دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نجات غریق


نجات غریق

«فرهاد» و «هوشنگ» هر دو بیمار یک آسایشگاه روانی بودند. یک‌روز همینطور که در کنار استخر قدم می‌زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فورا به …

«فرهاد» و «هوشنگ» هر دو بیمار یک آسایشگاه روانی بودند. یک‌روز همینطور که در کنار استخر قدم می‌زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فورا به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.

وقتی دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند. هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که می‌توانی از آسایشگاه بیرون بروی، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانی خود را برای واکنش نشان دادن به بحران‌ها نشان دادی و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در تو است. و اما خبر بد اینکه بیماری که تو از غرق شدن نجاتش دادی بلافاصله بعد از اینکه از استخر بیرون آمد خود را با کمربند حوله حمامش دار زده و متاسفانه وقتی که ما باخبر شدیم او مرده بود.

در این لحظه هوشنگ که به دقت به صحبت‌های دکتر گوش می‌کرد، گفت: او خودش را دار نزد، من آویزونش کردم تا خشک بشه... حالا آقای دکتر من کی می‌تونم برم خونه‌مون؟!