سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

گوشه ای از مناظره ها و گفتگوهای علمی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام


گوشه ای از مناظره ها و گفتگوهای علمی حضرت امام موسی کاظم علیه السلام

امامان معصوم علیهم السلام با دانشی الهی که داشتند در مورد هر سئوالی که از آنان می شد,پاسخی درست و کامل و در حد فهم پرسشگر,می دادند و هر کس حتی دشمنان,چون با آنان به احتجاج و گفتگوی علمی می نشست,با اعتراف به عجز خویش و قدرت اندیشه ی گسترده و احاطه ای کامل آنان,برمی خاست

امامان معصوم (علیهم السلام) با دانشی الهی که داشتند در مورد هر سئوالی که از آنان می‏شد،پاسخی درست و کامل و در حد فهم پرسشگر،می‏دادند.و هر کس حتی دشمنان،چون با آنان به احتجاج و گفتگوی علمی می‏نشست،با اعتراف به عجز خویش و قدرت اندیشه‏ی گسترده و احاطه‏ای کامل آنان،برمی‏خاست.

▪ هارون الرشید امام کاظم علیه السلام را از مدینه به بغداد آورد و به احتجاج نشست:

ـ هارون می‏خواهم از شما چیزهایی بپرسم که مدتی است در ذهنم خلجان می‏کند و تا کنون از کس نپرسیده‏ام،به من گفته‏اند که شما هرگز دروغ نمی‏گویید،جواب مرا درست و است‏بفرمایید!

ـ امام اگر من آزادی بیان داشته باشم،تو را از آنچه می‏دانم در زمینه‏ی پرسشت آگاه خواهم کرد.

ـ هارون در بیان آزاد هستید،هر چه می‏خواهید بفرمایید...

و اما نخستین پرسش من:چرا شما و مردم،معتقد هستیدکه شما فرزندان ابو طالب از ما فرزندان عباس برترید،در حالیکه ما و شما از تنه‏ی یک درختیم.

ابو طالب و عباس هر دو عموهای پیامبر بودند و از جهت‏خویشاوندی با پیامبر،با هم فرقی ندارند.

ـ امام ما از شما به پیامبر نزدیکتریم.

▪ هارون چگونه؟

ـ امام چون پدر ما ابو طالب با پدر رسول اکرم برادر تنی (پدر و مادر یکی) بودند ولی عباس برادر ناتنی (تنها از سوی مادر) بود.

ـ هارون پرسش دیگر:چرا شما مدعی هستید که از پیامبر ارث هم می‏برید،در حالیکه می‏دانیم هنگامی که پیامبر رحلت کرد عمویش عباس (پدر ما) زنده بود اما عموی دیگرش ابو طالب (پدر شما) زنده نبود و معلوم است که تا عمو زنده است،ارث به پسر عمو نمی‏رسد.

ـ امام آیا آزادی بیان دارم.

ـ هارون در آغاز سخن،گفتم دارید.

ـ امام امام علی بن ابیطالب (ع) می‏فرمایند:با بودن اولاد،جز پدر و مادر و زن و شوهر،دیگران ارث نمی‏برند،و با بودن اولاد برای عمو نه در قرآن و نه در روایات،ارثی ثابت نشده است.پس آنانکه عمو را در حکم پدر می‏دانند،از پیش خود می‏گویند و حرفشان مبنایی ندارد (پس با بودن زهرا،فرزند رسول الله (ص) به عموی او عباس ارث نمی‏رسد.)

مضافا آنکه از پیامبر در مورد علی درود خدا بر او-نقل‏شده است که:«اقضاکم علی‏»،علی بهترین قاضی شماست و نیز از عمر بن خطاب نقل شده است که:«علی اقضانا»علی بهترین قضاوت کننده‏ی ماست.

و این جمله،عنوان جامعی است که برای حضرت علی به اثبات رسیده،زیرا همه‏ی دانشهایی که پیامبر،اصحاب خود را با آنها ستوده از قبیل علم قرآن و علم احکام و مطلق علم،همه در مفهوم و معنای قضاوت اسلامی،جمع است و وقتی می‏گوییم علی در قضاوت از همه بالاتر است‏یعنی در همه‏ی علوم از دیگران بالاتر است.

(پس گفتار علی که می‏گوید:با بودن اولاد،عمو ارث نمی‏برد،حجت است و باید آنرا بپذیریم نه گفته‏ی:عمو در حکم پدر است را،زیرا به تصریح پیامبر،علی از دیگران به احکام دین آشناتر است.)

▪ هارون پرسش دیگر:

چرا شما اجازه می‏دهید مردم شما را به پیامبر نسبت‏بدهند و بگویند:فرزندان رسول خدا در صورتیکه شما فرزندان علی هستید،زیرا هر کس به پدر خود نسبت داده می‏شود (نه به مادر) و پیامبر جد مادری شماست.

ـ امام اگر پیامبر زنده شده و از دختر تو خواستگاری کند،به او می‏دهی؟

ـ هارون سبحان الله،چرا ندهم،بلکه در آنصورت بر عرب و عجم و قریش،افتخار هم خواهم کرد.

ـ امام اما اگر پیامبر زنده شود از دختر من خواستگاری نخواهد کرد و منهم نخواهم داد.

▪ هارون چرا؟

ـ امام چون او پدر من است (و لو از طرف مادر) ولی پدر تو نیست.(پس می‏توانم خود را فرزند رسول خدا بدانم)

ـ هارون پس چرا شما خود را ذریه‏ی رسول خدا می‏دانید و حال آنکه ذریه از سوی پسر است نه از سوی دختر.

ـ امام مرا از پاسخ این پرسش معاف دار.

ـ هارون نه،باید پاسخ بفرمایید و از قرآن دلیل بیاورید...

ـ امام «...و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی (۳۵) ...»

ـ اکنون می‏پرسم:عیسی که در این آیه ذریه‏ی ابراهیم به شمار آمده،آیا از سوی پدر به او منصوب است‏یا از سوی مادر؟

ـ هارون به نص قرآن،عیسی پدر نداشته است.

ـ امام پس از سوی مادر،ذریه نامیده شده است،ما نیز از سوی مادرمان فاطمه-درود خدا بر او-ذریه‏ی پیامبر محسوب می‏شویم.

▪ آیا آیه‏ی دیگر بخوانم؟

ـ هارون بخوانید!امام-آیه‏ی مباهله را می‏خوانم: «فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله علی الکاذبین (۳۶) »هیچکس ادعا نکرده است که پیامبر در مباهله با نصارای نجران جز علی و فاطمه و حسن و حسین،کس دیگری را برای مباهله با خود برده باشد پس مصداق ابنائنا (پسرانمان را) در آیه‏ی مزبور،حسن و حسین-درود خدا بر آن هر دوان-هستند،با اینکه آنها از سوی مادر به پیامبر منسوبند و فرزندان دختر آن گرامی‏اند.

ـ هارون از ما چیزی نمی‏خواهید؟

ـ امام نه،می‏خواهم به خانه‏ی خویش باز گردم.

ـ هارون در این مورد باید فکر کنیم...