شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بازی تهاجمی ایران در زمین آمریکای لاتین


بازی تهاجمی ایران در زمین آمریکای لاتین

پیامدهای سفر دکتر محمود احمدی نژاد به کشورهای آمریکای جنوبی وآفریقایی

اخیرا دکتر محمود احمدی نژاد همراه با هیئتی بلند پایه از مسئولان سیاسی و اقتصادی ایران راهی۵ کشور گامبیا ، برزیل ، ونزوئلا ، بولیوی و سنگال شده است . در این اثنا سفر دکتر احمدی نژاد به عنوان اولین سفر رئیس جمهور ایران به برزیل از ویژگی و اهمیت خاصی برخوردار است و در چند روزه اخیر پوشش اخبار این سفر از سوی غالب شبکه های جهان به صورت گسترده صورت پذیرفته است.

اما در راستای سفر اخیر رئیس جمهور به آمریکای لاتین چندین نکته حایز اهمیت است که توجه به آنها می تواند کلیت راهبردهای دیپلماتیک دولت دهم را تبیین کند.

سیاست خارجه دولت دهم که شکلی متکامل از دیپلماسی تهاجمی دولت نهم است بر دوپایه “ نفی سیاست هژمونیک و تک قطبی غرب “ و “ حرکت به سوی چند جانبه گرایی “ استوار است .

ایران در سالهای اخیر نشان داده است که نمیتواند در ذیل سیاست های جهانی غرب و علی الخصوص آمریکا رفتار کند و در همین خصوص تلاش

گسترده ای برای افزایش مراکز قدرت در سطح جهان دارد . به عبارت بهتر پس از روی کار آمدن دولت نهم سیاست خارجه ایران به کلی متحول شد و در راستای ایجابی حرکت کرد .در واقع ایران در چند ساله اخیر سعی دارد تا گفتمان حاکم بر مناسبات سیاسی را خود تعیین کند و دیگران را در چارچوب های خود بازی دهد .

اگر تاکنون پیگیر سفرهای خارجی مقامات ایرانی در اجلاس ها ونشست های بین المللی بوده باشید به این نکته رسیده اید که ایران در غالب این اجلاس ها با کوله باری از پیشنهاد ها و حرف های نو و تازه وارد می شود .حضور ایران در اجلاس دی۸ ، اکو ، اجلاس کشورهای حوزه خلیج فارس ، سازمان کنفرانس اسلامی و... همه و همه همواره مشحون از دیپلماسی خلاق و ابتکاری ایران با ارائه پیشنهاد های تازه بوده است.

از سوی دیگر یکی از اولویت های مهم سیاست خارجی ایران در چند ساله اخیر حرکت به سمت ارتباط با کشورهای جدید است . گسترش مناسبات سیاسی ایران با کشورهای آمریکای لاتین و افریقایی در عین اینکه توانسته است حوزه های نفوذ ایران اسلامی را در سطح بین المللی افزایش دهد در بسیاری از موارد نیز منتج به تحدید قدرت هژمونیک غرب گشته است. تحلیل سفر اخیر دکتر محمود احمدی نژاد به آمریکای لاتین و

علی الخصوص برزیل در همین چارچوب صورت می پذیرد.

نگاه ویژه تهران به کشورهایی مانند ونزوئلا ، بولیوی وبرزیل که در داخل کشور نیز منتقدانی دارد در راستای توزیع متوازن قدرت در سطح بین المللی و ایجاد همگرایی های تازه برای تاثیر گذاری در ساختار های بین المللی صورت می پذیرد . برزیل یکی از کشورهای قدرتمند در آمریکای جنوبی است که با داشتن منابع غنی معدنی در زمره ده اقتصاد برتر دنیا محسوب می گردد. از سوی دیگر کشوری مانند ونزوئلا و بولیوی با موقعیت حساسی که در آمریکای جنوبی دارند و برخورداری از منابع سرشار انرژی می توانند به اتحادی قدرتمند و تاثیر گذار در روابط بین المل دست یابند. البته نباید از نقش ایران به عنوان قدرت اول منطقه ای در خاورمیانه و یکی از اعضای مهم اوپک نیز غافل شد .البته این روابط مستحکم که در دولت نهم پایه گذاری شده است امروز بسیار مستحکم تر پیگیری می شود.

امروز روابط ایران با ونزوئلا تقریبا به مرز راهبردی رسیده است و دیگر می توان روی کارکاس به عنوان یک شریک استراتژیک حساب باز کرد . به عنوان مثال در جنگ۲۲ روزه اسرائیل علیه مردم مظلوم غزه زمانی که بسیاری از کشورهای مدعی آزادی و حفظ حقوق بشر با سکوت مرگبار خود به تل آویو لبخند می زدند هوگو چاوز در یک اقدام تاریخی و به پیروی از سیاست های جمهوری اسلامی ایران در حمایت از مردم غزه سفیر رژیم اسرائیل را از خاک خود اخراج کرد و به مناسبات سیاسی با این رژیم جنایت کار پایان داد .

در واقع اینگونه می توان بحث را خلاصه کرد که سیاست تهاجمی ایران در چند ساله اخیر باعث شده است که وحدت و همگرایی تازه ایحول محور نفی یکجانبه گرایی کاخ سفید به مرکزیت ایران تشکیل شود .

امروز ایران مهد و ماوایی برای کشورهایی است که از سیاست های یکجانبه گرایانه،استبدادی و مداخله جویانه کاخ سفید به تنگ آمده اند . از سوی دیگر ایران اسلامی توانسته است کم کم راه خود را برای دست یافتن به جایگاهی مناسب درجهت گیری سیاست های بین المللی هموار سازد .

اما در نهایت باید گفت که سفر اخیر دکتر محمود احمدی نژاد به کشورهای آمریکای لاتین نشانه ای ازجهت گیری تهاجمی ایران است که می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات جهانی باشد . باید دانست که امروز سیستم حاکم بر مناسبات بین المللی و سازمان های عمومی جهانی مانند شورای امنیت ، دیوان لاهه ، آژانس بین المللی انرژی اتمی و... متاثر از قدرت طلبی های روزافزون کشورهای غربی است و فضایی عادلانه برای گسترش صلح و آزادی در جهان وجود ندارد.

از این رو ایران به عنوان مرکز و مهد اسلام شیعی و با آرمان های بلند الهی برای بشریت می بایست نقش ویژه و برجسته ای را در این بین ایفا کند . البته باید گفت که تغییر در ساختار های نظام بین الملل نیازمند همگرایی و اراده اجتماعی کشورهایی متعددی است . امری که شاید بتوان راه تحقق ان را در خلال همین سفرها جستجو کرد.

محمداسکندری