سه شنبه, ۲۹ خرداد, ۱۴۰۳ / 18 June, 2024
مجله ویستا

محاسن و معایب تخصص گرایی


محاسن و معایب تخصص گرایی

چندجانبه بودن علوم دنیای امروز

تخصص‌گرایی به سبب رسیدگی به وضع زندگی انسان در یک تخصص خاص چیز خوبی است اما از جهت محدود کردن این پدیده چندان هم بی‌عیب واشکال نیست. در گذشته حکیم و در زمان ماعلامه به کسی اطلاق می‌شود که در علوم مختلف صاحب نظر باشد، چگونه می‌توان در دوران کنونی متخصصی پرورش داد که فهمی از علوم دیگر ازجمله علوم انسانی داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسش بررسی دیدگاه رهبری درخصوص تخصص گرایی و معایب و محاسن آن راهگشاست.

در بخشی از پیام مقام معظم رهبری به کنگره علامه حکیم قطب‌الدین شیرازی آمده است: «.... همین که ما توجه بکنیم که دانشمندان بزرگ ما در دوران های مختلف اسلامی، در رشته های مختلف تبحر داشته اند؛ صِرف این نبود که یک لقمه از اینجا، یک لقمه از آنجا، یک لقمه از آنجا؛ نه، ایشان در عالم پزشکی یک آدم برجسته است؛ همانطور که اشاره کردید، مهم‌ترین شرح قانون بوعلی را او نوشته؛ در زمینه فلسفه، یک فیلسوف به معنای حقیقی کلمه؛ در زمینه‌ نجوم و هیات، یک انسان وارد و متخصص است؛ ادیب است، شاعر است: شعر عربی، شعر فارسی و شاید علوم دیگری. یعنی این نکته مورد توجه باشد که تخصص‌گرایی به معنای محدود کردن ذهن و فکر انسان، یک نکته برجسته‌ای نیست- که همینطور تخصص‌ها پشت سر هم همدیگر را می‌شکافند و یک تخصص کوچک تری، دایره محدودتری به وجود می آید؛ به یک معنا به خاطر رسیدگی به وضع زندگی انسان در آن تخصص خاص چیز خوبی است، اما به یک معنا محدود کردن انسان است- چون ظرفیت ذهن انسان خیلی وسیع است و می‌تواند در همه این امور صاحب نظر باشد....» مقام معظم رهبری در این پیام تخصص‌گرایی را دارای نکات مثبت و منفی دانسته‌اند. در جایی که بیان می‌کنند تخصص‌گرایی به سبب رسیدگی به وضع زندگی انسان در یک تخصص خاص چیز خوبی است، بر ضرورت تسلط بر یک حوزه مطالعاتی جهت بهبود وضع بشر تاکید دارند که این از نکات مثبت تخصص‌گرایی به شمار می‌رود.

اما ایشان محدود ماندن در یک حوزه مطالعاتی و معرفتی را محدود شدن انسان می‌دانند در حالی که ذهن انسان خیلی وسیع است و می‌تواند در همه این امور صاحب نظر باشد. با توجه به این رویکرد نکات مثبتی برای تخصص‌گرایی می‌توان برشمرد. با توجه به تاریخ حدود دو هزار و هفتصد ساله که سند تاریخی مدون در مورد آن در اختیار است، انسان از لحاظ معرفت شناسی به طرف رشد آگاهی و دانایی حرکت کرده است، یعنی هرچه در این مدت به زمان جلو حرکت می‌کنیم انسان آگاه‌تر شده و با نگاهی جامع‌تر و وسیع‌تری به جلو نگاه کرده است. بخش کلانی از معنای آگاه شدن این است که مسئله شناسایی و آگاهی تخصصی شده است. تخصصی شدن کارها از لوازم ذاتی رشد معرفت است و این موضوع به لحاظ علمی انکارناپذیراست. هر رشته تخصصی، به فراخور حال خود شرایط و ویژگی‌ها و خصلت‌هایی که دارد، سوالات و دغدغه‌های خاص، اولویت و اهمیت بیشتری دارد. برای اینکه علوم توسعه پیدا کند، نیازمند به تخصص‌گرایی هستیم.

لیکن نباید این را دور از نظر داشت که معمولا کسب تخصص بدون زمینه جامع یا مقدماتی از علوم مورد نیاز برای دستیابی به آن تخصص مهیا نیست. برای نمونه کسی که بخواهد در یکی از رشته های خاص حقوقی، متخصص شود باید ابتدا کلیات علوم حوزوی را در بر بگیرد. از سوی دیگر یکی از مسائلی که باعث شده مطالعات تخصصی به راحتی صورت نگیرد بحث مطالعات میان رشته‌ای و نیازی است که علوم مختلف به سایر حوزه‌های معرفتی دارند. در واقع ماهیت میان رشته‌ای بودن علوم و فنون درجهان امروز باعث شده مطالعات از یک حوزه تخصصی صرف خارج وبه یکدیگرمرتبط شوند در حال حاضر نمی‌توان برای متخصص شدن در یک حوزه موضوعی از سایر حوزه‌ها بی‌نیاز و رها شد. مطالعه یک حوزه به طور تخصصی مطالعات جامع و کامل در سایر حوزه‌های مرتبط را ایجاب می‌کند که برای تدوین یک تحقیق مستمرازآن گریزی نیست.

مطالعات میان رشته‌ای گستره دید محقق و پژوهشگر را وسیع می‌کند و می‌تواند به دنیا و موضوع پژوهش از زوایای مختلف بنگرد اما درخصوص معایب تخصص گرایی، از حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر بخصوص در قرن بیستم کم کم نگرانی‌هایی در مورد تخصص‌گرایی علمی پیدا شد و کسانی هشدار دادند که انسان‌ها و متخصصان علمی باید مواظب باشند. برای نمونه برتراند راسل در جایی نوشته است که تخصص‌های علمی ذهن انسان را یکطرفه بار می آورد. مثلا کسانی که در علوم انسانی کار می‌کنند و جامعه شناس می‌شوند به تعبیری آنها همه چیز را از دید اجتماعی و علم جامعه شناسی می‌بینند. بر این اساس و از این نقطه نظر، علمای طبیعی و فیزیکدان‌ها همه چیز را در روابط فیزیکی و در ذرات مادی خلاصه می‌کنند که این هم درست نیست. لذا به همین دلیل است که برتراند راسل توصیه می‌کند که فیزیکدان‌ها و علمای طبیعی، علوم انسانی، روان‌شناسی و جامعه شناسی بخوانند و این متخصصان علوم انسانی یعنی جامعه شناسان و روان‌شناسان و حقوقدانان حتما فیزیک و علوم طبیعی بخوانند تا از یکطرفه بارآمدن ذهن وعدم پویایی فکری که نتیجه یکسو نگری است، جلوگیری شود.

علی آشنا