یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
جبران خلیل جبران
● زندگی، آثار و اندیشهها
جبران خلیل جبران، نابغه مشهور لبنانی، موفقترین نویسنده و هنرمند معاصر عرب، نه تنها از پیشگامان ادبیات نوین عربی است؛ بلکه در جهان امروز و در ایران ما نیز بسیار پرآوازه و اثرگذار بوده است. او نقاش و نویسندهای نوآور، عارف و شاعری مبارز و اندیشمندی ممتاز و معنویتگراست که توانست با آثار کمحجم، اما نغز و پرمغز خود، ستاره شرق و پیامآور سرزمین پیامبران و سخنگوی وجدان فرهنگی ملت خود باشد. آثار او به سرعت مرزها را درنوردید و با جذب میلیونها مخاطب از ملل دیگر، جبران را تبدیل به پدیدهای چشمگیر کرد.
اکنون دیرزمانی است که اغلب آثار جبران، بارها به فارسی ترجمه شده و برخی از آن ترجمهها، به چاپهای متعددی رسیده است. ترجمه این آثار از نزدیک به نیم قرن پیش، نخست در نشریات ایران آغاز شده و در دو دهه اخیر (بهصورت کتابهائی در قطعهای مختلف)، اوج گرفته و اغلب از پرفروشترین کتابها بوده است.
دربارهٔ جبران نیز بسیار سخن گفته و نوشتهاند؛ هر چند در زبان فارسی اینگونه مطالب دربارهٔ او، خلاف ترجمهٔ آثارش چندان نیست و برخی مقالاتی هم که هست، اغلب ناقص و مخدوش است. از سوی دیگر، شناخت جبران هم چندان آسان نیست و بهدلیلی هویت چند بعدی او، پیچیدگی شخصیت و ابهامات موجود در برخی آثارش، داوری درباره او دشوار است و همچون بسیاری از بزرگان و نامداران دیگر، در ارزیابی او نیز افراطها یا تفریطهائی صورت گرفته است. ما در حد بضاعت و مجال کوتاه خود، به گوشههائی از زندگی و آثار او خواهیم پرداخت.
● کودکی دشوار
در زمان تولد جبران، لبنان بخشی از سوریه بزرگ (شام)، شامل سوریه کنونی، لبنان، فلسطین، و تحت سلطه عثمانیها بود. سالها بعد، جبران یکی از استقلالطلبان پرشور عرب، علیه دولت ترک عثمانی شد.
مادر جبران، کامله رحمه، دختر کشیشی مارونی بود. مارون، قدیسی از قرن پنجم میلادی بود که بسیاری از مسیحیان لبنان پیرو او هستند. کامله بیوه بود که همسر خلیل (پدر جبران) شد و در ژانویه سال ۱۸۸۳ در روستای زیبا و کوهستانی بشری در شمال لبنان، جبران را به دنیا آورد.
آنها در آغاز وضع مالی متوسطی داشتند؛ اما پدر، مردی قمارباز، میخواره و بیمسئولیت و تندخو بود که سرانجام خانواده را به فقر و افلاس کشاند و خود به جرم اختلاس در اداره مالیات، اموالش مصادره شد و مدتی به زندان افتاد. مادر اما خلاف پدر، دیندار، فعال و کاردان بود و در تربیت جبران، اهتمام و تأثیر بهسزائی داشت.
جبران در ۵ سالگی، به مکتب رفت و خواندن و نوشتن آموخت. او که کودکی درونگرا، رویائی و تیزبین بود، گرچه در دامن فقر بزرگ میشد، مشاهده پدیدههای خیره کننده طبیعت جذاب در آن منطقه سرسبز، او را سرشار میکرد و اثری ژرف بر ذهن کنجکاوش مینهاد. از کشیش روستا و پدربزرگ روحانیش، زبان عربی، اندیشههای دینی و انجیلی، تاریخی و سنت مسیحی را فرا گرفت، اما نشانههای هوشمندی و تأمل، روح سرکش شاعرانه و میل به تصویرگری از پدیدهها و مفاهیم، در او مشهود بود.
او در ده سالگی، هنگام صعود از صخرهها سقوط کرد و شانه چپش به شدت آسیب دید که تا پایان عمر از درد آن بینصیب نماند. خانواده برای جا انداختن شانه شکسته، کودک را چندین روز به صلیب بستند و این حادثه که مصلوب شدن مسیح را به یاد میآورد، برای همیشه در ضمیر حساس او نقش بست.
● مهاجرت به آمریکا
در آن سالها، از خانوادههای فقرزده سوریه، به امید زندگی بهتر، به آمریکا کوچ میکردند و مادر پرتلاش و با همت جبران نیز به ناچار مصمم شد که به آنجا مهاجرت کند.
پدر با بدهیهایش ماند و بقیه خانواده (مادر، برادر ناتنی و بزرگتر جبران به نام پطرس و دو خواهر کوچکتر)، در سال ۱۸۹۵ م. سوار بر کشتی، بیروت را به مقصد آمریکا ترک کردند. در آنجا در محله چینیهای بندر بوستن که عربهای مهاجر بسیاری در آن میزیستند، مادر جائی اجاره کرد تا خود با خیاطی و پطرس با پیدا کردن کاری، نانآور خانواده باشد.
جبران تنها عضو خانواده بود که به سبب علاقه و استعداد خود و تلاش و تشویق مادرش موفق شد به مدرسه برود و به تحصیل دانش بپردازد. در مدرسه، غلطی املائی به هنگام ثبت نام، شهرت عربی او را به کهلیل گیبران (جیبران) تبدیل کرد. ضایعهای که بعدها نیز بهرغم تلاشهائی، تا پایان عمر، جبران نشد!
جبران در مدرسه به آموختن انگلیسی و ادبیات پرداخت، اما توانست با نقاشیها و طرحهایش عادت و سرگرمیای که از لبنان با خود آورده بود، توجه آموزگارانش را جلب کند. سپس هنرمندی آمریکائی، نام فرد هلند دای که او را متفاوت یافته بود، به تشویق و تقویتش همت گماشت و گرایش هنری و تصویرگری وی را شکوفاتر ساخت.
● بازگشت به لبنان برای تحصیل
جبران را در سال ۱۹۸۹ دوباره به بیروت فرستادند تا در مدرسهای مسیحی و ملیگرا به نام مدرسه الحکمه، آموزشها و ادبیات عربیش را تکمیل کند. جبران در این ایام، زبان فرانسه را نیز فرا گرفت، از کتاب مقدس بسیار اثر پذیرفت، همراه پدر مناطق مختلف لبنان را گشت و استعداد نقاشی و نویسندگیاش تقویت شد. در همان سالها در بشری، دل به دختر جوانی بست که اهل موسیقی نیز بود، اما آداب و رسوم خرافی و سنتهای ارتجاعی مانع ازدواج آنها شد و عاشق و معشوق بیپناه، بهجای شرب وصل، شرنگ محرومیت و جفای روزگار را چشیدند.
گویا بعدها نیز رابطه عاطفی او با دو زیباروی آمریکائی به نامهای ژوزفین و میشلین، یکی پس از دیگری نافرجام ماند و به ازدواج نینجامید و اینها ضربتی جبرانناپذیر بر روح حساس و عاطفی و پیکر آسیبپذیر جبران بود که او را بیشتر به احساسات تراژیک و شورش علیه رسوم و قواعد کهنه و ظالمانه و ضدیت با فقر و گمنامی سوق داد.
علاوه بر کتاب مقدس، برخی از مهمترین کتابهائی که جبران در مدرسه الحکمه مطالعه میکرد، به آنها علاقه فراوان داشت و بر او اثر فراوان گذاشت، کلیله و دمنه، الاغانی، دیوان متنبی و نهجالبلاغه بود.
● بازگشت به بوستن
جبران در سال ۱۹۰۲، قبل از تکمیل دروس عربی با شتاب به آمریکا بازگشت؛ ولی دیر شده بود. زیرا چندی پیش از آن، خواهر بیمار چهارده سالهاش درگذشته و کار از کار گذشته بود. چند ماه بعد نیز بیماری دوباره به خانوادهاش هجوم آورد و برادر بزرگترش نیز بر اثر سل، دار فانی را وداع گفت. بدتر از آن، مرگ زودهنگام مادر بهعلت سرطان بود. بدین ترتیب، از خانواده غریب و رنجورش که تازه داشت به برکت تلاش سودبخش اعضاء، کمی پا میگرفت، فقط جبران و خواهرش مریانا بهجای ماندند. گرچه جبران در مرگ مادر سختکوش و محبوبش از هوش رفت و کفی خونآلود از دهانش جاری شد، این مصیبتهای پیاپی چیزی از پشتکار و اراده اعتلاجوی او نکاست و این بار با بلندپروازی و همت بیشتری، به نقاشی و نویسندگی ادامه داد. نیز این غمها و تجربههای تلخ دیگر، هر چند روح آرمانخواه و ستیهنده او را صیقل میداد، جسم و جانش را شکنندهتر میساخت.
سال ۱۹۰۴ در نخستین نمایشگاه نقاشی جبران، خانم ماری هسکل که فردی ثروتمند و مدیر مدرسهای بود، او را کشف و با تشویقها و حمایت مالی خود، موانع پیشرفت او را برطرف کرد. همکاری و روابط عمیق عاطفی بین آن دو، اثری ژرف بر نویسندگی و هنر جبران نهاد. وی بود که جبران را وادار کرد به انگلیسی بنویسد و خودش نیز با تصحیح آنها، راه را برای شناساندن او به آمریکا و سپس جهانی شدنش گشود. ماری نیکوکار و هنردوست که ده سال از جبران بزرگتر بود، پیشنهاد ازدواج جبران را رد کرد و از اینرو، جبران هیچگاه رسماً ازدواج نکرد.
در همین سال، انتشار مقالات وی در روزنامه مهاجران عرب المهاجر، به مدیر مسئولی امین غریب آغاز شد و نثر ویژه و اسلوب نگارش جبران، مورد توجه قرار گفت و در پی آن کتابهای عربی موسیقی در ۱۹۰۵، عروسان مرغزار در سال بعد و ارواح سرکش را در ۱۹۰۸ به چاپ رساند. بخشهائی از دو کتاب اخیر، حاوی انتقادات تندی نسبت به کشیشان و کلیسا بود که با عکسالعمل شدید آنان مواجه شد. در نتیجه، جبران تکفیر و کتابش توقیف و در بازار بیروت به آتش کشیده شد. هر چند سالها بعد از او اعاده حیثیت شد و قدردان آثار او شدند.
● سفر به پاریس
در سال ۱۹۰۸ خانم هسکل، جبران را برای تکمیل فراگیری نقاشی، به آکادمی ژولیان پاریس فرستاد. او در پاریس، با هنرمندان و ادیبان بسیاری آشنا شد و تحت تأثیر پیکرتراش بزرگ، آگوست رودن قرار گرفت. بازدید از آثار و موزههای فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی، تکمیل مطالعات و ملاقات با کسانی همچون موریس مترلینگ، ذوق جبران و رشد استعداد هنری او را شکوفاتر و پرشتابتر ساخت.
در سال ۱۹۱۰ جبران، امین ریحانی و دوست هنرمند آنها یوسف حویک، در لندن با هم ملاقات کردند و برای پیشبرد انقلاب فرهنگی جهان عرب، با یکدیگر همپیمان شدند. آنها طرحهای اصلاحیای داشتند که از جمله تأسیس بنای سالن اپرائی در بیروت با سقفی دارای دو گنبد بود که گویای آشتی و ائتلاف میان مسیحیان و مسلمانان باشد.
● جبران در نیویورک
پس از بازگشت از سفر طولانی اروپا، جبران در سال ۱۹۱۲ به نیویورک عزیمت کرد و در طبقه دوم یک ساختمان قدیمی اجارهای که شبیه یکی از دیرهای لبنان بود، ساکن شد. جائیکه کارگاه نقاشیهای او نیز بود و خودش هم آن را صومعه مینامید.
در همان سال، داستان بلند بالهای شکسته را تکمیل و چاپ کرد که در حقیقت، بخشی از زندگی شخصی و تجربهٔ عاشقانه و شکست خورده او بود. بعدها این داستان، در لبنان و سوریه به فیلمی سینمائی تبدیل شد.
در سالهای جنگ جهانی اول، مبارزات انقلابی و پرشور جبران و جمعی از دوستان و هموطنانش برای ایجاد حکومتی مستقل از دولت عثمانی در سوریه، بالا گرفت. او مسلمانان و مسیحیان را به اتحاد با یکدیگر فرا میخواند تا با استبداد عثمانی بستیزند. حتی دلش میخواست به لبنان برود تا همچون یک سرباز بجنگد که با مخالفت شدید ماری مواجه شد!
در سال ۱۹۱۴ مکاتباتی ادیبانه و عاطفی بین او و می زیاده، خانم ادیب و فرهیختهٔ فلسطینی که در قاهره سکونت داشت، آغاز شد و تا سالها ادامه یافت و بعدها بهصورت کتابی منتشر شد. آنها شیفته هم بودند، اما هرگز یکدیگر را ندیدند!
نخستین کتاب انگلیسی جبران، با عنوان دیوانه در ۱۹۱۸ منتشر شد و مطبوعات محلی از آن استقبال و او را با ویلیام بلیک، شاعر انگلیسی مقایسه کردند که تأثیر نیچه و تاگور هم در آن دیده میشد.
جبران در محله فتات بوستن، رابطهای نزدیک با یک نویسنده مهاجر لبنانی، به نام میخائیل نعیمه برقرار کرد که پیشتر در سال ۱۹۱۴ با او آشنا شده بود. نعیمه به یکی از نزدیکترین دوستان، و یار غار او تبدیل شد که تا دم مرگ جبران، با هم بودند و گاه مکاتباتی نیز با یکدیگر داشتند. او از نخستین نویسندگان با ذوق و اندیشمند عرب بود که به تقویت و تشویق جبران پرداخت و پس از مرگ او نیز در ترجمه و معرفی آثارش کوشید. زندگینامه مفصل، تحلیلی، انتقادی و خواندنیای هم از جبران فراهم آورد که با مخالفت طرفداران افراطی جبران روبهرو شد.
جبران در سال ۲۰ـ۱۹۱۹، به همراه نعیمه، یک انجمن با ده عضو از ادیبان مهاجر عرب تأسیس و سرپرستی کرد که الرابطه القلیمه نام داشت. برخی از اعضاء دیگر این انجمن ایلیا ابوماضی، رشید ایوب، عبدالمسیح حداد و نسیب عریضه بودند.
حسین علیزاده
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور وزارت کشور رئیس جمهور رئیسی رهبر انقلاب
زلزله ایران تهران هواشناسی سیل فضای مجازی شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس بارش باران قتل آموزش و پرورش
خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار گاز بانک مرکزی بازار خودرو نمایشگاه نفت مالیات نفت
نمایشگاه کتاب رضا عطاران تلویزیون کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سینما دفاع مقدس سریال مهران مدیری تئاتر
فناوری اینترنت
رژیم صهیونیستی فلسطین غزه اسرائیل جنگ غزه آمریکا روسیه حماس سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال لیگ برتر استقلال هوادار لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید سپاهان باشگاه پرسپولیس لیگ قهرمانان اروپا بازی
شفق قطبی ایلان ماسک طوفان خورشیدی هوش مصنوعی اپل ناسا فیبرنوری گوگل ماهواره
مغز استرس فشار خون بارداری زایمان آسم سرماخوردگی