سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

رفتارهای غیرفرهنگی در المپیک فرهنگی


رفتارهای غیرفرهنگی در المپیک فرهنگی

المپیک, ظاهری ورزشی ولی باطنی فرهنگی و حتی هنری دارد, حتی بنیانگذار المپیک هم به این نکته مهم و اساسی توجه داشت و لذا سالهاست در مراسم افتتاحیه المپیک, هم ورزشکاران و هم داوران و دست اندرکاران اجرایی سوگند یاد می کنند که مدال المپیک اگرچه ارزشمند است اما به این معنا نیست که از مسائل اخلاقی و انسانی بگذریم و بخواهیم به هر شکل ممکن به مدال دست یابیم

المپیک، ظاهری ورزشی ولی باطنی فرهنگی و حتی هنری دارد، حتی بنیانگذار المپیک هم به این نکته مهم و اساسی توجه داشت و لذا سالهاست در مراسم افتتاحیه المپیک، هم ورزشکاران و هم داوران و دست اندرکاران اجرایی سوگند یاد می کنند که مدال المپیک اگرچه ارزشمند است اما به این معنا نیست که از مسائل اخلاقی و انسانی بگذریم و بخواهیم به هر شکل ممکن به مدال دست یابیم.

فرهنگ رفتاری ما ایرانیان از دیرباز به عنوان یک شاخص مهم برای توسعه نیافتگی کشور عزیزمان مطرح بوده و هست و استادان برجسته علمی و دانشگاهی به این نکته مهم و اساسی توجه داشته و دارند. گوشه ای از این فرهنگ رفتاری این روزها در المپیک بیست و نهم هم در بین ورزشکاران و دیگر افراد اعزامی به المپیک و هم در بین آنان که در داخل کشور درباره این مقوله می نویسند و می گویند دیده می شود و متاسفانه باید بگوییم تا رسیدن به یک رفتار حرفه ای و نگاه منطقی فاصله داریم.

المپیک بیست و نهم برای ما ایرانی ها با ظاهری شیک از رژه ورزشکاران ما آغاز شد که به زعم برخی، لباس کاروان ورزشی ما زیبا بود و مهمتر از همه آنکه، پرچم مقدس کشورمان به هما حسینی سپرده شد که به نوعی نشان دهنده فرهنگ زنان جامعه اسلامی ما بود. تا اینجا همه چیز خوب پیش رفت اما حاشیه ها از آنجا بود که آغاز شد. یکی از این مسائل، «مدال نگرفتن» ورزشکاران ما بود که اشاره کردن به آن به هر شکل ممکن از جانب بسیاری از نویسندگان و گویندگان و مجریان، نوعی حس خودباختگی القا می کرد. گویی فراموش کرده بودیم که ما «کاروان ورزشی» اعزام کرده ایم نه ورزشکار انفرادی، گویی فراموش کرده بودیم که انتقادهای نابجا و کوبیدن های غیرحرفه ای می تواند در روحیه سایر اعضای کاروان ورزشی اثر بگذارد.

گویی فراموش کرده بودیم که زمان مناسب برای بررسی عملکرد اعضای کاروان، پس از پایان مسابقات است نه در زمان انجام مسابقات، حتی جواد خیابانی در مقام مجری برنامه به خود اجازه داد تا ۳ خطای انجام گرفته ازسوی پرتابگر وزنه ایرانی را این گونه بکوبد که «اگر من هم اعزام می شدم می توانستم با ۳ خطا حذف شوم!» شک نکنیم که این جمله بیشتر توهین است تا نقد. این ها همه تا روزی بود که مدال نگرفته بودیم اما روزی که مدال گرفتیم، مصیبت دیگری آغاز شد و حتی تیتر برخی روزنامه ها این شد که «هورا، بالا خره مدال گرفتیم» و این بار مدال ارزشمند سیدمراد محمدی را کم ارزش جلوه دادیم در حالی که فراموش کرده بودیم که المپیک، فرهنگ خاص خود را دارد و سطح آن حتی با مسابقات جهانی هر رشته ورزشی هم قابل مقایسه نیست و البته خیلی چیزهای دیگر را هم فراموش کردیم. فراموش کردیم که در حین انجام مسابقات نباید دنبال مقصر گشت. تیم عریض و طویل صداوسیما فراموش کرده بود که گزارش های جامعی از مسابقات بفرستد، حتی اطلا ع رسانی اولیه درباره ساعت مسابقه ورزشکاران ایرانی در گزارش های گزارشگر شبکه خبر که خود را بین المللی می داند، فراموش می شد!

گزارش های حاشیه ای تصویری باز هم همان گزارش های تکراری از مرکز خبری المپیک بود، گویی هیچ حاشیه دیگری وجود ندارد و هیچ اتفاق جالب دیگری در چین نمی افتد! حتی رئیس سازمان تربیت بدنی کشورمان هم فراموش کرد که ترک سالن پس از باخت کشتی گیر ایرانی یک حرکت غیرفرهنگی است در حالی که باید ایستاد و به احترام کشتی گیر برنده کف زد، به کشتی گیر خودمان هم خدا قوت گفت و سپس سالن را ترک کرد. این فرهنگ المپیک است. حتی رئیس فدراسیون کشتی فراموش کرد که نباید در وسط مسابقات به دنبال مقصر باخت حمید سوریان باشد! سرپرست کاروان ورزشی ما هم احتمالا فراموش کرد که اشاره کردن به معضل «روحی - روانی» برای توجیه باخت ورزشکاران ما، یک نکته کلیشه ای و تکراری شده است، نکته ای که با همراهی یک روانشناس حرفه ای قابل حل است ولی هنوز مشخص نیست که چرا اصرار داریم از روانشناس در تیم های ورزشی خود استفاده نکنیم؟! از طرفی رئیس فدراسیون کشتی می گوید ما از کشتی گیران خواستیم که هر کدامشان می خواهند کارشناس و مشاور روانشناس بگیرند و از طرف دیگر ورزشکاران از این کار امتناع می کنند!

اصولا خود ورزشکار باید کارشناس مشاور روانشناس بیاورد یا این که این مساله وظیفه مدیران کاروان ورزشی ماست؟! جالب آن است که هنوز هم بعد از ۲۹ المپیک، بحث های ما همان بحث های تکراری و کلیشه ای است که سال هاست برای ورزش حرفه ای دنیا حل شده است اما فرهنگ رفتاری ایرانی ظاهرا با علم روانشناسی هنوز مشکل دارد و احتمالا خواهد داشت!

نکته دیگر عملکرد رفتاری خود ورزشکاران است. حمید سوریان بعد از باخت این گونه عنوان می کند که آماده نبوده است، تمریناتش خوب نبوده و عجیب تر از همه این که مصدوم بوده است.

اگر بپذیریم که کادر فنی متوجه این مشکلا ت نشده آیا ورزشکار حرفه ای ما باید این مسائل را کتمان کند؟! برد و باخت دو روی سکه ورزش اند و هیچ کس از باخت ورزشکاران ما ناراحت نشده است چرا که سرمایه گذاری ما در ورزش آن قدر نبوده که مثل چین، آمریکا یا انگلستان مدال بگیریم اما با این نوع حرف زدن ها، رفتارها و بحث ها که همگی مشکلا تی فرهنگی اند نمی توان به راحتی کنار آمد.

تکواندو که سال هاست در آسیا و جهان برای ایران افتخار میآفریند، امسال گرفتار بحث های حاشیه ای در انتخاب ملی پوشان المپیکی می شود و شاید همین باعث می شود که رضا نادریان در نخستین دیدارش ببازد، جالب تر، رفتار این ورزشکار ماست که در زمان استراحت مسابقه خود، به جای آن که روی صندلی مخصوص خود بنشیند، روی پله های سالن می نشیند تا جایی که سرداور مسابقه به سراغ او میآید و از او می خواهد روی صندلیش جلوس کند! مشکل اساسی ما همین رفتارهاست که به چارچوب های اولیه ای پایبند نیستیم، با روانشناسی مشکل داریم، تقصیرها را به گردن دیگران می اندازیم و در یک کلا م، فرهنگ المپیک را نشناخته ایم: از ماست که بر ماست.

نویسنده : حسن حائری



همچنین مشاهده کنید