جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
فیلمساز بگیر نگیر
۱ ـ اگر نظری به کارنامه فیلمهای «شیخطادی» و روش ورود او به سینما بیندازیم حتما مییابیم که وی به عنوان طراح صحنه در آثار «حاتمیکیا» وارد سینما شد و سپس با ساختن چند تله فیلم به اثری همچون پشت پرده مه رسید که هم مجموعه بود هم فیلم سینمایی، کاری که مورد توجه اهالی مطبوعات و کارشناسان واقع شد و چـــون شخصیتپردازی در آن اثر پررنگ بود مورد اقبال مخاطب عام نیز قــــرار گرفت. پس از آن بود که شیخطادی با پرسه در ژانرها و موضوعهای مختلــف فیلمهای فراوانی ساخت، اما هرگز نتوانست موفقیت پشت پرده مه را تکرار کند هر چند که آن اثر هم ایراداتی داشت و در ساختار فیلمنامهاش غلطانگاریهای آشکاری انجام داده بود اما از آنجا که در پردازش شخصیتهای اصلی تلاش وافر داشت، مخاطب، قصهاش را هضم و برایش جذب میکرد، حال پس از چند فیلم باز این خطا در این اثر تقدیر شده «روزهای زندگی» تکرار شده است؛ به دیگر سخن در «روزهای زندگی» نیز شیخطادی با انتخاب درست بازیگران برای نقشهای اصلی (بهخصوص هنگامه قاضیانی و حمید فرخنژاد) تلاش کرده شخصیتهایش در بیاید و از آنجا که در پردازش شخصیتها تا حدودی موفق شده است اشکالات ساختاری گرهافکنی و طریق گرهگشاییاش چندان به چشم نمیآیــد؛ هر چند که ایراد عمده کار محسوب میشود و کلا بزرگترین آسیب فیلمهای شیخطادی غلطانگاری در گرهافکنی و سهلانگاری در گرهگشایی است؛ موضوعی که میطلبد این کارگردان توجه ویژهتری برای رفع آن به خرج دهد و اینچنین از کنار موضوع و آفت به این بزرگی به آسانی عبور نکند... چرا که شخصیتها هنگامی به باور مخاطب مینشینند که در بستری واقعپذیر جاری و ساری باشند و اگر زیرسازی مسیر قصه آنچنان که باید و شاید هموار نباشد هر چقدر هم که شخصیتها جذاب در آیند، قصه و اثر نمیتواند ارتباط صحیح با مخاطب را داشته باشد.
در واقع باید گفت این آفتی همیشگی است که گریبان فیلمهای این فیلمساز را گرفته است اما به هر حال رنگ و بوی «روزهای زندگی» به معنای کیفی قضیه، روی بیننده خود تاثیر میگذارد.
۲ ـ شاید بهتر باشد پرویز شیخطادی تکلیف خود را با سینما یکسره کند و از این همه جهش به همه ژانرهای سینمایی دست بردارد و آنطور که دلش میخواهد در مسیری که خود ترجیح میدهد و ژانر مورد علاقهاش متمرکزتر باشد تا با تمرکز فراوانتری در ساختن آثار سینمایی و نمایش فیلمهای قرص و محکمتری بسازد و آثارش چنین سرگردان نباشد. این لازمه کار یک هنرمند است و تمرکز بیشتر حلقه مفقوده پرویز شیخطادی است.
۳ ـ در اینکه ارتباط شیخطادی با محیط اطراف و اجتماع پیرامونش برقرار است، شکی نیست اما به نظر میرسد گاهی توفیقات و برخی مسایل روزمره ناخودآگاه تمرکز لازم را از او در کارگردانی فیلمهایش که دلش میخواهد بسازد میگیرد و این برای فیلمسازی که فیلمهایش بگیر نگیر دارد خوب نیست.
۴ ـ این توصیه راقم این سطور از سر نقد سلبی نیست، از سر خیرخواهی است.
۵ ـ به هر حال روزهای زندگی پس از چند اثر کاملا ناموفق مثل سینه سرخ و شکارچی شنبه، یک گام به جلو محسوب میشود و از آنجا که در کارگردانی این قصه زحمت زیادی کشیده شده و میزانسن به طور متوسط با دکوپاژ همخوانی دارد این نشانه توانمندی شیخطادی است... پس در کارگردانی جلوتر از فیلمنامهنویس است. درس گرفتن، یک عنصر مطلوب برای هر هنرمندی محسوب میشود.
امیر فرضاللهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست