پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نجات از غمناكی


نجات از غمناكی

یاز نام گروه و به عبارتی پروژه است كه در امریكا شكل گرفته و بتازگی آلبومی منتشر كرده كه تلاشی است در راه پیوند دادن موسیقی محلی و فولكلور با موسیقی الكترونیك

تازگی‌ و جذابیت‌ آلبوم‌ نیاز، نه‌ تنها در تلفیق‌ موسیقی‌ محلی‌، فولكلوریك‌ و عناصر موسیقی‌ سنتی‌ ایران‌، هند و تركیه‌ با موسیقی‌ الكترونیك‌ نهفته‌، بلكه‌ همچنین‌ در استفاده‌ از اشعار كلاسیك‌ فارسی‌ و اردو مضاعف‌ شده‌ است‌.اعظم‌ علی‌ خواننده‌ نیاز كه‌ تاكنون‌ چندین‌ آلبوم‌ آكوستیك‌ منتشر كرده‌ در ایران‌ متولد شده‌، اما در سن‌ چهار سالگی‌ به‌ همراه‌ خانواده‌، ایران‌ را به‌ مقصد هند ترك‌ كرده‌ و در سال‌ ۱۹۸۵ هم‌ راهی‌ امریكا شده‌ است‌. شروع‌ كار اعظم‌ در عرصه‌ موسیقی‌ اگرچه‌ با آموختن‌ نوازندگی‌ سنتور بود، اما بعد از مدتی‌ حس‌ كرد كه‌ این‌ ساز آنطور كه‌ باید و شاید بیانگر اندیشه‌ و احساساتش‌ نیست‌ و به‌ همین‌ خاطر راهی‌ تازه‌ در پیش‌ گرفت‌ و به‌ آواز رو آورد. او به‌ خبرنگار دویچه‌ وله‌ می‌گوید: «صدای‌ سنتور و آموختن‌ آن‌ را خیلی‌ دوست‌ داشتم‌، ولی‌ بعد از چند سال‌ احساس‌ كردم‌ كه‌ نمی‌توانم‌ با سنتور آن‌ چیزی‌ را كه‌ درونم‌ وجود دارد، بیان‌ كنم‌. برای‌ من‌ صدا خیلی‌ چیز عجیبی‌ است‌. چون‌، اگر صدا نبود من‌ و شما نمی‌ توانستیم‌ با هم‌ صحبت‌ بكنیم‌، اگر صدا نبود نمی‌ توانستیم‌ دعا كنیم‌ و با خدای‌ خودمان‌ صحبت‌ كنیم‌. خب‌، با ساز هم‌ می‌ شود با خدا راز و نیاز كرد، من‌ خودم‌ را واقعا به‌ عنوان‌ یك‌ خواننده‌ نمی‌ شناسم‌. همیشه‌ احساس‌ می‌ كردم‌ كه‌ صدا هم‌ نوعی‌ ساز است‌. بیشتر كارهایم‌، تمام‌ سی‌دی‌ های‌ قبلی‌ ام‌، یعنی‌ در آن‌ چهار آلبومی‌ كه‌ انتشار دادم‌، از صدایم‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ساز استفاده‌ كردم‌.»بدیهی‌ است‌ كه‌ می‌ توان‌ صدا را هم‌ یك‌ ساز تلقی‌ كرد، اما شكی‌ نیست‌ كه‌ صدا و آواز رابطه‌ و پیوندی‌ تنگاتنگ‌ و عمیق‌ با زبان‌ دارند. حس‌ خود اعظم‌ نسبت‌ به‌ زبان‌ مادری‌ چیست‌، هرچه‌ باشد در ایران‌ به‌ دنیا آمده‌، در هند بزرگ‌ شده‌ و بعد هم‌ به‌ امریكا مهاجرت‌ كرده‌؟ «من‌ واقعا زبان‌ مادری‌ ندارم‌. شاید جواب‌ احمقانه‌ یی‌ باشد، ولی‌ فارسی‌ ام‌ قوی‌ نیست‌، هندی‌ ام‌ زیاد قوی‌ نیست‌ و با اینكه‌ انگلیسی‌ ام‌ از هر دو قوی‌ تر است‌، ولی‌ آن‌ را زبان‌ مادری‌ ام‌ نمی‌دانم‌.»

گامهای‌ اول‌ در راه‌ تهیه‌ آلبوم‌ «نیاز»آشنایی‌ رامین‌ و اعظم‌ به‌ سالها پیش‌ برمی‌ گردد و هر دوی‌ آنها مدتها در صدد انجام‌ پروژه‌ یی‌ مشترك‌ بودند، اما به‌ گفته‌ رامین‌ هیچ‌ یك‌ آن‌ فرصت‌ و آرامش‌ لازم‌ را نداشتند تا اینكه‌ سرانجام‌ تصمیم‌ گرفتند كه‌ عزم‌ خود را جزم‌ كنند. اعظم‌ كه‌ در فكر انجام‌ كاری‌ تازه‌ بود، پروژه‌ یی‌ در چارچوب‌ موسیقی‌ فولكلور و موسیقی‌ الكترونیك‌ را مطرح‌ كرد كه‌ این‌ پیشنهاد با استقبال‌ رامین‌ روبرو شد.

استفاده‌ از دانسته‌ ها و تجربیات‌ گذشته‌ و میل‌ به‌ پیوند آنها با موسیقی‌ الكترونیك‌ انگیزه‌ یی‌ شد برای‌ آغاز كاری‌ تازه‌. رامین‌ كه‌ در نوازندگی‌ سازهای‌ زخمه‌یی‌ مختلف‌ از جمله‌ رباب‌، دیوان‌، باقلاما یا ساز گیتار تبحر دارد و پیوند موسیقی‌ مناطق‌ مختلف‌ مشرق‌ زمین‌ را در فعالیتهای‌ گذشته‌ اش‌ تجربه‌ كرده‌، در مورد پیوند سبكهای‌ مختلف‌ و استفاده‌ از سازهای‌ خاص‌ بویژه‌ باقلاما یا آلت‌ «ساز» در پروژه‌ «نیاز» می‌گوید: «در واقع‌ ما منطقه‌ خاصی‌ را مد نظر نداشتیم‌. از همه‌ سرزمین‌ ها الهام‌ گرفته‌ ایم‌ از موسیقی‌ ایرانی‌، هندی‌ و تركی‌ بهره‌ بردیم‌. استفاده‌ از «ساز (باقلاما)» یك‌ انتخاب‌ شخصی‌ است‌، بخاطر اینكه‌ این‌ سازی‌ است‌ كه‌ من‌ خیلی‌ به‌ آن‌ دلبسته‌ ام‌ و زیاد از آن‌ استفاده‌ می‌ كنم‌. هم‌ می‌ شود موسیقی‌ تركی‌ زد و هم‌ موسیقی‌ كردی‌ و هم‌ می‌ شود مقام‌ های‌ موسیقی‌ ایرانی‌ را روی‌ آن‌ اجرا كرد و به‌ نظر من‌ سازی‌ است‌ كه‌ كاربردش‌ در موسیقی‌ ایرانی‌ بیشتر جنبه‌ شخصی‌ دارد. از هدفهای‌ شخصی‌ من‌ این‌ است‌ كه‌ آن‌ را بیشتر به‌ كار ببرم‌ تا در موسیقی‌ بیشتر معرفی‌ شود.»و اعظم‌ هم‌ درباره‌ علاقه‌ و دلبستگی‌اش‌ به‌ موسیقی‌ فولكلور و محلی‌ متذكر می‌ شود: « گاهی‌ موسیقی‌ سنتی‌، یك‌ خرده‌ زیادی‌ برای‌ من‌ غمناك‌ است‌ و چیزی‌ كه‌ در موسیقی‌ هندی‌ می‌ بینم‌ یعنی‌ شاید از این‌ لحاظ‌ كه‌ رابطه‌ من‌ با موسیقی‌ هندی‌ نزدیكتر است‌ این‌ است‌ كه‌ موسیقی‌ هندی‌ خیلی‌ غمناك‌ است‌، اما همیشه‌ یك‌ راه‌ حل‌ پیدا می‌ شود. یك‌ نجاتی‌ آن‌ آخرش‌ هست‌، ولی‌ در موسیقی‌ سنتی‌ ایرانی‌ این‌ نجات‌ را من‌ هیچ‌وقت‌ پیدا نمی‌ كنم‌. البته‌ توی‌ موسیقی‌ محلی‌ این‌ را می‌ توانم‌ پیدا كنم‌. چون‌ با اینكه‌ غمناك‌ است‌، ولی‌ تاثیرش‌ این‌ است‌ كه‌ آزادی‌ یا نجاتی‌ از آن‌ غم‌ پیدا می‌ كنی‌.»رامین‌ درباره‌ چگونگی‌ برداشتن‌ گام‌ های‌ اول‌ در ساخت‌ قطعات‌ آلبوم‌ می‌ گوید: «برای‌ نمونه‌ موتیویی‌ ضبط‌ می‌ كردم‌، بعد این‌ را می‌ دادم‌ به‌ اعظم‌ واعظم‌ كه‌ ملودی‌ های‌ شعرهایش‌ را خودش‌ درآورده‌، اینها را می‌نوشت‌، می‌ آورد می‌ داد به‌ من‌ و من‌ قسمت‌ های‌ سازی‌ اش‌ را تنظیم‌ می‌ كردم‌. بعد باز با همدیگر ایده‌ ها را ردوبدل‌ می‌كردیم‌. در انتخاب‌ اشعار هم‌ برقرار بود. شعرهای‌ اردو انتخاب‌ اعظم‌ است‌ و شعرهای‌ فارسی‌ گزیده‌ هر دوی‌ ما» ناگفته‌ نماند كه‌ برای‌ رامین‌ ساختن‌ آهنگ‌ و كار روی‌ اشعار اردو یكی‌ از تجربه‌ های‌ تازه‌ و جذاب‌ این‌ همكاری‌ نزدیك‌ بود: «خب‌، من‌ تا به‌ حال‌ با اشعار اردو كار نكرده‌ بودیم‌ و این‌ یك‌ امتیاز بسیار مثبتی‌ بود كه‌ اعظم‌ آورد و ایده‌ اش‌ از اعظم‌ بود كه‌ از اشعار اردو استفاده‌ بكنیم‌ و من‌ خیلی‌ پسندیدم‌. چون‌ تا به‌ حال‌ چیزی‌ كه‌ توی‌ موسیقی‌ ها به‌ عنوان‌ موسیقی‌ تلفیقی‌ صحبت‌اش‌ می‌شود بویژه‌ در حومه‌ ایران‌ و خاورمیانه‌ بیشتر انگیزه‌ در این‌ است‌ كه‌ این‌ آمیختگی‌ از طریق‌ ریتم‌ و ملودی‌ باشد، ولی‌ از طریق‌ كلام‌ خیلی‌ كم‌ انجام‌ شده‌. برای‌ من‌ این‌ یك‌ كشف‌ تازه‌ بود و اینكه‌ اولا، چقدر زبان‌ اردو به‌ زبان‌ فارسی‌ نزدیك‌ است‌. به‌ هر حال‌ این‌ چیزی‌ است‌ كه‌ می‌ دانی‌، ولی‌ تا وارد كار نشوی‌ هیچ‌وقت‌ دقیق‌ به‌ آن‌ پی‌ نمی‌بری‌ و برای‌ من‌ این‌ مساله‌ بسیار آموزنده‌ بود.»مشكلات‌ و جذابیت‌ های‌ پیوند موسیقی‌ فولكلور و آكوستیك‌ با موسیقی‌ الكترونیك‌اعظم‌ و رامین‌ هر دو تجربه‌ های‌ زیادی‌ در زمینه‌ موسیقی‌ آكوستیك‌ داشتند و هر یك‌ در چارچوب‌ فعالیت‌ های‌ مختلف‌، چندین‌ آلبوم‌ منتشر كردند. به‌ همین‌ خاطر، برداشتن‌ گامی‌ در راه‌ پیوند موسیقی‌ فولكلور و موسیقی‌ الكترونیك‌، تجربه‌ یی‌ جدید و دشوار و در عین‌ حال‌ جذاب‌ بود. اعظم‌ در این‌باره‌ می‌ گوید: «من‌ موسیقی‌ الكترونیك‌ خیلی‌ گوش‌ می‌كردم‌. در واقع‌ بیشتر از رامین‌. مشكلی‌ كه‌ من‌ همیشه‌ با موسیقی‌ الكترونیك‌ داشته‌ ام‌، این‌ است‌ كه‌ آن‌ حسی‌ را كه‌ موسیقی‌ آكوستیك‌ دارد، از دست‌ می‌ دهد. چون‌ عناصری‌ هستند كه‌ به‌ هم‌ وصل‌ شده‌ اند و انسان‌ حس‌ نمی‌كند كه‌ كسی‌ نشسته‌ و دارد ساز می‌ زند. یك‌ كولاژاست‌. یعنی‌ این‌ را می‌ گذارند روی‌ آن‌. با هم‌ ساخته‌ نمی‌ شوند. من‌ خیلی‌ دلم‌ می‌ خواست‌ كاری‌ بكنیم‌ كه‌ آن‌ حس‌ را هنوز داشته‌ باشد، با اینكه‌ موسیقی‌ الكترونیك‌ هست‌، هنوز آدم‌ احساس‌ می‌كند كه‌ نوازنده‌ یی‌ واقعا دارد ساز می‌ زند.»رامین‌ هم‌ كه‌ برای‌ اولین‌ بار طعم‌ كار با موسیقی‌ الكترونیك‌ را چشیده‌، از تجربه‌ یی‌ مثبت‌ می‌گوید، تجربه‌ یی‌ كه‌ البته‌ مشكلات‌ و پیچیدگی‌ های‌ خاص‌ خود را داشت‌:« خب‌، مثبت‌ بود. در این‌ شكی‌ نیست‌. برای‌ من‌ حداقل‌ اول‌ كار مشكل‌ بود، چون‌ من‌ تجربه‌ یی‌ در این‌ زمینه‌ نداشتم‌. از لحاظ‌ گوش‌ هم‌ همین‌طور. اصولا من‌ زیاد موسیقی‌ الكترونیك‌ گوش‌ نمی‌ كردم‌. دست‌ كم‌ مثل‌ یك‌ خریدار گوش‌ نمی‌ كردم‌، مثل‌ یك‌ مصرف‌ كننده‌ گوش‌ می‌ كردم‌، و این‌ اولین‌ باری‌ بود كه‌ مجبور بودم‌ وقتی‌ موسیقی‌ الكترونیك‌ گوش‌ كنم‌، مثل‌ خریدار گوش‌ كنم‌ و ببینم‌ كه‌ در كنارش‌ چی‌كار می‌ توانم‌ بكنم‌. از لحاظ‌ تكنیكی‌ اولش‌ خیلی‌ مشكل‌ بود كه‌ پی‌ ببرم‌ چه‌ چیزهایی‌ ممكن‌ است‌ و چه‌ چیزهایی‌ ممكن‌ نیست‌، چون‌ مقدار حجم‌ صوتی‌ یی‌ كه‌ صداهای‌ الكترونیك‌ دارند زیادند و مثلا نوع‌ ضبط‌ سازها هم‌ حتی‌ تغییر می‌ كرد.»به‌ گفته‌ رامین‌، ایده‌ های‌ او و اعظم‌ مشترك‌ بود، قطعات‌ را می‌ نوشتند، ساختن‌ ملودیها و ضبط‌ های‌ آكوستیك‌ اش‌ انجام‌ می‌ شد. در مرحله‌ بعدی‌ كارمن‌ ریتزو (یكی‌ از چهره‌ های‌ شناخته‌ شده‌ موسیقی‌ الكترونیك‌ و نامزد دریافت‌ جایزه‌ Grammy) صدای‌ الكترونیك‌ را به‌ آن‌ اضافه‌ می‌ كرد و بعد برمی‌گشت‌ دست‌ این‌دو و آنها هم‌ دوباره‌ چیزهایی‌ به‌ آن‌ اضافه‌ می‌كردند. به‌ عبارتی‌ این‌ فایلها تمام‌ مدت‌ رد و بدل‌ می‌ شد. و اگر چه‌ قطعات‌ بر اساس‌ صدای‌ الكترونیك‌ ساخته‌ نشد، اما رامین‌ و اعظم‌ در هنگام‌ نوشتن‌ و ساختن‌ آگاه‌ بودند كه‌ این‌ صدا بعدا به‌ آن‌ اضافه‌ می‌ شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.