جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

محیط زیست , میراث فرهنگی و توسعه پایدار


محیط زیست , میراث فرهنگی و توسعه پایدار

توسعه از واژه های كلیدی روزگار ماست كه همانند بسیاری از كلید واژه های دیگر از فرط روشنی یا از سنگینی بار معنا به تعریف در نمی آید واژه توسعه و مفاهیم وابسته به آن در سی چهل سال اخیر دگرگونی های بسیار داشته است كه در اینجا به جهت رابطه آن با فرهنگ مورد بازنگری كوتاهی قرار می گیرد

سخن‌ درباره‌ رابطه‌ توسعه‌ میراث‌های‌ فرهنگی‌ بسیار است‌، اما آنچه‌ كه‌ در اینجا مطرح‌ می‌شود برپایه‌ نیازی‌ اندیشمندانه‌ و در زمینه‌ و با دیدگاهی‌ ویژه‌ است‌. با امید آنكه‌، گوشه‌هایی‌ ناگفته‌ را بگشاید و بتواند راهگشا باشد. در این‌ مقاله‌ بنا بر ضرورت‌، مفاهیم‌ بنیادین‌ مورد بازنگری‌ قرار می‌گیرد و البته‌ به‌ گونه‌یی‌ بسیار فشرده‌.

«توسعه‌» از مفاهیم‌ عمده‌ كلیدی‌ روزگار ماست‌ كه‌ به‌ شكلی‌ كه‌ تاكنون‌ بوده‌ ویرانگری‌ها كرده‌، اما وعده‌هایی‌ كه‌ داده‌ بر نیاورده‌ است‌. سپس‌ به‌ «توسعه‌ پایدار» نگاهی‌ هست‌ كه‌ شكل‌ ویژه‌یی‌ از «توسعه‌» را وعده‌ می‌دهد كه‌ به‌ مردم‌ و فرهنگ‌ و توسعه‌ حرمت‌ می‌گذارد و هدفش‌ برآوردن‌ نیازهای‌ نسل‌ كنونی‌ با در نظر گرفتن‌ نیازهای‌ آینده‌ است‌، یعنی‌ نوعی‌ عدالت‌ اجتماعی‌ كه‌ هم‌ در پهنه‌ این‌ نسل‌ و هم‌ در طول‌ نسل‌های‌ آینده‌ ادامه‌ داشته‌ باشد.

راه‌ این‌ مقاله‌ از «محیط‌ زیست‌» می‌گذرد، با تكیه‌ بر محدودیت‌ منابع‌ و آسیب‌پذیری‌ نظام‌های‌ زیستی‌. بعد از آن‌، اشاره‌یی‌ به‌ علم‌ «اكولوژی‌» است‌ و تكیه‌ بر شناخت‌ روابط‌ و قوانینی‌ كه‌ بر كل‌ جهان‌ حاكم‌ است‌ و ما از آن‌ بیرون‌ نیستیم‌. این‌ علم‌ چارچوب‌هایی‌ دارد كه‌ بیشتر در مورد جانوران‌ و گیاهان‌ قطعیت‌ دارد.

بحث‌ بعدی‌ در این‌ مقاله‌ در مورد «اكولوژی‌ انسانی‌» است‌ كه‌ می‌كوشد قوانین‌ و اصول‌ و چارچوب‌های‌ اكولوژی‌ را كه‌ در علوم‌ خاص‌ قرار دارد روی‌ انسان‌ و جوامع‌ انسانی‌ پیاده‌ كند كه‌ عنوانی‌ تازه‌ برای‌ موضوعی‌ بسیار كهن‌ است‌.

● توسعه‌

توسعه‌ از واژه‌های‌ كلیدی‌ روزگار ماست‌ كه‌ همانند بسیاری‌ از كلید واژه‌های‌ دیگر از فرط‌ روشنی‌ یا از سنگینی‌ بار معنا به‌ تعریف‌ در نمی‌آید. واژه‌ توسعه‌ و مفاهیم‌ وابسته‌ به‌ آن‌ در سی‌ چهل‌ سال‌ اخیر دگرگونی‌های‌ بسیار داشته‌ است‌ كه‌ در اینجا به‌ جهت‌ رابطه‌ آن‌ با فرهنگ‌ مورد بازنگری‌ كوتاهی‌ قرار می‌گیرد.

«توسعه‌» از ریشه‌ «وسع‌» گرفته‌ شده‌ و به‌ معنای‌ فراخی‌، رشد، شمول‌، اعتلا، گسترش‌، گستردگی‌، گشادگی‌ و توانایی‌ است‌. در فرهنگ‌ معین‌ در برابر «گشاد كردن‌ و فراخ‌ كردن‌، گشادی‌ و فراخی‌» آمده‌ است‌ و در فرهنگ‌ عمید «گشادی‌ و فراخی‌». «وسع‌» در قرآن‌ به‌ معنای‌ توانایی‌ آمده‌ است‌ كه‌ «لایكلف‌ الله‌ نفسا الا وسعها» (بقره‌، ۲۸۶).

توسعه‌ در كلی‌ترین‌ شكل‌ خود عبارت‌ است‌ از یك‌ مجموعه‌ فعالیت‌های‌ منظم‌، سازمان‌ یافته‌ و برنامه‌ریزی‌ شده‌ كه‌ در یك‌ منطقه‌ یا در یك‌ كشور در طول‌ یك‌ دوره‌ زمانی‌، با هدف‌ تعریف‌ شده‌ و به‌ منظور برآوردن‌ انتظارات‌ مشخص انجام‌ می‌گیرد.

معنایی‌ كه‌ ما در زبان‌ فارسی‌ از واژه‌ «توسعه‌» می‌طلبیم‌ و بار معنایی‌ كه‌ بر آن‌ می‌نهیم‌ معادلی‌ است‌ برای‌ واژه‌ انگلیسی‌ Development‌ كه‌ چند دهه‌ اخیر شكل‌ گرفته‌ و تحول‌ یافته‌ است‌.

از سال‌های‌ آغازین‌ دهه‌ ۱۹۵۰م‌/۱۳۳۰ خورشیدی‌، دولتمردان‌ كشورهای‌ صنعتی‌ مجموعه‌یی‌ از داشته‌های‌ جوامع‌ خود را به‌ عنوان‌ یك‌ مجموعه‌ نمایش‌ می‌دادند كه‌ مردم‌ این‌ كشورها را به‌ خوشبختی‌ رسانیده‌ بود و می‌شد آن‌ را از اروپا و امریكا به‌ كشورهای‌ فقیر و كشورهای‌ تازه‌ به‌ استقلال‌ رسیده‌ در آسیا و آفریقا و امریكای‌ لاتین‌ فرستاد و آنها را نیز آباد كرد.

از سوی‌ دیگر رهبران‌ كشورهای‌ فقیر و تازه‌ به‌ استقلال‌ رسیده‌ هم‌ كه‌ هیچ‌ یك‌ از چیزهایی‌ كه‌ در كشورهای‌ پیشرفته‌ دیده‌ بودند، در كشورهای‌ خود نمی‌دیدند به‌ آنها احساس‌ نیاز می‌كردند و می‌خواستند بسازند و وارد كنند و داشته‌ باشند.

این‌ فهرست‌ بسیار بالا بلند و دراز بود، بزرگراه‌ها، كارخانه‌ها، تاسیسات‌ تولیدی‌ لوله‌كشی‌ آب‌، بیمارستان‌، زایشگاه‌، فرودگاه‌، بزرگراه‌، دبستان‌، دبیرستان‌، دانشگاه‌، هتل‌، رستوران‌، در سطح‌ خانوادگی‌ دسترسی‌ به‌ امكانات‌ آموزشی‌، بهداشتی‌. از سوی‌ دیگر، كم‌كم‌ محدودیت‌های‌ توسعه‌ بی‌مبالات‌، نه‌ تنها در «جهان‌ سوم‌» بلكه‌ در جهان‌ پیشرفته‌ رخ‌ می‌نمود. توسعه‌ ناهماهنگ‌ هیچ‌ یك‌ از انتظاراتی‌ را كه‌ وعده‌ می‌داد، بر نمی‌آورد. آب‌ و خاك‌ و هوا را آلوده‌ می‌كرد. برای‌ ساختن‌ هر سد، ده‌ها هزار نفر باید از خانه‌ و زندگی‌ خود آواره‌ می‌شدند، ولی‌ در بهشت‌ شهرها برای‌ آنها جایی‌ نبود.

آثار و پیامدهای‌ طرح‌های‌ توسعه‌ بر اكوسیستم‌های‌ طبیعی‌ و انسانی‌ ایران‌ از حد و اندازه‌ بیرون‌ است‌. محیط‌ زیست‌ و دامنه‌ و چگونگی‌ آن‌ در ربع‌ قرن‌ اخیر مورد توجه‌ و تحقیق‌ نبوده‌ و كسی‌ هم‌ اعتنایی‌ به‌ این‌ حرف‌ها نداشته‌ است‌. تخریب‌ محیط‌ زیست‌ كشور ما در ۷۶ سال‌ اخیر رشد بیشتری‌ یافته‌ و عواقب‌ این‌ تخریب‌ها نیز مورد بی‌اعتنایی‌ مطلق‌ بوده‌ است‌. وگرنه‌ وقتی‌ روزنامه‌ها می‌نویسند كه‌ درصد بالایی‌ از مراجعه‌ كودكان‌ تهرانی‌ به‌ پزشك‌ به‌ علت‌ آلودگی‌ هواست‌، یا هنوز آب‌ های‌ آلوده‌ داریم‌ یا از رویارویی‌ بی‌محابای‌ جنگل‌ تراشان‌ با ماموران‌ دولت‌ سخن‌ گفته‌ می‌شود، بالاخره‌ كسی‌ باید قاعدتاً یك‌ فكری‌ می‌كرد، نه‌ اینكه‌ یك‌ استاد دانشگاه‌ در تلویزیون‌ بگوید ۹۰ درصد مدیران‌ سطح‌ بالای‌ محیط‌ زیست‌ كشور از محیط‌ زیست‌ هیچ‌گونه‌ اطلاعی‌ ندارند.

توسعه‌ به‌ معنای‌ سنتی‌ آن‌ یعنی‌ آنچه‌ كه‌ در سال‌های‌ بعد از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ پذیرفته‌ شد انتظاراتی‌ را كه‌ وعده‌ داده‌ بود، برنیاورد. محیط‌های‌ بسیاری‌ را ویران‌ كرد و بر فرهنگ‌ و میراث‌های‌ فرهنگی‌ كشورهای‌ مختلف‌ صدمه‌ بسیار زد و كسی‌ را (سوای‌ اندكی‌ از تكنوكرات‌ها و برخی‌ شهرنشینان‌ و البته‌ بسیاری‌ از سرمایه‌داران) راضی‌ نكرد. كارخانه‌های‌ زنگ‌ زده‌، پل‌های‌ كج‌ و كوله‌، سدهای‌ پر از گل‌ و ساختمان‌های‌ سیمانی‌ خالی‌ در جهان‌ فراوانند. البته‌ بیشترین‌ ویرانی‌ها نیز در كشورهای‌ فقیر بود كه‌ فقر صنعتی‌ داشتند، تخریب‌ بنیادهای‌ فرهنگی‌ و زیست‌محیطی‌ نیز برآنان‌ تحمیل‌ شد.

اثرات‌ مخربی‌ كه‌ توسعه‌ بی‌مبالات‌ بر محیط‌ زیست‌ و بر فرهنگ‌ گذاشت‌ موجب‌ تغییر بنیادی‌ در نگرش‌های‌ همه‌ جانبه‌ و نیز دریافتن‌ چارچوب‌ و روش‌های‌ لازم‌ برای‌ بهبود زندگی‌ مردم‌ شد. البته‌ باید به‌ این‌ نكته‌ بسیار عمده‌ نیز تاكید كرد كه‌ در جریان‌ تغییر از «توسعه‌» به‌ «توسعه‌ پایدار» یك‌ تحول‌ و انقلاب‌ دیگر نیز اتفاق‌ افتاده‌ بود و آن‌ تغییر در نقش‌ مردم‌ در سرنوشت‌ خویش‌ بود. مردم‌ می‌خواستند و می‌خواهند كه‌ نقش‌ بیشتر و تعیین‌ كننده‌تری‌ در تعیین‌ سرنوشت‌ خویش‌ داشته‌ باشند. بنابراین‌ تغییر نهادها و بنیادها، پیش‌ از آن‌ و بیش‌ از آنكه‌ در اختیار سیاست‌ پیشگان‌ و صاحب‌ اختیاران‌ مردم‌ باشد، در دست‌ اندیشمندان‌ و متفكران‌ بود.

«توسعه‌ پایدار» تغییر در بنیادها را اقتضا می‌كند كه‌ به‌ همه‌ جا چشم‌ دارد: عدالت‌ اجتماعی‌، حفظ‌ میراث‌ فرهنگی‌، حفظ‌ محیط‌ زیست‌، جامعه‌های‌ سالم‌، برآوردن‌ نیازها، نسل‌ آینده‌، همه‌ در شمار مفاهیمی‌ است‌ كه‌ زیربنای‌ توسعه‌ پایدار را تشكیل‌ می‌دهد.

در این‌ میان‌ اصل‌ مردم‌ هستند. توسعه‌ پایدار تنها و فقط‌ با توجه‌ به‌ مردم‌ و برای‌ برآوردن‌ نیازهای‌ مردم‌ و برای‌ بهبود كیفیت‌ زندگی‌ مردم‌ است‌. مشاركت‌ مردم‌ باید در تمام‌ مراحل‌ هر پروژه‌ تضمین‌ شود. فرهنگ‌ و ارزش‌های‌ جامعه‌ تنها معیاری‌ است‌ كه‌ باید برای‌ پذیرش‌ یا رد برنامه‌ها و پروژه‌ها مورد استفاده‌ قرار گیرد.

مفاهیمی‌ مانند توسعه‌ انسانی‌، استفاده‌ از منابع‌، محیط‌ زیست‌ و پیشرفت‌ تكنولوژیك‌ در چارچوب‌های‌ فرهنگی‌ یك‌ جامعه‌ معنا پیدا می‌كنند. از این‌ روی‌ باید تمامی‌ بنیاد فرهنگی‌ توسعه‌ را شناسایی‌ و تجهیز كرد.

● محیط‌ زیست‌

محیط‌ زیست‌ فضای‌ پیرامونی‌ هر موجود زنده‌ است‌ با آنچه‌ از آب‌ و خاك‌ و نور و سنگ‌ و گیاه‌ و كربن‌ و ازت‌ و هرچیز دیگر كه‌ در آن‌ است‌. شناسایی‌ محیط‌ زیست‌ یك‌ درخت‌ بلوط‌ در یك‌ جنگل‌، یك‌ غزال‌ وحشی‌ در بیابان‌، یا یك‌ دسته‌ ماهی‌ كپور.

محیط‌ زیست‌ عبارت‌ است‌ از مجموعه‌یی‌ از موجودات‌ زنده‌، منابع‌، عوامل‌ و شرایط‌ هماهنگی‌ كه‌ در پیرامون‌ هر موجود زنده‌ وجود دارد و ادامه‌ حیات‌ این‌ موجود زنده‌ به‌ آن‌ وابسته‌ است‌.

كنش‌ها و واكنش‌ها، چرخه‌ها و فرآیندها، حركت‌ها و روابط‌ متقابل‌، اثرها و تاثیرها مجموعه‌ زیست‌ محیطی‌ در درون‌ و از بیرون‌ بر هم‌ متصل‌ می‌كند و تمامی‌ آنها در ارتباط‌ با هم‌ شبكه‌ در هم‌ تنیده‌ حیات‌ را تشكیل‌ می‌دهد.

پیچیدگی‌های‌ محیط‌ زیست‌ انسانی‌ از نخستین‌ گام‌ها آغاز می‌شود و كار تعریف‌ و برشمردن‌ ابعاد محیط‌ زیست‌ انسانی‌ را دشوار می‌كند. انسان‌ با فعالیت‌ خویش‌ چنان‌ تغییراتی‌ در كنش‌ها و واكنش‌های‌ زیست‌محیطی‌ ایجاد كرده‌، كه‌ توان‌ خود پالایی‌ بسیاری‌ از مكانیزم‌های‌ طبیعی‌ را ضعیف‌ كرده‌ و ناتوان‌ ساخته‌ است‌. دخالت‌های‌ وسیع‌ انسان‌ در طبیعت‌ و در بافت‌های‌ محیط‌ زیست‌ شرایطی‌ را به‌ وجود آورده‌ كه‌ برای‌ نخستین‌بار در تاریخ‌ كره‌ زمین‌ و در تاریخ‌ حضور انسان‌ بر سطح‌ زمین‌، نه‌ تنها زندگی‌ انسان‌ها، بلكه‌ هستی‌ تمامی‌ موجودات‌ و بقای‌ كره‌ زمین‌ را با خطر از هم‌ پاشیدگی‌ روبرو كرده‌ است‌.

از بعد دیگر باید به‌ خاطر داشت‌ كه‌ «محیط‌ زیست‌» امروزه‌ از واژه‌های‌ كلیدی‌ است‌، كه‌ نشان‌دهنده‌ توجه‌ به‌ بعد بسیار ویژه‌یی‌ از شرایط‌ زندگی‌ است‌ كه‌ پرداختن‌ به‌ آن‌ از اولویت‌ خاصی‌ برخوردار است‌. این‌ اولویت‌ها ناشی‌ از عواملی‌ است‌ مانند: تراكم‌ جمعیت‌، محدودیت‌ منابع‌، آلودگی‌های‌ گوناگون‌، شرایط‌ نامناسب‌ بخش‌ عظیمی‌ از انسان‌ها و تكنولوژی‌ بی‌مبالات‌.

مفهوم‌ «زمان‌» و مفهوم‌ «مكان‌» خود تایید نگرش‌ به‌ یك‌ «فضای‌ فرهنگی‌» است‌ كه‌ در آن‌ هستی‌ و وجود و زنده‌ بودن‌ و پویا بودن‌ مطرح‌ است‌.

اكولوژی‌ علمی‌ است‌ كه‌ به‌ مطالعه‌ روابط‌ بین‌ موجودات‌ زنده‌ و محیط‌ زیست‌ آنها (كه‌ خود در برگیرنده‌ تمامی‌ اجزای‌ زنده‌ و غیرزنده‌ است‌) می‌پردازد. اكولوژی‌ می‌تواند به‌ یك‌ موجود زنده‌ بپردازد مانند مطالعه‌ یك‌ تك‌ درخت‌ در كویر. یا به‌ یك‌ جمعیت‌ مانند بررسی‌ كبوترهای‌ یك‌ امامزاده‌، یا به‌ تمامی‌ یك‌ جاندار در جهان‌ مانند نهنگ‌های‌ جهان‌.

هرجا كه‌ واژه‌ «اكولوژی‌» مطرح‌ می‌شود و سخن‌ از «اكولوژی‌» به‌ میان‌ می‌آید، از همان‌ آغاز حضور سه‌ مفهوم‌ بنیادی‌ تایید می‌شود كه‌ عبارتند از:

محیط‌ زیست‌

در درون‌ معنای‌ اكولوژی‌ بنیادی‌ترین‌ مفهوم‌ این‌ است‌ كه‌ سخن‌ درباره‌ یك‌ فضای‌ فرهنگی‌ است‌ كه‌ در این‌ فضا همه‌ چیز با همه‌ چیز مربوط‌ می‌ شود. این‌ فضا «محیط‌ زیست‌» است‌.

● روابط‌

به‌ محض‌ اینكه‌ واژه‌ اكولوژی‌ به‌ كار گرفته‌ شود، «روابط‌» مطرح‌ می‌شود. روابط‌ بین‌ «این‌» (كه‌ به‌ مركز توجه‌ نزدیكتر است) و «آن‌»، روابط‌ بین‌ این‌ عقاب‌ و آن‌ درخت‌ و روابط‌ بین‌ آن‌ درخت‌ و سیل‌ امسال‌. واژه‌ «روابط‌» خود تایید این‌ است‌ كه‌ چیزی‌ دارد اتفاق‌ می‌افتد، چیزهایی‌ دایما در جریان‌ است‌ و همه‌ این‌ «جریان‌ها» بر «بودن‌» و پویایی‌ دلالت‌ دارد: روابط‌ متقابل‌، كنش‌ها و واكنش‌ها، بستگی‌ها و وابستگی‌ها، بازی‌ها و همبازی‌ها همه‌ می‌كوشند كه‌ شبكه‌ پویایی‌ها را نشان‌ دهند.

فریدون‌ سگوند


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.