخابی است ولی وقتی انتخاب كردند كه موسیقی را در زندگی روزمره خود جای دهند تأثیرات چشمگیری خواهد داشت ولی باز با تأثیر آن بر كودكان قابل مقایسه نیست.
موسیقی اثر مهم دیگری نیز بر افراد در تمام سنین دارد و آن طرز برخورد آنهاست. این منطقی به نظر میرسد كه تظاهر كنیم موسیقی برای افرادی كه كمترین تمایل را به شغلهای خاص و یا فعالیتهای ویژه دارند بیشترین كمك را میكند، ولی موسیقی این نظر را تغییر میدهد. موسیقی به شنونده انگیزه و طرز برخورد مثبت ارائه میدهد. با گوش فرادادن به موسیقی دلپذیری در محیط و حین انجام كاری دشوار میتوان آن را آسانتر ساخت. در مواردی ممكن است موسیقی طرز برخورد مثبت را افزایش ندهد ولی فشار كار را كم و آن را آسانتر میكند.
مطالعهای توسط Shawn E. Mueske فارغالتحصیل دانشگاه Mankato State صورت گرفت تا تأثیرات موسیقی (زمینه) را بر برخورد، موقعیت، گذر زمان در لابراتوار و بر رفتار كاری افراد، تعیین كند. او از گروهی كنترلشده كه به موسیقی معروف و دلنشینی بهعنوان موسیقی زمینه گوش میدادند استفاده كرد و فهمید كه تفاوت واقعیای در رفتار و شیوه برخورد یا موقعیت و پیشرفت دو گروه نیست ولی افزایش قابل توجهی در گذر زمان در لابراتوار و مدت زمان كاركردن به وجود آمد.
موسیقی زمینه میتواند هنگامی كه افراد فكر میكنند، یاد میگیرند و كار میكنند مفید باشد ولی موسیقی باید درست اجرا شود. به سادگی فهمیده میشود كه موسیقی غنایی باید آرام باشد چون اگر این گونه نباشد ذهن را منحرف میكند و منطقی است كه نتیجه بگیریم، اگر موسیقی مفید است میتوان آن را بلندتر از موسیقی غنایی كرد ولی نه زیاد بلند، چون هر موسیقی كه بیش از اندازه كافی بلند باشد یادگیری و تفكر را سختتر میكند.
همانطور كه میبینیم شنونده بر موسیقی برتری دارد چون هدف اصلی و اولیهٔ موسیقی این است كه بر حالت رفتاری و طرز برخورد شخص اثر بگذارد. اگر شخص به موسیقی غنایی گوش كند، درحالیكه این موسیقی او را ناراحت میكند، این نوع موسیقی نمیتواند به او كمك كند كه فكر كند چون بسیار سخت است كه ذهن بتواند بر آن غلبه كند.
وقتی شخص به موسیقی زمینه گوش میدهد مهم است كه موسیقیای كه برایش آشناست و آن را دوست دارد باشد و همچنین به او آرامش دهد و این اصلاً خوب نیست كه شخص به موسیقیای گوش كند كه فرض میكند باعث آرامش میشود و نیز برایش آشنا نیست.
امروزه استرس و اضطراب، خطری برای سلامتی است. استرس در زندگی روزمره فراوان است و بنابراین ما هر كاری كه برای سلامتی خود انجام دهیم مفید است. روشی مهم برای كم كردن استرس در زندگی روزمره، گوش دادن به موسیقی است. سالها پیش قطعه موسیقیهایی منحصراً به هدف تمدد اعصاب و كاهش استرس خلق شد. مطالعات نشان داده كه موسیقیهای Relaxation یا تمدد اعصاب تنشها را كم میكند اما گوش دادن به موسیقی انتخابی اثر بهتر و سودمندتری دارد.
مطالعهٔ دیگری روی ۲۰۵ نفر صورت گرفت تا اثرات موسیقی مینور و ماژور را نشان دهد. موسیقی مینور (گام كوچك) به فرد احساس مالیخولیایی، غم و اندوه و ناامیدی و موسیقی ماژور(گامی بزرگ) بیشتر اوقات احساس خوشحالی، سرزندگی، شادابی، لذت و هوشیاری را به فرد میدهد.
موسیقی وسیلهای مفید است و انكار آن دور از حقیقت میباشد. موسیقی و سایر هنرها باعث ارزش بخشیدن به زندگی میشود و بدون آن تنوعی نیست و حتی در فرهنگ نیز خلل ایجاد میشود. در آینده، شاید، روشی مطلوب برای یادگیری این باشد كه موسیقی را در هر مدرسهای در دورهٔ تحصیلی جای دهند. اگر هر مدرسهای دانشآموزانش را پشتیبانی و تشویق كند كه موسیقی را آزادانه دنبال كنند و در زندگی روزمره خود بیاموزند و به كار برند، افراد در یادگیری و كار كردن كارآمدتر خواهند بود، و در كل دانشآموزان بهتری نیز خواهند شد.
موسیقی برای انسان قدرتی است بزرگتر از آنچه تصور میشود. با مطالعه بیشتر انسان میآموزد كه چگونه قدرت آن را مهار نماید و از آن استفاده بهتری كند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست