شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هیچکس راجع به قرآن حرف آخر را نزده است


هیچکس راجع به قرآن حرف آخر را نزده است

ما چه چیزی می خواهیم مردم سالاری مردم سالاری را در نامه امام علی ع به مأمور اخذ زکات ببینیم «تقوم فیهم» مردم را احضار مکن, تو داخل مردم برو, احترام مردم را بگیر

ما چه چیزی می خواهیم؟! (مردم-سالاری؟) مردم سالاری را در نامه (امام علی(ع) به مأمور اخذ زکات) ببینیم: «تقوم فیهم» مردم را احضار مکن، تو داخل مردم برو، احترام مردم را بگیر. «تسلم علیهم» تو بر آنها سلام کن. «سل هم»، سؤال کن زکات دارند یا نه «فان قالو الا فلا تراجعهم» اگر گفتند زکات نداریم بار دیگر بازرس نفرست. اگر گفتند زکات داریم. «خیر هم» اختیار بده این شتر یا آن شتر را بده، اگر این شتر را داد پشیمان شد، «ان استقالوک اقاله، گفت آقا این شتر را برگردان یک شتر دیگر بردار. «فان استقالوک فاقلهم» معامله را برگردان، احدی را نترسان: «لا تروهن احد منهم» «لا تنفرن انعامهم» شترشان را رم مده. خودشان را نترسان.«لاتدخلن بیوتهم بغیر اذنهم» در همه اینها «هم» یعنی مردم سالاری. اصلا چه کسی حرف حسابی دارد که بزند. ما از نهج البلاغه و قرآن غافل شده ایم اینها برایمان مزه می کند. اگر موسی شیر مادرش را نمی خورد سینه دایه را می چسبید، چون شیر مادر را خورد: و اوحی الی ام موسی ان ارضعی(۱) به مادر موسی گفتیم به او شیر بده. کسی که شیر مادر را خورد، دیگر سینه دایه را دهن نمی گیرد، ما هنوز شیر قرآن و نهج البلاغه را نخورده ایم، و لذا به هر مقاله ای می رسیم فکر می کنیم خبری است، هیچ خبری نیست، اگر شیرمادر خورده بودیم، این قدر خودمان را در سینه دایه ها نمی چسباندیم. ضمیر «هم» یعنی به مردم احترام بگذار.

چیز جدیدی نزد کسی نیست. اصلا گفتگوی تمدن ها، همه اش یعنی قال و قال هرچه قالوا است و هر قل یعنی گفتگوی... و اما شعارهای سوپردولوکس غربی «ما خواهان عدالت اجتماعی هستیم». امیرالمؤمنین درهمان نامه ۲۵ نهج البلاغه می گوید: اگر خواستید سوار شتر شوید، یک جور سوار شتر شوید، نکند یک شتر را سه ساعت، یک شتر را یک ربع، سوار شوید. «ولیعدل» مراعات عدالت کن. «بین سواحباتها» سواحب یعنی جمع ساحبه، حیواناتی که سوارش می شوید، تو آن عدالتی که برای بشر می گویی و هنوز کسی نتوانسته است پیاده کند، عدالتی که شما برای بشر می گویی، امیرالمؤمنین (ع ) برای گاوها و شترها گفته است.

ما خواهان رأفت هستیم، امیرالمؤمنین می گوید زکات شتر را که می گیرید بین شتر و بچه شتر فاصله نیندازید. «لایحول بین ناقه و بین فصیلتها...» شیر می دوشید یک مقدار شیر در پستان برای گوساله بگذارید، همه را ندوشید. اگر دو تا جاده کویر و علفزار است، از جاده علفزار برو و اگر خواست علف بخورد منع اش مکن. حتی به گوساله رأفت. عدالت حتی بین سوار شدن. ما خواهان رأفت، عدالت و...!

بعد می گوید «ولیرفه علی اللاغب» به حیوان خسته رفاه بده.»، ما خواهان رفاه کارگرانیم، بابا، حضرت امیر(ع ) خواهان رفاه شترها است، کارگر که انسان شریف است. کسی حرف تازه ای ندارد. امام رضا(ع ) فرمود: «شرقا أو غربا» به شرق و غرب بروید، کسی حرف تازه ای ندارد. خدمت برادر عزیزمان آقای خسروپناه بودیم، از این شبهات سکولار و تجربه دینی و... هر چه گفت من یک آیه قرآن خواندم، آقای خسروپناه گفت: خوشا به حالت. مگر ما شک داریم! ما هر چه می خواهیم در قرآن است. برادرها یک نهضتی، همه تان کنار درس تان تفسیر بخوانید. در هر کوچه ای دو سه روحانی است، به همسایه هایتان بگویید، مابین الطلوعین می خواهیم از قرآن شروع کنیم، یک تفسیر تو ببین، یک تفسیر من. ضمنا این را هم به شما بگویم یکی از چیزهایی که در مخ فرو رفته این است که می گویند بعد از علامه طباطبایی مگر می شود تفسیر نوشت؟ بسم الله الرحمن الرحیم، هیچ کس راجع به قرآن حرف آخر را نزده است. این که قرآن به همه می گوید بخوانید «فاقرؤا» به همه هم می گوید تدبر کنید: «أفلا یتدبرون»، پیداست، این شاخه آن قدر میوه دارد که هرکس تکانش بدهد چیزی گیرش می آید. اگر همه میوه ها را «مفید»، «حلی»، «طوسی» در صندوق کرده اند، پس چرا خدا به من هم می گوید تو هم شاخه بتکان؟

آغاز سال تحصیلی است. چه حوزه برایتان درس بگذارد، چه نگذارد بنده و آقای دری کنار همین حوض یک خاطره تلخی از قدیم در ذهنم بود. الحمدالله حوزه علمیه خیلی عوض شده است. یادم است که ما لمعه می خواندیم و در کنار همین حوض مباحثه تفسیر داشتیم. مرتب می آمدند و به ما نگاه می کردند. عجب! چرا به ما نگاه می کنی؟ زمانی المیزان مباحثه می کردیم یکی آمد با پایش المیزان را پرت کرد، فرمود: بلند شوید و ملا شوید و دست از این بازی ها بردارید.

گفتیم: یعنی خدا سواد ندارد؟ چه اشکالی دارد.

زشت است، همه می دانیم علی اصغر، شش ماهش است، یکی نمی داند نهج البلاغه چند خطبه دارد. آیت الله العظمی مکارم می فرمود: برای کل نهج البلاغه در هزار و چهارصد سال پانزده شرح نوشته شده است! امیرالمؤمنین غریب نیست؟ نهج البلاغه باید تعداد پانزده شرح داشته باشد؟!

من در توبیخ های قرآن بررسی کردم. دیدم یک توبیخ از همه توبیخ ها سخت تر است، توبیخ های قرآن به آدم های نااهل این است: «کمثل الحمار»، «کمثل الکلب»، «کالحجاره »، «کالأنعام». یک فکری در اینها کردم، دیدم با این که این ها مورد توبیخ اند، اما یک جایی هم به درد می خورند. کمثل الحمار، الاغ برای بارکشی که خوب است، «تحمل اثقالکم»، «کالأنعام»، خوب انعام، شیر گاو که خوب است؛ «و لکم فی الأنعام لعبره ».(۲) «کالحجاره »، حجاره برای بنایی که خوب است. «و تنحتون من الجبال بیوتا».(۳) «کمثل الکلب»، سگ که وفادار است. «وکلبهم باسط». یک توبیخ در قرآن دیدم که قابل تحمل نیست، از گاو و خر هم بدتر است. دیگر پکیدم، پهلوی یکی از علما رفتم، گفتم آقا، یک چیزی در قرآن پیدا کردم منفجر شدم.

می خواهم تصمیم را عوض کنم. گفت: چیست؟ گفتم: قرآن گفته است؛ کشکی، پوک پوک. یعنی حجاره هم نیستی. یعنی من سنگ هم نیستم؟! نخیر! آیه اش این است: «یا اهل الکتاب لستم علی شیء».(۴)

«لستم علی شیء» یعنی سنگ هم نیستید. «یا اهل الکتاب لستم علی شیء حتی تقیموا التوراه و الانحیل و ما أنزل الیکم»(۵) که قرآن است.

«اقرأ» در حوزه غیر از «اقرأ» در عوام است. تا کتاب آسمانی برپا نشود. به هر طلبه می گویند چه می خوانی، می گوید تفسیر، مکاسب، تفسیر، خارج. چه می گویی؟ یک تفسیر، یک نهج البلاغه، یک کفایه. چه می گویی؟ خارج، تفسیر. تفسیر باید در بورس بیاید. چهارصد رساله مکاسب و کفایه و خارج، آن وقت تفسیر سه چهارتا؟ پس سهم قرآن ادا نشده است.

در قیامت می گویند ا قرأ ورقأ.(۶) در جنگ احد حضرت رسول(ص) فرمود: هرکس قرآن بیشتر بلد است، اول بر آن جنازه شهید نماز می خوانم. در جبهه حضرت پرچم را گرفت به یک کس دیگر داد. گفتند چرا چنین کردی؟ فرمود: این بیشتر قرآن می داند. اصلاً وظیفه مدرسه فیضیه ها چیست؟ تربیت عالم ربانی. به نظر شما عالم ربانی چیست؟ ربب و رببا و...! از لغت بیرون بیایید. قرآن گفته است عالم ربانی کیست؟ آیه اش این است؛ ؟کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون».(۷) دو تا کنتم، دو تا فعل مضارع کنت تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون. معاد می خواهید بگویید؟

تقریباً هزار آیه راجع به معاد است. تربیت می خواهید بگویید؟ بنده بیست و چهار سال است در تلویزیونم و برنامه سخنرانی دارم و پربیننده ترین بحث های مذهبی هم به لطف خدا بحث بنده است، البته این دلیل بر (وضعیت خوب) قیامتم نیست. خدا آیت الله بهاءالدینی را رحمت کند. گفت قرائتی: یک دفعه نگویی من خیلی مشتری دارم، یک میمون هم برقصد نگاهش می کنند. قرائتی و رقص میمون یک جور است جز این که روز قیامت روسفید باشی. به سلمان گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ فرمود هرکدام از پل صراط بگذرد. «ان الفقر و الغناء بعدالعرض علی الله».(۸) حساب قیامت را نمی دانم، اما فعلاً بعد از بیست و چهار سال نه حرف هایم تمام شده است، نه مردم خسته شده اند. به هر منبعی متصل شده بودم، سال دوم پنجم، تمام شده بود، ولی مگر قرآن تمام می شود. هرچه به قرآن نگاه می کنی حرف درمی آید. بنابراین تقاضای من در آغاز سال تحصیلی این است که «اقرأ». اقرأ حوزه با اقرأهای دیگر فرق می کند. با قرآن حرف بزنیم، سؤال می کنند آقا، در انتخابات به چه کسی رأی بدهیم. درباره انتخابات هشت آیه داریم: «علم» است؛ «هل یستوی الذین یعلمون...».(۹) «تقوا» است؛ «ان أکرمکم عندالله أتقاکم».(۰۱) «مسابقه است»: «و السابقون».(۱۱) هجده تا «و الذین امنوا و لم یهاجروا». «امین» است؛ قوی الأمین».

«لا تطع من أغفلنا قلبه عن ذکرنا»(۲۱) «غافل» نه، «و اتبع هواه» نه، «و کان أمره فرطاً» نه، «لا تتبع سبیل المفسدین»،(۳۱) «لا تطیعوا أمر المسرفین»، تمام لا تطع لتطیعوا، لا تتبع، لا تتبعوا، زیرهم بگذار یک قطار می شود.

کسانی که این صفت را دارند به درد رهبری نمی خورند. پس چه کسی به درد رهبری می خورد؟ «و اما من کان من الفقهاء، حافظاً لنفسه و...، أطیعواالله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر...»(۴۱) از این ها اطیعوا، از اینها لاتطیعوا. این ها را پهلوی هم بگذارید. هرچه می خواهید در قرآن است. امام رضا( ع)فرمود: من لب که تکان می دهم از من بپرسید از کجا درآورده ای تا من بگویم که ریشه این حدیث من از کدام آیه است. در کنار درس های دیگر سراغ قرآن برویم. از درس های دیگر نکاهیم، اما به قرآن بیفزاییم؛ «اقرا باسم ربک الذی خلق».(۵۱)

حجت الاسلام محسن قرائتی

(۱). قصص، ۷؛ به مادر موسی وحی نمودیم که به او شیر بدهد.

(۲). هر آینه برای شما در چهارپایان محل عبرت است.

(۳). شعرا، ۹۴۱؛ در کوهها خانه هایی می تراشید.

(۴). مائده، ۸۶.

(۵). ای اهل کتاب شما هیچ آیین صحیحی ندارید مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگار بر شما نازل شده است برپا دارید.

(۶). بخوان و ترقی کن.

(۷). آل عمران، ۹۷؛ مردمی الهی باشید آنگونه که کتاب خدا را می آموختید و درس می خواندید.

(۸). فقر و دارایی بعد از عرضه کردن بر خداوند مشخص می شود.

(۹). زمر، ۹؛ آیا کسانی که می دانند با آنهایی که نمی دانند یکسانند؟

(۰۱). حجرات، ۳۱؛ بزرگوارترین شما باتقواترین تان است.

(۱۱). واقعه، .۱۰

(۲۱). کهف، ۸۲؛ از کسی که قلبش را از یادمان غافل کردیم پیروی نکن.

(۳۱). اعراف، .۱۴۲

(۴۱). نساء، ۹۵؛ از خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید.

(۵۱). علق، ۱؛ بخوان به نام پروردگارت که خالق است.



همچنین مشاهده کنید