پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
چگونه بنده خاص خدا شویم
روایتی از حضرت باقر علیهالسلام است، فرمودند: «اِنَّ للهِ عَزَّوَجَلّ ضَنائِنَ یَضُنّ بـِهـِم عَن البَلاء» ضن یعنی چه؟«ضن» با «ض» یعنی بخل. یعنی خداوند یک کسانی دارد، یک چیزهایی دارد، یک آدمهایی دارد که نسبت به آنها بخل میورزد. «یَضُنّ بـِهـِم عَن البَلاء» اصلا نمیخواهد دست بلا به دامن آنها برسد.اینها بندگانی هستند که خدای متعال نمیخواهد گرفتار بلا شوند. بخل میورزد یعنی آنها را نزد خودش جمع میکند و اینها بندگان مخصوص خودش هستند. دوست ندارد آنها گرفتار بلا شوند اینها بندگان اختصاصی خداوند هستند. بلا در مورد ائمه یک معنای خاصی دارد. میگوییم خدا شما را از فتنهها حفظ کرده است. فتنه یعنی امتحان. بلا هم به همان معناست. خدا یک بندگانی دارد که خودش آنها را به طور اختصاصی برای خودش قرار داده است و نمیگذارد دست حوادث روزگار به آنها برسد.
● نتیجه بنده خاص خدا بودن
در عافیت زندگی میکند «فـَیُحییهـِم فی العافیة» آنها را زنده میدارد. تمام عمر بر این میگذرد. هفتاد سال، هشتاد سال بر او میگذرد، همه در عافیت. به هیچ طرف از جانش بلا نمیرسد. معنای بلا این نیست که مثلا سر درد نمیگیرد. درونش درد نمیگیرد. پایش به زمین نمیخورد. معنایش اینها نیست. این تمام عمرش در عافیت زندگی میکند. به قدری قیمتی است که حد ندارد.
● در عافیت رزق میخورد
«وَ یَرزُقهُم فِی العافِیة» تمام مدت به آنها رزق میدهد در عافیت. گاهی نان خشک میخورد و گاه همان نان خشک هم گیرش نمیآید.در عافیت زندگی میکند در عافیت رزق میخورد در عافیت میمیرد. در عافیت یعنی در عافیت دینی.در جایی دیگر آمده که یَغذوهُم بنِعمَتِه، خود خدا در دهانشان لقمه میگذارد. نعمت خودش را به آنها میدهد نه نان و چلو و پلو. آنها را به نعمت خودش غذا میدهد. وَ یحبُوهُم بعافِیَتِه، آنها را در عافیت خودش غرق میکند. خدای متعال یک بندگانی دارد که ذره ذره نعمت خودش را به آنها میدهد. آنها را به عافیت خودش غرق میکند. آنها غرق عافیت و نعمت اند.تـَمُرُّ بهمُ البَلایا وَ الفِتن مِثلُ الرِّیاح بلاهایی مانند توفان نوح برای او مانند یک نسیم است. توفان نوح نسیم نیست. اما برای او مانند یک نسیم است. فتنهها پیش میآید، اما گرد آن هم به دامان او نمینشیند.«ما تضُرُهُم شَیئا» این فتنهها و بلایا هیچ ضرری برای آنها ندارد.
● در عافیت میمیرد
سوم میفرماید: «وَ یُمیتـُهُم فی العافِیة» آنها را میمیراند. آخر دیگر مردن که عافیت ندارد. خدایی نکرده آدم سکته میکند. زیر ماشین میرود. یک بلایی سرش میآید که از دنیا میرود دیگر. بلا سرش میآید در عافیت. معلوم میشود این عافیت، عافیت معمول نیست. فرمود در عافیت زندگی میکند. در عافیت رزق میخورد. در عافیت میمیرد. در عافیت یعنی در عافیت دینی. دینش هیچ عیب نمیکند. تمام مدت عمرش زندگی میکند. هفتاد سال، هشتاد سال. صد جور بلا هم برایش پیش میآید اما خللی به دینش نمیرسد.مثلا حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام نمیدانم چهار سال، هفت سال، چقدر زندان بودند. زنجیرش میکنند. اما در عافیت. اینگونه. حضرت رضا علیهالسلام به تخت سلطنت مینشیند، در عافیت است. حضرت حسین علیهالسلام صد تا، دویست تا، چقدر تیر در بندش بود؟ همه اش عافیت بود. همه اش به عافیت بود.من یک ذره دندانم درد میگیرد، یکی از عزیزانم را از دست میدهم، کمیدر زندگی به مشکل مالی میرسم عافیتم به هم میخورد. یعنی شک میکنم. اوقاتم تلخ میشود. غرغر میکنم، به زمین و زمان بد میگویم اما آنها اینگونه نیستند. هرچه میگذرد و پیش میآید و هرچه اتفاق است در دنیا برایش به عافیت است. یعنی در واقع همه حوادث به نفعش میشود. همه حوادثی که در دوران عمرش پیش میآید، به نفعش میشود. یک چیزی که به ضررش باشد وجود ندارد.
● با عافیت به قیامت میآید
«وَ یَبعَثـهُم فی العافیة» وقتی هم به قیامت میآید با عافیت میآید. این قیامت خیلی عظیم است. ما اصلا به حد فهم قیامت نرسیدیم. به حد فهم مرگ هم نرسیدیم که اگر آدم به حد فهم مرگ برسد دیگر گناه دورش پر نمیزند. دیگر گناه دورش پر نمیزند. «وَ یَبعَثـهُم فی العافیة وَ یَسکنُهُم الجَنَّة فِی العافیة» آنها را در عافیت در بهشت ساکن میکند. همه اول و آخر عمرش میشود عافیت. اینها اختصاصی هستند. بندگان اختصاصی خدا.«وَ یُدخِلهُمُ الجَنـّة َبـِرَحمَته» و آنها را به رحمت خودش به بهشت میبرد. از ابتدا که چشمش را باز میکند غرق نعمت و عافیت است. آخرش هم بهشت است.
● مقامیکه میتوانیم به آن برسیم
بین بندگان خدا یک چنین انسانهایی هم هستند. اینها اگر اختصاصی بودند و چهارده نفر بودند که البته آن چهارده نفر هم هستند، هیچ. اما اینگونه نیست. این مساله مخصوص آن چهارده نفر نیست. تمام ما میتوانیم به این جایگاه برسیم. مقام امامت یک مقام اختصاصی است که به کسی نمیدهند. خود خدا باید تعیین کند و بگوید این امام است. مقام نبوت هم اینگونه است. خود خدا باید روی یک بندهای دست بگذارد و بگوید این پیغمبر است. این رسول است، این نبی است و این امام است. اینها را که کنار بگذاریم، سایر مقاماتی که انبیا و اولیا دارند عمومیاست. دیگر اختصاصی نیست. مقام امامت اختصاصی است و مربوط به چهارده نفر است. مقام نبوت مربوط به صد و بیست و چهار هزار نفر است. اما واقعیت این مقامها و اصل و ریشه این مقامات عمومیاست و همه میتوانند از آن برخوردار باشند. بنابراین خدا یک بندگانی دارد که بندگان خاص او هستند.پس «ضنائن» به معنای خواص بندگان است. خداوند یک بندگانی دارد که بندگان خاص خودش هستند. آنها را به نعمت خودش غرق میکند. در عافیت خودش غرق کرده است. آنها را به بهشت میرساند. از ابتدا تا انتها رحمت و نعمت و عافیت است و این برای همه ما هم ممکن است. اینکه میفرماید «یَغذوهُم بنِعمَتِه» خدا آنها را به نعمت خودش غذا میدهد، به زبان بنده، لحظه لحظه لقمه نعمت در دهانش میگذارد و انسان اینکه خدا آنها را در عافیت خودش غرق کرده، حس میکند. اگر مقدماتش را فراهم کند این اتفاق میافتد. مقدمه اش دست ما است. نعمت و رحمت و عافیت دست خداست. اگر کسی مقدمه اش را فراهم کرد به این جایگاه میرسد که بنده خاص خدا میشود. چطور میشود انسان بنده خاص خدا شود؟ این بنده خاص، اختصاصی است اما شدنی است.
● چطور انسان بنده خاص خدا شود؟
یک حدیث بسیار ممتازی از حضرت صدیقه طاهره (سلام ا... علیها) هست که میفرمایند: هر کس که عبادت خالص خود را به نزد خدا و به بالا میفرستد و عباداتش مخلوط نیست... حداقل خلوص این است که ما در نماز میگوییم قربة الی ا.... یعنی من این دو رکعت نماز را برای خشنودی شما نمیخوانم. شما خوشتان بیاید یا نه فرقی ندارد. من دو رکعت نماز را برای خدا میخوانم. این حداقل است که اگر این حداقل را نداشته باشد نماز باطل است. یعنی اگر من نمازم را کمیبرای خوشایند شما چرب کنم، نمازم باطل است. ولو یک کلمه اش را اینگونه بخوانم نماز باطل است. این حداقل است. قصد قربت در برابر ریا است. میگویند آقا شیخ رجبعلی خیاط هر شب در مفاتیح میگشت تا ببیند هر نماز و ذکر و دعایی چه اثری دارد. یک شب هرچه گشت چیزی پیدا نکرد و همینطوری دو رکعت نماز خواند. به او گفتند این دو رکعت نماز را برای ما خواندی. آن قبلیها برای چیزهای دیگر بود. معمولا همه ما پی نتیجه اعمالیم؛ مثلا میپرسیم ثواب این عمل چیه؟! اگر انسان پی این نباشد و ثوابش در خاطرش نباشد، به دنبال نتیجه و اینکه چه بلایی را از جان انسان دور میکند نباشد، نیتش خالص میشود. اگر برای رضای مردم انجام دهد که پستترین مرحله نیت است. اگر از این بگذرد و یاد ثواب هم نباشد و فقط به یاد رضایت خدا باشد درست است. اعمال درجه خلوص دارند. هرچه خلوص بیشتر باشد، نتیجه اش بیشتر است.
زهرا اجلال
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست