پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو با کورش یغمایی


گفتگو با کورش یغمایی

به قول خودش که می گوید چه سخت و دشوار و ناگوار است که شخصی در میهن و سرزمین مادریش تنها و غریب بماند آنچه می خوانید حاصل گفتگوی صمیمانه و البته صریح و بی پرده با کورش یغمایی است

به قول خودش که می گوید: چه سخت و دشوار و ناگوار است که شخصی در میهن و سرزمین مادریش تنها و غریب بماند. آنچه می خوانید حاصل گفتگوی صمیمانه و البته صریح و بی پرده با کورش یغمایی است.

▪ آشنایی شما با موسیقی به ۷ ـ ۸ سالگی شما باز می گردد. زمانی که با سنتور آشنا شدید و به پیشرفت های زیادی هم در آن رسیدید. اما به تدریج جنس عشق و علاقه شما عوض شد و به سراغ گیتار رفتید. چه شد که یک چنین چرخشی در موسیقی داشتید؟

ـ سنتور، گزینش و هدیه ای بود از سوی پدرم و این مهم انگیزه آن شد که فراگیری موسیقی را با آن ساز تخصصی و دیگر سازهای ایرانی آغاز و حدود شش سال با کوشش فراوان ادامه دهم. ولی خود من همواره عاشق گیتار بودم. در همان هنگام در دبستان و فراگیری سنتور در ارکستر دانش آموزان (جشنواره دوره ای) دبیرستان هدف بعنوان خواننده مهمان در موسیقی پاپ آواز می خواندم. به هر حال هنگامی که به سن نوجوانی رسیدم و خودم می توانستم در زمینه گزینش ساز و موسیقی تصمیم گیری کنم، گیتار را که از کودکی به آن عشق می ورزیدم برگزیدم و کوشش و فراگیری در این زمینه را آغاز کردم.

▪ موسیقی پاپ یک موسیقی جهانی است، ولی این نوع موسیقی که امروزه با نام پاپ عرضه می شود چه در داخل و چه در خارج به هبچ وجه با معیارهای پاپ جهانی همخوانی ندارد. سیاوش قمیشی در این باره می گوید که ما برای آمریکایی ها جهت معرفی موسیقی پاپ ایرانی هنوز کارهای بیست و چند سال پیش یغمایی را پخش می کنیم. وی معتقد است که تنها کارهای یغمایی استاندارد است. متولی چنین آشفته بازاری که در موسیقی پاپ و بطور کل موسیقی ایران ایجاد شده چه کسانی هستند؟

ـ با سپاس از دوست دیرینه ام آقای سیاوش قمیشی در زمینه دیدگاه ایشان، اما در مورد بخش دوم این پرسش، پاسخ شما را در زمینه سبک های دیگر موسیقی در ایران (سنتی ، ملی و کلاسیک و...) و تحولات مربوط به آن را در این هنگام واگذار می کنم به استادان گرامی و کارشناس و دلسوز و دارای ویژه گی های لازم. اما در زمینه موسیقی پاپ، در اینجا برای شناخت و آگاهی در این زمینه و ورود موسیقی غربی در ایران پیشگفتاری بسیار کوتاه لازم است و آن اینکه، موسیقی غربی در اواخر قرن هیجده به کشورهای شرقی مانند (ژاپن – هند – مصر) و اواخر دوران قاجار به ایران نفوذ کرد و موسیقی ملی و بومی این کشورها را تحت تاثیر و به انزوا کشاند. این مشکل مشترک همه کشورهای شرقی بود. این تاثیر بیشتر روی جوانان بود که انگیزه های آنرا می توان بصورت بسیار کوتاه چنین بیان کرد:

۱) پشتوانه و قوام فرهنگی و موسیقی کشورهای مورد تهاجم.

۲) نوع ساختار موسیقی سنتی که اکثرا تک صدائی می باشد.

۳) وجود ریتم و ایجاد تحرک در موسیقی غربی.

۴) وجود هارمونی و زیبائی های ویژه بر پایه آن.

۵) تکامل صدا دهندگی سازها و نیز ایجاد سازهای گوناگون نو.

۶) ساختمان زیبا با رنگ آمیزی جذاب و نوازندگی راحتتر سازها.

۷) زیبائی ملودی ها و بویپژه آرایش سازها در اجرا.

۸) وجود سازهای ناقص و قدیمی که بصورت ابتدائی هنوز بکار می رود. البته همین سازها در زمان خود بهترین و کاملترین سازها بشمار می رفتند اما متاسفانه در تکامل آنها گامی مهم برداشته نشده است.

۹) وظیفه مهم مسئولین موسیقی در هر زمان که مهار آگاهانه نفوذ این موسیقی با استفاده از کارشناسان و متخصصین دلسوز و تعیین روندی متناسب با فرهنگ خودی. گفتنی است این نفوذ فرهنگی در زمینه موسیقی همواره یک جانبه نبوده و برای نمونه موسیقی هند از مرزهایش گذشته و به چین – کره – ژاپن – تبت – اندونزی – و اروپا و امریکا هم نفوذ کرده است و نیز کولی ها موسیقی هند را به اروپا و عربستان و اسپانیا بردند.

بر این پایه کشورهایی مانند ژاپن، مصر و هند بلافاصله به فکر چاره جویی افتادند و مسئولان دلسوز آنان با ایجاد و برگزاری کنگره ها و سمینارها و ... به این نتیجه رسیدند که راهی جز پذیرش موسیقی غربی بصورت تلفیق با موسیقی ملی خود ندارند. این همان روشی است که من در حدود ۳۵ سال پیش به آن اعتقاد داشتم و در نشریات پیشنهاد کرده ام. در همان هنگام یعنی، در حدود ۱۸۰ سال قبل کوشش خود را برای فراگیری اکادمیک موسیقی غربی بر پایه ایجاد آکادمی های دولتی - دانشگاه ها، کنسرواتوارها، ارکسترهای سمفونیک و ... حتی در دبستان ها و کودکستان ها بنا نهادند بطوریکه تاریخ موسیقی ایران نشان می دهد نفوذ موسیقی غرب در آن هنگام ابتدا با کوشش و کارشناسی توسط استادان آگاه و دلسوز و متخصص کم نظیری مانند سالار معزز ، کلنل مین باشیان (شاگرد کرساکف)، علینقی وزیری و ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی و نیز تشکیل ارکستر سنفونیک تهران به رهبری پرویز محمود و ... مهار گردید، همانگونه که از آثار آنان مشخص است. اما چندی بعد به دلایلی که ذکر آن بطول می انجامد، چند سال قبل از انقلاب بر پایه اینکه این موسیقی درآمد زائی فراوانی را در بر دارد بدست عده ای دلال و شومن و کاباره دار و ... افتاد و این آغازی بود برای انحراف و ابتذال در موسیقی پاپ ایران. در بعد از انقلاب نکات زیر را بعنوان عوامل اصلی، آنهم بصورت بسیار کوتاه بیان می کنم:

▪ با در در نظر گرفتن اینکه کار بردیک واژه در یک فرهنگ الزاما معنا و مفهوم همان واژه را در فرهنگ های دیگر بازتاب نمی دهد، کاربرد واژه غربی- پاپ - در فرهنگ موسیقی ایران بدون تخصص و شناخت و در نظر گرفتن پشتوانه چند صد ساله آن موسیقی و معنا و مفهوم و استاندارد های آن در فرهنگ غرب، آنهم فقط با مفهوم مردمی بودن آن که در این صورت می توان هر موسیقی دیگر را مانند سنتی – کوچه بازاری و... راهم به غلط با نام پاپ به جامعه معرفی کرد اشتباهی بنیادین است. بهمین دلیل اساسی است که در زمینه موسیقی پاپ ناگزیر هستیم مانند دیگر کشورهای جهان بغیر از مفهوم مردم پسند بودن آن دیگر استاندارد های ویژه آنرا برای ورود به عرصه های جهانی رعایت کنیم. گفتنی است که این استانداردها هم بر پایه تحولات اجتماعی – فرهنگی .. در جهان مانند گذشته یکسان نیست و همواره در حال تغییر می باشد و شناخت این استاندارد ها فقط با در جریان بودن سیر تحولات این فرم موسیقی در جهان میسر می گردد.

▪ داشتن دیدگاه بد و بی ارزش نسبت به این موسیقی و دست اندرکاران آن، حداقل از سوی مسئولین با انگیزه و دلیل نبود شناخت و آگاهی نسبت به - موسیقی پاپ ارزشمند - که تا کنون هم ادامه دارد.

▪ ممنوعیت موسیقی غربی و سازهای بسیاری که به آن مربوط می شد بویژه سازهای پایه ای و ریشه ای مانند گیتار، درامز، کیبورد، گیتار باس بمدت بسیار طولانی. البته ارکستر سنفونیک بصورت نمایشی وجود داشت!

▪ ممنوع شدن موسیقی پاپ به مدت شانزده سال که دو زمینه زیر را در بر داشت :

ـ رفتن نوازندگان و دست اندرکاران در این زمینه از کشور.

ـ بیکار شدن نوازندگان و دست اندکارانی که در ایران ماندند و ناگزیر به مشاغل و کارهایی دیگر (غیر از موسیقی) روی آوردند.

▪ رویکرد جوانان به موسیقی مشهور به لس آنجلسی بعنوان یک نیاز طبیعی با انگیزه و دلیل حذف موسیقی پاپ در ایران.

▪ پی بردن مسئولین به اینکه حذف این موسیقی بدلیل مردمی بودن آن ممکن نیست.

▪ آغاز دوباره موسیقی پاپ با آلبوم سیب نقره ای که سه سال گرفتن مجوز آن بطول انجامید.

▪ بی سرپرست (بی پدر) ماندن موسیقی پاپ بدلیل نبود کارشناس و متخصص در مرکز موسیقی.

▪ پی بردن دوباره به درآمد زائی و مال اندوزی در زمینه موسیقی پاپ (آلبوم، کنسرت و ..) و در پی آن سیل ورود دلالان و قاچاقچیان با انگیزه سوء استفاده و مهمتر از آن دادن خط مشی در زمینه موسیقی پاپ که به تخریب فرهنگی موسیقی کشور و انحراف ذهن موسیقائی در مردم و بویژه جوانان منجر شده است. در واقع موسیقی پاپ بعنوان زائده ای با انگیزه درآمد زائی بسیار چشمگیر بدون استادان دلسوز و کارشناس دوباره آغاز شد.

بر پایه موارد بالا سرپرستی ظاهری این موسیقی به دست افرادی بدون تخصص و شناخت حتی نسبت به ابتدائی ترین موازین هنری سپرده شد و بدیهی است که این افراد و دوستانشان که در این زمینه همکاری داشتند این موسیقی را نه برای پیشرفت موسیقی و تکامل آن بلکه صرفا در جهت و سوی ویژگی مهم تر آن یعنی درآمد زائی و مال اندوزی اداره می کردند. و بدیهی است هر پدیده ای اجتماعی، هنری، اقتصادی و ... بدون داشتن سرپرست دلسوز و آگاه و متخصص بصورتی (دیمی) و (خودرو) رشد غیر طبیعی و غیر منطقی خواهد کرد و این وضعیت همان است که امروز در موسیقی پاپ مشاهده می کنیم.

نکته بسیار مهم اینست که امروزه موسیقی پاپ یک موسیقی جهانی است و موسیقی پاپ هر کشور نماد فرهنگی آن کشور در جهان قلمداد میشود و این کارهای بی ارزش و بی هویت که به غلط با نام موسیقی پاپ در ایران و جهان تبلیغ میشود نه فقط انگیزه تخریب ذهنیت مردم و بویژه جوانان در زمینه شناخت و آگاهی موسیقی ارزشمند پاپ گردیده بلکه سبب آبروریزی فرهنگی و شرمساری در این زمینه در جهان نیز گردیده است. باید گفت پس از سپری کردن ۱۸۰ سال از ورود موسیقی غرب به کشورهای شرقی از جمله ایران هنوز هم متخصص اگاه و دلسوز و حتی شناختی درست را هم از این موسیقی در کشور نداریم.

▪ متولیان فرهنگی و هنری در ایران می گویند که موسیقی آن سوی مرزها و بخصوص موسیقی لس آنجلسی دارای ابتذال است و از همین رو آنها را مجالی برای کار و فعالیت در ایران نیست. از سوی دیگر میبینیم که امروز کارهایی مجوز انتشار می گیرند که آدمی شرم دارد حتی بگوید این کارها یک اثر موسیقایی است چه برسد که بخواهیم آنها را مبتذل بنامیم یا خیر . شما این یک بام و دو هوا را چگونه ارزیابی می کنید؟

ـ لازمه پاسخ به پرسش شما گوش دادن به هر دو موسیقی و نیز تجزیه و تحلیل با در نظر گرفتن شرایط و مقتضیات هر دو دست اندرکاران در دو فرهنگ شرقی و غربی از دیدگاه تفاوت های (فرهنگی، ابزار، امکانات، اجتماعی، اقتصادی، دوگانگی فرهنگی و ...) می اشد که من هیچ گاه (مگر بصورت اتفاقی) موسیقی پاپ ایران را گوش نمی دهم چون اگر بخواهم موسیقی را گوش دهم وقت خود را برای موسیقی ارزشمندی می گذارم. اما نکته بسیار مهمی که در این دو تولید باید در نظر گرفته شود آن است که بغیر از

۱) دوری از فرهنگ ایران

۲) سیطره و چیرگی فرهنگ غرب

۳) سردرگمی بین دو فرهنگ نامبرده که کاملا در آثارشان آشکار است ، کارهای آنان (لس آنجلسی ها) ممیزی و کارشناسی نمی شود و ادعای فرهنگی هم ندارند ولی در ایران بر عکس آن است. موسیقی ای که به غلط با نام پاپ در ایران مشهور است، موسیقی ای است بی ارزش، بی هویت که در هیچ یک از طبقه بندی های موسیقی (سنتی، ملی، کوچه بازاری، پاپ و کلاسیک) در درون و برون از ایران جای ندارد و صرفا مصرف داخلی دارد آنهم برای نا آگاهان در این زمینه.

▪ متاسفانه سیاست های غلط و تنگ نظرانه در عرصه موسیقی ایران، نه تنها باعث شده که موسیقی خوب و استاندارد به گوش مخاطب نرسد، بلکه وضعیتی را نیز بوجود آورده است که مخاطب موسیقی ما نیز سراغ موسیقی خوب نمی رود یعنی فرهنگ شنیدن موسیقی نیز دچار آسیب شده است. درمان این درد چیست ؟

ـ یکی از ویژگی های انسان عادت است (بجز افراد انگشت شماری که تن به آن نمی دهند). گوش دادن به موسیقی بی ارزش در اثر تکرار و عادت می تواند بگونه ای شود که شخص از آن حتی لذت هم ببرد همان گونه که هم اکنون انجام می پذیرد که عامل اصلی آن نداشتن شناخت و آگاهی در این زمینه و نیز نشنیدن و در دست نداشتن آثار با ارزش می باشد که وظیفه مهم مرکز موسیقی و رادیو و تلویزیون و رسانه های گروهی است که با پخش آثار با ارزش و ارزشیابی آنان و نیز نشان دادن وجه تمایز آن با دیگر موسیقی های بی ارزش و بی هویت، سبب رشد و پیشرفت این موسیقی گردند که متاسفانه همواره برعکس این روش را شاهد بوده ایم. باید گفت که مردم و بویژه جوانان گناهی ندارند و این نا آکاهی و عدم شناخت آنان در زمینه موسیقی پاپ که منجر به انحراف ذهنی موسیقی آنان شده است بر پایه شرایط و مقتضیات و ... موجود در جامعه می باشد.

▪ می رویم به قبل از انقلاب ۵۷ . دورانی که شما و دوستان و همکارانتان مانند زنده یاد فریدون فروغی، مازیار و فرهاد، بسیار فعال بودید و دچار محدودیت های کنونی نبودید. موسیقی پاپ در این برهه از تاریخ از نظر شما در چه وضعیت، سطح و کلاسی قرار داشت؟

ـ در آن هنگام هم موسیقی پاپ در ایران نسبت به موسیقی پاپ در جهان موقعیت و وضعیت ایده ال و عالی را نداشت اما در همان وضعیت هم که از آن راضی نبودیم، از دیگر همسایگان خود یعنی ترکیه، اعراب و ... بسیار جلوتر بودیم و همانگونه که می دانیم بدبختانه امروز به مراتب از آنان عقب تر هستیم.

▪ شما از معدود افرادی هستید که به موسیقی ایرانی و محلی یا اصطلاح فولکلور ایران توجه و علاقه خاصی دارید. آهنگ هایی مانند شیرین جون محلی فارس، ریحان ریحان محلی آذری و .... که در ذهن ایرانیان نقش بسته است و جالب اینکه این آهنگ ها با موسیقی راک که خودتان آنرا در ایران پایه گذاری کردید اجرا می شد. در این مورد برایمان توضیح دهید.

ـ همه نزدیکانم بخوبی آگاهی دارند که من همواره عاشق ایران و تاریخ و فرهنگ کهن و غرور آفرین آن بوده و می باشم. بر این پایه در نخستین سال خوانندگی حرفه ای ترانه های محلی ریحان، شیرین جون، هوار هوار و ... که جزء زیباترین و ماندگارترین آواهای محلی ایران می باشند را به روشی نو و تازه اجرا کردم و هدف من نمایش این ملودی های جاودانه در میان مردم و بویژه جوانان و نیز گسترش همبستگی ملی و هویت ملی بود.

▪ مجموعه آواهای محلی ایران که با همکاری ارکستر سمفونیک تهران و نوازندگان بزرگی از موسیقی سنتی ایرانی چون منصور سینکی نوازنده بنام تار، سیمین آقا رضی نوازنده مشهور قانون، استاد رحیمی نوازنده تار و ... همچنین پیانوی کاوه یغمایی و هنرمندی خودتان انجام پذیرفت که همگی از نقاط مختلف ایران جمع آوری و در تابستان ۱۳۶۶ اجرا شد و با این کار گامی نو برداشتید. در واقع با این کار هم نشان دادید که موسیقی فولکلور ما از چه قابلیت های فراوانی برخوردار است و هم اینکه به آن اعتباری دوباره بخشیدید . در این مورد کمی توضیح دهید و بگویید که موسیقی فولکلور ما اکنون در چه شرایطی قرار دارد؟

ـ فولکلور در معنای فارسی (ادبیات و دانش عوام) می باشد. مجموعه عادات و سنن، افسانه ها و قصه ها و معتقدات و خرافاتی که در عمل و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و نیز رقص ها و ترانه ها و اساطیر و ضرب المثل ها را شامل می شود. فولکلور نمایانگر آمال و شیوه فکر و ارزش های فرهنگی یک ملت است و قهرمانان فولکلوریک آینه تمام نمای تمدن هایی هستند که از آن برخاسته اند. جمع اوری فولکلور در ایران پیش از انکه ذهن ایرانیان را به خود مشغول دارد مورد توجه و تحقیق اروپائیان قرار گرفت. صادق هدایت و علی اکبر دهخدا که پی در پی افسانه ها و ترانه ها و امثال را جمع آوری و در این راه کوشیدند در قبل از انقلاب هم کوشش هائی از سوی مسئولین مربوطه و افراد صورت گرفت که حائز اهمیت بود ولی هرگز کافی نبود.

فولکلور بدلیل ویژگی هائی که برای شناخت ارزش های فرهنگی یک ملت دارا می باشد، مسئله بسیار با اهمیتی می باشد. بطور نمونه ترانه های فولکلور در گوشه گوشه ایران در شهرها و روستاها و ده های دورافتاده بقدری گسترده و گوناگون است که مستلزم ایجاد یک مرکز فرهنگی مستقل شامل اساتید موسیقی، جامعه شناس، مردم شناس، زبان شناس و ... می باشد که باید در زمینه جمع اوری و ضبط و طبقه بندی در موسیقی و زبان ها در گوشه های گوناگون ایران انجام پذیرد. در سال های اخیر به جز اجرای دوره ای و گذرا و غیر کارشناسی که به جز نمایش هدف دیگری را دنبال نمی کرد، هیچ کاری در این زمینه انجام نگرفته است.

در ضبط آلبوم دیار از آواهای محلی ایران که در آن آرایش سازها را بعهده داشتم، مشکلات و ممنوعیت های بسیاری بود که فقط چند مورد آنرا در سایت رسمی خودم بر شمرده ام و من همواره از اینکه بدلیل ممنوعیت ها، و... آنطور که توان آنرا داشته ام به شایستگی نتوانسته ام برای کشورم دین خود را ادا کنم رنج می برم ولی همانطور که گفتم هدف من ایجاد هویت ملی و همبستگی بیشتر ملی در میان مردم و بویژه جوانان بوده است.

▪ همگان می دانند که شما بنیانگذار موسیقی راک در ایران هستید و قبل از انقلاب همراه با دوستتان، سیاوش قمیشی در گروه ربلز (REBELS) همکاری داشنید و لید گیتار می نواختید. موسیقی راک چه ویژگی های دارد که در ایران از طرف متولیان موسیقی آنچنان که باید و شاید به رسمیت شناخته نمی شود؟

ـ لازم می دانم کمی در مورد موسیقی راک اند رول، راک و نیز جز که در بین جوانان ایران طرفداران بسیاری دارد بیان کنم. راک اند رول بر گرفته شده از موسیقی کانتری و وسترن سفید پوستان آمریکائی و بلوز و سل سیاهان امریکائی می باشد.

موسیقی راک برگرفته از موسیقی راک اند رول می باشد ولی با تغییر نسبی ریتم و فرم اجرا. بطور نمونه الویس پریسلی و موسیقی او چیزی بین راک اند رول و راک می باشد اما عقیده عموم کارشناسان بر این است که بیتل ها و بویژه ترانه I can,t get know satisfaction گروه رولینگ استونز آغازگر موسیقی واقعی راک در جهان می باشد.

موسیقی جز که آنرا در ایران به غلط جاز می گویند و درامز را هم به غلط به نام جاز می شناسند! بوسیله سیاهان در آمریکا بنیان گرفت که برای بیان غم و غربت و احساسات تند با آواهای غم آلوده در مزارع اجرا می شد. فرم های اولیه آن راگتایم و بلوز می باشد که ویژگی عمومی همه آنان بداهه سرائی می باشد. موسیقی راک را در ایران شاید همزمان با گروه های رولینگ استونز آغاز کردم. در آن هنگام عموم مردم و بویژه جوانان، بغیر از عده ای معدود در تهران، از این موسیقی آگاهی و شناخت درستی نداشتند. باید بگویم پیوند موسیقی راک با موسیقی ایرانی و یا فولکلور کاری بسیار دشوار و حساس است که در صورت نداشتن تجربه و تخصص و ... بصورت بسیار زشت و مسخره ای جلوه گر می شود.

▪ چندی است که یک DVD تقلبی منسوب به کوروش یغمایی با نام تو چشم اهالی موسیقی را متوجه خود کرده است و شما هم در سایت رسمی خود به این موضوع اعتراض کرده اید و برای مثال حکایت مولانا انوری، شاعر شهیر سده ششم را بازگو کرده اید که مردی شعرهای مولانا انوری را می خواند و حتی خود را مولانا انوری می نامید. حال همین داستان برای شما اتفاق افتاده است. پیگیری های شما در این مورد به کجا رسیده است؟

ـ تنها کاری که در این هنگام از من بر می آید آگاهی و اطلاع رسانی در این زمینه است و بس. چون تردید ندارم مانند سال های گذشته پیگیری من به هیچ کجا نخواهد رسید و باز هم مانند گذشته تاراج و حراج آثار من بدون اجازه و با بدترین وضع کیفی هم در درون و هم در برون ادامه خواهد داشت. همان گونه که هم اکنون هم ادامه دارد و بفروش می رسد.

▪ شما در زمینه موسیقی فیلم هم فعالیت داشته اید و ساخت موسیقی فیلم گرگ های گرسنه به کارگردانی آقای سیروس مقدم بود که در زمستان ۱۳۶۹صورت پذیرفت. موسیقی این فیلم را می توان به جرات از معدود موسیقی فیلم هایی در ایران دانست که با راک اجرا شده بود و جالب آنکه هنوز تعدادی از تم های آن قابلیت شنیداری خود را از دست نداده است و تعدادی از این تم ها را رادیو و تلویزیون پخش کرده و هنوز گاهی اوقات پخش می کند. متاسفانه امروزه به موسیقی فیلم در ایران توجه چندانی نمی شود و حتی به گوش می رسد که آهنگساز بدون دیدن فیلم و پی بردن به اصل موضوع آن اقدام به آهنگسازی و ساخت موسیقی فیلم می کند. این سهل انگاری ها و بی مسئولیتی ها از کجا ناشی می شود؟

ـ موسیقی فیلم گرگ های گرسنه تنها موسیقی فیلم بود که من پذیرفتم و سپس با وجود سفارش های بسیار از پذیرفتن موسیقی فیلم دیگر خودداری کردم (بدلیل تجربه هائی که در اولین کار خود بدست آوردم). موسیقی فیلم مانند هر پدیده هنری دیگر، هنری تخصصی و بسیار دشوار و پیچیده که با موسیقی روزمره و معمول مانند سنتی، ملی، پاپ، کوچه بازاری و ... تفاوت های بنیادین دارد.

موسیقی فیلم هنری است که آهنگساز آن بیانگر حوادث صحنه و بازتاب دهنده جریانات گوناگون خط داستان فیلم در هر لحظه با موسیقی و ادوات صوتی و ... می باشد. بر این پایه آهنگساز موسیقی فیلم به غیر از داشتن صلاحیت، تجربه، تخصص و آگاهی در زمینه موسیقی باید هنر به تصویر ذهنی کشیدن موسیقی و ادوات صوتی دیگر را در بیان و القاء حالات گوناگون داستان فیلم به میزان لازم و کافی داشته باشد. موسیقی فیلم یکی از پایه های ریشه ای و اساسی در موفقیت یک فیلم محسوب می گردد. هنرهای جهانی مانند سینما، تئاتر، موسیقی پاپ و نیز موسیقی فیلم باید با همتا های خود در جهان و دست کم با موسیقی فیلم همسایگان خود مقایسه شوند در ان صورت است که متوجه و آگاه خواهیم شد که در چه جایگاه و مرتبه ای قرار داریم. همانگونه که با مقایسه یک موسیقی فیلم ایران با مثلا یک موسیقی فیلم ترکی، هندی و ... آگاه خواهیم شد که حتی اندر خم یک کوچه هم نیستیم! عوامل عقب ماندگی و نابسامانی و .... در زمینه هنر سینما و موسیقی فیلم هم کمابیش همان عوامل پس رفت و ابتذال در موسیقی پاپ می باشد.

▪ می دانم که با توجه به محدودیت ها و فشارهای کنونی موقعیت برای رفتن را داشته اید و دارید و پیشنهادهای بسیاری هم در این زمینه به شما شده است. شما از جمله کسانی بودید که همراه با فرهاد، فریدون فروغی، مازیار، سیمین غانم و .... هوای وطن را بر جلای وطن ترجیح دادید با اینکه به قیمت ممنوعیت صدای شما و کار نکردن شما تمام شد و در اوج محبوبیت نرفتید. می دانم اکنون دست هایی در کار است تا با ایجاد محدودیت ها و اجرای سناریو های متفاوت شما را به این نتیجه برسانند که از ایران بروید. به نظر من کورش یغمایی سال هایی را که شرایط خیلی سخت تر از وضعیت کنونی بود ماند و با روزگار ساخت چون عاشق آب و خاک وطنش بود. خودتان چه فکر می کنید؟

ـ تمام مواردی که شما بدرستی از آنها نام برده اید و نیز موارد بی شماری که در سال های گذشته در زمینه کارشکنی و غرض ورزی ها و بی مهری ها برایم رخ داده هم اکنون هم در برابر من می باشند. ولی در برابر ماندگاری در میهن و نفس کشیدن در هوای آن، همه آنها را به جان خریده ام و می دانم و بخوبی آگاهم که همه و همه اینها هزینه هایی است که برای ماندگاری در کشورم پرداخت می کنم. در این جا مرا به یاد سخنی انداختید که همواره آنرا بیان می کنم.

چه سخت و دشوار و ناگوار است که شخصی در میهن و سرزمین مادریش تنها و غریب بماند. در پایان تکرار می کنم: موسیقی پاپ یک موسیقی جهانی بشمار می آید و امروزه در دنیا نشان و نماد و بازتاب فرهنگ موسیقی هر کشور در گستره فرهنگ جهانی می باشد. بر این پایه برای نگهداری و نگهبانی از سربلندی فرهنگ سرزمین پر افتخار مان و نیز جلوگیری از آبرو ریزی فرهنگی در این زمینه در دنیا بوسیله رسانه های درون و برون مرز (پخش جهانی)، در این هنگام بایسته و شایسته است که در این امر مهم و حساس فرهنگی مسئولین متخصص و صادق و آگاه و دلسوز که شناخت و آگاهی لازم و کافی را در این زمینه دارا می باشند بکار گرفته شوند.

نوشته شده توسط مجتبی