پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

تكنیكهای پیشینه نویسی


تكنیكهای پیشینه نویسی

هركه در حوزه تاریخ نقشی دارد, در هر جمله ای كه می نویسد, باید توجه داشته باشد كه تاریخ بیان یك فرد نیست, بلكه بیان یك ملت است نویسنده باید كاملا توجه داشته باشد كه حوادث و جریانات غیرمربوط به زمان تعیین شده را وارد اثر نكند اگر مسائل مربوط به قبل از نقطه شروع را با زمان مورد بحث مخلوط كند و به هم آمیزد, دیگر تاریخ نخواهد بود

بسیاری از علاقمندان تاریخ، از تعریف دقیق و حد و حدود دوره‌های تاریخی بی‌اطلاعند و همچنین ویژگیهای یك تاریخ‌نگاشته استاندارد را نمی‌دانند. اما در ارتباط با ایرانیان حادترین جنبه این مساله به‌ویژه درخصوص تاریخ معاصر جلوه می‌كند و اغلب معلوم نیست كه تاریخ معاصر ایران معادل چه دوره‌ای است و شروع آن را باید از كجا و از چه زمانی دانست؛ چنانكه این مساله به بحثی مفصل و جدی تبدیل شده كه پای بسیاری از موضوعات دیگر مرتبط با تاریخنگاری معاصر را نیز به میان كشیده است. مقاله حاضر در ارتباط با موضوع تاریخ معاصر ایران و نقد آن شكل گرفته است.

تاریخ، تحت عناوین مختلف نوشته می‌شود: تاریخ سیاسی، تاریخ اجتماعی، تاریخ روابط خارجی، تاریخ تمدن، تاریخ جهان، تاریخ خاورمیانه، تاریخ یك كشور خاص (مثلا آلمان)، تاریخ یك قاره (مثلا اروپا)، تاریخ یك علم (مثلا اقتصاد)، تاریخ یك هنر (مانند سینما)، تاریخ رادیو، تاریخ ادوار مختلف (مثلا دوره باستان)، تاریخ یك سلسله حكومتی (مثلا هخامنشیان). پس معلوم می‌شود كه صدها نوع تاریخ می‌توان نوشت؛ به‌عبارتی وقتی سوابق مربوط به یك امر یا مساله خاصی را بازگو می‌كنیم، عنوان تاریخ پیدا می‌كند.

زمان با سرعت در حال گذر است. آنچه واقع می‌شود، با گذشت زمان به تاریخ تبدیل می‌شود و آنچه هنوز نیامده است، به آینده تعلق دارد و هرچه درباره آن گفته شود، پیشگویی‌ای خواهد بود كه به وقوع یا عدم وقوع آن، اطمینانی نیست.

در طول تاریخ، هرآنچه با یك قوم یا ملت در ارتباط است، تغییر می‌كند، حتی زبان، كلمات و واژه‌ها.[i] حتی هر كلمه‌ای، تاریخ خاص خود را دارد؛ اعم از كلماتی كه در طی زمان به دلایلی كاربرد خود را از دست می‌دهند و به‌عبارتی می‌میرند و یا واژه‌هایی كه در زمانهای خاصی به دلایلی ایجاد می‌شوند.[ii]

تاریخ سابقه ملتها است، شناسنامه واقعی بشریت است، تاریخ برای نسلهای آینده می‌تواند سازنده باشد، استحكام ایجاد كند، امیدبخش باشد و آنها را به یك زندگی پرتحرك و سعادتمند رهنمون سازد. تاریخ تجربیات زندگی مستمر و طولانی بشر را بدون نیاز به تقبل زحمت مجدد، در اختیار آیندگان می‌گذارد. تاریخ، تمدن كشورها را حفظ می‌كند. گزارش سر نویل هندرسن نشان می‌دهد كه آگاهی‌نداشتن از تاریخ، می‌تواند به شكست یك ماموریت بینجامد.[iii] زندگی انسان، همراه تاریخ است. اگر تاریخ را از جریان زندگی حذف كنیم، هیچ‌چیز از آن باقی نخواهد ماند. براساس علوم و تجربیات و دریافتهای گذشته است كه اقدامات روز ملتها شكل می‌گیرد. ما تمامی دلایل و مدارك را از تاریخ می‌گیریم؛ حال این تاریخ، ممكن است به لحاظ زمانی به ما نزدیك و یا بسیار دور باشد.

●بایدها و نبایدهای تاریخنگاری

هركه در حوزه تاریخ نقشی دارد، در هر جمله‌ای كه می‌نویسد، باید توجه داشته باشد كه تاریخ بیان یك فرد نیست، بلكه بیان یك ملت است. نویسنده باید كاملا توجه داشته باشد كه حوادث و جریانات غیرمربوط به زمان تعیین‌شده را وارد اثر نكند. اگر مسائل مربوط به قبل از نقطه شروع را با زمان مورد بحث مخلوط كند و به‌هم آمیزد، دیگر تاریخ نخواهد بود. نویسنده تاریخ ولو به‌كار خود مسلط باشد و با وسواس به نگارش بپردازد، بازهم نمی‌تواند از كار خود راضی باشد. هر تحولی می‌تواند تاریخ‌ساز باشد و فقدان یك تاریخ دقیق و كامل، گاه به زیانهای مادی و معنوی بزرگی منجر می‌شود. در همه انواع نوشته‌هایی كه شكل تاریخ را پیدا می‌كنند نویسنده باید خود را به رعایت پاره‌ای اصول مكلف نماید. این نوشته‌ها ممكن است تحت عنوان سرگذشت، خاطرات، سفرنامه و یا تاریخ تدوین شوند و اگر عنوان تاریخ هم نداشته باشند، درهرحال مورخان از آنها استفاده می‌كنند؛ زیرا خاطرات یا سفرنامه‌ها، هركدام بخشی از تاریخ را تشكیل می‌دهند. هر تاریخی، به‌هرشكلی كه نوشته می‌شود، یك مبدا و یك مقصد دارد؛ یعنی از یك نقطه شروع می‌شود و به نقطه‌ای ختم می‌گردد. خاطره‌نویسها نیز همین وضع را دارند؛ آنها از جایی شروع می‌كنند و روایت آنها و تاثیر آن به‌ویژه زمانی اهمیت بیشتر می‌یابد كه خود از نقشهای اصلی موضوع خاطره و از گردانندگان امور واقع در روایت باشند.[iv] نویسنده چنین نوشته‌هایی باید با احساس مسئولیت، وقایع را همان‌طوركه دیده یا شنیده، بدون كم‌وكاست نقل كند. ممكن است این شخص به گروه، دسته و یا حزب خاصی تمایل داشته باشد اما این تمایلات را نباید دخالت دهد و تاریخ را تحریف نكند، بلكه مسیر اصلی و حقیقی امور را به دقت مورد شناسایی قرار دهد و صرفا براساس مسیر شناخته‌شده، حق و حقیقت و واقعیت را منتقل كند. ملیت‌گرایی، قوم‌گرایی، دوستیها و دشمنی‌ها نباید در نوشته تاریخی حائز اثر شوند، وگرنه حقایق تاریخی را محو خواهند كرد. نوشتن تاریخ یا آنچه در ذیل تاریخ جای می‌گیرد، نباید توام با آب و رنگ بیهوده و یا با شاخ و برگ زائد همراه گردد. وقایع را در زمان خود و بدون فوت وقت باید یادداشت نمود؛ زیرا با مرور زمان، توصیف وقایع شكل دیگری پیدا می‌كند؛ چراكه حافظه همیشه نكته‌هایی را از یاد می‌برد، درحالی‌كه یادداشت، یادآوری را آسان می‌كند. خاطره‌نویس حتما لازم نیست نویسنده‌ای زبردست باشد بلكه گاه افراد بی‌سواد یا كم‌سواد هم در موقعیتهایی قرار می‌گیرند كه به‌عنوان ناظر برخی حوادث می‌توانند مشاهدات جالبی را از آنچه دیده‌اند، بازگو و نقل كنند؛ مثلا می‌توانند ابتدا با استفاده از وسایل مدرن انتقال صوت ــ مثلا ضبط صوت و... ــ رویداد را ضبط كنند و سپس در فرصت مناسب زمینه انتشار آن را فراهم سازند. برخی از این‌گونه خاطرات، می‌توانند بخش مهمی از تاریخ یك كشور را به‌وجود آورند و یا تاریكی‌های آن را روشن سازند؛ كماآنكه نویسندگان تاریخ، بسیاری از جریانات گذشته را از روی یادداشتها، روزنامه‌ها و خاطره‌نویسی‌ها می‌نگارند.

بخش مهمی از آنچه به رویدادهای تاریخی مربوط است، شأن وقوع این رویدادها و وقایع است؛ كماآنكه علیرغم دسترسی به آیات قرآن كریم، اگر تاریخ كامل و دقیق نزول این آیات و مناسبتهای آن در طول بیست‌وسه‌سال نبوت خاتم انبیا در دست بود، می‌توانست در بسیاری از موارد و اختلافات دینی و مذهبی موثر و راهگشا باشد.[v] ازاین‌رو لازم است كه یك مورخ صرفا به نقل رویدادها اكتفا نكند، بلكه سعی كند به‌گونه‌ای همه‌جانبه شرایط و علل وقوع یك حادثه را در ظرف زمانی آن تشریح كند و شأن وقوع آنها را منعكس سازد. نویسنده تاریخ باید تحولات و رویدادها را آن‌طوركه واقع شده‌اند، منعكس نماید تا آیندگان بتوانند حوادث را از طریق تاریخ به‌طوردقیق دنبال نمایند و حقایق را درك كنند. نویسنده تاریخ باید شایعات را از واقعیات تفكیك كند، مسائل بدون تاثیر را از اوضاع موثر مجزا كند و دلایل هر حادثه‌ای را به درستی شناسایی و منعكس نماید. نویسنده تاریخ نباید براساس شرایط روز نگارش اثر، تاریخ را بازگو كند بلكه باید اوضاع و احوالی را كه در زمان وقوع حوادث وجود داشته‌اند، با درنظرگرفتن زوایای مختلف شرح دهد. برای خوشامد افراد، شخصیتها، گروهها و احزاب، به بزرگ‌نمایی و خیال‌بافی نپردازد و چنانچه درخصوص برخی حوادث تاریخی نظرات خاصی دارد و یا احساسات او به‌گونه‌ای است كه لازم می‌داند خواننده تاریخ را در جریان بگذارد و یا نمی‌تواند وقایع و حقایق را آن‌طوركه هستند، منعكس كند، باید در مقدمه تاریخ صادقانه این وضعیتها را شرح دهد.

دكتر سید جلال‌الدین مدنی

پی‌نوشت‌ها

[i]ــ زبان فارسی كه امروزه در ایران، افغانستان و تاجیكستان زبان معمول و رسمی به‌شمار می‌رود، در سراسر منطقه و در هركدام از این سه كشور، تاریخ خاصی دارد. روزگاری تمامی شبه‌قاره هند به این زبان سخن می‌گفتند. اما امروزه زبان فارسی در شبه‌قاره جای خود را به زبان انگلیسی سپرده است و این، خود حكایتی تاریخی است.

[ii]ــ كماآنكه در دوران بیست‌وهفت‌ساله انقلاب اسلامی، بسیاری كلمات به زبان فارسی وارد شدند كه قبل از انقلاب اصلا وجود نداشتند و یا رایج نبودند. مقایسه مقالات مطبوعات قبل از انقلاب با مقالات امروز نشان می‌دهد كه در همین مدت كوتاه، چه میزان تفاوت رخ داده است. در ادبیات انقلاب، برخی كلمات جدید چنان در زبان عادی مردم تكرار شده و به‌گونه‌ای مناسب جای گرفته‌اند كه گویا مردم قرنها با این كلمات تكلم كرده‌اند.

[iii]ــ در سیاست و در جنگها، اطلاع بر تاریخ گاه معجزه كرده است و بالعكس. درواقع آنچه سبب شد سفیر بریتانیا در مذاكرات و فعالیتهای خویش با شكست مواجه شود تاحدی بی‌اطلاعی او از تاریخ و حوادث آلمان بود. این سفیر ساده‌لوح پنداشته بود مطالعه سطحی و عجولانه نبرد من، اثر هیتلر، برای آشنایی او با آنچه قبل از جنگ در آلمان نازی می‌گذشت، كفایت خواهد كرد، درحالی‌كه چنین نبود. در سیاست، بدون آشنایی با تاریخ، واقع‌بینی غیرممكن است. وینستون چرچیل كه خود تاحدی مورخ بود، در طی جنگ جهانی دوم از طریق آشنایی با تاریخ، وسیله‌ای برای تامین كامیابیهای سیاسی پیدا نمود. این آشنایی با تاریخ را حتی فرمانروایان قدیم به چشم ضرورت می‌دیدند.

[iv]ــ یكی از كسانی كه به خاطره‌نویسی پرداخته، عباسقلی گلشائیان است. نام كتاب وی خاطرات من یا مجموعه گذشته‌ها و اندیشه‌ها نام دارد. این كتاب در دو جلد چاپ شده و مجموعا یك‌هزاروصدوهشتادوپنج صفحه را تشكیل می‌دهد. وی در تمام دوران پهلوی اول و دوم، یعنی در طول پنجاه‌وهفت‌سال، در مشاغل نسبتا مهم به كار مشغول بود. نام وی در تاریخ با قرارداد گس ــ گلشائیان (در زمان ساعد، به سال ۱۳۲۸) باقی مانده است. خاطرات وی تاریخ نیست ولی برای مورخین قابل استفاده است. گلشائیان سعی دارد حوادث را بی‌طرفانه و مطابق با واقع وانمود كند اما باید دید وی در این خصوص تا چه حد موفق شده و آیا ممكن است شخصی، با این سوابق، بتواند صادقانه گزارش كند. یك نكته مهم در مورد گلشائیان كه باید به آن توجه كرد، این است كه وی پیش‌ازآنكه مردی سیاسی باشد، مردی اداری و اجرایی بود، فرامین و دستورات حاكمان را اجرا می‌كرد و سعی داشت اعتماد آنها را جلب كند. در خاطرات او تقریبا تمام حوادث مربوط به سالهای ۱۳۰۰ ــ ۱۳۵۷ كم‌وبیش منعكس شده‌اند: كابینه سیدضیاء در ۱۲۹۹، داور و تشكیلات دادگستری، طرح جمهوریت، انقراض سلطنت قاجار، سوءقصد به جان مدرس، انحلال عدلیه، مستشاران مالی امریكا، تاسیس بانك سپه و ملی، قتل امیرطهماسب، نبش قبر كریمخان زند، قانون نظام وظیفه و مخالفتها با آن، پرونده‌های مهم سوء‌استفاده، محاكمات دوره رضاشاه، كاپیتولاسیون و... . وی در مورد قتل تیمورتاش و صورت‌مجلسی كه در مورد فوت او تنظیم شده، حقیقت مساله را افشا می‌كند. (دهها مورد از این نوع خاطره‌نگاری در حوزه تاریخ معاصر وجود دارند كه از همه آنها می‌توان با رعایت احتیاط به‌عنوان منبع استفاده كرد.)

[v]ــ در بین فوایدی كه قدما جهت تاریخ ذكر كرده‌اند، یكی این نكته است كه از تاریخ، هم آشنایی با عقاید و ادیان حاصل می‌شود و هم می‌توان دردها و گرفتاریهایی را كه در زندگی پیش می‌آید، از روی آن و با توجه به تجارب گذشته رفع و درمان كرد. درواقع با ذكر این دو فایده عمده، قدما می‌خواستند تاریخ را، هم مرادف علم ادیان بخوانند و هم در ردیف علم ابدان قرار دهند؛ چراكه پیغمبر فرموده بود علم دوتا است: علم ادیان و علم ابدان؟ شك نیست كه شناخت ادیان و عقاید در نزد قدما اهمیت بسیار داشته است و از مورخان بزرگ دنیای اسلام كسانی چون ابوالحسن مسعودی، ابن‌واضح یعقوبی و ابوریحان بیرونی، به آنچه مربوط به عقاید و ادیان بوده است، توجه خاص داشته‌اند اما در بین فواید تاریخ آنچه هنوز اهمیت خود را از دست نداده است، توجه به جنبه عملی و اخلاقی تجارب تاریخ است كه هرچه بر میزان این گنجینه افزوده می‌شود، فواید حاصله از آن نیز، افزون می‌گردد. عبدالحسین زرین‌كوب، همان، ص۱۰

[vi]ــ سال میلادی با كسر عدد ۶۲۱ و یا ۶۲۲ (از یازدهم دی تا آخر اسفند با كسر ۶۲۲ و از اول فروردین تا دهم دی با كسر۶۲۱) به تاریخ شمسی و تاریخ شمسی به یكی از دو شیوه زیر به تاریخ قمری تبدیل می‌شود:

سال قمری = ۳۵۴ ‍‍‍÷ (۳۶۵ × سال شمسی) یا تاریخ قمری = تاریخ شمسی + ۳۵۴ ÷ (۱۱ × تاریخ شمسی)

در سالهای پایانی سلطنت شاهنشاهی، هنگامی‌كه جشنهای شاهنشاهی در تهران برگزار می‌شد، همراهان و مشاوران سلطنتی به‌یكباره تصمیم گرفتند با یك محاسبه ساختگی، تاریخ كشور را كه مبدا آن براساس هجرت پیامبر اسلام از مكه به مدینه تنظیم ‌شده، بر مبنای تاریخ تاسیس شاهنشاهی در ایران، تغییر دهند بنابراین سال شروع سلطنت محمدرضاشاه (۱۳۲۰.ش) به رقم رند ۲۵۰۰ شاهنشاهی تبدیل گردید و سال پیروزی انقلاب، با ۲۵۳۷ مصادف بود. با اولین جرقه‌های انقلاب، این تعرض به سابقه اسلامی كشور برچیده شد.

[vii]ــ متاسفانه گاه كتب علمی و باارزش و كتابهای تخصصی كه فقط عده خاصی می‌توانند از آن استفاده كنند، برای یك‌بار و در تیراژ بسیار كم انتشار می‌یابند. لازم است حمایت دولت از انتشار این نوع آثار برای توسعه علم، جهت پیدا كند.

[viii]ــ مثلا حسین مكی در بعضی مجلدات تاریخ بیست‌ساله، ابتدا تمام آنچه را كه روزنامه‌ها و مجلات و اشخاص سرشناس در مورد كتاب او نوشته‌اند، نقل نموده و از این طریق سعی كرده است تاثیرگذاری كتاب را در زمان انتشار آن نشان دهد.

[ix]ــ البته در اینجا بیشتر نظر به حوادث سیاسی و تحولات اجتماعی است كه در طول زمان پیش می‌آید و الاّ تاریخ وسعتی بیش از این دارد. مثلا محققانی كه در امر تشخیص بیماریها و راه معالجه آنها كار می‌كنند و پیوسته نتیجه كشفیات خود را یادداشت می‌كنند، همین یادداشتها می‌توانند تاریخ شناسایی بیماریها و علاج و مداوای آنها محسوب شوند و البته كسانی‌كه در این حوزه تحقیق می‌كنند، تجربیات و كشفیات گذشته برای آنها مفید است. البته در تاریخ كلی و عمومی، فقط با تاملی گذرا از این موارد یاد می‌شود. مثلا گفته می‌شود در سال ۱۸۶۰ پاستور میكروب هاری را كشف كرد اما مراحل و تاریخ جزءبه‌جزء این موضوع به تاریخ اختصاصی امراض واگذار می‌شود. در سایر رشته‌های علوم نیز به‌همین‌ترتیب است.

[x]ــ كریم‌خان زند توانست مدتی در بخش مهمی از كشور سلطنت كند. احراز این مقام او را از خدمت غافل نكرد، ضمن‌آنكه آگاهی وی از فرازونشیبهای زمان، او را بر آن داشت كه اساسا عنوان شاهی بر خود ننهد و خود را وكیل‌الرعایا معرفی كند اما بعد از او اشخاصی به قدرت رسیدند و بنا داشتند او را از صحنه تاریخ محو كنند ولی این كار عملی نشد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.