جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روشندل


روشندل

● روشندل
روشندلی بود
با عزم و غیرت
هم با وفا و
هم با محبت
او مهربان و
نام آشنا بود
در دست گرمش
چوب عصا بود
از اول صبح
تا پاسی از شب
او کار می کرد
خوب و مرتب
هرگز کلامی
از غم نمی گفت
شب …

روشندل

روشندلی بود

با عزم و غیرت

هم با وفا و

هم با محبت

او مهربان و

نام آشنا بود

در دست گرمش

چوب عصا بود

از اول صبح

تا پاسی از شب

او کار می کرد

خوب و مرتب

هرگز کلامی

از غم نمی گفت

شب با خیالی

آسوده می خفت

شیوا و شیرین

حرف و بیانش

شکر خدا بود

ورد زبانش

سرود مسجد

رام جایی است

مسجد برایم

زیرا درآن جا

پیش خدایم

حین نماز و

وقت دعایم

خودرا به خالق

من می سپارم

عطر خدا را

اندر وجودم

حس می نمایم

با تار و پودم

به به چه عالی

به به چه زیبا

الله و اکبر

الحمد و لله

هرگز ندیدم

هرگز نخواندم

زیبا سرودی

چون قل هو الله

محمد حسن قلندری (محق)