سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

معضل قاچاق فیلم از منظر اخلاق اجتماعی


معضل قاچاق فیلم از منظر اخلاق اجتماعی

معضل تکثیر و توزیع غیر مجاز فیلم های سینمایی آنچنان گسترده و فراگیر شده است که به گفته برخی از دست اندرکاران, کیان صنعت سینمای ایران و بلکه فرهنگ و هنر کشور را تهدید می کند

معضل تکثیر و توزیع غیر مجاز فیلم های سینمایی آنچنان گسترده و فراگیر شده است که به گفته برخی از دست اندرکاران، کیان صنعت سینمای ایران و بلکه فرهنگ و هنر کشور را تهدید می کند. ابعاد این قضیه بیش از همه اهالی سینما را به فغان آورده و منجر به اعتراضات و بلکه تجمعات آنها شده است.

تلاش نهادهای امنیتی و قضایی برای برخورد موثر با این پدیده شوم بی اثر می نماید و از دست دستگاه های رسمی متولی امر فرهنگ و هنر نیز ظاهراً کاری ساخته نیست. این روزها از سوی صاحب نظران و کارشناسان راه حل های مختلفی ارائه می شود. ولی با تعمق در هریک از آنها عدم کارآمدی و تاثیرگذاری جدی هرکدام از قبل پیدا است. چرا در چنبره چنین معضلی گرفتار شده ایم؟

موضوع استفاده از کپی های غیرقانونی فیلم و سایر محصولات فرهنگی و هنری در همه جوامع و کشورهای دنیا کم و بیش وجود دارد. حتی در کشورهای اروپایی و امریکای شمالی نیز از آن به عنوان یک مساله جدی زیان آور یاد می کنند و مبارزه با این پدیده را به انحای مختلف در دستور کار قرار داده اند.

اما ابعاد و گستره این پدیده در کشور ما معنی متفاوتی دارد. اولاً ضایعات عدم رعایت کپی رایت در آنجاها هرچند بزرگ تا این حد فراگیر، خطرناک و تهدید کننده نیست. ثانیاً ولی در عمده جوامع و کشورهای دارای فرهنگ و تمدن سامان یافته، تکثیر نسخ غیرقانونی از محصولات هنری و سینمایی و استفاده از آنها در فرهنگ اجتماعی به عنوان امری غیراخلاقی و قبیح پذیرفته شده است. حتی کسانی که به این امر مبادرت می کنند، نسبت به قبح و غیراخلاقی بودن آن آگاهی دارند و می دانند که عمل شان دزدی و جنایت است و خود را برای تحمل تبعات و هزینه های اجتماعی، روانی، قانونی و مادی و معنوی خلافی که انجام می دهند آماده کرده اند.

اما در جامعه امروز ایران استفاده از کپی های غیرمجاز محصولات فرهنگی و هنری نه تنها جرم و جنایت به حساب نمی آید، بلکه از نظر اخلاقی قبیح هم نیست و اکثریت قریب به اتفاق استفاده کنندگان نمی دانند که مرتکب دزدی شده اند و دچار آزار روحی یا ناراحتی وجدان هم نمی شوند.

به علاوه، پدیده استفاده از کپی های غیرمجاز اموال و دارایی های فرهنگی و هنری دیگران تقریباً همگانی و فراگیر است.

نزدیک به ۹۰ درصد فیلم های خارجی که در قالب نوار ویدئو یا به صورت «سی دی» و «دی وی دی» توسط همه مخاطبان ایرانی از جمله اهالی و دست اندرکاران حرفه یی سینما، اساتید و دانشجویان این رشته و منتقدان و روزنامه نگاران و حتی مسوولان امر دیده می شود، به صورت غیرقانونی تکثیر و توزیع شده اند و در حقیقت خرید و فروش و استفاده از آنها از منظر اخلاق عام اجتماعی جرم و نوعی دزدی است.

به علاوه اغلب نرم افزارهای کامپیوتری عمومی و تخصصی مورد استفاده در وزارتخانه ها، مراکز و نهادهای عمومی و خصوصی، شرکت ها، کارگاه ها، آزمایشگاه ها و مجامع حرفه یی (و حتی استودیوها و دفاتر فیلمسازی) و در بین خانواده ها، مراکز آموزشی و دانشگاهی و چه بسا برخی مدارس و حوزه های دینی، کپی های غیرمجاز و غیرقانونی و در واقع «استفاده از مال دزدی» به شمار می روند، اما ظاهراً هیچ گونه قبح و گناهی چه به لحاظ اخلاقی و چه قانونی در مورد آنها قائل نمی شویم. خرید و فروش و مبادله آنها نیز در همه جا شایع و رایج است و بساط تکثیر و توزیع آنها در هر کوی و برزن و همه نقاط کشور به راحتی صورت می گیرد.

حال در چنین وضعیتی رایج و همگانی، موضوع برخورد و مبارزه با تکثیر و توزیع و فروش غیرمجاز فیلم های سینمایی ایرانی به تنهایی به ویژه از منظر هنجار و اخلاق اجتماعی بیش از هرچیز نوعی تعارض به نظر می رسد.

مثل این است که بگوییم «مال دیگران را بدزد ولی مال من را ندزد»، «وقتی که تکثیر می کنی اگر به موردی برخوردی که تولید داخلی است دست نگه دار،»، «فقط در این مورد رعایت شرع و اخلاق را بکن»، «وقتی می خری همه چیز را بخر ولی این یکی را نخر»، «حقوق این بخش را رعایت کن، بقیه را بی خیال»...

به یاد دارم قبل از انقلاب برخی از دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در کشورهای خارجی، برخی انواع دزدی را در کشورهای محل اقامت مجاز می دانستند و استدلال شان این بود که مال غیرمسلمان مخصوصاً کشورهای غربی مجاز است.

تعدادی از دانشجویان که نسبت به این امر شک داشتند موضوع را به محضر امام راحل بردند و ایشان قاطعانه این گونه تفکر و رفتار را مذموم دانسته و متدینین را جداً از ارتکاب به آن برحذر داشتند. گویا از منظر اخلاق اسلامی مورد تایید امام، دزدی، دزدی است و عمل به آن قبیح است. اگر کسی مرتکب نوعی از دزدی شود به این کار خو می گیرد، به عمل دزدی عادت می کند و انواع دیگر دزدی نیز برایش آسان شده و حساسیتش را کم کم نسبت به آن از دست می دهد. اگر دروغ و ریا و فریب بد است، در همه حال بد است.

کسی که فریبکار و دروغگو شد و این کار چنان برایش عادی شد که حتی به قبح آن فکر نکند، خیلی زحمت دارد نسبت به موارد مختلف دروغگویی حساس شود و انواع آن را از یکدیگر تفکیک کند. جامعه یی که در آن استفاده غیرمجاز از دارایی و سرمایه دیگران عادی، همگانی و رایج شد، سخت است که بخواهیم فقط در موارد استثنایی این امر را جنایت بدانیم.

هرچند بسیاری از ما در ذهن، خود و جامعه مان را بسیار اخلاقی، راعی مبانی و آداب دینی و اجتماعی و دارای فرهنگ و تمدن کهن و بالنده می دانیم ولی متاسفانه از نظر رعایت قوانین و ضوابط کپی رایت باید بگویم که در نزد دیگرانی که صاحبان و تولیدکنندگان آثار علمی، فرهنگی، هنری و سینمایی در دنیا هستند همه pirate محسوب می شویم و این عبارت در زبان و فرهنگ غربی به معنی دزد و راهزن است.

وقتی می شنوند یا می فهمند که در ایران کپی کتاب ها، فیلم ها، آثار موسیقی و نرم افزارهای کامپیوتری پدیدآورندگان و مولفان سایر کشورها مجاز است این اتهام را بارها و بارها در مجامع فرهنگی، علمی و هنری دنیا به ما وارد کرده و می کنند.

به واقع شاید ریشه معضلی که امروز در مورد آثار سینمایی و در کنار آن همه تولیدات علمی، فرهنگی و هنری داخلی گرفتارش شده ایم نیز همین باشد. وقتی عدم احترام به حقوق مادی و معنوی خالقان اثر، مجاز شمرده شود، تفکیک بین اثر خارجی و داخلی در اذهان عمومی سخت است. وقتی استفاده غیرمجاز و غیرقانونی از آثار دیگران بدون رعایت حقوق آنها همگانی شود، این تفکر و اخلاق عمومی دامن تولیدات داخلی را هم می گیرد.

و اما راه حل؛هر «مساله» یی «راه حلی» دارد و برای موضوع تکثیر و توزیع غیرمجاز فیلم های ایرانی به عنوان مساله نیز راه حل های زیاد و متفاوتی ارائه شده و می شود. این راه حل ها اکثراً حتی اگر به صورت مقطعی و موردی تاثیرگذار به نظر برسند، دیر یا زود اثر خود را از دست می دهند و ما با ابعاد پیچیده تر، گسترده تر و خطرناک تری از همان پدیده روبه رو می شویم. این امر در مورد سایر مقولاتی که جنساً ماهیت اجتماعی و فرهنگی دارد نیز صادق است. اما اگر توجه شود در ابتدای این مطلب موضوع مورد اشاره را تحت عنوان مساله بیان نکردم، از آن به عنوان معضل یاد کردم.

مهمترین فرق بین این دو در ماهیت پارادوکسیکال معضل نهفته است که همچون مساله به دنبال راه حل نیست بلکه نیازمند شفافیت و شناخته شدن است. خلاصه اینکه با رجوع به آرای اندیشمندان حوزه فرهنگی و اجتماعی اگر معضلی به صورت عمومی طرح، شناخته و شکافته شود به تغییر نگرش و رویکرد در اخلاق، رفتار و تفکر اجتماعی منجر می شود. تنها در این صورت است که معضل همچون مساله حل نمی شود بلکه در جریان نوعی حرکت آگاهانه و عمومی «رفع» می شود. آیا در بین اهالی سینما و دست اندرکاران فرهنگ و هنر و در بین سیاستگذاران و متولیان این حوزه کسانی هستند که مایل به تبادل نظر و بررسی موضوع از این منظر باشند؟

محمدعلی حسین نژاد

پژوهشگر، تهیه کننده و مشاور امور فرهنگی و سینمایی