پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ولی, ولایت, عقلانیت


ولی, ولایت, عقلانیت

در این شرایط بحرانی و حساس رسالت امامان شیعه تمهید و آماده سازی جامعه بشری برای “ولایت پذیری” است که از آن به “ظهور” یاد می شود براساس این تحلیل ظهور در امتداد عاشورا نیست بلکه در مقابل آن “عاشورا” تجلی اوج ولایت ستیزی و “ظهور” تجلی اوج ولایت پذیری امت است

در غدیر خم پیامبر به دستور خدای متعال امیرالمومنین(ع) را به‌عنوان امام و ولی جامعه اسلامی معرفی می‌کند ولی تاریخ اسلام بعد رحلت پیامبر(ص) شاهد “ولایت‌گریزی” امت بودو به فاصله چند دهه شاهد “ولایت‌ستیزی” بود که اوج آن را در فاجعه عاشورا می‌توان دید. گرچه عاشورا سکه‌ای دو رو است و در یک طرف اوج ولایت‌پذیری اصحاب حضرت قابل مشاهده است؛ والله انی لا اعلم اصحابا اوفی و لاخیرا من اصحابی (مفید، ارشاد، ج۲، ص ۹۱) ولی در تحلیل اجتماعی، جامعه وامت اسلامی گرفتار “ولایت‌ستیزی” و رکون به طاغوت شده به‌گونه‌ای که حتی فریاد حسین(ع) نیز قادر به بیداری آنها نیست.

در این شرایط بحرانی و حساس رسالت امامان شیعه تمهید و آماده‌سازی جامعه بشری برای “ولایت‌پذیری” است که از آن به “ظهور” یاد می‌شود. براساس این تحلیل ظهور در امتداد عاشورا نیست بلکه در مقابل آن “عاشورا” تجلی اوج ولایت‌ستیزی و “ظهور” تجلی اوج ولایت‌پذیری امت است.

رهاورد این چرایی و تحلیل رهنمون سیاستگذاری کلان جمهوری اسلامی است که زمینه‌‌سازی ظهور را شعار خود قرارداده است.

راز و رمز ادبار جامعه نه افراد به امام چه بوده است؟ و امامان شیعه با چه سیاست و خط مشی کلانی به پرورش و تربیت اجتماع برای آمادگی ظهور پرداخته‌اند؟ و نظام جمهوری اسلامی چگونه از آن سیره برای سیاست خود استفاده کند، اینها سوالات اساسی این پژوهش محسوب می‌گردد.

در معارف دین عقل حجت باطنی و امام حجت ظاهری معرفی شده است.

ان لله علی الناس حجتین. حجه ظاهره و حجه باطنه. فاما الظاهره فالرسل والانبیاء والائمه و اما الباطنه فالعقول. (کافی، ج۱، ص ۱۶)

با این نگاه و اعتقاد می‌توان گفت که جامعه به میزان بهره‌مندی از عقلانیت، ولایت‌پذیر خواهد بود. و البته پرواضح است که “عقلانیت دین” که بستر پذیرش ولایت است تفسیری جدا از “عقلانیت مدرن و سکولار” دارد.

اگرچه مفهوم اصلی و کلیدی در مدرنیته خردباوری و عقلانیت است و اعتقاد به اندیشه و خرد بشری در نیل به جامعه آرمانی به مدد علم به چشم می‌خورد (ایان باربور، علم و دین، ص ۷۰) ولی عقل مدرن عقلی تجربی و راز زداست که هدف آن تصرف در دنیا و استیلاجویی بر طبیعت و انسان است. از بدی و خوبی فاعل و پلیدی و پاکی فعل سخن نمی‌گوید تنها سخن از سود و زیان افعال است و چنین بود که تفکر سکولار تبیین شد. قصه سکولاریسم قصه عقل غیردینی است اگرچه ضددینی نیست، دینی هم نیست. (سروش، کیان، ش ۲۶، ص ۱۱)

پرواضح است عقل مدرنیته که سیطره آشکار نفس اماره بر انسان را مدلل می‌سازد، نمی‌تواند تمهید لازم برای بسط ولایت ا لهی در شئون فرد و جامعه را بیندیشد.

عقلانیت دینی و مدرن هم به لحاظ مدرک و روش و هم به لحاظ مدرک و محتوا با هم تفاوتهای عیانی دارند. در سطح معرفت رهاورد عقلانیت دینی حکمت است در صورتی که ره‌آورد عقلانیت مدرن از سطح دانش‌های تجربی و حسی فراتر نمی‌رود،دیگر آنکه عقلانیت دین حقیقت محور است برخلاف عقلانیت سکولار که تابع “قرارداد” است. اعتماد به وحی به عنوان منبعی از منابع شناخت و اعتقاد به مسئولیت انسان و خودکفا نبودن عقل از دیگر مشخصه‌های عقل دینی است. (امان‌الله فصیحی، عقلانیت دینی و سکولار، فصلنامه علوم سیاسی، ش ۵)

عقلانیت دینی را در این کلام کوتاه و نغز می‌توان تعریف کرد.

العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان(کافی، ج۱، ص ۱۱)

عقلانیتی که صلاح و سداد را در پی دارد و از لذت و سود و منفعت فراتر رفته و به کشف حقایق هستی وپایبندی به ارزشهای متعالی متعهد است چرا که اصولا عقل، عقال و بند است. نهاد وجودی آدمی که مجمع قوای متفاوت و متعددی است، شهوت، خشم، رحمت و عطوفت که در بیان حضرت به جنود عقل و جهل تعبیر شده است اگر به تمام معنی حاکمیت بلامنازع عقل را پذیرفت و در تنظیم روابط خود به حکمیت عقل تن داد، انسان “عاقل” و در نتیجه “عادل” می‌شود. عدالت عین عقلانیت به این معناست و فسق تبعیت از جنود جهل و پذیرش ولایت طاغوت به جای ولایت عقل است. چنانکه انسان اگر عادل باشد می‌تواند ادعای حاکمیت عقل بر وجود خود داشته باشد و هم از طرف دیگر کمال عدالت به ولایت عقل است. جامعه انسانی نیز اگر به بخشی از عدالت و عقلانیت رسید می‌تواند پذیرای حکومت “امام” برای تکمیل عدالت و عقلانیت باشد، اذا قائم قائمنا وضع یده علی روس العباد فجمع به عقولهم (بحار،ج ۵۲، ص ۳۳۶)

بر این تحلیل ولایت‌پذیری جامعه رابطه مستقیم با عقلانیت جمعی دارد.