دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

دروغ مصلحت آمیز از توهم تا واقعیت


دروغ مصلحت آمیز از توهم تا واقعیت

یکی از مشکلات انسان ها در اجتماع, دروغگویی است این بیماری اجتماعی, بنیاد بسیاری از گناهان و جرایم است

یکی از مشکلات انسان ها در اجتماع، دروغگویی است. این بیماری اجتماعی، بنیاد بسیاری از گناهان و جرایم است. مشکل، زمانی دو چندان می شود که برخی با توجیه مصلحت، دروغ می گویند و از راستگویی می گریزند. این گونه است که روحیه دروغ گویی در انسان تقویت می شود و بیرون از دایره مصلحت و یا مصلحت سازی ها به دروغ می پردازد و خود را در معرض بسیاری از گناهان و جرایم می گذارد و زمینه سقوط را در خود فراهم می آورد، چنان که با حذف سرمایه بزرگ و مهم اعتماد عمومی، جامعه را نیز دچار بحران می سازد.

برای بسیاری از مردم، این معنا تبیین نشده که مرزهایی که برای راستگویی چون مصلحت بیان شده، مرزهای شکننده ای است. به این معنا که این خطوط قرمز راستگویی، همچون پل صراط، دقیق و ظریف است؛ یعنی از مو نازک تر و از شمشیر تیزتر است و هر آینه احتمال سقوط در چاه ویل دروغ می رود.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا جایگاه جواز دروغ گویی مصلحت آمیز را براساس آموزه های قرآنی و روایی تبیین کند و نشان دهد که نمی توان با توجیه مصلحتی دروغین یا مصلحت نماها، به دروغ متوسل شد. اینک باهم این مطلب را ازنظر می گذرانیم.

راستی و راست گویی در فرهنگ قرآنی از جایگاه بلند و مهمی برخوردار است؛ زیرا جهان آفرینش بر محور صداقت و راستی بنیان نهاده شده و اصول تطابق مبنای اصلی حرکت آفرینش است. کذب و دروغ امری خلاف مسیر آفرینش و خروج از مسیر الهی و صراط مستقیم است. از این رو در آیات قرآنی، بر صدق و صداقت تأکید شده و از آن به عنوان عامل اصلی دست یابی بشر به رستگاری یاد شده است.

خداوند در آیه۱۱۹ سوره مائده حصول رستگاری اخروی را تنها در سایه راستی و راستگویی می داند و در آیات دیگر برای راستی و راستگویی آثاری چون وصول به مقام نبوت (مریم، آیات ۴۱و ۵۶)، موجبات مغفرت الهی (احزاب، آیات ۳۵و ۷۰و ۷۱)، ترقی و رشد انسان در سلوک معنوی و دست یابی به مقامات روحانی (مریم، آیات۵۶و ۵۷)، بهره مندی از آثار آن در قیامت (مائده، آیه۱۱۹)، رسیدن به مقام تسلیم در برابر خداوند و آموزه های هدایتی اش (محمد، آیات ۲۰ و ۲۱) و بهره مندی از تکریم و احترام ویژه الهی (مریم، آیات۴۱و ۵۶) برمی شمارد.

این درحالی است که کذب و دروغگویی را موجب روسیاهی در قیامت (زمر، آیه ۶۰)، محرومیت از رستگاری(یونس، آیه۶۹ و نحل، آیه۱۱۶)، محرومیت از هدایت الهی (زمر، آیه۳ و نیز غافر آیه۲۸)، عامل گرایش به نفاق (توبه، آیه۷۷)، قرار گرفتن در جرگه ستمگران (آل عمران، آیه۹۴و انعام، آیه۲۱)، محرومیت از درک معارف و آیات الهی (جاثیه، آیات۷و۸)، زیان دنیوی و اخروی (غافر، آیه۲۸)، بیمار دلی (بقره، آیات۸ و۱۰) و بدعت گذاری در دین (نحل، آیه۱۱۶) می داند.

● دروغ، سرآمد گناهان

در برخی از روایات از پیامبر نقل شده که دروغ رأس خطایا و گناهان است (ارشاد القلوب، دیلمی، ج۱، ص۱۸۰) و از مردم خواسته شده تا حتی در مقام شوخی و مزاح نیز دروغ نگویند تا روحیه دروغ گویی در ایشان ایجاد نشود و زشتی و پستی و رذالت دروغگویی درنظر آنان کاهش نیابد و به دروغ گویی عادت نکنند.

در ارزش راستگویی همین بس که خداوند آن را در آیه ۱۱۹ سوره توبه برتر از ایمان و تقوا برمی شمارد و در آیات ۱۵ و ۱۷ سوره آل عمران و ۶۹ سوره نساء، راستگویی را از ارزش ها و ملاک های فضیلت و کمال معرفی می کند و در آیه ۱۷۷ سوره بقره آن را از مصادیق نیکوکاری و احسان برمی شمارد و در آیه ۶۹ سوره نساء معیار اساسی و مهم در انتخاب دوست و صدیق می داند، به گونه ای که یکی از عناوین و نام های اصلی برای دوست را صدق و راستگویی دانسته و از آن واژه صدیق و دوست را به کار گرفته است.

البته ارزش و فضیلت راستی و راستگویی، امری همگانی و فطری است و همگان به آن اذعان دارند و هر انسان عاقل و سالمی نه تنها گرایش به صدق و راستی دارد بلکه یکی از ملاک های انسانیت را راستی می داند. خداوند در آیاتی از جمله ۷۰ و ۱۰۶ سوره اعراف و ۳۱ و ۱۵۴ سوره شعراء و ۲۸ سوره سجده، صدق و راستی را به عنوان ارزش و فضیلتی معرفی می کند که فطرت آدمی بر آن است و همگان بر آن وفاق دارند و در آیه ۲۸ سوره غافر روشن می سازد که چگونه دروغ در نزد همگان زشت و امری قبیح شمرده می شود و حتی کافران نمی توانند از زشتی آن بگریزند و آن را امری پسندیده و نیکو شمارند.

● مرزهای راست گویی

اما با همه اهمیت و ارزش راست گویی این پرسش مطرح می شود که آیا انسان ها موظف هستند که در همه جا راست بگویند حتی اگر موجبات اختلاف و نزاع، قتل و کشتن بی گناهان و مانند آن شود؟ به این معنا که آیا دروغ با آن که زشت است و هر انسانی به طور فطری و به حکم قتل و سیره عقلایی، آن را زشت می شمارد، نمی تواند و یا نمی بایست هرگز دروغ بگوید حتی اگر جان و عرض کسی در خطر باشد؟ یا این که در برخی از موارد جایز است که انسان از صدق و راستی دست بشوید و در مواردی خاص که از آن به مصلحت یاد می شود، دروغ بگوید و راستی را فدای امری مهم تر و ارزشمندتر نماید؟

به سخن دیگر، آیا برای راستی و راستگویی خطوط قرمزی در دین بیان شده است؟ این مرزها و خطوط قرمز کجاست؟

به نظر می رسد که هرگز از نظر دین و عقل و عقلاء، زشتی و قباحت دروغ و دروغگویی از میان نمی رود. بنابراین، حتی مصلحتی چون جان و عرض و آبرو نمی تواند، امر زشت و قبیح را امری پسندیده نماید. بنابراین، زشتی و قباحت دروغ در این موارد برجای خود باقی می ماند و تنها موارد مصلحتی، مجوز آن است تا در محدوده ای بسیار تنگ، و به خاطر مصلحتی بسیار حیاتی، دروغی زشت گفته شود.

در ادبیات دینی بر این نکته تأکید شده که «الضرورات تبیح المحظورات؛ ضرورت ها و اضطرارها اموری که محظور و ممنوع است را مباح و مجاز می کند. براساس همین قاعده فقهی است که مسئله احکام ثانوی و نظریه اضطرار و نظریه الظروف الطارئه و مانند آن پدید می آید. اما در همین قواعد فقهی بر یک قاعده دیگر فقهی تأکید می شود که می گوید: الضرورات تقدر بقدرها؛ اضطرار در دایره محدود خود اندازه گیری می شود. بنابراین، هر ضرورت و اضطراری دارای محدودیت هایی است که براساس تناسب میان موضوع و حکم شکل می گیرد. بنابراین نمی توان به بهانه اضطرار مرگ، از گوشت مردار چنان خورد که سیر شد، بلکه می بایست به اندازه رهایی از مرگ، از گوشت مردار استفاده کرد.

مشکلی که در جامعه وجود دارد این است که مصلحت ها و احکام ثانوی و اضطراری گاه جای احکام اولی می نشیند و محدودیت ها و اندازه هایش نادیده گرفته می شود. و لذا احکام مصلحتی و ثانوی و اضطراری به جای احکام اولی نشسته و آن را به تعطیلی می کشاند؛ درحالی که همواره مرزهای مصلحت بسیار محدود است و از نظر زمانی نمی توان به انگیزه اضطرار و مصلحت، کاری کرد که احکام اولی تعطیل و نادیده گرفته شود.

چرا که مصالح هرگز دایمی و قطعی نیست بلکه موردی، مقطعی و زمان بند می باشد و اگر امری اضطراری دایمی شود مشکل را می بایست در جای دیگر جست نه این که احکام ثانوی و اضطراری را مقدم داشت و احکام اولی را به تعطیلی کشاند.

جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.

اصول اولی حکم و نخست شرع، عقل و عقلاء این است که صدق و راستی و راستگویی بنیاد دین و ایمان بلکه انسانیت است؛ زیرا فطرت انسانی جز راست برنمی تابد و تنها راستی و راستگویی را نیک و نیکو برمی شمارد و همواره دروغ را زشت می داند.

بنابراین، انسان نمی تواند جز راست بیندیشد و جز راست بگوید و جز راستی و صدق اراده داشته باشد. البته این بدان معنا نیست که انسان هر امری را که می داند باید بگوید؛ زیرا بر انسان است که جز راست نگوید ولی لازم نیست که همه راست ها و دانسته های صدق خویش را آشکار کند و به دیگران بگوید.

براین پایه می توان گفت که یکی از مرزهای راستگویی این است که همه آن چه را می داند نگوید و براساس مصالح، کتمان برخی از امور راست جایز است. بنابراین تا زمانی که انسان می تواند مصلحت اضطراری را با کتمان حق و امری راست، برآورد سازد بی آن که به دامن دروغ و دروغگویی بیفتد باید این گونه عمل کند. بنابراین شایسته نیست که انسان همه آن چه می داند به دیگران بگوید و به دور از مصالح، حقایق را آشکار سازد و دیگران را در جریان آن بگذارد.

اصولا یکی از واجبات انسان به ویژه در عمل اجتماعی، حفظ رازها و اسرار نظامی و امنیت و یا شخصی و عرضی دیگران است. این بدان معناست که انسان تنها باید راست بگوید ولی لازم نیست تا همه آن چه می داند بگوید و جامعه یا اشخاصی را در خطر قرار دهد و عرض و آبروی کسی را ببرد. این جاست که کتمان حقایق لازم می شود و ضرورتی ندارد که انسان این حقایق را آشکار کند و به عنوان راستگویی برملا سازد.

در مرحله دوم، اگر لازم شد و در مواقع بسیار ضروری انسان باید توریه را در پیش گیرد تا به ورطه دروغ نیفتد. توریه به اشکال مختلف می تواند صورت بگیرد بی آن که راستی گفته نشود و دروغی بیان نگردد. توریه ممکن است با جابه جایی از نقطه ای به نقطه دیگر انجام گیرد؛ چنان که در برخی از روایات است که شخص می تواند با بلند شدن از جایی و قرار گرفتن در جایی دیگر، در پاسخ پرسشی بگوید: تا زمانی که این جا نشسته ام چنین کسی را ندیده ام. توریه می تواند راهکاری برای کسانی باشدکه در معرض دروغگویی قرار دارند و می خواهند خود را از اضطرار دروغگویی برهانند.

البته باید توجه داشت هرچند که توریه راهکاری بسیار ظریف و ماهرانه برای رهایی از معضل دروغگوئی است و شخص بین دروغ گفتن و یا توریه کردن باید دومی را انتخاب کند اما همین راهکار هم اگر حتی الامکان استفاده نشود بهتر است زیرا اولا مرز آن با دروغ بسیار ظریف است و چه بسا شخص به تصور توریه ممکن است دچار دروغ شود، چرا که توریه فنی است که هرکسی توانایی بکار بردن آن را بدرستی ندارد ثانیا کاربرد آن در مناسبات اجتماعی ایجاد شبهه دروغ گوئی می کند لذا ممکن است استفاده از توریه در شرایط عادی و غیراضطرار، مخل صداقت و اعتماد میان افراد شود و توهم دروغگویی را در طرف مقابل ایجاد کند، ازاینرو استفاده از فن توریه فقط در مواقع بسیار بسیار ضروری و برای جلوگیری از افتادن در ورطه دروغ گویی توصیه می شود ولاغیر.

در مرحله سوم اگر لازم شد که انسان دروغی بگوید باید تنها به ضرورت و مقدار آن بسنده کند. این دروغ می بایست در جایی انجام شود که مصلحتی بزرگ و مهم و حیاتی از قبیل اینکه حفظ جان و عرض و آبروی کسی در خطر باشد و یا این که اختلاف سخت خانوادگی را حل نماید و میان افراد به ویژه خانواده و زن و شوهر، آشتی و صلح برقرار نماید.

بنابراین، نمی توان به بهانه مصلحت دروغ گفت و دروغگویی را توجیه کرد؛ زیرا دروغگویی امری بسیار زشت است که با مصلحت، این زشتی و قباحت زایل نمی شود.

به سخن دیگر مواردی که در آن مصلحت است که دروغ گفته شود بسیار محدود و موردی است که در کتابهای اخلاقی بیان شده و نمی توان درهرجا که منافعمان به خطر می افتد و یا قافیه کارمان به تنگ می آید دروغی را به عنوان مصلحت آمیز بودن بر زبان جاری کرد که این خود یک دروغی آشکار شمرده شده و گناهی کبیره برای گوینده آن نوشته می شود. درحالی که خود وی تصور می کند که دروغش مصلحت آمیز و جایز بوده است. موارد جواز دروغ، مواردی استثنائی و برای زمان های بسیار پرخطر و اضطراری است و به بهانه ریز و درشت و با عنوان مصلحتی نمی توان دروغی را بر زبان راند.

بر این اساس انسان ها تا می توانند باید از دروغ گویی پرهیز کنند و با اشکال و شیوه های دیگری غیر از دروغ به دفاع از عرض و جان و حتی مال سنگین و گرانبهای شخصی بپردازند؛ زیرا دروغ گویی، راس همه خطایا و گناهان است و بسیاری از گناهان ریشه در دروغ گویی دارد. از این رو در روایات از دروغگویی به شدت نهی شده و به راستگویی دعوت شده و چنان که گفته شد، عامل رستگاری در آموزه های قرآنی معرفی شده است.

● راستگویی و دروغگویی از نظر معصومان

رسول خدا(ص): شش چیز را برای من تعهد کنید تا من هم بهشت را برای شما تضمین نمایم

۱) چون خواستید سخنی بگوئید دروغ نگوئید

۲) هرگاه امانتی به شما سپرده شد یا به عنوان امین درجاتی انتخاب شدید خیانت نکنید

۳) هرگاه وعده ای دادید به آن عمل کنید

۴) چشمهایتان را از نگاه های حرام و نگاه به نامحرم بپوشانید

۵) دستهایتان را از خلاف کردن نگه دارید

۶) پاکدامنی خود را در برابر حرام حفظ نمائید. (روضه بحار جلد ۱ صفحه ۱۸۵)

رسول خدا(ص):

۱) بدترین سخن کلام دروغ است

۲) بدترین امور، کارهای بدعت آمیز است (یعنی اموری که مخالف فرمان خدا و رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است)

۳) بدترین پشیمانی ها پشیمانی پس از ورود به عالم آخرت در شب اول قبر است

۴) بدترین کاسبی ها کسب ربا است و بدترین خوردنی ها خوردن مال یتیم است به ستم و ظلم. (روضه بحار، جلد۱، صفحه ۱۹۲)

حضرت محمد(ص): منافق چون وعده کند تخلف نماید. کردارش بد باشد. در گفتار، دروغ گوید. در امانت خیانت ورزد. اگر به نوائی رسد سبکسری کند و اگر تهیدست شود آرام گیرد. (نصایح صفحه ۲۴۷)

حضرت محمد(ص) به علی(ع) فرمود: خداوند دروغی را که موجب اصلاح (بین مردم) باشد دوست دارد و حرف راستی را که باعث فساد گردد دشمن می دارد. (الحدیث جلد۱ صفحه ۸۸)

حضرت محمد(ص): دروغگو دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند. (الحدیث، جلد ۲صفحه ۲۸۹)

پیامبر(ص) از قسم دروغ نهی کرد و فرمود: قسم دروغ، خانه ها را بی برکت و ویران می سازد و فرمود: هر کس دروغی بگوید تا مال مسلمانی را ببرد، خدای عزیز و جلیل را در حالی که بر او خشمگین است ملاقات خواهد کرد مگر آنکه توبه کند و برگردد.

حضرت محمد(ص): شوخی بسیار، آبرو را می برد و خنده بسیار ایمان را نابود می کند و دروغ خرمی را برمی اندازد. (امالی شیخ صدوق مجلس چهل و ششم صفحه ۲۷۰)

حضرت محمد(ص): از دروغگویی بپرهیزید، گمان می کنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه می کنید و هلاکت شما در دروغ گفتن است. (الحدیث، جلد۳، صفحه ۳۸۴)

حضرت محمد(ص): خدا رحمت کند کسی را که در نیکی و نیکوکاری به فرزند خویش کمک کند راوی حدیث پرسید: چگونه فرزند خود را در نیکی یاری نمایم؟ حضرت در جواب چهار دستور داد:

۱) آنچه را که کودک در توان داشته و انجام داده است از او قبول کند.

۲) آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرسا است از او نخواهد.

۳) او را به گناه و طغیان وادار نکند.

۴) به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال احمقانه نشود.(الحدیث جلد ۳ صفحه ۳۴۴) اصولا یکی از علل دروغ گویی فرزندان تکالیف سنگین بر آنها و تحمیل نمودن و توقع بیش از طاقت از آنان داشتن است. سخت گیری های اولیاء اطفال و توقع های نادرست که فوق طاقت کودکان است آنان را به راه دروغ گویی می کشاند و این خلق ناپسند را در وجود آنان بیدار می کند.

رسول خدا به معاذبن جبل فرمود: بدترین گناهان زبان، دروغ است و این که سرچشمه تمام گناهان دروغ است و شک. (ارشاد القلوب جلد ۱ صفحه۱۸۰)

حضرت نبی اکرم(ص) فرمود: همیشه بنده راستگوست تا اینکه خدا، نامش را در شماره راستگویان نویسد و همیشه دروغگوست تا خدا او را در ردیف دروغگویان قرار دهد و راستی، ستون دین و سبب نجات مسلمانان است و راستگوئی درجه ای است که همتای پیامبریست و سرچشمه جوانمردی و سبب رفاقت با پیامبرانست در بهشت چنان که خدای تعالی می فرماید «فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا» «سوره نساء آیه ۱۷۱» پس ایشان با کسانی هستند که خدا نعمتش را بر آنان ارزانی داشته از پیمبران و راستگویان و شهیدان و مردان شایسته و اینان نیکو رفیقانی هستند و صادق اسمی است ملازم برای راستگوئی و صدیق کسی است که مبالغه کننده است راستی را در کردار و گفتارش، در تمام احوال تصدیق می کند عملش و گفتارش را و هر کس می خواهد که خدا با او باشد، همیشه راستگو باشد، زیرا که خدای تعالی می فرماید: «ان الله مع الصادقین» (سوره بقره آیه ۱۵۳) همیشه خدا با راستگویان است و آدم بازیگر (دروغگو) بوی بهشت را نمی شنود و راستگو کسی است که ظاهر و باطنش یکی است. (ارشاد القلوب جلد ۱ صفحه ۳۱۷)

حضرت امیرالمومنین(ع) فرمود که راستگو بر شریفترین جاهای نجات قرار گیرد و گرامی باشد و دروغگو در مقامی بسیار پست باشد. (ارشاد القلوب جلد ۱ صفحه ۳۱۶)

علی رمضانی