یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ندائی که به مانی رسید


"این جامعه را ترک کن، تو از جانبداران آن نیستی، تو باید عادات و رسوم را منظم کنی و لذایذ را تحت تسلط درآوری".
این ندائی است که طبق آثار مانوی از جانب "شاه نور بهشت" که نام عالی‌ترین …

"این جامعه را ترک کن، تو از جانبداران آن نیستی، تو باید عادات و رسوم را منظم کنی و لذایذ را تحت تسلط درآوری".

این ندائی است که طبق آثار مانوی از جانب "شاه نور بهشت" که نام عالی‌ترین "نیکی" است در سن ۱۲ سالگی به مانی رسیده. مانی در سال ۲۱۷/۲۱۶ م. در خانواده‌ای مذهبی از "ادریون مغتسله" بدنیا آمد و در بابل پرورش یافت. بطور کلی جامعه آن روزی به بندگان و کشاورزان (آزاد) در برابر شاه و شاهزادگان، مهان (بزرگان)، نجبا کوچک و دهگانان (نجبای ده) و پیشوایان مذهبی زردتشت تقسیم می شد.

کشاورزان آزاد و یا بطورکلی زحمتکشان) آزاد(همواره در خطر بنده شدن بودند. هر آزاد که قادر به پرداخت مالیات نبود و یا در جنگ اسیر می گردید فورا به بنده تبدیل می شد و چون جنگ‌ها از دوران اشکانیان تا ساسانیان و قحط و غلا مداوم بود، سیلی از آزادان به طرف بندگان روان بود. بندگان مانند کالا بفروش می رسیدند. اختلافات مذهبی بین زردشتیان، عیسویان، یهودان نیز به این وضع آشفته می افزود. این جامعه دارای دو قطب حاکم و محکوم که تضاد اصلی آن را تشکیل می دادند، بود. تضادهای دیگر از جمله تضاد بین شاه و نجبا و اشراف و دستگاه مذهبی، تضاد با دولت روم در غرب و باهیاطله در شرق، تضاد بین شهر و ده که نتیجه سیر تکامل جامعه بود بحران پایان حکومت اشکانی را تشدید میکرد. استخراج معادن، توسعه محصولات دستی و کارهای ساختمانی در شهرها و کارهای آبیاری و راه داری و نظائر آن با وضع عقب مانده دهات و وابستگی انسان‌های ده در تضاد بود. واکنش چنین وضعی در درون مانی ندائی است که به مانی می گوید: " این جامعه را ترک کن، تو از جانبداران آن نیستی"