یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

۱۱ هزار تعریف برای «رمانتیسیسم » بحران هبوط


۱۱ هزار تعریف برای «رمانتیسیسم » بحران هبوط

این نوشته مختصر كه در معرفی رمانتی سیزم در اروپا درعرصه تحول تاریخی اش مربوط می شود و به مناسبت سالروز درگذشت یكی از پرچمداران و فعالان این جنبش در تاریخ اروپا ژان ژاك روسو دوم ژوییه ۱۷۷۸ م چاپ می شود از این جهت لازم به نظر می رسد

ما اغلب‌ از دیگران‌ شنیده‌ایم‌ كه‌ سخنان‌ یا رفتار و حالات‌ ویژه‌یی‌ را، رمانتیك‌ یا رمانتیكی‌ می‌نامند یا احتمالا افرادی‌ با كردارهای‌ عجیب‌ و به‌ ظاهر خلاف‌ عرف‌ عام‌ را رمانتیك‌ اطلاق‌ می‌كنند.با اندكی‌ دقت‌ در روحیات‌ رمانتیك‌ها كه‌ جلوه‌ اصلی‌اش‌ احساسات‌ عمیق‌ وقوی‌ و فاصله‌ گرفتن‌ از قواعد خشك‌ و سخت‌ منطقی‌ وعقلی‌ است‌ درمی‌یابیم‌ كه‌ همه‌ ما به‌ نحوی‌ رمانتیك‌ بوده‌ و بعضا چاره‌یی‌ جز رمانتیك‌بودن‌ نداریم‌! شاید بهتر باشد اندكی‌ با روحیات‌ رمانتیكی‌ و ویژگی‌هایی‌ كه‌ برای‌ آن‌ برمی‌شمرند آشنا شویم‌ و در یابیم‌ كه‌ انسان‌ها با توجه‌ به‌ چند بعدی‌ بودن‌ و اینكه‌ تنها عقل‌ و محاسبه‌ دقیق‌ نیست‌ كه‌ سرشت‌ و شخصیت‌ او را شكل‌ می‌دهد بلكه‌ بخش‌ اعظم‌ شخصیتش‌ احساسات‌، ذوق‌، وجد و حال‌ است‌ كه‌ از لوازم‌ رمانتیك‌گری‌ است‌ در برخی‌ مواقع‌ چاره‌یی‌ به‌جز رمانتیك‌ بودن‌ ندارند پس‌ با این‌ مقدمه‌ مختصر، به‌ تاریخچه‌ و مسیر رمانتی‌ در اروپا می‌پردازیم‌:

تاریخچه‌ بحث‌

واژه‌ رمانتیك‌ از روم‌ قدیم‌،یا زبان‌های‌ رومی‌ اخذ شده‌ كه‌ با اتخاد لاتین‌ همان‌كه‌ توسط‌ مردم‌ عادی‌ ایتالیا صحبت‌ شد با زبان‌های‌ بومی‌ بربرهای‌ شمالی‌، كه‌ آن‌ كشور را فتح‌ كرده‌ بودند حاصل‌ شده‌ است‌.

در قرون‌ وسطی‌ كلمه‌ Romance‌ (رمانس‌)بر زبان‌های‌ بومی‌ و محلی‌ تازه‌یی‌ دلالت‌ می‌كرد كه‌ از زبان‌ لاتین‌ مشتق‌ شده‌ بودند. با این‌ نامگذاری‌، این‌ زبان‌ها از زبان‌ رسمی‌ وعلمی‌ لاتین‌ كه‌ در مكتب‌ و مدرسه‌ آموخته‌ می‌شد، متمایز می‌شدند.nر آغاز صفت‌ رمانتیك‌،منسوب‌ بودن‌ به‌ رمانس‌ و رمان‌ را می‌ رساند، یعنی‌ همان‌ آثاری‌ كه‌ به‌ زبان‌های‌ بومی‌ تالیف‌ می‌شد. این‌ آؤار، عمدتا ماهیتی‌ خیالی‌ و خیال‌انگیز و پر احساس‌ داشتند و مبتنی‌ بودند بر ماجراهای‌ پهلوانی‌ یا عاشقانه‌ و ماجراجویانه‌ و آكنده‌ از صحنه‌های‌ پرشور و عواطف‌ و حالات‌ و پدیده‌های‌ غیرواقع‌ نمایانه‌ كه‌ خواننده‌ نمی‌ توانست‌ احتمال‌ وقوع‌ آنها را تصور كند و بطور كلی‌ با دیدگاه‌ عقلانی‌ قرن‌ هفدهم‌ همگونی‌ و معنای‌ چندانی‌ نداشت‌. از همین‌رو است‌ كه‌ در این‌ دوره‌ معنای‌ كلمه‌ «رمانتیك‌» منفی‌ است‌ و بر مفاهیمی‌ همچون‌ «اغراق‌آمیزبودن‌»، «مضحك‌بودن‌»، «خیالاتی‌بودن‌»، «كودكانه‌بودن‌»، و «نامعقول‌بودن‌» دلالت‌ دارد.از این‌ دوره‌ به‌ بعد،این‌ اصطلاح‌ در وصف‌ روستاها، كوهساران‌،چشمه‌هاو پدیده‌هایی‌ از این‌ دست‌ نیز به‌كار می‌رود و عمدتا معنای‌ بكر، دست‌نخورده‌، خیال‌انگیز و رویایی‌ را می‌رساند. از نیمه‌ دوم‌ قرن‌ هجدهم‌ و همزمان‌ با تحولات‌ فكری‌ و اجتماعی‌ كه‌ به‌ آهستگی‌ روی‌ می‌دهد،كلمه‌ رمانتیك‌ بتدریج‌ ارزش‌ و معنایی‌ مثبت‌تر پیدا می‌كند و این‌ زمانی‌ است‌ كه‌ اندك‌اندك‌ «عصر خرد»، جای‌ خود را به‌ «عصر احساس‌» می‌ دهد. واژه‌ رمانتیك‌ هم‌ در فرانسه‌ و هم‌ در آلمان‌ تحت‌ تاثیر انگلیس‌ و زبان‌ انگلیسی‌ پیدا می‌شود.

تعاریف‌ و كاربردهای‌ «رمانتیك‌ و رمانتیسم‌» در نزد رمانتیك‌ها

فریدریش‌ شلگل‌ می‌گوید:«آن‌ چیزی‌ رمانتیك‌ است‌ كه‌ موضوع‌ و محتوایی‌ عاطفی‌ و احساساتی‌ را در شكل‌ و صورتی‌ تخیلی‌ و خلاقانه‌ به‌ تصویر درآورد.»البته‌ این‌ دیدگاه‌ مسیحی‌ شلگل‌ اهمیت‌ خاصی‌ دارد و اصولا رمانتیسم‌ از طریق‌ مسیحیت‌ باعرفان‌ و شهودگرایی‌ پیوند یافت‌. «اعتقاد به‌ اینكه‌ روح‌ ارزشمندتر از جسم‌ است‌ و قلمرو روحانی‌ قوانین‌ دیگری‌ دارد، یك‌ عاطفه‌ تازه‌ انسانی‌ پدید آوردأ یك‌ عشق‌ احساساتی‌.»كلمه‌ رمانتیك‌، آنچنان‌ وسیع‌ و گسترده‌ است‌ و برای‌ اغراض‌ مختلف‌ به‌كار رفته‌ كه‌ منحصر كردن‌ آن‌ به‌ یك‌ معنای‌ منفرد، غیر ممكن‌ به‌ نظر می‌رسد. یكی‌ از منتقدان‌ در دهه‌ ۱۹۴۰ میلادی‌،بالغ‌ بر ۱۱ هزار تعریف‌ (یازده‌ هزار) در باب‌ رمانتیسم‌ گردآوری‌ كرد.برای‌ آشنایی‌ بیشتر با دامنه‌ تنوع‌ و گستردگی‌ تعاریف‌ رمانتیسم‌، پاره‌یی‌ از آنها را نقل‌ می‌كنیم‌:

۱ رمانتیسم‌ بیماری‌ است‌ و كلاسیسم‌ سلامتی‌ (گوته‌)

۲ بازگشت‌ به‌ طبیعت‌ (روسو)

۳ احیا و برانگیختن‌ دوباره‌ زندگی‌ و اندیشه‌ قرون‌ وسطی‌ (هاینه‌)

۴ مالیخولیای‌ احساساتی‌ (فلیپس‌)

۵ رمانتیسم‌ درهر زمانی‌، هنر روز است‌ و كلاسیسم‌ هنر روز قبل‌ (استندل‌)

۶ كوششی‌ برای‌ فرار از واقعیت‌ (واترهاوس‌)

در حالی‌ كه‌ در واكنش‌ و چاره‌جویی‌ بر دشواری‌ تعریف‌ و احصای‌ واقعی‌ آن‌، برخی‌ (همچون‌ لاوجوی‌) بر این‌ عقیده‌اند كه‌ این‌ مفهوم‌ به‌ تنهایی‌ معنای‌ روشن‌ و قابل‌بحثی‌ را نمی‌رساند، كسانی‌ (همچون‌ ولك‌ و فرای‌) بر این‌ عقیده‌اند كه‌ رمانتیسم‌ ماهیتا یك‌ مفهوم‌ نیست‌ بلكه‌ مركز ؤقلی‌ تاریخی‌ است‌ كه‌ در جایی‌ حدود سال‌های‌ ۱۷۹۰ تا ۱۸۳۰ فرود می‌آید. تورلبای‌ در كتاب‌ «جنبش‌ رمانتیك‌» پیشنهاد كرده‌ تا از تلاش‌ برای‌ تعریف‌ رمانتیسم‌، پرهیز و در عوض‌ به‌ شناخت‌ پدیده‌های‌ آن‌ بسنده‌ شود و خانم‌ لیلیان‌ فورست‌، با استفاده‌ از اصطلاح‌ «شباهت‌ خانوادگی‌» ویتگنشتاین‌، می‌گوید كه‌ همچنان‌كه‌ كسی‌ تا حدودی‌ با واژه‌ رمانتیسم‌ آشنا باشد از تعریف‌ دایره‌۰۳۹;المعارفی‌ آن‌ صرفنظر می‌كند، باید ضمن‌ التفات‌ به‌ شباهت‌ها و همانندگی‌ها در رمانتیسم‌ به‌ تفاوت‌ها و اختلافات‌ آنها (همچون‌ اعضای‌ یك‌ خانواده‌) توجه‌ شود. زمینه‌ها و عوامل‌ نضج‌ و پیدایی‌ روحیه‌ رمانتیكی‌دوری‌ و دلزدگی‌ از قالب‌های‌ خشك‌ عقل‌ محوری‌ و رشد تمایلات‌ احساسی‌جنبش‌ روشنگری‌ می‌كوشید تا همه‌چیز را با معیار خرد بسنجد. درست‌ است‌ كه‌ این‌ نقد و سنجش‌ بتدریج‌ بسیاری‌ از اصول‌ پذیرفته‌ شده‌ فكری‌، ادبی‌ و اجتماعی‌ را نیز مورد تایید قرار داد ولی‌ همین‌ پایبندی‌ به‌ نقد و خرد و سنجش‌ باعث‌ می‌شد تا این‌ جنبش‌ در دگرگون‌ كردن‌ مبانی‌ جمال‌ شناختی‌ و زیباشناسی‌ هنری‌ سرعت‌ و پویایی‌ چندانی‌ نداشته‌ باشد. به‌ لحاظ‌ فكری‌ و فلسفی‌ نوعی‌ گریز و فاصله‌ گرفتن‌ از اندیشه‌ خرد محور و علم‌ مدار عصر روشنگری‌ بود. عقل‌ گرایی‌ حسابگرانه‌ و اخلاقیات‌ پراگماتیستی‌ ناشی‌ از آن‌ به‌ امری‌ خسته‌ كننده‌ و ملال‌آور تبدیل‌ می‌شد. پیش‌ رمانتیسم‌ عمیقا بر احساسات‌ تكیه‌ داشت‌ و همانطور كه‌ دوره‌ نئوكلاسیك‌ را عصر خرد نامیدند دوره‌ پیش‌ رمانتیسم‌ نیز به‌ درستی‌ عصر احساس‌ نامیده‌ شد. در این‌ عصر شدت‌گیری‌ احساس‌، رمان‌ها و داستان‌های‌ عامه‌ پسند با تاكید بر عواطف‌ جنسی‌، بیشتر جای‌ تعالیم‌ اخلاقی‌ را گرفته‌ و به‌ دلیل‌ سست‌ كردن‌ بنیان‌های‌ اخلاقی‌ از توجه‌ به‌ آنها پرهیز می‌شد. البته‌ این‌ عرصه‌ (كه‌ اول‌ بار با پیدایی‌ طبقه‌ متوسط‌ شهرنشین‌ پیدا و ظاهر شد) را به‌ دو دسته‌: رمان‌ گوتیك‌ و رمان‌ احساساتی‌ می‌توان‌ تقسیم‌ كرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.