سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مرد عابد و مکر شیطان
در میان بنی اسرائیل عابد زاهدی دل از دنیا کنده و پیوسته مشغول عبادت بود.
شیطان بزرگ لشکرش را فرا خواند و گفت : کدامیک از شما می تواند این مرد عابد را از عبادت خدا باز دارد و او را گمراه سازد؟
ـ یکی گفت : او را به من واگذار.
ـ شیطان گفت : از چه راهی می خواهی وارد شوی ؟.
ـ گفت : از ناحیه زنان .گفت ممکن نیست زیرا او لذت آنان را نچشیده است .
ـ دیگری گفت : او را به من بسپار.
ـ شیطان پرسید: تو از چه راهی می خواهی او را گمراه سازی ؟
ـ گفت : از ناحیه شراب .
ـ گفت : او به این امور توجه و اعتنائی ندارد.
ـ سومی گفت : او را به من واگذار که من چاره کار دانم .
شیطان پرسید؟ چاره کار چیست ؟
ـ گفت : من از طریق انجام کار نیک و اعمال خیر وارد می شوم .
ـ شیطان بزرگ گفت : برو که تو مرد این کاری .
پس شیطان به مکانی رفت که عابد آنجا مشغول عبادت بود. سجاده را گسترد و شروع به عبادت کرد. گاهی عابد استراحت می کرد، ولی شیطان پیوسته به عبادت مشغول بود تا توجه عابد کاملاً به او جلب شد.
سر انجام عابد خود را در برابر او کم ارزش دید و عمل خود را کوچک شمرد.
ـ به شیطان گفت : ای بنده خدا، چه چیز باعث شد اینچنین بر عبادت خدا قوت یابی ؟
شیطان پاسخ نداد.
عابد سؤ ال خود را تکرار کرد، باز جواب نداد.
ـ دفعه سوم شیطان پاسخ داد: من یکبار مرتکب گناهی شدم و از آن توبه کردم .پس هر گاه بیاد آن گناه می افتم و آن گناه به ذهنم خطور می کند، از خوف خدا بر عبادت او نیرو می گیرم .
ـ عابد: مرا از گناه خویش آگاه ساز تا من نیز چنان کنم که تو کردی و بر عبادت خدا راغب تر و قویتر شوم .
ـ شیطان : به خانه فلان معروفه در شهر برو، دو درهم به او بده ، و از او کام بگیر.
ـ عابد گفت : از کجا دو درهم بیاورم ؟من که پولی ندارم .
شیطان دو درهم به عابد داد.و او باهمان لباس عبادت به شهر آمد و از منزل آن فاحشه پرسید. مردم او را راهنمائی کردند به خیال اینکه برای موعظه و ارشاد آن زن آمده است .
ـ عابد نزد او رفت و دو درهم به او داد و گفت : مهیا باش .
ـ زن با تعجب پرسید: تا کنون هرگز کسی با این وضع و حال نزد من نیامده ، بگو بدانم قضیه چیست ؟.
عابد داستان را برای زن نقل کرد.
ـ آن زن گفت : بدون شک ترک گناه از توبه آسانتر است . چنین نیست که هر کس گناهی کند بسادگی بتواند توبه کند. بدون تردید راهنمای تو شیطان بوده است ، به معبد خویش باز گرد که او را نخواهی یافت .
عابد لحظه ای به فکر فرو رفت . حالش دگر گون شد و به معبد خود بازگشت . آن زن همان شب توبه کرد و از دنیا رفت . هنگام صبح بر در خانه آن زن نوشته شده بود: بر جنازه او حاضر شوید که او اهل بهشت است .
مردم دچار تردید شدند و تا سه روز او را به خاک نسپردند.
خداوند به یکی از پیامبران وحی کرد: بر آن زن نماز بخواند و مردم را امر کند بر او نماز بخوانند. زیرا من آن زن را آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم ، چون بنده مرا از گناه بازداشت .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست