شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اهداف راهبردی اسرائیل از جنگ علیه فلسطینیان


اهداف راهبردی اسرائیل از جنگ علیه فلسطینیان

اسرائیل ایجاد فشارهای خارجی و داخلی از طریق فشار نظامی و دشوار كردن زندگی فلسطینیان جهت تحریك آنان علیه دولت منتخب یا وادار ساختن حماس به خروج از دولت را دنبال می كند

"اسرائیل" ایجاد فشارهای خارجی و داخلی از طریق فشار نظامی و دشوار كردن زندگی فلسطینیان جهت تحریك آنان علیه دولت منتخب یا وادار ساختن حماس به خروج از دولت را دنبال می كند.

آنچه "اسرائیل" در اراضی اشغالی به ویژه در نوار غزه مرتكب می شود از یك تجاوز كه برای تحقق اهداف تاكتیكی مانند آزادی نظامی اسیر صهیونیست یا متوقف كردن حملات موشكی به مناطق صهیونیست نشین در جوار نوار غزه انجام می شود یا از ضربه زدن به زیرساخت های سازمان های مبارز، فراتر رفته است. آنچه اكنون اسرائیل مرتكب می شود، یك جنگ تمام عیار است كه برای توصیف وضع كنونی می توان بكار برد.

چیزی كه باید در اینجا به یاد داشته باشیم این است كه این جنگ با توجه به میزان تجهیزات و جنگ افزارهایی كه در آن بكار رفته و قدرت ضربات آن و نیز نوع اهداف در نظر گرفته شده، برای تحقق اهداف راهبردی سیاسی و ایجاد تغییر سیاسی بلندمدت در تعامل "اسرائیل" با فلسطینیان است به گونه ای كه این امر بتواند به تقویت امنیت و موجودیت "اسرائیل" و نابودی موجودیت فلسطینیان یا دست كم به حاشیه راندن آن، منجر شود.

"اسرائیل" در این جنگ تمام عیار و ویرانگر و نابرابر علیه فلسطینیان اهداف راهبردی متعددی را دنبال می كند.

۱. انزوا و نابودی دولت منتخب فلسطین به رهبری جنبش حماس مشابه تجربه انزوای یاسر عرفات رئیس تشكیلات خودگردان از سال ۲۰۰۲ میلادی.

"اسرائیل" ایجاد فشارهای خارجی و داخلی از طریق فشار نظامی و دشوار كردن زندگی فلسطینیان جهت تحریك آنان علیه دولت منتخب یا وادار ساختن حماس به خروج از دولت را دنبال می كند، اما با دست زدن به زور نظامی با واكنش های تندی روبرو شده است، زیرا این جنگ فلسطینیان را بر آن داشت تا اختلافات داخلی خود را كنار بگذارند و انجسام و وحدت خود را تقویت كنند و به دفاع از دولت خود برخیزند.

۲. ضربه زدن نهایی به توان و زیرساخت های گروه های مبارز و ایجاد كمربندی های امنیتی جهت جلوگیری از ادامه حملات موشكی. در این راستا اسرائیل به اشغال مجدد مناطق دست می زند و بار دیگر به باتلاق غزه فرو خواهد رفت و حال آنكه در گذشته ای نه چندان دور تلاش های زیادی برای رهایی از هزینه های متعدد سیاسی و امنیتی و اخلاقی و جمعیتی این منطقه بكار برده بود.

۳. محروم كردن فلسطینیان از استفاده از ثمرات توافق و همبستگی به ویژه پس از عبور از موانع متعدد اختلاف و دست یابی به توافق بر سر سند وفاق ملی پیشنهادی اسیران كه ضمن بازگرداندن اعتبار فلسطینیان به آنان، شایستگی آنان را برای تعامل با روند سیاسی افزایش داده است كه این امر می تواند مانع از اجرای سیاست های یكجانبه اولمرت باشد.

۴. بازگرداندن ابهت ارتش (شكست خورده) اسرائیل به آن و به دست گرفتن ابتكار در واكنش به اقدامات فلسطینیان. عملیات فدایی كه اخیرا در نزدیكی نوار غزه به اجرا درآمد، در بعد نظامی موفقیت های زیادی برای مبارزان فلسطینی در پی داشت.

●اهداف راهبردی بلند مدت اسرائیل در این جنگ:

الف: شكستن اراده فلسطینیان از طریق تهدید آنان و ایجاد مشكلات گسترده برای زندگی روزمره آنان به ویژه با تاكید بر اینكه اگر به عملیات علیه "اسرائیل" دست زنند، هزینه ها و تاوان سنگینی خواهند پرداخت. این امر شاید علت اصلی ضربات و حملات گسترده و سنگین "اسرائیل" به نوار غزه به ویژه منابع تولید برق و آب و پل ها و راه ها و قطع كمك ها و نیز توقف انتقال سوخت و خوار و بار و قطع ارتباط مناطق مختلف و بستن گذرگاه ها بوده باشد. این بدان معناست كه اسرائیل می خواهد بحران در نوار غزه را نمونه ای از وضعی نشان دهد كه ممكن است در صورت عقب نشینی از كرانه باختری این منطقه به آن دچار شود.

ب: باقی نگه داشتن جنگ با فلسطینیان در بعد امنیتی آن جهت شانه خالی كردن از حضور در روند سازش به این بهانه كه در طرف فلسطینی، شریك مناسبی برای صلح وجود ندارد و فلسطینیان شایستگی اداره اوضاع خود را ندارند و مشكل آنان از اشغالگری نشأت نگرفته است!

ج: ایجاد زمینه مناسب در افكار "اسرائیلی ها" و فلسطینیان و نیز در جامعه جهانی و منطقه برای تحمیل طرح جداسازی یكجانبه كه وضعیت جدیدی در اراضی اشغالی ایجاد می كند و به اسرائیل امكان می دهد كه مرزهایش را با مناطق فلسطینی به تنهایی و بدون توجه به نظر فلسطینیان ترسیم و تعیین كند و سازشی طولانی مدت با خواست یا بدون موافقت فلسطینیان ایجاد كند و این كار را به روش های زیر انجام دهد:

اولا، اسرائیل تلاش می كند كه از طریق این جنگ، زمینه را برای جدایی از فلسطینیان فراهم كند و آن هم در اوج سركوب آنان، تا آنكه عقب نشینی و جدایی از برخی از مناطق فلسطینی نشین در كرانه باختری برای اسرائیل شكستی مشابه آنچه در سال ۲۰۰۰ در جنوب لبنان و در سال ۲۰۰۵ در نوار غزه، متحمل شد، تلقی نشود.

برای نمونه، اسرائیل پس از عقب نشینی یكجانبه از نوار غزه هنوز نتوانسته است، احساس پیروزی در فلسطینیان را كه این عقب نشینی را شكست "اسرائیل" تلقی می كنند، بپذیرد. پس از این عقب نشینی بود كه جنبش مقاومت اسلامی حماس در انتخابات محلی و مجلس قانونگذاری به پیروزی رسید و كابینه منتخب فلسطین را تشكیل داد كه این امر ضربه سهمگینی به "اسرائیل" تلقی می شود و این رژیم را بر آن داشت تا تمام توان خود را برای زیر فشار گذاشتن كابینه جدید و زمینه سازی برای اسقاط آن، بكار گیرد.

آنچه این نظر را در نزد صهیونیست ها تقویت كرد، تبدیل نوار غزه به منطقه ای برای شلیك موشك های دست ساز فلسطینیان به سوی مواضع و شهرهای صهیونیستی و نیز تلاش حماس برای تلفیق فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود بود. به همین سبب این جنگ یك بار دیگر به هدف در هم شكستن اراده فلسطینیان صورت گرفته است و اسرائیل تلاش می كند به فلسطینیان بفهماند كه جدایی از آنان، نه امتیاز به فلسطینیان است و نه شكست در برابر آنان و هر تلاشی از سوی فلسطینیان برای ضربه زدن به "اسرائیل" ـ پس از جدایی ـ هزینه سنگینی برای آنان در پی خواهد داشت.

ثانیا: در بعد داخلی نیز، اولمرت رهبر حزب كادیما و نخست وزیر كابینه فعلی رژیم صهیونیستی درصدد آن است كه طرح عقب نشینی یكجانبه خود را به احزاب ائتلافی در كابینه بقبولاند و مخالفان خود در جناح تندرو و راست متشكل از گروه های ملی گرا و مذهبی به سكوت وادار كند و بخش بیشتری از صهیونیست ها را به حمایت از طرح خود وادار كند تا آنان گمان كنند كه او به شدت درصدد ایجاد امنیت برای صهیونیست و تقویت بعد ملی (یهودی) دولت "اسرائیل" و بهبود وجهه بین المللی این رژیم است.

ثالثا: در بعد خارجی نیز، اولمرت در این فضای جنگی تلاش می كند تا طرح عقب نشینی یكجانبه را ترویج دهد و به ویژه پس از آنكه آمریكا و انگلیس و كمیته چهارجانبه ملاحظات خود را بر این طرح اعلام كردند، آن را تنها برگه بازی در دست خود می داند و مدعی است كه شریك مناسبی در طرف فلسطینی وجود ندارد و اسرائیل باید برای تعیین مرزها و دفاع از امنیت خود به تنهایی وارد عمل شود و سازشی یكجانبه را بر حسب مصالح و نگرش های خود به فلسطینیان تحمیل كند تا آنكه شرایط مناسبی جهت از سر گیری مذاكرات با فلسطینیان فراهم شود.

هدف دیگر اسرائیل در بعد خارجی این است كه تغییراتی در سیاست خارجی آمریكا ایجاد كند تا سیاست های آمریكا تطابق بیشتری با سیاست های این رژیم داشته باشد به ویژه در آن بخش كه آمریكا اعلام كرده است، ایجاد دمكراسی در منطقه عربی از اولویت های اصلی این كشور است، زیرا از نگاه اسرائیل این سیاست می تواند تاثیراتی منفی برای این رژیم در پی داشته باشد، چرا كه ممكن است جریان های مخالف و دشمن "اسرائیل" در كشورهای عربی بر سر كار آیند.

نویسنده: ماجد كیالی

منبع: البیان/ امارات ۱۸/۷/۲۰۰۶