جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

امیدوار کننده ترین ”ره یافت“ برای شناخت توسعه سیاسی


اهمیت مبحث جامعه پذیری سیاسی بدان روی که به تحلیل رفتار سیاسی افراد و عوامل مؤثر بر آنها می پردازد, در عرصه جامعه شناسی کم بدیل است و در واقع از همین رهگذر است که ریشه رویکردهای افراد نسبت به پدیده های سیاسی نظیر حکومت و احزاب و بازتاب متقابل آن بر اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب نهادهای جامعه پذیری اجتماع, مانند خانواده و گروه همسالان و مدرسه و وسایل ارتباط جمعی کاویده می شود

اهمیت مبحث جامعه‌پذیری سیاسی بدان روی که به تحلیل رفتار سیاسی افراد و عوامل مؤثر بر آنها می‌پردازد، در عرصه جامعه‌شناسی کم بدیل است و در واقع از همین رهگذر است که ریشه رویکردهای افراد نسبت به پدیده‌های سیاسی نظیر حکومت و احزاب و بازتاب متقابل آن بر اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب نهادهای جامعه‌پذیری اجتماع، مانند خانواده و گروه همسالان و مدرسه و وسایل ارتباط جمعی کاویده می‌شود. جامعه‌پذیری سیاسی روندی آموزشی است که به انتقال هنجارها و رفتار پذیرفتنی نظام سیاسی مستقری، از نسلی به نسل دیگر کمک می‌کند. بنابراین هدف جامعه‌پذیری سیاسی تربیت یا پرورش افراد به‌صورتی است که اعضاء کارآمد جامعه سیاسی باشند. جامعه‌پذیری به‌طور کلی به معنی روندی است که بدان وسیله اعضاء یک جامعه ارزش‌های گوناگون فیزیکی، فرهنگی، تکنولوژیک و زیبائی شناسی جامعه را طی دوره طولانی، اغلب در سراسر زندئگی، به تدریج درونی و از آن خود می‌کنند.بنابراین از دید سیاسی، جامعه‌پذیری سیاسی به‌عنوان تلقین اطلاعات، ایستارها نسبت به این اطلاعات و الگوهای معین رفتار با توجه به دولت و فعالیت‌های گوناگون آن در مردم یک جامعه است. این تلقین ممکن است رسمی یا غیررسمی، آشکار یا پنهان، دلخواه یا بی‌برنامه‌ریزی باشد. به‌طور مشخص‌تر، جامعه‌پذیری سیاسی را می‌توان ترکیبی از مکانیسم‌ها، روندها و نهادهای گوناگونی دانست که به وسیله آنها اعضاء جامعه به تدریج از روابط قدرت طبقه حاکم در جامعه‌شان آگاهی و شناخت پیدا می‌کنند و الگوها را می‌پذیرند.مانند همه شکل‌های جامعه‌پذیری، جامعه‌پذیری سیاسی نیز روندی مربوط به سراسر زندگی است، با تولد آغاز می‌شود و با مرگ پایان می‌یابد.این روند به روالی آرام و هموار صورت می‌گیرد و مردم حتی از آن مطلع نیز نمی‌شوند. مردم هنجارهائی را که به آنها تلقین شده است، می‌گیرند. در حقیقت، جامعه‌پذیری سیاسی همه شکل‌های آموزش سیاسی، رسمی یا غیررسمی، دلخواه یا بدون برنامه را در بر می‌گیرد و روندی است که مردم نه از راه مشارکت سیاسی فعال بلکه در دوره قبل از پرداختن به یک فعالیت سیاسی آشکار، ارزش‌های سیاسی را کسب می‌کنند. جامعه‌پذیری سیاسی آموزشی است که بدان وسیله از یک سو ایستارها و ستمگری‌هائی نسبت به پدیده سیاسی کسب می‌کند و از سوی دیگر جامعه هنجارهای سیاسی و باورها را از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌دهد و در نتیجه این آموزش، همگونی اجتماعی که هدف غائی است تقویت می‌گردد. افراد وارد فرهنگ سیاسی می‌شوند و جهت‌گیری آنها نسبت به هدف‌های سیاسی سامان پیدا می‌کند. بنابراین می‌توان گفت بقا، پایداری و استمرار هر نظام سیاسی در گرو تحقق روند جامعه‌پذیری اعضاء جامعه مخصوصاً نوجوانان و جوانان است. هر نظامی تلاش می‌کند تا ارزش‌ها، هنجارها و سنت‌های خود را بر جامعه اعمال کند و این تلاش زمانی به نتیجه مطلوب و دلخواه می‌رسد که کارگزاران سیاست و مسئولان کشور زمینه مطلوب جامعه‌پذیری سیاسی را از طریق تربیت و نهادهای مؤثر بر آن در برنامه‌ریزی آموزش و پرورش فراهم کنند. توجه و پرداختن به مفهوم جامعه‌پذیری سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران نسبت به دیگر نظام‌های دنیا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. زیرا که سرعت تحولات و تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و فرهنگی روندی فوق‌العاده سریع دارد، که سرعت این تحولات باعث شده نسل امروز با نسل‌های قبل از خود فاصله بگیرد. فرایندهای سیاسی از جنبه خرد به آموزش الگوهای رفتاری، هدف‌یابی جمعی و رعایت قواعد زندگی اجتماعی ارجاع می‌یابد. چنین آموزشی که از طریق مشاهده کنش‌های دیگران و پیروی از قوانین تعامل مقتضی در چارچوب مناسبات اجتماعی قوام می‌گیرد و بقای نظام اجتماعی را از حیث تبعیت فردی از ارزش‌ها و هنجارها و باورهای جمعی تضمین می‌کند، مدخلی بر توسعه فرهنگ سیاسی و فرهنگ توسعه سیاسی و در یک کلام توسعه سیاسی ـ اجتماعی واقع می‌شود و عهده‌دار استمرار سنن اجتماعی می‌شود.به دیگر سخن، جامعه‌پذیری سیاسی الزام ادای احترام به سنن و تصدیق اقتدار ملی از طریق نهادهای خاصی چون خانواده، گروه همسالان، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی، ضامن حیات جامعه شده و موجبات ادامه زیست اجتماعی را فراهم می‌آورد. این در حالی است که هماهنگی تربیت در پرتو جامعه‌پذیری بهنجار و نابهنجار در حیطه خرده فرهنگ‌های موید و معارض اجتماعی به تحرک جامعه از طریق تحرک دگرگونی مواضع اجتماعی یاری می‌رساند و نهایتاً سهولت عضویت در گروه‌های کوچک و حتی خود را در عصر پسانوین جایگزین عضویت ملی خواهد نمود. چنان‌که برآمد جامعه‌پذیری سیاسی ابزار خلود فرهنگ سیاسی جامعه و فرآیند بلندمدت و پیوسته تبدیل و آماده‌سازی اجزای مجموعه سیاسی جامعه است و علی‌رغم حضور در کلیه نظام‌های سیاسی فعلی، ضرورتاً حاوی باورها و گرایش‌های عقلانی کارگزاران حکومتی نیست، مع‌هذا، مهمترین کارکرد این پدیده شامل آموزش فردی برای تقبل حمایت از نظام سیاسی و تثبیت حکومت آن است. از منظر فردی، جامعه‌پذیری سیاسی ارزش‌های غالب و رایج نظام سیاسی را تدریجاً به شخص القاء کرده و او را قادر به برقراری رابطه با نظام سیاسی ـ اجتماعی می‌کند تا بر این سیاق درک متقابل انتظارات فرد و حکومت از یکدیگر به رفع آنها بی‌انجامد. از سوی دیگر از نظر ساختی، جامعه‌پذیری سیاسی به بقا و مشروعین نظام سیاسی و حکومت مدد رسانیده و نظام جامعه را حسب آماده‌سازی و تربیت اعضاء در راستای تحقق اهداف جمعی برقرار می‌دارد.اگر چه روند جامعه‌پذیری در همه زمان‌ها وجود داشته است، اما چند بحران بزرگ به روند آن شتاب داده است. برای مثال، کشوری که با جنگ یا تورم یا بی‌ثباتی سیاسی رویاروست، ممکن است در ایستارهای مردم تغییرات اساسی به‌وجود آورد.همینطور شتاب زیاد روند جامعه‌پذیری سیاسی همه چیز را نابود می‌کند اما روند آرام آن، آبهای فرهنگی سیاسی را به نرمی پیش می‌راند تا به‌صورت فرهنگ سیاسی کشور به‌خوبی پذیرفته شود. افراد جامعه ابتدا از طریق خانواده اجتماعی می‌شوند. بنابراین نهاد خانواده اولین ساختار فرهنگ‌پذیری است که افراد با آن روبرو می‌شوند و الگوهای کودک از اطلاعات پدر و مادر می‌تواند کارکرد آینده او را به‌عنوان یک شهروند سیاسی تحت‌تأثیر قرار دهد. نفوذ خانواده در جامعه‌پذیری سیاسی اعضاء جامعه محل تردید نیست، چنانکه، آرای سیاسی فرزندان غالباً به آرای سیاسی والدین شبیه است و باورهای سیاسی آنان نیز از ساختی یکسان برخوردار است.در خانواده مبانی فرهنگ سیاسی و شخصیت اخلاقی کودک پی‌ریزی می‌شود و وی با فرهنگ جامعه آشنا می‌شود. خانواده را می‌توان تصویر کوچک شده‌ای از دنیای سیاست پیرامون فرد تلقی کرد. خانواده اولین پناهگاه فکری فرد به شمار می‌رود، زیرا که همه افراد شکل‌گیری فکری خود را در آن می‌گذرانند و کودک یاد می‌گیرد تا از طریق تعیین هویت با والدین خود به جمع بزرگسالان بپیوندد. والدین اگر احساس عمیقی از اعتماد و وفاداری نسبت به نظام سیاسی یا برعکس آن از خود نشان بدهند، فرزندان آنان نیز آمادگی پذیرش چنین برداشتی را خواهند داشت. به همان نحو که با نام والدین خود شناخته می‌شوند، اعتقادات و گرایش‌های سیاسی آنان را نیز از آن خود می‌سازند. اصولاً کودکان در خانواده غالباً حالت تابع و گیرنده دارند و دنیای آنان را والدین شکل می‌دهند.بنابراین خانواده است که بدواً دیدگاه‌های سیاسی و باورهای ملی و گرایش‌های دولتی را به فرد می‌آموزد و او را عنصری وفادار، هوادار، طرفدار یا معترض به نظام سیاسی بار می‌آورد. شایان توجه است که ماندگاری چنین تأثیری به واسطه مجاورت آرای سیاسی والدین با اطفاء نیازهای زیستی تشدید شده و وجهی درونی به حفظ احترام و تداوم مشروعیت قدرت سیاسی می‌بخشد.به علاوه تمایز نگرش و دخالت آدمیان در امور سیاسی به شرایط جامعه‌پذیری خانوادگی آنان اتکا می‌جوید.چنانکه مثلاً نظام‌های تربیتی استبدادی یا مشارکتی و دموکراتیک هر یک آثاری خاص برای روحیه فرزندان بزرگسال جامعه به ارمغان می‌آورد و نقش آنان را در مشارکت یا عدم مشارکت سیاسی خانوادگی که عمدتاً و نظریات سیاسی تعیین می‌کند. با این همه بخش اعظم جامعه‌پذیری سیاسی خانوادگی که عمدتاً به شکل غیررسمی و ناخودآگاه و از طریق مشاهده روابط والدین با یکدیگر یا فرزندان توسط ابنای خانواده‌ها منتقل می‌شود، در حوزه نظام آموزش مدرسه از وجهی رسمی و خودآگاه رنگ می‌گیرد. به این ترتیب خانواده تأثیرهای پنهان و آشکاری بر ذهن فرزندان برجای می‌گذارد. به گفته رابرت لین، خانواده از سه راه بنیاد باورهای سیاسی را می‌گذارد: ۱ـ تلقین بیش از حد و پوشیده ۲ـ پرورش کودک در زمینه اجتماعی خاص ۳ـ قالب دادن به شخصیت کودک.به هر صورت خانواده، نخستین پنجره کودک به جهان بیرون از خانواده و نخستین تماس او با اقتدار است.روند جامعه‌پذیری سیاسی فراگیر است، یعنی همه پدیدە‌هائی را در بر می‌گیرد که حتی در دورادور با آموزش سیاسی همراهند و نتایج جامعه‌پذیری سیاسی به‌هم پیوسته و کنشی و واکنشی است.جامعه‌پذیری سیاسی روندی رو به پیش است و در اساس از آموخته‌های اجتماعی و روند آموزشی تبعیت می‌کند و از این روند تنها آن عنصری را انتزاع می‌کند که با هدف‌ها و ارزش‌های سیاسی ارتبط و مناسبت داشته باشد. به‌نظر می‌رسد بررسی جامعه‌پذیری سیاسی یکی از امیدوارکننده‌ترین ره‌یافت‌ها برای شناخت ثبات و توسعه سیاسی است. اهمیت ویژه آن در جهان نو، نتیجه دگرگونی‌های بزرگی است که بر بسیاری از جوامع معاصر تأثیر می‌گذارد.

رضا شجاعیان