شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

خوش غیرت


خوش غیرت

دستامو زدم به کمرم
صدا مو بلند کردم و گفتم:
هی آقا شیره! آقا شیره موفرفری گنده بگ! گوش کن ببین چی می گم! آقا شیره همون آقا شیره موفرفری گنده بگ نگاهی به قد و بالام انداخت و غرید. چیه …

دستامو زدم به کمرم

صدا مو بلند کردم و گفتم:

هی آقا شیره! آقا شیره موفرفری گنده بگ! گوش کن ببین چی می گم! آقا شیره همون آقا شیره موفرفری گنده بگ نگاهی به قد و بالام انداخت و غرید. چیه چی می خوای بچه گستاخ روغن نباتی خور؟ گفتم: من بچه همون آقایی هستم که امروز صبح خوردیش یادت میآد!گفت: همان آقای بد اخلاق عصبانی غرغرو! سینه اش را جلو داد و گفت: چیه؟ حالا اومدی انتقام بابا تو بگیری؟

گفتم: نه بابا حسش نیست.

گفت: خب چی می خوای؟ خسارت؟

گفتم: نه بابا، حس اونم نیست.

گفت: پس چی می خوای خوش غیرت!

گفتم: کلید خونه مونو.

شیر از تعجب بال هایش سیخ شد! بله؟

گفتم: آخه کلید خونه تو جیب شلوارش بود.

آقا شیره با کله اش را تکان داد و من صدای دسته کلید را شنیدم.