پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

موضوعات مَثَل های قرآنی


موضوعات مَثَل های قرآنی

همچنین این مَثَل ها تلاش دارد که تغییر ریشه ای در عقاید و عادات مردم پدید آورد یکی دیگر از موضوعات مَثَل های مکی یاد آوری آخرت و وحدانیت خداوند است

در مقاله قبل ، پیرامون مثل های قرآنی و وجه تمایز آن با دیگر مثل ها مختصراًتوضیح داده شد .

در این مقاله برآنیم که موضوعاتی را که مثل های قرآنی برآن تمرکز دارد را بررسی کرده و با آنها آشنا شویم .

مَثَل‌های قرآنی به موضوعات فراوانی می‌پردازند که بر حسب مکی یا مدنی بودن آنها، متفاوت‌اند . اغلب مَثَل‌های مکی به درمان بیماری‌هایی شایع در جامعه مکه زمان نزول ، مانند : شرک و تعصبات قبیله‌ای می‌پردازد .

همچنین این مَثَل‌ها تلاش دارد که تغییر ریشه‌ای در عقاید و عادات مردم پدید آورد . یکی دیگر از موضوعات مَثَل‌های مکی یاد آوری آخرت و وحدانیت خداوند است .

مَثَل‌های مدنی به محکم کردن پایه‌های اعتقادی جامعه و اصلاح آن، همچنین به تشویق مردم به خوبی‌ها ، فاش کردن اغراض شوم منافقان، بیان صفات یهود و مشرکین و توجه به کتاب الهی می‌پردازند .

● موضوعات مثل های مکی

از جمله موضوعات مهمی‌ که ‌مَثَل‌های مکی به‌ آنها پرداخته ‌است عبارتند از:

۱) ایمان و کفر

« أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُون؛ آیا کسی که مرده [دل] بود و زنده‏اش گردانیدیم و برای او نوری پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود، چون کسی است که گویی گرفتار در تاریکی‌هاست و از آن بیرون‏ آمدنی نیست!؟ این گونه برای کافران آنچه ‌انجام می‏دادند زینت داده شده‌ است .» (انعام/۱۲۲)

در این آیه دو مثال برای کفر و ایمان آمده است :

در مثال اول ایمان به حیات و کفر به مرگ تشبیه شده است و در مثال دوم ایمان به نور وکفر به ظلمت تشبیه شده ‌است .

تشخیص تفاوت میان ایمان و کفر یکی از اصول اولیه ‌اسلام به شمار می‌رود ، خداوند متعال ایمان را به حیات و نور و کفر را به مرگ و ظلمت تشبیه کرده، تا این دو مهم نزد مردم کاملاً واضح و قابل تمییز باشد .

۲) روگردانی از دنیا و مغرور نشدن به‌ آن

« إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاء أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاء فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَالأَنْعَامُ حَتَّیَ إِذَا أَخَذَتِ الأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّیَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَآ أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِیدًا کَأَن لَّمْ تَغْنَ بِالأَمْسِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون ؛ در حقیقت مَثَل زندگی دنیا بسان آبی است که‌ آن را از آسمان فرو ریختیم، پس گیاه زمین از آنچه مردم و دام‌ها می‏خورند با آن درآمیخت تا آن‌گاه که زمین پیرایة خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که‌ آنان بر آن قدرت دارند، شبی یا روزی فرمان [ویرانی] ما آمد و آن را چنان درویده کردیم که گویی دیروز وجود نداشته است. این گونه نشانه‏ها[ی خود] را برای مردمی که ‌اندیشه می‏کنند به روشنی بیان می‏کنیم .» (یونس/۲۴)

این تمثیل از زندگی و پوچی دنیا و تغییر شرایط آن سخن می‌گوید تا از ورای آن به ‌انسان گوشزد کند که وی برای این دنیا آفریده نشده است، بلکه برای دنیایی برتر و متعالی‌تر که همه چیز در آن قرار و ثبات دارد آفریده شده است.

؛همو که‌ از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانه‏هایی به‌ اندازة گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفی بلند روی خود برداشت و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی در آتش می‏گدازند هم نظیر آن کفی بر می‏آید خداوند حق و باطل را چنین مَثَل می‏زند اما کف بیرون افتاده ‌از میان می‏رود، ولی آنچه به مردم سود می‏رساند در زمین [باقی] می‏ماند، خداوند مَثَل‌ها را چنین می‏زند

۳) شرک

« مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّه‌اوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُون ؛ داستان کسانی که غیر از خدا دوستانی اختیار کرده‏اند، همچون عنکبوت است که [با آب دهان خود] خانه‏ای برای خویش ساخته و در حقیقت اگر می‏دانستند، سست‏ترین خانه‏ها همان خانه عنکبوت است.» (عنکبوت/۴۱)

شرک از جمله بیماری‌های دوران جاهلیت بوده‌ است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)در طول دوران تبلیغ خود به ویژه در مکه، به مبارزه با این آفت بزرگ پرداخت و مشرکان را به‌ ایمان به خدا و ترک عبادت غیر از او دعوت ‌کرد.

قرآن نیز در این آیه شرک و خدایان دروغین مشرکان را به خانه عنکبوت که به‌ اندک نسیم و یا قطره بارانی ویران می‌شود تشبیه می‌کند.

۴) حق و باطل

« أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاء حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُه کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّه‌الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَال ؛همو که‌ از آسمان آبی فرو فرستاد، پس رودخانه‏هایی به‌ اندازة گنجایش خودشان روان شدند و سیل کفی بلند روی خود برداشت و از آنچه برای به دست آوردن زینتی یا کالایی در آتش می‏گدازند هم نظیر آن کفی بر می‏آید خداوند حق و باطل را چنین مَثَل می‏زند اما کف بیرون افتاده ‌از میان می‏رود، ولی آنچه به مردم سود می‏رساند در زمین [باقی] می‏ماند، خداوند مَثَل‌ها را چنین می‏زند .» (رعد/۱۷)

نتیجه بارش باران بر کوه، و پایین آمدن آب از سطح آن، جمع شدن آب باران در رودهاست که بر اساس حجمی که دارند آب می‌گیرند و اگر این رودهای کوچک جمع شوند، به رودخانه بزرگی تبدیل می‌شوند و اگر این آب‌ها بیشتر از حجم رودخانه باشند، بیرون می‌ریزند و تبدیل به سیل‌های مخرب می‌گردند.

آب در مسیر خود از موانع متعددی می‌گذرد و کف بر لب می‌آورد و گاهی کف‌ها در یک مکان، بی حرکت می‌مانند، ولی آب همواره در حال حرکت است .

حق مانند آب است و باطل همچون کف . همان طور که کف چیز مفیدی نیست و زود هم از بین می‌رود انگار که ‌اصلاً نبوده‌ است، باطل هم زود از میان می‌رود و چیز توخالی و پوچی است، ولی حق و حقیقت همیشه ماندنی و نافع است : مانند آب یا آن فلز که ماندنی و در جریان است و آن است که برای انسان فایده دارد .

۵) توصیف اعمال کافران

« مَّثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِه‌الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَی شَیءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِید ؛ مَثَل کسانی که به پروردگار خود کافر شدند، کردارهایشان به خاکستری می‏ماند که بادی تند در روزی طوفانی بر آن بوزد، از آنچه به دست آورده‏اند هیچ [بهره‏ای] نمی‏توانند برد. » (ابراهیم/۱۸)

حقیقت اعمال کافران مانند خاکستر است؛ همان طور که خاکستر دوام و ثباتی ندارد و با باد از میان می‌رود ، اعمال کافران نیز چون بر پایه ‌ایمان و اعتقاد به خداوند نیست و از اصل نادرست و باطل است ، لذا زود از میان می‌رود و دوامی‌ ندارد و اثر و نتیجه‌ای نیز از آن نمی‌گیرند .

شهری را مَثَل زده است که ‌امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان می‏رسید، پس [ساکنانش] نعمت‌های خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه‌ انجام می‏دادند، طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید

۶) توحید

« فلاَ تَضْرِبُواْ لِلّه ‌الأَمْثَالَ إِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُون*ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوکًا لاَّ یَقْدِرُ عَلَی شَیءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ یَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ*وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لاَ یَقْدِرُ عَلَیَ شَیءٍ وَ هُوَ کَلٌّ عَلَی مَوْلاه ‌ایْنَمَا یُوَجِّهه لاَ یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم ؛پس برای خدا مَثَل نزنید که خدا می‏داند و شما نمی‏دانید . خدا مَثَلی می‏زند ؛ بنده‏ای است زرخرید که هیچ کاری از او برنمی‏آید. آیا [او] با کسی که به وی از جانب خود روزی نیکو داده‏ایم و او از آن در نهان و آشکار انفاق می‏کند یکسان است!؟ ‏سپاس خدای راست. [نه] بلکه بیشترشان نمی‏دانند. و خدا مَثَلی [دیگر] می‏زند؛ دو مردند که یکی از آنها لال است و هیچ کاری از او برنمی‏آید و او سربار خداوندگارش می‏باشد، هر جا که ‌او را می‏فرستد خیری به همراه نمی‏آورد، آیا او با کسی که به عدالت فرمان می‏دهد و خود بر راه راست است، ‏یکسان است!؟» (نحل/۷۶-۷۴)

مخاطب این مَثَل مشرکان هستند، کسانی که برای خداوند متعال شریک قرار می‌دهند و غیر از او را می‌پرستند و به زشتی و نادرستی کار خود واقف نیستند. خداوند این افراد را مورد خطاب و توبیخ قرار می‌دهد و حقیقت وحدانیت خود را بیان می‌کند.

۷) کفران نعمت

« وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللّهِ فَأَذَاقَهَا اللّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُون ؛خدا شهری را مَثَل زده است که ‌امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان می‏رسید، پس [ساکنانش] نعمت‌های خدا را ناسپاسی کردند و خدا هم به سزای آنچه‌ انجام می‏دادند، طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید.» (نحل/۱۱۲)

احساس امنیت و اطمینان از اهداف مهم هر انسانی است که برای رسیدن به ‌آن تمام تلاش خود را می‌کند و اگر این امنیت با رزق وسیع نیز همراه شود، برای انسان خوشبختی و سعادت به همراه می‌آورد.

در این آیه خداوند متعال برای بندگانش مثال دهکده‌ای را می‌زند که وسایل رفاه وآسایش ساکنان آن از هر جهت مهیاست، ولیکن به جای شکر نعمتی که خداوند به ‌آنها بخشیده، کفران نعمت می‌کنند و در نتیجه پروردگار قادر، آنچه به ‌آنها بخشیده باز پس می‌گیرد و آنها را از حالت رفاه و آرامش به حالت بدبختی و نیازمندی می‌اندازد.