شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
جایگاه و پایگاه زن درمباحث توسعه

● مقدمه
یکی از مهمترین سوالاتی که در مباحث توسعه مطرح می گردد این است که جایگاه و پایگاه انسان در مباحث توسعه چیست ؟ امروزه اساساً توسعه عبارت است از تلاش و کوشش انسان در دگرگونی محیط به منظور رفع نیازهای خود و تامین امنیت خویش و به تعبیر خاص هر نوع تغییر کیفی و ساختاری که در عناصر جامعه صورت می گیرد را توسعه می نامند .
توسعه ابعاد مختلف دارد و توجه به ابعاد توسعه بدان معناست که توسعه یک پدیدة چند وجهی و قانونمند است و برای تحقق آن می بایست شرایط و زمینه هایی فراهم شود . به طور کلی توسعه در ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، پایدار و انسانی قابل بررسی است . حال این سوال مطرح است که در ابعاد توسعه کدام بعد از اهمیت و الویت بیشتری برخوردار است و چرا ؟ آیا توسعة اقتصادی محور توسعه است یا توسعة سیاسی و یا سایر ابعاد توسعه ؟ بسیاری از جوامع تنها یک بعد از ابعاد توسعه را مدنظر قرار داده و در جهت تحقق آن می کوشند . غافل از اینکه تمامی ابعاد فوق در تعامل و ارتباط متقابل با یکدیگر می باشند و توجه به یک بعد و غفلت از ابعاد دیگر نمی تواند موجبات توسعة جوامع انسانی را فراهم آورد . امروزه از میان ابعاد توسعه ، بعد انسانی توسعه مورد توجه قرار گرفته است ؟ حال باید دید که چرا توسعة انسانی امروزه از اهمیت و الویت بیشتری نسبت به سایر ابعاد توسعه برخوردار است ؟
● جایگاه و پایگاه انسان در توسعه :
اساس تشکیل جوامع انسانی ، رفع نیازهای انسان است . بطور کلی انسان موجودی است نیازمند و نیازهای وی در سه سطح گسترده قابل طبقه بندی است .
۱) نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی ، مانند : خوراک ، پوشاک و مسکن و ...
۲) نیازهای روانی ، مانند : کسب آگاهی ، کسب امنیت ، ارتقاء و تعالی ، فرار از تاریکیها و ناشناختها ، لذت بردن از معنویت ( هنر ، زیبایی و ... ) ، لذت بردن از حیات و جهان هستی ، ارتباط با صاحب کائنات .
۳) نیازهای اجتماعی ، مانند : نیاز به تشریک مساعی جمعی در حل مسائل ، مشکلات و تنگناها و ... نیاز به همدلی ، پاسخ به نیازهای جنسی . » (۱)
« در واقع می توان گفت جامعه انسانی از دو ترکیب و دو واقعیت اساسی تشکیل یافته است :
▪ انسان و مجموعه نیازهایش ( زیستی ، روانی و اجتماعی ) .
▪ جامعه و عناصر و مولفه های تشیکل دهنده اش .
عناصر و مؤلفه های تشکیل دهندة هر نظام اجتماعی عبارتند از :
محیط جغرافیایی ، اقلیمی ، جمعیت ، اقتصاد ، فرهنگ و سیاست . » (۲)
عناصر ۵ گانة مذکور بر اساس ماهیت ، ساختار و کارکردی که دارند و همچنین نوع تعاملی که با یکدیگر دارند مجموعه ای را بطور سیستماتیک جهت رفع نیازهای انسان فراهم می کنند و شیوه ها و شکلهای گوناگونی از تامین نیازهای انسان را بوجود می آورند . انسان هم در این مجموعة سیستماتیک با تلاش و کوشش خویش سعی می کند با تغییراتی که در محیط بوجود می آورد نیازهای زیستی ، روانی و اجتماعی خود را برآورده سازد .
پس هم اساس و علت پیدایش جوامع را نیازهای انسانی تشکیل می دهد . هم نظام اجتماعی و مؤلفه هایش می بایست در صدد رفع نیازهای انسان باشند و هم انسان می بایست تلاش کند تا نیازهای خویش را با دگرگونیهایی که در محیط بوجود می آورد رفع نماید . و از آنجا که توسعه به معنای تامین نیازهای انسان می باشد ، پس انسان محور توسعه است و توسعه بدست انسان انجام می گیرد .
در حقیقت توسعه در اثر تلاش انسان در جهت ایجاد تعادل بین نیازهای خویش و امکانات جامعه و محیط پدید می آید . اگر امکانات جامعه بصورت متعادل ، مطلوب و عادلانه توزیع نشد ، به نابرابری اجتماعی منجر می گردد . وجود نابرابریهای اجتماعی واکنش انسان را بدنبال دارد . در واقع انسان به سیستم نامتعادل نظام اجتماعی متعرض می شود و همین اعتراض به تضاد وستیز منجر شده و دگرگونیهایی را در جامعه انسانی سبب می گردد . جوامع از نقطه نظر توزیع امکانات میان افراد جامعة انسانی متفاوتند و اشکال مختلفی از توسعه را از این منظر به نمایش می گذارند . عدم توزیع مطلوب و عادلانة امکانات موجبات پیدایش روابط اجتماعی ناعادلانه می شود و از آنجا که روابط ناعادلانة اجتماعی با فطرت و ماهیت انسان مغایرت دارد ، انسان را در ستیز و مبارزه با این روابط قرار داده که این کنش و واکنش ، تغییرات اجتماعی و بدنبال آن تحقق توسعه را فراهم می کند .
پس اساس هر حرکت و تلاش که در جهت توسعه انجام گیرد انسان است و از این جاست که می توان به نقش و جایگاه انسان در توسعه واقف شد . همچنین توسعه برای انسان است . زیرا تمامی تلاشها و کوششهای بشری و جوامع انسانی برای تامین امنیت و برطرف کردن نیازهای انسان صورت می گیرد . لذاست که امروزه در مباحث جامعه شناسی توسعه ، انسان را محور توسعه و توسعة انسانی را مهمترین بعد از ابعاد توسعه مطرح نموده اند .
● مشارکت مردمی عامل توسعه :
امروزه دستیابی به توسعة انسانی نیازمند سه عامل مهم است :
۱) شناخت روند ، ماهیت ، ساختار وعملکرد نظام اجتماعی یا جامعة مورد نظر
۲) آگاهی از شرایط نظام جهانی و موقعیت جامعة مورد نظر در شبکه ارتباطات جهانی
۳) دستیابی به دو رکن بنیادین و بهره یابی از آن برای ساماندهی و سازماندهی جامعه در جهت هدفهای برنامه های توسعة مورد نظر ، یعنی مدیریت هوشمند و مشارکت مردمی در برنامه های توسعه فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی . » (۳)
باید گفت از سه عامل فوق ، عامل سوم یعنی مدیریت و مشارکت مردمی بیشتر مورد توجه می باشد چرا که نحوه و کیفیت مدیریت سیاسی جامعه و نحوة مشارکت مردمی است که موجبات سازماندهی عناصر فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را فراهم نموده و جوامع انسانی را در مسیر توسعه به پیش می برد .
دستیابی به عامل سوم یعنی مدیریت و مشارکت مردمی درگر و برقراری روابط و مناسبات اجتماعی مطلوب وعادلانه است . هر چه جامعه از روابط اجتماعی انسانی تر و عادلانه تر برخوردار باشد ، مشارکت مردمی و همکاری و همدلی و همیاری افراد جامعة انسانی بیشتر و بیشتر می گردد .
در واقع مشارکت مردمی معلول ساختار و کارکرد روابط اجتماعی ، نحوة توزیع امکانات و منابع ، روشهای ارضای نیازها بین افراد جامعة انسانی و نحوة تقسیم کار و مسئولیتها در جامعة انسانی است .
هر چه روابط اجتماعی و نحوة تقسم کار و توزیع امکانات ، انسانی تر و عادلانه تر باشد . مشارکت مردمی افزایش می یابد . باید توجه داشت نوع و کیفیت مدیریت جامعه نیز در شکل گیری مشارکت افراد تأثیر زیادن دارد . مدیریتهای سلطه گر ، مکسیویه ، مستبد و دیکتاور که از ابزار زود قدرت و حیله استفاده می کنند نمی توانند زمینه های مشارکت افراد جامعة انسانی را فراهم کنند . با لعکس اگر مدیریت ، جامعه را بر مبنای حاکمیت قانون و براساس احترام به حقوق فردی و اجتماعی افراد و به رسمیت شناختن آزادیهای فردی و اجتماعی اداره نماید . بستر مناسب جهت همنوایی و در نهایت مشارکت مردمی در فعالیتهای اجتماعی فراهم می گردد .
● جایگاه و پایگاه زن در توسعه :
جامعة انسانی از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است . زنان نیمی از جمعیت انسانی جامعه را تشکیل می دهند . اگر نقش و جایگاه انسانی را بعنوان اساس و محور توسعه پذیرفته باشیم ، منطقاً باید نقش وجایگاه زن را نیز بعنوان نیمی از جمعیت انسانی جوامع در توسعه پذیرا باشیم . زنان تا دیروز موجوداتی فراموش شده بودند و به مشارکت آنها در امور و فعالیتهای اجتماعی توجهی نمی شد و فعالیت آنان را محدود به وظایف خانه داری ، همسرداری و بچه داری کرده بودند و زنان نیز بعنوان یک باور این مسأله را پذیرفته بودند . اما امروزه یکی از مباحث توسعه نفی نابرابری جنسی است . نفی نابرابری های قومی و طبقاتی است . نفی تبعیض میان زن و مرد است . امروزه جنس زن به میدان آمده است و جایگاه زن درمبحث توسعه بعنوان بحثی اساسی مطرح گردیده است . بحث آموزش زنان و دختران بعنوان مادرانی که اولین عاملین انتقال ارزشها ، هنجارها ، فرهنگ ،آداب و رسوم و سنتها مطرح می شود ، از اهمیت فراوانی برخوردار شده است . براساس تحقیقات علمی مشخص شده است که زنان آگاه و اندیشمند ، فرزندان آگاه به بار می آورند و آگاهی نیز اساس توسعه است .
نهضتهای فمنیستی در دنیا که در جهت نفی نابرابری زن و مرد قدم بر می دارند امروزه از جایگاهی خاص برخوردار شده اند . این جنبش ها از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ با هدف کسب حقوق مساوی برای زنان به ویژه حق رای ، فعالیت خود را شروع کرده اند . علاوه بر حقوق سیاسی ، فعالیت فمنیستها در عرصه هایی چون خانواده ، کار ، مسائل جنسی نیز تمرکز یافته است .
فمنیستها معتقدند تفاوتهای فرضی بین زنان و مردان برای قرنهای طولانی ، دستاویزی جهت توجیه تبعیض علیه زنان و عدم بکارگیری آنها در حوزه های اجتماعی ، سیاسی بوده است وتصور می شد زنان به جهت ساختمان فیزیولوژیک خود تنها برای زایمان و شیر دادن و نقشهای خانه داری و تربیت فرزند مناسبند و تفاوتهای زیست شناختی زنان را ، عامل ناتوانی آنان جهت مشارکت در حوزه های عمومی می دانستند .
همچنین در داوری خود دربارة زنان آنها را موجوداتی عاطفی و احساساتی قلمداد می کردند که ازمردان کمتر منطقی ترند و لذا قادر به تصمیم گیری نیستند . و با این داوری زنان را از عرصة تصمیم گیری ها دور می ساختند . « سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم با تاکید بر این که « آدمی زن زاده نمی شود ، آدمی زن می شود » استدلال می کند که موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی نیست بلکه این موقعیت را جامعه برای آنان فراهم می کند و معنی این ساخت اجتماعی سرکوب دائمی زنان بوده است . » (۴)
« المپ دوگوژ انقلابی فرانسوی در سال ۱۹۷۱ کتاب اعلامیة حقوق زن و شهروند را در پاسخ به اعلامیه حقوق مرد و شهروند انقلاب ( ۱۷۸۹ ) ـ که زنان را از شهروندی سیاسی فعال محروم کرد ، منتشر ساخت . » (۵) در این اعلامیه دوگوژ زنان را بطور طبیعی همسنگ مردان دانسته و گفته زنان باید مانند مردان از حقوق برخوردار باشند چرا که همانند مردان انسان هستند .
آنچه مسلم است این است که زنان به گونه ای به حوزة زندگی خصوصی یعنی خانواده رانده شده اند و از دخالت در سیاست و نقشهای اجتماعی محروم شده اند . اگر چه زنان توانستند در غرب حق رای را بدست بیاوند اما این حق رأی منجر به شهروند سیاسی شدن کامل آنها و پذیرش آنها در مشارکت سیاسی نشد . البته کوششهای جنبشهای فمنیستی بی نتیجه نبوده است و در تغییر نگرشها و اصلاح بینشها نسبت به مشارکت زن تاثیر زیادی داشته است اما هنوز زنان از جایگاه لازم در مشارکت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برخوردار نشده اند و بگونه ای مورد طرد نهادهای سیاسی رسمی واقع شده اند و مشارکت آنان هنوز در بسیاری از جوامع مورد پذیرش واقع نشده است .
● راهکارهایی در بهره گیری از مشارکت اجتماعی زنان :
برای استفاده از مشارکت اجتماعی زنان و بهره گیری از حضور فعال آنان در عرصه های مختلف باید خانواده ها را از مناسبات دموکراتیک بین زن و مرد برخوردار نمود . تا زنان بتوانند علاوه بر پاسخگویی به انتظارات اجتماعی به نیازها و خواسته های خویش نیز بپردازند و بدان پاسخ مثبت دهند و این امر حاصل نمی گردد مگر در سایة شناخت و تحلیل و بررسی ماهیت مناسبات زن و مرد در خانواده ها و دستیابی به عناصر تاثیرگذار بر آنها و ارائه راهکارهایی جهت تبدیل این عناصر . در واقع آگاهی بخشی و آموزش زنان و مردان از ضروریات بهره گیری از مشارکت زنان است . اصلاح دیدگاهها و ایجاد نگرشی صحیح به زن که این امر می بایست در خلال آموزش از دوران مهد کودک تا دانشگاهها و از طریق رسانه های جمعی انجام پذیرد . تا هم مشارکت زن و نقش او در عرصه های مختلف به رسمیت شناخته شود و هم مشارکت مرد در خانه پذیرفته شود . آموزش مهارتهای لازم به زنان جهت رشد توانمندیهای آنان نیز باید مورد توجه قرار گیرد . برای این منظور ابتدا باید زنان را از موقعیت اجتماعی و منافع خود آگاه ساخت و آموزشهای لازم را به منظور کسب مهارتها و توانمند سازی آنان انجام داد چرا که زنان همواره بدلیل آن که مهارتها و تخصصهای لازم را برای تصدی مسئولیتها ندارند به کنار رانده شده اند . حال آنکه نگرش سنتی حاکم بر جوامع در مورد زن ، اساساً هیچ زمینه ای را برای متخصص شدن و توانمندی سازی زنان بوجود نیاورده است .
می بایست در کنار تاکید بر حضور زنان در نهادهای نمایندگی سیاسی ، بر کسب کامل حقوق شهروندی آنها نیز تاکید کرد . « حقوق شهروندان براساس تعریف سال ۱۹۵۰ مارشال بر سه گروه از حقوقی که حکومت به افراد اعطا کرده متمرکز است . یعنی حقوق مدنی ، سیاسی و اجتماعی . حقوق مدنی عبارت است از :
▪ حقوق لازم برای آزادی فردی ـ آزادی شخصی ،
▪ آزادی بیان و اندیشه و دین ،
▪ حق دخل و تصرف در اموال خود و عقد قراردادهای قانونی و حقوق قضایی ( ۱۹۵۰ ) .
حقوق سیاسی شامل حقوق انتخاب و مشارکت در هیئتهای برخوردار از قدرت سیاسی می شود و حقوق اجتماعی شامل یک طیف کامل از حق رفاه وامنیت اقتصادی گرفته تا حق سهم بری کامل از میراث اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی متمدانه مطابق با معیارهای رایج در جامعه است . » (۶)
دستیابی به امور فوق می تواند ما را در رشد و شکوفایی تمامی افراد جامعه ، تشکیل خانوادة مشارکتی بر اساس مناسبات صحیح بین اعضای آن و در نهایت ایجاد جامعة مدنی یاری نماید و زمینه های دستیابی به توسعة موزون را فراهم آورد .
نویسنده: مهناز عابدی
پی نوشت ها :
۱- سیف اللهی ، سیف الله ، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ، صفحه ۴۱ و ۴۲ .
۲- همان منبع .
۳- همان منبع ، صفحه ۱۵۸ .
۴- فصلنامه فرهنگی و پژوهشی مرکز امور مشارکت زنان ، ریحانه شمارة ۵ ، صفحه ۲۱۱ .
۵- همان منبع ، صفحه ۲۱۴ .
۶- همان منبع ، صفحه ۲۱۶ .
منابع و مآخذ :
۱- سیف اللهی ، سیف اله ، اقتصاد سیاسی ایران ، تهران ، پژوهشکدة جامعه پژوهشی و برنامه ریزی المیزان ، ۱۳۷۴ .
۲- سیف اللهی ، سیف الله ، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ، تهران : موسسه انتشارات جامعه پژوهان سینا ، ۱۳۸۱ .
۳- افروغ ، عماد ، چشم اندازی به تحلیل طبقاتی و توسعه ، تهران : فرهنگ و دانش ، ۱۳۸۰ .
۴- فصلنامة فرهنگی و پژوهشی مرکز مشارکت زنان ، ریحانه ۴ ، تهران : دفتر مشارکت امور زنان ، پائیز ۱۳۸۲ .
۵- فصلنامة فرهنگی و پژوهشی مرکز مشارکت زنان ، ریحانه ۵ ، تهران : دفتر مشارکت امور زنان ، زمستان ۱۳۸۲ .
۶- موسوی ، معصومه ، تاریخچة تکوین نظریه های فمنیستی ، نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعه ۹ ، تهران : نشر توسعه ، ۱۳۷۴ .
۷- مرتاضی ، مینو ، زن ، موانع و مشکلات ، نظریه پردازی اجتماعی کتاب و توسعه ۷ ، تهران : نشر توسعه ، تابستان ۱۳۷۳ .
۸- اونیل ، مائوریل ، ترجمة آ.زاهدی ، « نقش زنان در توسعه » نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعة ۶ ، تهران : نشر توسعه ، زمستان ۱۳۷۲ .
۹- اوله ، ماریا ، ترجمة محمد صفوی ، « مبارزة جهانی برای حقوق زن » نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعة ۸ ، تهران : نشر توسعه ، بهار ۱۳۷۴ .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست