جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

چهار طلا و دو نقره


چهار طلا و دو نقره

دانشمند برگزیده سازمان جهانی هواشناسی در سال ,۲۰۰۱ مردی فروتن و بی ادعا است كه به رغم سختی های بی شماری كه در طول زندگی اش داشته همواره در ایران و خارج, از هویت ایران و ایرانی دفاع كرده است

● دكتر محمدحسن گنجی (پدر جغرافیای نوین ایران)

در ۲۱خرداد ۱۲۹۱ شمسی مطابق ۱۱ ژوئن ۱۹۱۲ میلادی در شهر كوچك و دورافتاده بیرجند در مركز قائنات (قهستان) به دنیا آمد. در شش سالگی وارد مدرسه شوكتیه بیرجند شد. در مدرسه شوكتیه رسم بر این بود كه به شاگرد نخست، شاگرد دوم و شاگرد سوم به ترتیب مدال طلا، مدال نقره و یك كتاب نفیس هدیه می دادند و دكتر گنجی در طول شش سال تحصیل خود چهار مدال طلا و دو نقره، كسب كرده بود.

وی در شهریور ۱۳۱۲ به عنوان دانشجوی بورسیه برای تحصیل در رشته جغرافیا به انگلستان رفته و به مدت پنج سال در دانشگاه ویكتوریا واقع در منچستر به تحصیل مشغول شد. دكتر گنجی در مهر ۱۳۱۷ با دریافت لیسانس تخصصی از دانشگاه ویكتوریا به تهران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به كار شد. دوران خدمت وی در دانشگاه تهران در اسفند ماه ۱۳۵۵ با دریافت منشور استادی ممتاز از این دانشگاه پایان یافت. در سال ۱۳۳۱با دشواری بسیار و با بورس فولبرایت به آمریكا سفر كرده و دوره دكترای جغرافیا را در دانشگاه كلارك گذراند.

دانشمند برگزیده سازمان جهانی هواشناسی در سال ،۲۰۰۱ مردی فروتن و بی ادعا است كه به رغم سختی های بی شماری كه در طول زندگی اش داشته همواره در ایران و خارج، از هویت ایران و ایرانی دفاع كرده است. او كه خود در رشته تاریخ و جغرافیا تحصیل كرد، در انگلستان لیسانس تخصصی جغرافیا را دریافت كرد و در بازگشت، رشته جغرافیای نوین را در دانشگاه تهران پایه گذاری كرد. دكتر گنجی با داشتن بیش از نود سال همچنان می خواند و می نویسد و تدریس می كند. پشتكار او به ویژه برای ما جوانان امروز قابل تحسین و آموزنده است. گوشه ای از خاطراتش را با هم می خوانیم. وی ۲۱خرداد به ۹۵سالگی پا گذاشت.

● در چه سالی به دنیا آمدید و محیط اجتماعی و شهر شما در آن روزگار چه وضعیتی داشت؟

من در ۲۱خرداد ۱۲۹۱ شمسی مطابق ۱۱ ژوئن ۱۹۱۲ میلادی در شهر كوچك و دورافتاده بیرجند در مركز قائنات (قهستان) به دنیا آمدم. سرزمین قهستان مانند جزیره ای در دریای شن بود و ورود به آن از هر سو نیازمند عبور از فرسنگ ها كویر بی آب و علف بود. ساكنان آن و به ویژه اهالی بیرجند از اكثریتی از ریشه ایرانیان قدیمی با رگه هایی از دیگر اقوام تشكیل می شد كه پیش تر به واسطه كشاورزی توام با دامداری روزگار می گذراندند. شش ساله بودم كه وارد مدرسه شوكتیه بیرجند شدم و اكنون كه به سال های تحصیل در بیرجند می اندیشم می بینم سال های بسیار خاطره انگیزی بوده است.

عمده دوران مدرسه ام در دهه نخست ۱۳۰۰ شمسی با تحولات سیاسی، اجتماعی گسترده كشور و پایان سلطنت دویست ساله قاجار و آغاز دوران پهلوی توام شد. بیرجند كه تا آن موقع روستای دورافتاده ای به شمار می رفت كم كم به عنوان یك منطقه استراتژیك مطرح شد و مركز فرماندهی تیپ نظامی قائنات و سیستان و بلوچستان لقب گرفت. البته جالب ترین خاطره من از دوران تحصیل در بیرجند به جشن پایان دوره متوسطه مربوط می شود. در مدرسه شوكتیه رسم بر این بود كه به شاگرد نخست، شاگرد دوم و شاگرد سوم به ترتیب مدال طلا، مدال نقره و یك كتاب نفیس هدیه می دادند و من در طول شش سال تحصیل چهار مدال طلا و دو نقره، كسب كرده بودم و در جشن پایان دوره كه این مدال ها را به سینه زده بودم چنان احساس سربلندی می كردم كه گویی قلعه خیبر را فتح كرده ام.

● شما پنج سال دوره لیسانس را در انگلستان گذراندید. از خاطرات تان در این دوران صحبت كنید.

بله. من پس از پایان تحصیلاتم در دارالمعلمین عالی در تهران، در شهریور ۱۳۱۲ به عنوان دانشجوی بورسیه برای تحصیل در رشته جغرافیا به انگلستان رفتم. پنج سال در دانشگاه ویكتوریا واقع در منچستر تحصیل كردم كه سال نخست به تحصیل دروس عمومی و از سال دوم تا پایان دوره به مطالعه دروس جغرافیای ناحیه ای و دروس جانبی مانند جامعه شناسی، مردم شناسی، زمین شناسی، هواشناسی و... گذشت.

دانشجویان جغرافیا در دانشگاه منچستر می بایست یك ماه در سال را در انگلستان و یك ماه دیگر را در خارج این كشور تحقیقات میدانی انجام می دادند. یادم است در آن زمان هنوز تبعیض نژادی بسیار محسوس بود و گاندی نیز به عنوان یك حقوقدان جوان آزادیخواه تازه مطرح شده بود و حتی او را به انگلستان دعوت كرده بودند. با اینكه گاندی مقام والایی در هندوستان داشت و مهمان دولت انگلستان بود ولی هیچ یك از مهمانخانه ها او را نمی پذیرفتند و دولت ناچار شد شرایط اقامت موقت او را در یكی از كاخ ها فراهم كند.

در سال های اولیه، با روش زندگی و آداب و رسوم غربی ها كاملاً آشنا نبودیم و بیشتر در برنامه هایی كه كلیسا ترتیب می داد شركت می كردیم. كلیسا هر سال در شب های ژانویه دانشجویان خارجی را دعوت می كرد و جشنی برپا می شد. در این جشن ها حضور دختران آلمانی بسیار چشمگیر بود كه به انگلستان می آمدند تا با آداب مردم این كشور آشنا شوند و بتوانند در كشور خودشان از جهانگردان انگلیسی و بازدیدكنندگان المپیك ۱۹۳۶ پذیرایی كنند. دوران تحصیل من در منچستر با خاطرات گوناگونی همراه شد و سرانجام در مهر ۱۳۱۷ با دریافت لیسانس تخصصی از دانشگاه ویكتوریا به تهران بازگشتم.

● خدمت شما در دانشگاه تهران از چه سالی آغاز شد؟ در این سال ها چه سمت هایی در دانشگاه داشتید؟

دوران خدمت من در دانشگاه تهران با تدریس در دارالمعلمین عالی- كه هسته اولیه دانشگاه تهران بود- در سال ۱۳۱۷ آغاز شد و در اسفندماه ۱۳۵۵ با دریافت منشور استادی ممتاز از دانشگاه تهران پایان یافت. در دوران خدمتم در دانشگاه، سمت های مختلفی همچون مدیریت گروه، ریاست دانشكده و مشاور ریاست دانشگاه را برعهده داشته ام. در دوران ریاست پروفسور رضا بر دانشگاه هم معاون مالی و اداری دانشگاه بودم.

● در همین دوران بود كه برای دریافت دكترای تخصصی به آمریكا سفر كردید؟

بله، به علت مشكلاتی كه نداشتن دكترا در دانشگاه تهران برایم ایجاد كرده بود در سال ۱۳۳۱ با دشواری بسیار و با بورس فولبرایت به آمریكا سفر كردم و دوره دكترای جغرافیا را در دانشگاه كلارك گذراندم. دوران آموزشی پرثمری بود و موفق شدم با دو سال تحصیل و تنظیم پایان نامه ای با موضوع آب و هوای ایران دكترای جغرافیا بگیرم.

● پس از آن به ریاست هواشناسی برگزیده شدید؟

من در اندیشه تدریس تمام وقت در دانشگاه تهران بودم، اما به محض اینكه به تهران رسیدم كارشناس هندی هواشناسی جهانی نزد من آمد و گفت از طرف سازمان جهانی مرا برای ریاست هواشناسی ایران معرفی كرده اند و چون این كارشناس هندی كارهای مقدماتی را انجام داده بود حكم ریاست من بر هواشناسی خیلی زود توسط وزیر راه صادر شد. من در طول دوازده سال مدیریتم بر هواشناسی (تا سال ۱۳۴۶) موفق شدم هواشناسی را از واحدی كوچك در فرودگاه مهرآباد به شبكه ای گسترده از ایستگاه های پیشرفته در سراسر ایران بدل كنم.

هواشناسی ایران تا آنجا پیش رفت كه به ریاست كمیته هواشناسی منطقه آسیا و عضویت در شورای اجرایی هواشناسی جهانی دست یافت ولی معاونم عجله كرد و در حالی كه خودم مایل بودم او را به تدریج برای سرپرستی هواشناسی آماده كنم با سوءاستفاده از برخی روابط خود در دربار شرایط بركناری مرا فراهم كرد و افتخارات و نفوذ هواشناسی ایران در دنیا كم كم از دست رفت.

امیر حاجی صادقی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.