جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
هنرمند هرگز نا امید نمی شود
در آخرین ساعات یک روز بسیار داغ و کسالت بار تیرماه به دیدار استاد مجید درخشانی آهنگساز و نوازنده صاحب نام تار میرویم. درست همان روزی که استاد بزرگ موسیقی ایرانی محمد رضا لطفی در مصاحبه با روزنامه آرمان، اشارهای نیز به ایشان که همچنان خود را شاگرد وفادار مکتب موسیقی لطفی میدانند و بسیار با احترام و ادب از استاد لطفی یاد میکنند؛ داشته است. تصور من این بود که انتقاد محمد رضا لطفی از یکی از همنوازیهای ایشان با استاد شجریان در آلبوم مرغخوشخوان موجب تکدر خاطر و واکنش گردد هرچند در همین مصاحبه استاد لطفی با بلند نظری خاص خود تصنیف گون بر شعری از شفیعی کدکنی از ساختههای مجید درخشانی را ستودهاند. اما مجید درخشانی با افتخار و بزرگ منشی و رعایت آداب استاد و شاگردی از معلم و پیشکسوت خود تشکر کرده و انتقاد ایشان را میپذیرند. بدون شک یکی از نکات بارز شخصیتی مجید درخشانی، تواضع بردباری ادب و منش ایشان است.
ساعت به اوقات آغازین بامداد چهارشنبه ۲۶ تیرماه نزدیک میشود و ایشان بهرغم خستگی ناشی از کار روزانه بدون هیچ گونه ملال خاطر و بیحوصلگی در این گفتوگو شرکت میکند و ترجیح میدهیم سخن را با یادی از استاد
محمدرضا لطفی پیر و بزرگ مکتب موسیقی ایرانی آغاز کنیم.مصاحبه امروز استاد لطفی یکی از بهترین گفتوگوهای ایشان بود؛ چرا که دغدغه استاد موسیقی است و ایشان به جرات از معدود کسانی هستند که حق دارند نه تنها راجع به کار شاگردان خود بلکه راجع به آثار قدما و بزرگان موسیقی هم نظر بدهند. استاد لطفی حق بزرگی به گردن موسیقی ایران و تک تک ما دارند. اگرچه در سخنان منتقدانه خود بزرگواری فرموده و نام من را نبردند اما من معتقدم که در آن اثر خاص نه تنها قبول ایشان نوازندگی من بد که بدبد هم بود! خودم نیز شخصا این بخش از کار که اجرای صحنهای بود را نمیپسندم و متشکرم که استاد لطفی من را متوجه اشتباهم کردند. درباره کارگون یا به کجا چنین شتابان که ایشان تایید فرمودند بدون شک زیبایی کار بیشتر ناشی از شعر استاد کدکنی بود.و اما بهترین سالهای زندگی من در چاوش و دورانی بود که شاگرد استاد لطفی بودم. ایشان برای همه ما نه تنها یک استاد بلکه به منزله پدر و برادر بزرگ عمل میکردند. چون بحث بیزنس و شهرت و پول را ایشان در شیوه نوازندگی و کار امروز هنرمندان مطرح کردند لازم است بگویم که طی مدت طولانی که شاگرد جناب لطفی بودم حتی یک ریال از من شهریه نگرفتند.
اصولا ایشان طوری رفتار میکردند که ما بخود اجازه نمیدادیم درباره شهریه و... حرف بزنیم. البته من هم در دانشگاه و هم بطور خصوصی شاگرد ایشان بودم و اغلب اوقات صبح زود وقتی اهل خانه ایشان در حال استراحت بودند استاد من را پذیرفته و در آشپزخانه منزل به من درس میدادند. یکی از عادتهای استاد این بود که به منظور تشویق شاگردان سازهای بسیار با ارزش مثلا کمانچه باقرخان و تار یحیی و... به آنها جایزه میدادند. کارهایی که امروز کمتر استادی در حق شاگرد انجام میدهد. ضمن آنکه به ریز مسائل و مشکلات ما توجه داشتند. جا دارد به عنوان خاطره بازگو کنم که در سال ۵۶ من به تهران نقل مکان کردم به همراه مادرم و برای تهیه پول پیش منزل دچار مشکل بودم.
یکروز جناب لطفی متوجه نگرانی من شدندو بالاخره علت را میفهمند. فردای آن روز مبلغ ۱۰ هزار تومان که آن موقع مبلغ زیادی بود در اختیارم گذاشتند و فرمودند برو مشکل خانهات را حل کن و سازت را بزن! سالها بعد که خود ایشان بابت موسیقی فیلم حاجی واشنگتن دستمزدی به من در حد صد هزار تومان پرداختند و قصد ادعای قرض را داشتم دیدم استاد لطفی اصلا فراموش کردهاند که چنین پولی را به من داده بودند! و ایشان از بزرگ منشی و طبع بلند استاد دارد.به هر حال در میان معاصرین و بهویژه در بداهه نوازی ایشان حرف اول را میزنند. نمونهاش کار سه گاه استاد در فرانسه و بسیاری آثار دیگر.کارهای ایشان با استاد شجریان خواننده را به اوج مهارت رسانده. و این دو استاد به لحاظ نزدیکی شیوه و مکتب که از شاگردان دکتر برومند بودند هرگاه کنار هم نشستند آثاری بینظیر در موسیقی ایرانی خلق شده است.
جناب درخشانی آیا تصور میکنید فضای موسیقی گذشته و آن همکاری و همدلی و خلق آثار جاودانی همچون چاوش و گروههای شیدا و عارف مجددا تکرار خواهد شد؟ و اگرنه دلیل آن چیست؟
ببینید بزرگترین دغدغه موزیسینها مثل بقیه مردم جامعه،دغدغه معیشت است. همه به نوعی گرفتاریهای مشترک و گرفتاریهای خاص خود را داریم و این فاکتور مهمی است که فرصت حتی برای یک دیدار کوتاه نیز دست نمیدهد چه برسد به اوقات طولانی برای کار و تمرین و...اغلب ما گرفتار مقوله تدریس و آموزش هستیم برای گذران زندگی و این خیلی وقت ما را صرف میکند. بدون کلاس و تدریس هم امورات زندگی نمیگذرد. بعید میدانم اساتیدی مثل افشارنیا، ارشد تهماسبی، منطهی شکارچی و... آن رفاقت دیرینه و همدلی همچنان در دلشان هست و خواهد بود. عدهای از دوستان هم جذب مراکز دولتی شدهاند و کار دولتی و جلسات و مسائل اداری و...ضمنا هر کدام از هنرمندان شیوه و راه خود را پیدا کرده. مثلا همکاری اساتید لطفی و علیزاده و انتظار تکرار آن همنوازی ۱۵ سال پیش که بینظیر هم بود بعید است. چون شیوهها متفاوت شده است اما فکر میکنم همانطور که استاد شجریان و استاد علیزاده میتوانند هنوز با هم کار کنند قطعا استاد لطفی و شجریان هم میتوانند چون در شیوه و مکتب کاری با هم قرابتهای فراوانی دارند. در عین حال باز هم تکرار میکنم آن همکاری و همنشینی دهههای ۵۰ و ۶۰ را بسیار بعید میدانم.
استاد! اگر بخواهید به نحوی گلایهای از کسانی که هرکدام به نوعی با موسیقی ارتباط دارند اعم از موسیقیدانان، هنرمندان، مسئولان رسانهها و... بنمایید. بیشتر از چه کسانی گله مند هستید؟
از خودمان- از هنرمندان ببینید مشکل اساسی ما فقدان امنیت کاری است و این برمی گردد به مساله صدور مجوزها. چه کسانی صدور مجوز را باب کردند؟ خود هنرمندانی که وارد سیستم دولتی و اداری شدند و برای موسیقی تشکیلات نظارتی درست شد. اول از مجوز برای خروج ساز شروع کردند. هنرمند برای خارج کردن ساز باید خودش امتحان میداد! یادم میآید یکبار استاد علیزاده با گروه عارف میخواستند بیایند آلمان و مجوز خروج ساز برایشان صادر نشد! و من در آنجا دنبال پیدا کردن ساز برای اعضای گروه بودم!جالب اینجاست که حتی تار یحیی توسط افراد عادی وارد اروپا میشد! اما موزیسین نمیتوانست ساز خودش را همراه بیاورد.بعدها فهمیدند کار بیهودهای است و آن را لغو کردند. الان هم نه اینکه مجوز صادر نشود. برای خود من چه آلبوم چه کنسرت مجوز صادر شده اما کلی وقت هنرمند در راهروهای اداری گرفته میشودتازه جمعی که شاید شاگرد خود اساتید هم محسوب نمیشوند در شورایی جمع شده و مثلا میخواهند کار استاد لطفی یا علیزاده یا شجریان را مجوز بدهند! بعد نوبت مجوز کلام و شعر است! آنقدر دردسر برای هنرمند میتراشند که حتی از انجام کار منصرف میشود. در کنار همه اینها اضافه کنید مشکلات سالن، تبلیغات، هزینهها. نظارت و مجوز سایر ارگانها و ادارات و...! یعنی یک کار موسیقی سالم که بخش از فرهنگ ما است و این همه دردسر؟ در اردیبهشت ماه سال جاری مجوز کنسرت گروه ما در زنجان یکروز قبل از اجرا با هزار اما و اگر صادر شد و همین باعث شد برنامهریز نتواند تبلیغ و اطلاعرسانی کند! امیدوارم در شرایط جدید این موانع برطرف شود و هنرمند براحتی بتواند کارش را انجام بدهد.
به هرحال انتظار و توقع موسیقیدانان و شخص شما چیست؟
آرزوی من این است که تحولی در سطوح مدیریتی ایجاد شود و خود موسیقیدانان سرکار نباشند! افراد مدیر هنرشناس و دلسوز بیشتر به درد مدیریت امور هنری و موسیقی میخورند تا خود هنرمندان. این را تجربه هم نشان داده است. مثلا در راس بنیاد رودکی زمانی آقای مسعود شاهی بود. فردی علاقهمند به هنر و موسیقیشناس. ایشان از عوامل اصلی پاگرفتن و پیشرفت گروههای موسیقی منجمله گروه خورشید بودند.اجراهای موسیقی را ایشان میخریدند. فی المثل اجرای گروه خورشید را برای سه شب خریدند و ما با فراغ بال فقط برای اجرا رفتیم و حقوقمان نیز ادا شد. یا رئیس سابق صدا و سیمای استان سمنان از من بهعنوان یک هنرمند سمنانی خواست تا آثار فلکلور استان بهویژه مناطق سنگسرا را ثبت و ضبط کنم و بعد روی این آثار کلیپ ساختند و برای استان کاری ماندگار شد.
چرا بیشتر گروههای موسیقی و هنرمندان مایل هستند بیشتر در خارج از کشور اجرا داشته باشند ضمن آنکه شوق و تمایل بسیاری بخصوص در شهرهای کوچک برای آثار موسیقی وجود دارد؟
برمی گردیم به بحث قبلی. مسائل مالی قراردادها سالنهای با کیفیت. البته مخاطبین ما در داخل بسیار با انرژی و مشتاق و حساس هستند ولی متاسفانه امکانات بسیار ضعیف هستند خصوصا در شهرهای کوچک. انجمن موسیقی برای اجرای یک اثر بعد از سه سال دستمزد ما را میدهد! سالنهای ما حتی همین سالن وزارت کشور از امکانات اولیه بیبهرهاند. در یکی از اجراها در همین سالن اعضا گروه مدتها در آسانسور گرفتار شدند یا سرویس بهداشتی خراب بود و... یادم میآیدزنده یاد ناصر فرهنگ فر را برای اجرا در رادیو WDR ودویچهوله به آلمان دعوت کردم. در همان استودیو دستمزد ایشان را نقدا پرداخت کردند و اصولا مشکلی به نام قرارداد و پرداخت وجود ندارد. به هرحال همه ما ریشه در این خاک داریم و قاعده کار بر این است که هنرمند ناامید نمیشود! هرگز ناامید نمیشود.
راجع به کنسرتهای اخیرتان برایمان بگویید. یکی ازویژگیهای شما اشتیاق به اجرای کنسرت در شهرهای مختلف است و نیز همکاری با هنرمندان جوان و کمتر شناخته شده.
من شخصا اگر قرار باشد بین اجرا در داخل و یا خارج یکی را انتخاب کنم صد در صد در داخل کشور اجرا خواهم کرد. کنسرتهای اخیر در شهرهایی همچون اصفهان، کرمان، پاوه، شهرکرد، یزد، سمیرم، قائمشهر، آمل و... با استقبال بسیار خوب مردم روبهرو شد. و این برای من بهاندازه یک دنیا ارزشمند و قابل ستایش است. این شور محبت و اشتیاق مردم آن هم در سالنهایی که معمولا به لحاظ صندلی، نور، صدا، آکوستیک و... مشکل دارند در پاوه مردم عزیز و هموطنان کرد استقبال بینظیری داشتند و من خوشحالم که موسیقی اثر خود را میگذارد و همدلی و همنشینی خوب و قابل توجهی میان هموطنانم ایجاد میکند. در مورد کار با جوانها هم باید بگویم اگرچه در ابتدا کار سختیها و دشواریهایی دارد اما من به کار جمعی هم علاقه و هم اعتقاد دارم و نیز به کار جوانها اعتماد و ایمان دارم. چرا که آنها با عشق و شور و خلوص میآیند. وقت میگذارند. اغلب آنها هم تحصیلات آکادمیک بالا دارند. و موسیقی قدیم و جدید را خوب میشناسند. ردیفها را بطور تخصصی میشناسند و این کار من را بهعنوان یک آهنگساز راحتتر کرده است. من سالها قبل سفری به چین و باکو داشتم در آنجا ارکسترهای مالی با سازهای ملی در حد یکصد نوازنده دیدم و آرزویم این است که روزی بتوانم حتی برای یکبار هم که شده چنین ارکستری را در کشور راهاندازی کنم.من اگرچه سالهای بسیار طولانی از عمرم در اروپا گذشت و شاگردان بسیاری تربیت کردم. بیش از ۳ هزار اجرا داشتم و یک مرکز موسیقی فعال در شهر کلن آلمان راهاندازی کردم. اما اگر آن سالها در ایران بودم صدها برابر کار میکردم. وخیلی متاسفم از این که در آن دوران اوج و رونق موسیقی ایران نبودم. البته قطعات بسیاری نوشتم که الان بسیاری از آنها را کار میکنم اما توصیه من به جوانها بهویژه هنرمندان این است که از وطن دور نشوند. برای کسب تجربه و تحصیلات چرا اما دوری از وطن یعنی از دست دادن هویت و این برای هنرمند خوب نیست.
استاد در صورت امکان از گروه شهناز و ادامه همکاری با استاد شجریان برایمان بگوئید و اجراهای داخل کشور.
در سالهای اخیر اجراهایی در خارج ایران داشتیم. و بعد از رندان مست و مرغ خوشخوان آثاری در بیات اصفهان سه گاه و ماهور اجرا و نیز در حال ضبط است که به مرور ارائه میشود. اما استاد در سفر اخیرشان به کشور گفتهاند که اگر قرار باشد در ایران اجرایی داشته باشند فقط با گروه شهناز کار خواهند کرد. طی این مدت گروه خوبی تشکیل شده و جوانان بسیار توانا و زبدهای در این گروه همکاری دارند. برخی از آنها مثل رامین صفایی نوازنده سنتور و شاهور عندلیبی نوازنده نی در جواب آواز در زمره معدود هنرمندان این رشته هستند. به هرحال موسیقی ما بخش از فرهنگ غنی و با سابقه بسیار زیاد در تاریخ ما است. قدمتش هم در حد ادبیات ما و شعر حافظ و سعدی و مولانا و غیره است. حتی بیشتر از آن و محدود به دوره ۱۰۰ سال پیش نیست و باید آن را با شرایط روز حفظ کرد و امید ما هم به همین جوانان است. وظیفه تک تک ما حفظ این هنر و ردیفهای موسیقی و آثار قدماست. من خودم در آهنگسازی هر جا کم میآورم یک دوره ردیفها را میزنم یا کار قدما را گوش میدهم و حال و هوای تازهای در من ایجاد میشود یا چاوش برای من یک الگو هست. هرجا که میروم و حتی زمانی که در ایران نبودم با همین الگو کار کردم.
به عنوان آخرین سوال مایلم راجع به جدیدترین اثرتان برایمان بگویید.
آلبومی است با صدای آقای مجتبی عسگری خواننده جوان وبسیار خوش صدا و متحبر در کار خودش. قبل از هرچیز دوست دارم بگویم این اثر پس از سالها یکی از بهترین کارهایی است که شخصا به آن علاقه خاصی دارم و حتی شبیه آلبوم در خیال استاد شجریان نسبت به آن در من حسی وجود دارد.اما راجع به آقای عسگری باید بگویم. ایشان به جرات یکی از امیدهای آواز هستند. در عین حال که خوانندگان خوبی داریم اما صرفا درآوازخوانی خصوصیات و پیچیدگیهایی است مثل احساس جمله بندی تلفیق شعر و موسیقی که آقای عسگری به خوبی این موارد را رعایت میکنند. روی صحنه با تیزهوشی هم متوجه مخاطب هستند و هم متوجه اجراهایشان بسیار شسته رفته و تمیز و بدون فالش هست. در استودیو کمتر مواردی است که ایشان در همان بار اول توقع آهنگساز را برآورد نکنند.
در عین جوانی بسیار بر آواز و روشها و فنون آن احاطه دارند. و معلومات بالایی در زمینه موسیقی دارند. شخصا از استاد شجریان بارها شنیدم که ایشان را تایید کردهاند و به ایشان به عنوان یکی از بهترین شاگردانشان علاقهمند هستند. ما از آغاز امسال کنسرتهایی داشتیم که به یک حس مشترک نزدیک شدیم و حاصل این همدلی آلبومی است در شور و مرکب نوازی و مرکب خوانی که تا پایان تابستان ارائه میشود شامل تصنیفی دردشتی بر شعر معروف چند این شب و خاموشی از جناب سایه و سپس آواز شور و ابوعطا و اشاره به شوشتری و تصنیفی بر شعری از مرحوم مهرداد اوستا که خیلی آن را دوست دارم این اثر با ارکستر بزرگ و در حال و هوای برنامه گلها اجرا شده است سپس ساز و آواز افشاری و تصنیفی در همین مایه و بعد از آن بازگشت به شور و قطعهای به نام خروش که آن را سالها قبل تحت تاثیر اثری از استاد محمدرضا لطفی به نام ایران من و نیز موسیقی نواحی آنا طولی ساختهام ۵ قطعه ۴ ضربی در فرمهای مختلف کار بسیار زیادی است و پرشور و حالی که روی آن آوازی قدرتمند و با تحرک اجرا میشود که اوج آواز جناب آقای عسگری است. سپس بعد از یک دو نوازی زیبایی کمانچه تصنیف من طربم برشعر مولانا و باز هم با ارکستر بزرگ و ملهم از موسیقی پرشور عارفانه نواحی آناتولی و قونیه و اندیشه و شعر مولانای بزرگ اجرا گردیده است. در این اثر نوازندگان مطرح و صاحب نام ارکستر بزرگ و موسیقی ایرانی همکاری دارند.
مجید پازوکی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران حجاب رئیس جمهور دولت رئیسی افغانستان گشت ارشاد پاکستان توماج صالحی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
کنکور سیل سردار رادان هواشناسی قم سیستان و بلوچستان سازمان سنجش فضای مجازی خراسان جنوبی شهرداری تهران سلامت پلیس
خودرو تهران قیمت خودرو دلار قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو ارز بانک مرکزی ایران خودرو سایپا مسکن
خانواده تلویزیون موسیقی فیلم سریال پایتخت ترانه علیدوستی سینمای ایران مهران مدیری بازیگر شعر تئاتر
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل آمریکا جنگ غزه روسیه حماس طالبان اوکراین ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال آلومینیوم اراک جام حذفی استقلال فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی بارسلونا لیگ برتر انگلیس باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور
هوش مصنوعی سامسونگ همراه اول ناسا بنیاد ملی نخبگان تسلا تیک تاک فیلترینگ
مالاریا کاهش وزن زوال عقل سلامت روان داروخانه