دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
پایانی بر یك پایان
توهم، تفاخر و مطلقانگاری، عارضههای ذهنی خطرناكی هستند كه ممكن است فرد، گروه یا جامعهای را در كام نابخردی و نیستی فرو برند. علاوهبراین، با اندكی تامل در سیره و سرنوشت احزاب و گروههای تندرو ونیز باتعمق در رفتارهای غیرمنطقی و مخاصمهجویانه آنها، میتوان دریافت كه رویآوردن به وابستگی سیاسی به بیگانگان و درپیشگرفتن رفتارهای شبه نظامی همواره سرانجام تلخی را برای این گروهها رقم زده است. در تاریخ انقلاب اسلامی نیز شاهد گروههای سیاسی ناهمخوان با حركت مردم و انقلاب هستیم. برخی از این گروهها بهقدری زاویه اختلافشان با مبانی انقلاب زیاد بود كه از همان ابتدای راه باكناره گیری از حركت عمومی جامعه، حتی در مقابل مردم قرار گرفتند. یكی از این گروهها سازمان مجاهدین خلق بود كه از سوی مردم به منافقین شهرت یافت. همگی با نام و اقدامات خیانتبار این گروه آشنا هستند اما شاید از تاریخچه دقیق شكلگیری و موضعگیریهای آنان در جنگ تحمیلی بهطوركامل اطلاعی نداشته باشند. نوشتار حاضر اهتمامی در این خصوص است.
در تمامی ادوار تاریخ، همواره وجود اوضاع ناآرام داخلی در یك كشور، قدرتهای خارجی را برای مداخله در اوضاع و یا سرنوشت آن، وسوسه كردهاست. همچنین پس از وقوع انقلاب در یك كشور، گروههای انقلابی ضعیف یا گروههایی كه به ائتلاف با گروه انقلابی حاكم و سهیمشدن در قدرت سیاسی موفق نشدهاند، به موضعگیری در برابر گروه حاكم میپردازند و دراینراستا، برای تقویت شانس موفقیت خود، میكوشند حمایت كشورهای خارجی را جلب كنند. ازسویدیگر، وجود اختلافات داخلی و گروههای برانداز در یك كشور، برای كشورهای دیگری كه نیات توسعهطلبانه دارند، همواره به منزله محركی برای آغاز جنگ بهشمارمیآید. در منازعه میان دو حكومت، گروههای مخالف در هر یك از دو كشور، از سوی طرف مقابل مورد استفاده قرار میگیرند. در چنین حالتی، گروههای مزبور سرنوشت خود را با استراتژی كشور مهاجم گره میزنند و تمام امكانات محلی و قدرت خود را در راستای تحقق هدف مشترك به كار میگیرند.
طی جنگ ایران و عراق نیز، چنین فرآیندی وجود داشت. رژیم عراق با حمایت از گروههای مخالف نظام انقلابی ایران، همچون جبهه خلق عرب (در اوایل جنگ) و سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) و حزب دموكرات كردستان و حزب كومله، در صدد بهرهبرداری از این گروهها علیه جمهوری اسلامی برآمد. دراینمیان، همكاری گروه منافقین با رژیم عراق از برجستگی خاصی برخوردار است، كه در مقاله حاضر به بررسی آن میپردازیم.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان مجاهدین خلق ایران ــ كه پس از انقلاب به سازمان منافقین شهرت یافت ــ یكی از كانونهای مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. این سازمان، با ساختار تشكیلاتی منظم، برخورداری از امكانات گسترده در راستای مبارزه مسلحانه و نیز با تظاهر به گرایشهای اسلامی، توانسته بود افراد زیادی را بهسوی خود جذب كند؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، قدرتطلبی رهبران و گرایشهای غیردینی این گروه آشكارتر شد. با جبههگیری نیروهای انقلابی در برابر گروه مذكور، این سازمان بهتدریج درصدد براندازی نظام اسلامی ایران برآمد و در ایجاد آشفتگیهای پس از انقلاب اسلامی، نقش محوری ایفا كرد. این سازمان با بهراهانداختن موج ترور، كه با تهاجم رژیم بعث عراق به كشورمان توام بود، خیانتی را مرتكب گردید كه بهآسانی از حافظه ملت ایران محو نخواهد شد.[i]
در این مقاله، سعی میشود فعالیتها و اقدامات سازمان منافقین طی جنگ ایران و عراق، بررسی و نقش این سازمان در روند تحولات جنگ ارزیابی شود. دراینراستا، نخست، در بحث جداگانهای فعالیتهای این سازمان از زمان شكلگیری تا آغاز جنگ تشریح خواهد شد و در مباحث بعد، مواضع و عملكرد آن از آغاز تا پایان جنگ تحمیلی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
● مواضع و عملكرد سازمان منافقین از آغاز شكلگیری تا آغاز جنگ تحمیلی
درحالیكه كودتای بیستوهشتم مرداد، فضای سرد اختناق را بر كشور حاكم كرده بود و هرگونه فعالیت مسالمتآمیز مخالفان سیاسی رژیم پهلوی با واكنش خشن روبرو میشد، سركوب قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مْهر پایانی بر مبارزه علنی و مسالمتآمیز بود. در این زمان، گروههای مختلف سیاسی ــ اعم از ملی، مذهبی، چریكهای فداییخلق، حزب توده و چند گروه دیگر چپ ــ به مشی مسلحانه روی آورده بودند.[ii]
در شهریورماه۱۳۴۴، سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) از سوی محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان تاسیس شد.[iii] این سه تن، از اعضای سابق نهضتآزادی ایران و از فارغالتحصیلان دانشگاه تهران بودند. آنها در دوره سربازی به مطالعه و بررسی درباره ایجاد یك سازمان مخفی برای عملیات مسلحانه پرداختند و پس از پایان این دوره، به برگزاری جلسات منظم برای بحث درباره استراتژی و برنامههای سازمان همت گماشتند.[iv] سازمان، با توجه به پیروزیهای انقلابیون ماركسیست در چین و كوبا، به مطالعه آثار رهبران انقلابی ــ مائو، چهگوارا و رژیس دبری و... ــ پرداخت. هرچند این سازمان، بهلحاظ تئوریك ایدئولوژی اسلام را راهنمای عمل خود قرار داده بود، اما مطالعه برخی از متون ماركسیستی برای استفاده از تجارب علمی و اجتماعی بر ایدئولوژی آن تاثیر گذاشت. حسین روحانی و تراب حقشناس (دو تن از فعالان سازمان) درباره ایدئولوژی حزب میگویند: «منظور اصلی ما تركیب ارزشهای والای مذهب اسلام با اندیشه علمی ماركسیسم است. ما معتقدیم كه اسلام راستین با تئوریهای تحول اجتماعی، جبر تاریخ و نبرد طبقاتی سازگاری دارد.»[v]
درواقع، آنان اسلام را از دیدگاه ماركسیسم تجزیه و تحلیل میكردند. برهمیناساس، امامخمینی(ره) در همان سالهای مبارزه، از تایید سازمان خودداری كردند و به روایت حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، امام پس از گفتوگو با حسین روحانی (نماینده سازمان) و مطالعه كتاب «راه انبیاء راه بشر» فرمودند: «اینها ضمن این كتاب میخواهند بگویند كه معادی وجود ندارد و معاد سیر تكاملی همین جهان است و این چیزی است خلاف معتقدات اصولی اسلام.»[vi] با آغاز سال۱۳۴۷، اعضای سازمان برای تدارك عملیات مسلحانه آماده شدند. آنها به این نتیجه رسیدهبودند كه نبرد مسلحانه در شهرها، در مقایسه با روستاها، مناسبتر است. اعضای گروه، در خانهای تیمی زندگی میكردند و از سوی برخی بازاریان تغذیه مالی میشدند.[vii] همچنین، عدهای از آنها برای فراگیری فنون نظامی به كشورهای عربی رفتند و با سازمان آزادیبخش فلسطین ارتباط برقرار كردند.[viii]
درحالیكه سازمان برای آغاز عملیات مسلحانه در انتظار بازگشت اكثریت نیروهای اعزامی به پایگاههای فلسطینیان بود، واقعه سیاهكل در بهمنماه سال۱۳۴۹ از سوی چریكهای فدایی خلق رخ داد. این مساله باعث شد مجاهدین خلق (منافقین) در راهاندازی عملیات نظامی تعجیل كنند. بهنظر میرسد سازمان مجاهدین خلق بهعنوان یك گروه نظامی كه میكوشید اسلام را با نظرات ماركسیستی سازگار كند، از اینكه در عرصه عمل، از یك گروه نظامی ماركسیست عقب بماند، احساس حقارت میكرد. نخستین عملیات نظامی سازمان برای تابستان سال۱۳۵۰، یعنی زمان برگزاری مراسم جشنهای دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی، پیشبینی شد. طبق برنامه، مقرر گردید با انفجار سیستم اصلی برق سراسری، در كشور اختلال ایجاد شود.[ix] پیش از هرگونه اقدامی، سیوپنج نفر از رهبران و اعضای سازمان با خیانت شاهمراد دلفانی (نفوذی ساواك) در شهریورماه سال۱۳۵۰ دستگیر و زندانی شدند.[x] یازدهتن از دستگیرشدگان از اعضای كادر مركزی بودند.
هرچند در این میان برادران رضایی (احمد و رضا)، تراب حقشناس و حسین روحانی از خطر جستند، ولی در عملیاتهای بعدی رژیم پهلوی، تعداد بیشتری از اعضاء گرفتار شدند. محاكمه اعضای سازمان، در شهریورماه سال۱۳۵۰ برگزار شد و احكام صادره نشاندهنده برخورد قاطع رژیم با این حركت بود، بهطوریكه دوازده نفر به اعدام، شانزده نفر به حبس ابد، یازده نفر به زندانهای ده تا پانزدهسال و بیستوپنج نفر به زندانهای یك تا دهساله محكوم شدند.[xi] از میان محكومان به اعدام، دو تن به نامهای بهمن بازرگانی و مسعود رجوی از مرگ رهایی یافتند. هرچند درباره نجات رجوی گفتهشد كه براثر مساعی برادرش كاظم رجوی، عدهای از حقوقدانان و استادان دانشگاه ژنو در نامهای به شاه خواستار عفو وی شدند، اما حقیقت ماجرا از این قرار بود كه ارتشبد نعمتالله نصیری، (رئیس ساواك) در نامهای به ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح، رجوی را از عوامل سازمان متبوع خود معرفی كرد و خواستار تجدیدنظر در حكم صادره برای وی شد.[xii] بدینترتیب، مسعود رجوی گرچه بهعنوان عامل ساواك از اعدام رهایی یافت، اما به اتهام مبارزه علیه رژیم همچنان در زندان باقی ماند تا سالها بعد در مقابل انقلاب اسلامی مردم ایران به ایفای نقش بپردازد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست