پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

آخوند ملا محمد كاظم خراسانی


آخوند ملا محمد كاظم خراسانی مرجع تقلید شیعه و برجسته ترین رهبر سیاسی عصر مشروطیت در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری به شمار می رود وی كوچك ترین پسر ملا حسین واعظ هراتی بود كه در ۱۲۵۵ ق در مشهد متولد شد

آخوند ملا محمد‌كاظم خراسانی مرجع تقلید شیعه و برجسته‌ترین رهبر سیاسی عصر مشروطیت در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری به شمار می‌رود. وی كوچك‌ترین پسر ملا‌حسین واعظ هراتی بود كه در ۱۲۵۵ ق در مشهد متولد شد. محمد‌كاظم در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد گردید و بیش از شش سال به فراگیری ادبیات عرب، منطق و اصول فقه نزد استادان آن حوزه مشغول شد. در ۱۲۷۷ ق برای تكمیل تحصیلات؛ مشهد را به قصد نجف ترك كرد، ولی در سبزوار به مدت سه ماه در محضر حاج ملاهادی سبزواری فلسفه خواند. حكیم سبزواری درباره او گفت: «وی در آینده در علم و دانش نابغه خواهد شد و از انوار نبوغ او هزاران نفر به بزرگی خواهند رسید و از فرمان او سرنوشت ملتی تغییر خواهد كرد.» سپس به تهران سفر كرد و در یكی از حجره‌های مدرسه صدر سكنی گزید. وی نزد ملاحسین خویی و میرزا ابوالحسن جلوه به تحصیل فلسفه ادامه داد. بعد از گذشت سیزده ماه و بیست روز به نجف اشرف رفت. در ۱۲۷۹ ق به درس فقه و اصول شیخ مرتضی انصاری وارد شد و تا زمان درگذشت استاد از درس او استفاده نمود.

علاوه بر شیخ انصاری، در دروس میرزا محمد‌حسن شیرازی سید علی شوشتری، شیخ راضی نجفی و سید‌مهدی قزوینی نیز شركت جست. او بیش از سیزده سال نزد میرزا حسین شیرازی فقه و اصول آموخت و از زبده‌ترین شاگردان او گردید.

میرزای شیرازی در ۱۲۹۱ ق حوزه درسی خود را از نجف به سامرا انتقال داد. آخوند نیز همانند بیشتر شاگردان میرزا، همراه ایشان به سامرا رفت. اما پس از مدتی، به توصیه‌ی میرزا به نجف بازگشت و به تدریس پرداخت. میرزا، آخوند را به فضل می‌ستود و طلبه‌ها را به استفاده از درس وی تشویق می‌كرد. پس از رحلت میرزا حسن شیرازی، آخوند خراسانی به عنوان جانشین وی مشخص گردید و علما و فضلا از همه نقاط جهان به سوی نجف روی آوردند و در مجلس درس وی شركت جستند. تعداد شركت‌كنندگان در درس اصول او تا آن زمان بی‌سابقه بوده است. این تعداد را در آخرین دوره‌ی درسی اصول وی، از هشتصد تا هزار نفر هم گفته‌اند كه بنابر اقوال گوناگون بیش از چهارصد تن از ایشان، مجتهد مسلّم بوده‌اند.

محتوای درس و بیان دلپذیر او در طول بیش از چهل سال تدریس، موجب شد كه برخی از شاگردان او (مانند شیخ محمد‌حسین كاشف‌الغطاء) چند دوره در درس وی شركت كنند. حوزه علمی نجف اشرف دردوره مرجعیت و اقتدار آخوند خراسانی از بالاترین درجه اعتبار سیاسی در بین شهرهای كشورهای اسلامی برخودار و تأثیرگذار بود.

در آن زمان ضرورت بنیانگذاری مدارسی كه به آموزش دانش‌های جدید و زبان‌های اروپایی مانند فرانسوی و انگلیسی همت بگمارند، احساس می‌شد. آخوند خراسانی همراه تعدادی از علما با تأیید خود، این امر را تسریع نمود و یك هیئت علمی متشكل از علما و بازرگانان و دیگران تشكیل داد. این حركت با تأسیس دو مدرسه «علوی» و «رضوی» بالندگی گرفت و ایشان اجازه‌ی مصرف كردن وجوه شرعی برای این مدارس را صادر نمود. همچنین برخی از پیشگامان خیّر هزینه ساختن مدرسه علمیه‌ای را به آخوند دادند كه وی با همت والا مدرسه علمیه‌ای را كه به «مدرسه بزرگ آخوند» معروف شد، در ۱۳۲۱ ق در محله «حُوَیش» و دو مدرسه دیگر به نام‌های «مدرسه وسطی»ی آخوند در ۱۳۲۶ ق و «مدرسه كوچك آخوند» را در ۱۳۲۸ ق در محله «براق» بنیان نهاد. در این مدرسه‌ها علاه بر علوم متداول دینی، ادبیات فارسی نیز تدریس می‌شد. همچنین او به منظور گسترش آگاهی‌های سیاسی و فرهنگی، به انتشار مجلات اخوت، العلم، دره‌النجف، نجف كمك نمود و تا آنجا كه توانست با خرافات و جمود فكری شیعیان مبارزه كرد. در راستای این هدف مبلغانی به روستاهای دور افتاده و به میان ایل‌ها و عشایر فرستاد تا آنها را با فرهنگ اصیل و پربار اسلام آشنا سازد.

او در ۱۳۱۵ ق به دعوت تنی چند از علمای ایران، همراه با گروهی دیگر از مراجع تقلید فتواهایی در تحریم كالاهای خارجی و حمایت از كالاهای داخلی و به منظور رفع نیاز كشور به بیگانگان صادر نمود و در تأیید «شركت اسلامیه» كه با حمایت از صنایع داخلی و بی‌نیازی از بیگانگان در اصفهان تأسیس شده بود، علاوه بر خرید منسوجات آن، بر كتاب لباس التقوی، تألیف سید جمال‌الدین اصفهانی واعظ هم تقریظی نوشت: «بر مسلمان لازم است كه لباس ذلت [تولید خارج] را از تن بیرون كنند و لباس عزت [ساخت داخل] را بپوشند.» همچنین در نامه‌ای به مظفرالدین شاه، او را به حمایت از این شركت تحریض نمود.

از اقدامات سیاسی دیگر او در مسائل مربوط به ایرانِ قبل از مشروطیت می‌توان به ابراز مخالفتش با اخذ وام توسط مظفرالدین شاه از روسیه تزاری و تلاش‌هایش در روشن ساختن اذهان مردم نسبت به پیامدهای این گونه اقدامات با درخواست اخراج رئیس گمرك ایران (نوژ بلژیكی) برای خلافكاری‌هایش و ارسال نامه به سید عبدالله بهبهانی برای آگاه ساختن اولیای دولت از عملكردهای نامطلوب كارگزاران اشاره كرد (ربیع‌الاول ۱۳۲۳ ق).

شهرت آخوند به عنوان رهبر سیاسی، از ابزار شجاعت و نفس جسارت در مخالفت با رژیم استبدادی و مساعی بی‌شمارش در جنبش مشروطیت ایران آغاز شد. وی به همراه دو تن از مجتهدان بزرگ معاصر خویش حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی و حاج شیخ عبدالله مازندرانی، با ارسال نامه‌ها و تلگرام‌هایی برای رهبران دینی و سیاسی ایران و نشر اعلامیه‌های روشنگرانه، نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی موضع‌گیری می‌نمودند.

آخوند و یاران همراهش به نظام مشروطه به عنوان وسیله‌ای برای تحدید ظلم می‌نگریستند و شركت در جنبش مشروطیت را بر همه مسلمانان واجب می‌شمردند. ایشان همچنین تقریظی بر كتاب تنبیه‌الامه و تنزیه المله میرزای نائینی نوشت و ضمن آن «مأخوذ بودن اصول مشروطیت را از شریعت محقه» اعلام كرد.

با وجود صدور فرمان مشروطیت و انتخابات مجلس شورای ملی، پادشاه جدید محمد‌علی شاه، حاضر به قبول مجلس و مصوبات آن نبود. از اینرو برخی از علما و مشروطه‌خواهان، از مراجع مشروطه خواه نجف و در رأس آنها، آخوند خراسانی استمداد كردند. آخوند خراسانی نیز در پاسخ استفتاهای مكرر آنها، تلاش آزادیخواهان ایرانی را برای تثبیت مجلس شورا و حفاظت از آن مورد تأیید قرار داد. در یكی از پاسخ‌های ایشان آمده است: «... اقدام كردن به ایستادگی در برابر مجلس قانونگذاری مذكور به منزله اقدام به ایستادگی در برابر احكام دین حنیف اسلام است. پس بر مسلمانان واجب است كه در برابر هر نوع حركتی علیه آن مجلس ایستادگی كنند....».

پشتیبانی آخوند از مجلس و حكومت قانون در ایران به منظور برقراری عدل و رفع ظلم از توده‌های مظلوم و محروم بود و نه منافع دسته‌ای خاص و معین.

آخوند پس از افتتاح مجلس شورا طی نامه‌ای، گشایش مجلس را تبریك گفت. وی به همراه آیات عظام حاج میرزا حسین خلیلی و حاج شیخ عبدالله مازندارانی پیوسته با صدور احكام و فرامینی دستورات لازم را به نمایندگان مجلس برای تهیه و تصویب قوانین مهمی كه لزوم ‌آن احساس می‌شد، صادر می‌نمودند. از جمله قانون مربوط به نظام وظیفه و تشكیل یك ارتش مجهز، قانون تأسیس مدارس نوین و تعلیم براساس علوم جدید، و قانون تأسیس بانك ملی. وی همچنین در ۲۸ ذیحجه ۱۳۲۵ ق طی نامه‌ای، نمایندگان مجلس شورا را به اجرای قوانین اسلامی، پرداخت بدهی‌های كشور و فقرزدایی سفارش نمود.

مراجع مشروطه‌خواه نجف‌اشرف به رهبری آخوند خراسانی كه نگران كارشكنی‌ها و مخالفت‌های محمد‌علی شاه بودند، انحلال مجلس را ضربه‌ای به ملت ایران می‌دانستند و بر ضرورت حفظ شكل قانونی دولت و ایستادگی در برابر هر حركتی برای تعطیلی مجلس شورا تأكید داشتند و از اینرو در نامه‌ها و تلگرام‌های خود با تأكید بر التزام به قوانین مجلس، ضرورت پشتیبانی از آن را اعلام می‌كردند.

پس از روشن شدن قصد محمد‌علی شاه برای انحلال مجلس، آخوند خراسانی اندرزنامه دهگانه‌ای برای شاه فرستاد و او را به قانونگرایی اسلامی، بیگانه‌گریزی و استعمارستیزی، بسط رفاه عمومی و عدالت‌ اجتماعی و تاریخنگری دعوت كرد. اما محمد‌علی شاه با حمایت روسیه در ۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ ق به اقدامی گستاخانه دست زد و مجلس را به توپ بست و نظام نوپای مشروطه را در كشور برچید.

آخوند خراسانی در نامه‌ی شدید‌اللحنی به اقدام او در براندازی مشروطه حمله كرد و برخی اقدامات سرّی وی را فاش ساخت. از نظر مراجع مشروطه‌خواه نجف، اقدام محمد‌علی شاه در نابودی مشروطیت تنها بازگشت به استبداد نبود، بلكه برنامه‌ای استعماری با هدف تحكیم اراده بیگانه بر كشورهای اسلامی به شمار می‌رفت. لذا آخوند فتوایی صادر و اعلام كرد كه محمد‌علی شاه هیچگونه حقی برای دریافت مالیات و یا امضای هیچ قراردادی با دولت‌های خارجی ندارد. در ادامه‌ی این اقدامات، وی شیخ‌ اسدالله ممقانی را به استانبول فرستاد تا با آزادیخواهان ایرانی ساكن آنجا مذاكره كرده و آنها را به مبارزه با استبداد تشویق نماید.

با آغاز قیام مردم آذربایجان به رهبری ستارخان برای بازگرداندن نظام مشروطه، آخوند كه نفوذ زیادی در میان مسلمانان باكو داشت، به همراه حاج شیخ عبدالله مازندرانی در ۲۰ ذیقعده ۱۳۲۶ ق نامه‌ای برای مسلمانان روسیه فرستاد و از آنان درخواست كمك به انقلابیون تبریز را نمود. همچنین با ارسال نامه‌ها، پیام‌ها و فرامین روشنگرانه متعدد، قیام ضد استبدادی مردم تبریز را تأیید نمود و بر تداوم آن تا پیروزی نهایی تأكید كرد.

اندیشه‌های مترقیانه و موضع‌گیری‌های شجاعانه آخوند خراسانی، او را به سرعت در سراسر جهان اسلام معروف ساخت. از اینرو آزادیخواهان عثمانی كه از نفوذ كلام او در میان دربار و دولت عثمانی آگاهی داشتند، با ارسال نامه‌هایی به وی، از او خواستند تا سلطان عبدالحمید، پادشاه عثمانی را وادار به امضا و اجرای قانون اساسی عثمانی نماید و او نیز چنین كرد.

در محرم ۱۳۲۷ ق محمد‌علی شاه ارتش روسیه را برای سركوب قیام رو به گسترش مردم تبریز به ایران فراخواند. پس از ورود آنها به ایران و افزایش احتمال حركت‌های جهادی، شاه به رایزنی با دول روسیه و انگلستان پرداخت.

دولت‌های روسیه و انگلستان كه براساس قرارداد ۱۹۰۷ برسر مسائل داخلی ایران به تفاهم رسیده بودند، برای جلوگیری از گسترش قیام مردمی آذربایجان به رهبری مراجع مشروطه‌خواه نجف، از یك سو محمد‌علی شاه را به قبول نوعی مشروطیت صوری وادار كردند و از سوی دیگر همه تلاش خود را برای دور ساختن مراجع مذكور از میدان فعالیت سیاسی به كار بردند. از اینرو هر دو دولت طی یادداشت مشتركی، از آخوند و سایر رهبران روحانی مشروطه‌خواه مقیم عراق خواستند كه فعالیت سیاسی خویش را متوقف كرده و رهبران گروه‌‌های مشروطه‌خواه داخل كشور را به میانه‌روی فراخوانند.

شاه ناگزیر اعلام نمود كه نظام مشروطه را دوباره برقرار خواهد كرد و تلگراف‌هایی خطاب به مراجع عراق فرستاد و قرآنی را كه امضا كرده و به آن سوگند خورده بود كه به مشروطیت وفادار بماند، نزد ایشان ارسال داشت. پاسخ آخوند و دیگر علمای نجف به این تلگراف بسیار هوشمندانه و متین و در عین حال محكم بود. به دنبال آن تلگراف‌هایی از نقاط مختلف ایران به علمای نجف رسید كه همگی خبر از وحشت،‌ترس، ناامنی، حبس، تبعید و تعطیل داشت. از اینرو آخوند تلگرافی به شاه مخابره كرد و در آن با تندی او را مورد عتاب قرار داد و در تلگراف‌های دیگری به علما و عشایر و ایلات ایران،‌آنان را به جد وجهد در استحكام اساس مشروطیت فراخواند.

هنگامی كه آخوند دریافت محمد‌علی شاه قصددارد با گرو گذاردن جواهرات سلطنتی، از دولت روسیه وامی دریافت كند، طی تلگرامی برای «انجمن سعادت ایرانیان» كه توسط گروهی از ایرانیان آزادیخواه در استانبول تشكیل شده بود، از آنان خواست «به توسط سفرا و جراید رسمیه دول معظمه» رسماً اعلام دارند كه به موجب اصل ۲۴ و ۲۵ «قانون اساسی»، دولت ایران حق هیچ‌گونه معاهده و استقراض، بدون امضای پارلمان را ندارد و نیز جواهرات موجود در خزانه تهران متعلق به مردم ایران است و هرگاه وامی به محمد‌علی شاه داده شود؛ ملت آن را معتبر نخواهد شمرد و در برابر آن مسئولیتی نخواهد داشت.

به دنبال آن آخوند خراسانی تلگرام‌هایی به برخی از دول خارجی مخابره كرد و از تجاوزاتی كه شاه مستبد قاجار بر مردم خود روا داشته بود، پرده برداشت و پس از آن با همراهی حاج شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی بیانیه‌ای را علیه حكومت محمدعلی شاه صادر كردند: «به تمام ملت ایران حكم خداوند را اعلام می‌كنیم ... سعی در دفع این سفاك جبار و دفاع از نفوس و آبروی مسلمانان، امروز از اهم واجبات است...». این تلگراف باعث تهییج آزادیخواهان تبریز و سایر مشروطه‌خواهان گردید. از سوی دیگر، به دلیل حضور قشون روس در ایران وپشت‌گرمی شاه به آنان جهت سركوب آزادیخواهان، علمای مشروطه‌خواه نجف اشرف به رهبری آخوند خراسانی فتوای جهاد بر ضد روسیه را صادر و اعلام داشتند كه همراه گروهی از نیروهای مردمی مجاهد به سوی ایران حركت خواهند كرد. وی همچنین عشایر عراق را به این جهاد فراخواند كه آنان نیز پاسخ مثبت دادند. اما پیش از رسیدن علما و مجاهدان به كاظمین، اخبار عقب‌نشینی نیروهای روس از خاك ایران و سقوط محمد‌علی شاه (جمادی‌الثانی ۱۳۲۷ ق ) و انتخاب احمد شاه، به عراق رسید.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.