چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر «محمّد مصدّق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران»


نقدی بر «محمّد مصدّق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران»

در یک گزارش بسیار محرمانه که توسط ژنرال جیمز دولیتل Lt General James Doolittle به پرزیدنت آیزنهاور در سال ۱۹۵۴ ارائه شد توصیّه شده بود که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا CIA بایستی از KGB شوروی بی رحم تر گردد و استدلال شده بود که برای دوام خود بایستی که در مفهوم دیرینه «رفتار منصفانه آمریکائی» تجدید نظر کنیم

در یک گزارش بسیار محرمانه که توسط ژنرال جیمز دولیتل ( Lt. General James Doolittle ) به پرزیدنت آیزنهاور در سال ۱۹۵۴ ارائه شد توصیّه شده بود که آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا ( CIA ) بایستی از KGB شوروی بی‌رحم‌تر گردد و استدلال شده بود که برای دوام خود بایستی که در مفهوم دیرینه «رفتار منصفانه آمریکائی» تجدید‌نظر کنیم .

این گزارش‌، بر اساس یک باورگسترده‌، مدرکی است کلیدی از کارهای خلاف سیا ( CIA) در انجام «عملیات مخفی» این آژانس که به عناوین«کارهای زیرجلی» و «نیرنگ‌های پلید» سیا نیز به آنها اشاره می‌شود .

البته حقیقت این است که پیش از این گزارش نیز سیا یکی از آن پلیدی‌ها را در مورد ایران نسخه پیچی کرده و با ساخت و پاخت با ام‌آی ۶ ( MI ۶ ) انگلیس در کودتای سال ۱۹۵۳ آن دارو را بخورد مردم ایران داده و در واقع با یک کودتا دولت آزادیخواه و ملی‌گرای محمّد مصدّق را برانداخته و دیکتاتوری تیمسار فضل‌اللّه زاهدی را روی کار آورده بود .

ناگفته نماند که جهان هرگز به داستان کامل آن کودتا پی نخواهد برد زیرا قبل از آنکه کسی خارج از سیا CIA)) بتواند تحلیلی از مدارک موجود بدست دهد‌، سیا (CIA ) اعلام داشت که تمام مدارک مربوطه را سهوا از بین برده است . در نتیجه‌، اطلاعات دست دوّمی چون کتاب«براندازی مصدّق نخست وزیر ایران» نوشتة دانلد ویلبر ( Donald N. Wilber )‌،که معمار اصلی کودتا و مجری وارونه جلوه دادن آن و نیزعملیات «خاکستری» و «سیاه» (۱) کودتا بود‌، و همچنین مقاله«زنده‌باد شاه» نوشته سکات کاچ Scott A. Koch)) جای آن مدارک منهدم شده را گرفتند .

مجموعه گردآوری شده در این کتاب به مراتب کامل‌ترین و بی‌طرفانه‌ترین تحلیل را از آن کودتا ارائه می‌دهد که خواندنش برای هرکس که به مطالعه در روابط ایران و آمریکا و سیاست خارجی آمریکا علاقمند است واجب است . این مجموعه توسط شماری از پژوهشگران خوشنام که دارای تحقیقات و تاّلیفات مشابه و مهمی هستند نوشته و توسط مارک گاسیوروسکی ( Mark J. Gasiorowski ) و ملکوم‌برن ( Malcolm Byrne ) ویراستاری شده است .

علاوه بر دو قسمت آغازین و پایانی کتاب که اوّلی توسط برن ( Byrne ) و دوّمی توسط گاسیوروسکی (Gasiorowski ) نوشته شده‌اند‌، این مجموعه شامل هفت فصل می‌باشد .

در فصل اوّل‌، همایون کاتوزیان تاریخچه‌ای از ملّی شدن صنعت نفت‌، منازعه ایران و انگلیس بر سر مسئله نفت‌، موضوع کودتا و نیز سلطنت محمّد رضا شاه را شرح می‌دهد . ایشان پس از آنکه تصحیحاتی بجا در مورد قشقائیها در نوشتة ویلبر ( Wilber ) را متذکّر می‌شود‌، مسئله کودتا را در چارچوب« دوره طولانی هرج و مرج – استبدادی در تاریخ ایران» قرار می‌دهد‌، با این برداشت که « آنچه بیشتر تحصیلکرده‌های ایرانی تا این اواخر (زمان آن را مشخّص نکرده است ) از «دیکتاتوری» استنباط کرده اند همانا استبداد و آنچه از «دموکراسی» فهمیده‌اند هرج و مرج سنتی بوده است .» (صفحه ۲)

گرچه شاید آن عدم کفایت و نیزتمایل به تجزیه‌طلبی که در اعضای تشکیلات داوطلبانه سیاسی به چشم می‌خورد بیشتر معلول عواملی چون کوتاه بودن فرصت‌های انتخاباتی برای کسب قدرت سیاسی‌، و دشواری کار آشتی دادن ارزش‌های ملّی و ایدئولوژیکی با ضروریات محدود حزبی و گروهی‌{ و نه الزاما مربوط به استنباط نا‌صحیح تحصیلکرده‌های ایرانی از مفاهیم دیکتاتوری و دموکراسی } (۲) بوده باشند .

برخی از مطالب نویسنده این قسمت از کتاب می‌توانست بهتر جلوه کند چنانچه از منابع مناسب دیگری در زمینه‌های تاریخ بوجود آمدن احزاب سیاسی‌، حقّانیت آنها‌، حکومت استبدادی سنتی و دیکتاتوری مدرن استفاده بیشتری می‌شد .

در فصل دوّم فخرالدین عظیمی گزارش جامعی از تشکّل نیروهای داخلی که بر له و علیه مصدّق در سال‌های بحرانی ۱۳۵۲-۳ فعالیّت داشتند ارائه می‌دهد .

در فصل سوّم مازیار بهروز دانش و تجربه فراوان خود را در تحلیلی دقیق و کامل از نقش حزب توده بکار می‌برد. نوشته ایشان افسانه‌بافی‌های دوگانه ای نظیر قبضه شدن قدرت بدست حزب توده و ‌حمایت کمونیست‌ها از مصدّق را‌، که به منظور توجیه کودتا توسط تصمیم گیرندگان آمریکائی و انگلیسی به کار رفته و به وسیله رسانه‌های آنها طوطی‌وار تکرار شده است بی ارزش می‌کند . (صفحات ۱۰۳ و ۱۲۴-۵ )

در فصل چهارم راجر لویس ( (Wm. Roger Louis نقش مهم انگلیس را مورد بحث قرار می‌دهد و می‌نویسد که بدنبال بروز اختلافات اوّلیه در مورد نحوه برخورد با مسئله نفت‌، انگلیس بصورت یک مخالف سرسخت ملّی شدن نفت و بانی اصلی آن‌، مصدّق‌، ظاهر می‌شود . و سردمداران انگلیس و حتی برخی از دانشگاهیان او را یک «غیر‌منطقی خطرناک» و یا یک «شرقی» حیله‌گر بحساب می‌آورند ( و یا عمدا سعی می‌کنند وی را اینگونه بی‌اعتبار سازند‌.‌) (صفحات ۱۳۷ و ۱۵۴) نویسنده این فصل‌، اطلاعات وسیعی راجع به سابقة کار و میزان آگاهی عده‌ای از تصمیم‌گیرندگان کلیدی‌، بروکرات‌ها‌، جاسوسان و همکاران محقق آنها ارائه می‌دهد .

در فصل پنجم مری ان‌هایس ( Mary Ann Heiss ) تحریم انگلیسی نفت ایران و تاثیر آنرا بر دولت مصدّق تحلیل می‌کند . ایشان اشاره می‌کند که گرچه شرکتهای مهم نفتی آمریکا بدوا به موضع سرسختانه شرکت نفت ایران – انگلیس معترض می‌شوند ولی پس از اینکه ایران شرکت مزبور را ملی اعلام می‌کند آنها نیز فورا و متحدا در تحریم نفت ایران شرکت می‌کنند. وی همچنین گزارش می‌دهد که دولت ترومن علی‌رغم تظاهر به اعمال یک داوری بیطرفانه در منازعه ایران – انگلیس از ابتدای این بازی جانب انگلیس را گرفته بود .‌هایس ( Heiss ) در این گزارش نتیجه گیری می‌کند که گرچه بعلت بکار بستن تدابیری مناسب از جانب ایران‌،تحریم نفت تاثیر فلج کننده بر اقتصاد ایران را آنطور که دلخواه عاملان تحریم بود در بر نداشت‌، امّا با ایجاد این«توهم که دولت مصدّق در حال ورشکستگی است‌، و نیز با تقویّت وحشت آمریکا» از طرفداران رو به افزایش حزب توده و نهایتا جذب ایران به بلوک شوروی‌، آن تاثیر سیاسی مطلوب مخالفان را به وجود آورد .

در فصل ششم برن (Byrne ) فضای داخلی آمریکا را در آن زمان مورد ارزیابی قرار می‌دهد تا بدین‌وسیله عواملی را مشخّص سازد که باعث شدند آیزنهاور سیاست نسبتا بی‌طرف ترومن را به یک سیاست پنهانی و مداخلة توطئه‌گرانه تبدیل سازد . ایشان نتیجه‌گیری می‌کند که رقابت‌های زمان جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد شوروی و عوامل ژئوپلیتیک مربوط به آن جنگ سرد همه در این ارزیابی با اهمیّت و قابل توجه هستند . آیزنهاور که مبارزات انتخاباتی او بر پایة مخالفت با کمونیسم نهاده شده بود کاملا متقاعد می‌شود که اتحاد شوروی یک تهدید جدّی برا‌ی منافع آمریکا در جهان است .

با توجه به وحشت ایجاد شده از تصوّر نادرست ماهیّت دولت مصد‌ق‌، موضوعات مطرح شده توسط برن Byrne) ) پذیرفتنی و محتمل به نظر می‌آیند‌. گر‌چه دلایل دیگری برای رفتار جنگ سرد آمریکا وجود دارد که احتمالا دارای اعتبار بیشتری از توضیحات متداول برن ( Byrne ) هستند .

در فصل هفتم‌، گاسیوروسکی ( Gasiorowski )، یکی از افراد زنده‌ای که درمورد چگونگی انجام آن کودتا از بالاین اعتبار برخوردار است‌، بر اساس مطالب انتشار یافته و مصاحبه‌های انجام شده با گردانندگان پیشین سیا (CIA )، از مراحل گوناگون کودتا گزارشی مفصل و مجذوب کننده فراهم آورده است . ایشان مطالب خود را از آنجائی آغاز می‌کند که تصمیم گیرندگان اجازه عملیات کودتا را صادر نموده و ویلبر (( Wilberو نورمن داربی شایر Norman Darbyshire) ) در نیکوزیا نقشه عملیات آنرا فرموله کرده اند و پس از آن می‌پردازد به چگونگی به اجراء درآوردن کودتا و اینکه چطور علی‌رغم تمام کوشش آمریکائی‌ها و انگلیسی‌ها در رشوه دادن‌، تحریک کردن‌، اغوا نمودن‌، و تشکل مخالفان داخلی مصد‌ق و پرداخت هزینه‌های عملیات «خاکستری» در میان رسانه‌ها‌، و عملیات «سیاه» توسط مامورینی که کارشان دامن زدن به آشوب و تظاهرات در لباس توده‌ای‌ها بر علیه مامور مذاکره آمریکا‌، آورل هریمن (Averell Harriman ) بود‌، کودتا در مراحل اولیه خود شکست می‌خورد و بالاخره نوشته خود را با موفّقیت نهائی کودتا و تحلیلی از انگیزه‌های آن به پایان می‌برد .

خوانندگان این کتاب به دریائی از اطلاعات در مورد شبکه‌های وسیعی دست می‌یابند که جاسوسان و دیپلمات‌های آمریکائی و انگلیسی و عاملان اصلی ایرانی آنها (علی جلالی و فاروق کیوانی برای آمریکا و سه برادران رشیدیان برای انگلیس‌،) خرده مامورین آنها و دیگر افراد و گروه‌های توطئه‌گر را در ارتباط نگه می‌داشت .

در قسمت اختتام کتاب گارسیوروسکی (( Gasiorowski متذکر می‌شود که«کودتا چنان تاثیر بسزائی در هوشیاری سیاسی ایرانیان داشته است که حتی امروزه نیز بیشتر آنها هنوز بر این باورند که آمریکا همچنان مشغول اعمال پنهانی برای به تحلیل بردن و یا براندازی حکومت ایران است . » (صفحه ۲۶۱) البته با توجه به آنچه که پس از نوشتن این کتاب تا‌کنون فاش شده است چنین به نظر می‌رسد که این دسته از ایرانیان‌، علی‌رغم برچسب‌های مکرری نظیر «نظریه‌پردازان توطئه» که به آنها زده می‌شود‌، چندان هم از مسئله پرت نبوده‌اند .

به نظر می‌رسد که حکومت ایران نیز از کودتا درس‌هائی‌، شاید هم به خوبی‌، آموخته باشد‌، که این خود بدون شک‌، و با وجود پیش‌بینی‌های واهی غرب در مورد ایران‌، به دوام آن کمک کرده است .

نویسنده : نوشته غلامحسین رازی

برگردان از سیف‌الله اهدائی

پی‌نوشت:

۱- «عملیات خاکستری» عملیاتی بودند که سیا هویت عاملان آن را پنهان نگاه می‌داشت مثل افرادی که تحت نام‌های دروغین در آغاز دهه ۱۹۵۰ مقالاتی در جهت کمک به سیا برای دستیابی به مقاصد شوم آن در رسانه‌های ایران منتشر می‌کردند و یا آن کسانی که به مظفر بقائی و حسین مکّی رشوه دادند تا مصدّق را به دیکتاتوری متهم کرده و وانمود کنند که می‌خواهد یک دولت مردمی و لیبرال را سرنگون کرده و خود یک حکومت دیکتاتوری برپا سازد . «عملیات سیاه» عملیاتی بودند که عاملان آن عمدا خود را بجای افراد دیگری که شناخته شده بودند جا می‌زدند‌. مثلا گروه‌هائی که سیا به راه انداخت تا به نام حزب توده شعارهای ضد آمریکائی سر دهند‌، به مساجد حمله کرده و مغازه‌ها را غارت کنند‌، جزو عملیات سیاه سازمان سیا بودند .پس از انجام این عملیات خرابکاری بود که لوی هندرسون‌، سفیر آمریکا در ایران‌، از تاکتیک‌های«حزب توده» نزد مصّدق شکایت کرده و یادآوری نمود که این در مسوولیت دولت ایران است که نظم و قانون را برقرار کند . ایشان تهدید کردند که در غیر اینصورت آمریکا مجبور خواهد شد که تمام اتباع خود را از ایران خارج نماید . این تهدیدات باعث شدند که مصدّق قانون گسترش نظامیانی را که تا آن زمان در پادگان‌ها بسر برده و از معرض سوء‌استفاده کودتاچیان بدور بودند برای برقراری نظم و جلوگیری از «هتاکی به آمریکائی‌ها» به خیابان‌ها گسیل داشته و بدین‌وسیله آب به آسیاب دشمن بریزد .

۲- توضیح از مترجم است‌.