دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تحصیل اقتصاد در ایران


تحصیل اقتصاد در ایران

حالا می خواهم با مشاهداتی که در این چند سال داشته ام و البته منحصر است به دانشکده اقتصاد شریف و لذا ممکن است قابل تعمیم نباشد برخی جنبه های مثبت تحصیل فوق لیسانس در ایران را از دید خودم بگویم

یک سوال همیشگی و در عین حال جدی که با آن بسیار مواجه شده ام این است که آیا برای تحصیل اقتصاد مستقیما از لیسانس اقدام کنیم یا فوق لیسانس را در ایران بخوانیم و بعد برویم؟ فکر کنم طرف مثبت رفتن از مقطع لیسانس به اندازه کافی روشن است: ورود به جامعه خارجی در سن پایین تر، از دست ندادن سه سال وقت و گرفتن سریع تر مدرک دکترا، شانس بسیار بالاتر برای ورود به دانشگاه های خوب در مقطع دکترا و ...

حالا می خواهم با مشاهداتی که در این چند سال داشته ام (و البته منحصر است به دانشکده اقتصاد شریف و لذا ممکن است قابل تعمیم نباشد) برخی جنبه های مثبت تحصیل فوق لیسانس در ایران را از دید خودم بگویم. باید روشن کنم که این جنبه ها وقتی معنی دارد که هدف نهایی فرد برگشتن به ایران و مشارکت عملی در بهبود سیاست گذاری اقتصادی باشد و گرنه از دید من برای کسی که قصد ماندن در خارج از ایران را دارد گزینه کاملا برتر رفتن هرچه سریع تر (شاید حتی در مقطع کارشناسی) است.

۱) تحصیل در ایران به زبان مادری است. هر قدر هم زبان بدانید آموختن یک رشته جدید به زبان خارجی مشکل تر از آموختن آن به زبان فارسی است. تحصیل به زبان خارجی بخشی از انرژی ذهن را که باید صرف تمرکز روی جنبه های فنی موضوع می شد را صرف جنبه های زبانی می کند.

۲) تجربه من می گوید آموزش اقتصاد در مقطع تحصیلات تکمیلی مستقیما از سطح پیش رفته شروع می شود. این واقعیت دو پیامد دارد:

۲-۱) برخی جنبه های شهودی و عملی مباحث اقتصادی که مربوط به سطح لیسانس یا اوایل فوق لیسانس است کم تر پوشش داده می شود.

۲-۲) در ایران ممکن است سطح دروس به نسبت خارج پایین تر باشد ولی زمان بیش تری روی مفاهیم صرف می شود. مثلا دانشجوی ایرانی ممکن است ده ها تمرین در باب استخراج تابع تقاضا برای شکل های مختلف تابع مطلوبیت حل کند و به ریزه کاری های این موضوع مسلط شود. در حالی که در یک کلاس پیش رفته ممکن است نصف جلسه راجع به تئوری های مربوطه وقت صرف شود و یکی دو مثال هم بیشتر حل نشود. مثال دیگرش در درس اقتصادسنجی است. در یک درس اقتصادسنجی پیش رفته تمرکز بیش تر روی جنبه های نظری مساله است و کسی به دانشجو یاد نمی دهد که چه طور یک مدل ساده سری زمانی بسازد و با رایانه شبیه سازی کند و متوجه ریزه کاری های آن باشد. به عبارت دیگر در خارج فرد ممکن است مفاهیم بیشتر و جدیدتر و پیش رفته تری را بیاموزد ولی دانشجوی داخل ممکن است مفاهیم ابتدایی را بهتر یاد بگیرد.

۳) حدسم این است که سطح متوسط استعداد و انگیزه دانشجویانی که حداقل در شریف دیده ام به نسبت یک برنامه سطح متوسط متمایل به خوب خارج بالاتر باشد. طبیعی است که اگر دانشجوی فوق لیسانس در هاروارد و ام آی تی و شیکاگو و ال اس ای باشید این حرف صادق نیست ولی برای برنامه های پایین تر ممکن است درست باشد.

۴) بسیاری از مباحث در ایران در مرحله ابتدایی قرار دارند و پایان نامه هایی که راجع به آن ها نوشته می شوند ادبیات موضوع را خوب باز می کنند. اگر کسی علاقه مندانه در این جلسات شرکت کند دانش وسیعی راجع به حوزه های مختلف اقتصادی پیدا می کند. حال آن که تحقیقات در خارج تخصصی است و اگر کسی تحقیقی خارج از حوزه تخصصی خود را گوش کند معمولا چیزی متوجه نمی شود یا دانش پایه ای کسب نمی کند. به نظرم بهره وری یادگرفتن از تحقیقات بقیه (البته اگر تحقیق خوبی باشد) در ایران بالاتر است.

۵) در مقایسه با اروپا (آمریکا را مطمئن نیستم) اساتید اقتصاد در ایران بیش تر درگیر مسایل سیاست گذاری و عملی هستند و لذا دانشجویی که فوق لیسانس می خواند درک بهتری از مسایل واقعی اقتصاد خصوصا در ایران کسب می کند که می تواند در دوره دکترا روی آن ها فکر کند.

ایران که بودم جمعی از دوستان دانشگاه الزهرا دعوتم کردند تا برای گروهی از دانش جویان راجع به تفاوت های آموزش و تحقیق اقتصاد در ایران و خارج صحبت کنم. من تعداد محدودی اسلاید آماده کردم تا بحث را با ان ها پیش ببرم که آن ها را این جا گذاشته ام. شاید حرف های داخل اسلایدها مکملی (از زاویه نقد وضع موجود) برای حرف های قبلی این پست باشد.