جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

هنر باورمدارانه


هنر باورمدارانه

شبیه ‌خوانی که امروزه با نام تعزیه شناخته می‌ شود، افزون بر پناهگاه هنر نمایش، موسیقی و شعر، جایگاه رسانه ‌ای دین ‌مدارانه در جامعه ایرانی نیز بوده و هست. نوع فرهنگ، نگرش باورمدارانه …

شبیه ‌خوانی که امروزه با نام تعزیه شناخته می‌ شود، افزون بر پناهگاه هنر نمایش، موسیقی و شعر، جایگاه رسانه ‌ای دین ‌مدارانه در جامعه ایرانی نیز بوده و هست. نوع فرهنگ، نگرش باورمدارانه جامعه به مسائل، نمادگرایی، ارتباطات بین نماد و مفاهیم القایی، نهان ‌زایی حماسه، نهان ‌گویی سیاسی نیز در این هنر نهفته است که بنیان و اساس آن بر پایه تقیه خود قرار دارد. این بنیان از نسخه ‌نویس تا شبیه ‌خوان و معین‌ البکاء و جامه‌ دار را در برمی‌ گرفته است. امروزه در حالی ‌که مدام، گپ‌ و گفت در باره شبیه ‌خوانی با الفاظ شیک و افاضات ادیبانه در هر جایی و روزنامه‌ ای گفته و شنیده می ‌شود، کار تا بدانجا پیش رفته که دست‌ اندرکاران دیگر رشته‌های هنری، دانشجویان فارغ‌ التحصیل ‌نشده و برخی از هنرورزان نا آشنا با ریشه‌ها هم به اظهار نظرهای شگفت و پریشیده می ‌پردازند، در حالی که اگر از این افراد بپرسند انتخاب لباس شمر را بر چه اساس انجام می‌دهند؟ از پاسخ درمی ‌مانند!

از دیگر سو، برخی در قالب آوانگارد بازی سلیقه ‌ای، بلایی بر سر هنر شبیه ‌خوانی آورده ‌اند که لزوم آسیب ‌شناسی این هنر بومی و مردمی را دوچندان کرده است. در این میان برخی از شیفتگان مکاتب فرنگ و در دام شتاب فزاینده افتاده، تا تریبونی به دست شان می‌ افتد، ضمن بیان مظلومیت تعزیه، دستور ایجاد کلاس آموزش بازیگری برای این هنر صادر می‌کنند! زهی خوش‌ خیالی است که بی‌اعتنا به این هنر کهن، که برخاسته از بینش دینی و باورمدارانه یک جامعه است، بگوییم می‌ توان به روش‌های فرنگی، یک هنر باورمدارانه‌ فرهنگی را ارتقای سطح ‌داد.

هنر شبیه‌خوانی، جمع هنر نمایش، موسیقی و صحنه‌ آرایی ایرانی است که در همین سامان و با بهره از فرهنگ های‌ دینی تجلی یافته، جوهری الهی و روحانی دارد و از سوی دیگر مطابق مندرجات همان فرهنگ‌ ها، اضلاع متبلور شده خود را در عالم گسترش داده است و در یک سیر و سلوک تاریخی و در عین حال خدامدارانه به پیچید‌گی و غنای ویژه ای رسیده است که مهم‌ ترین عنصر آن، «حماسه» است. شبیه ‌خوانی در نهایت، زمینه مساعدی برای ریشه‌ های حقیقی ارتباط‌ جویی و نزدیکی جامعه به معبود ازلی پدید آورده، تا باعث گردد امر حیاتی ارتباط با لحظه‌ مقدس، زمان مقدس و ازل قوت بگیرد.

شبیه‌ خوانان در گذشته نه ‌چندان دور، با تمامی اعتقادات شان و دانش کشفی شهودی خود، آن را به اجرا درمی‌ آوردند. آنان مرزها را خوب می‌ شناختند و می ‌دانستند که چه می ‌کنند. ایرانیانی عاشق که در درازنای تاریخ بویژه پس از حادثه عاشورا، کوشش داشتند تا ارتباط ‌جویی، عشق، ایمان و رسیدن به لحظه‌ مقدس و جاری ساختن حماسه در ذهن جامعه را عملی کنند. به همین سبب می‌ توان آنان را طایفه ‌ای از ملت عشق دانست که مولانا در باره ‌شان چنین سروده است؛

ملت عشق از همه‌ دین ‌ها جداست

عاشقان را ملت و مذهب خداست

اگر بخواهیم این هنر را بشناسیم و به جهانیان بشناسانیم، دلال ‌وار و واسطه‌ گرانه نباید عمل کرد. بی ‌برنامه نباشیم و فقط به این سبب که این هنر از لحاظ ساختاری برای بیگانگان فرنگی، آنتیک و جذاب است، با ماهیت اصلی آن بازی نکنیم. چرا که هر کسی توان فهمیدن راز نهفته در این هنر و بیان آن را ندارد. پند پیشینیان در مورد این هنر صادق است که؛

ذرات جهان چو محرم راز شوند

با شورش عاشقان هم ‌آواز شوند

شبیه‌ خوانان در یک نسل پیش تر از خود، این راه را رفته بودند و امروزه بازماندگان میانسال بدان راه می ‌روند. آنان «شورش عاشقان» را با تمام وجود درک کرده بودند و این رمزی است که به ساد‌گی نمی‌ توان به آن رسید. به همین سبب است که در این هنر، بحث «چکیده‌» و «چسبیده» مطرح است. شبیه ‌خوانی کار هر کس نیست. یک شبیه‌ خوان پیش از آنکه به صدای خوشش متکی باشد، باید درون خود را پالایش دهد و ببیند آیا می ‌تواند مابین من و خود، من خویش را بیابد و آن را مهار سازد یا خیر؟ این مهم ترین چیزی است که یک شبیه‌ خوان باید بداند.

شراره گل محمدی