جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
۹آبان ۱۲۹۳ ایران در جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرد
![۹آبان ۱۲۹۳ ایران در جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرد](/web/imgs/16/119/bybe21.jpeg)
در روز ۹ آبان ۱۲۹۳ هجری شمسی به دنبال صدور فرمان احمد شاه، مستوفیالممالک رییسالوزرا طی اعلامیهای بیطرفی ایران را در جنگ جهانی اول اعلام کرد.
آغاز جنگ جهانی اول با حضور کشورهای روس، فرانسه و انگلیس به نام «دول متفق» و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان «دول محور» و پیوستن عثمانی، ایتالیا و ژاپن به گروههای متخاصم با یکدیگر، جهان را درگیر جنگی خانمانسوز کرد که ایران آن روزگار را هم به مناسبت موقعیت ژئوپولیتیکی دور از معرکه نگذاشت.
جنگ جهانی اول در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ تقریباً هشت روز پس از تاجگذاری احمد شاه قاجار آغاز شد. این رویارویی نظامی که در ابتدا تصفیه حسابی میان قدرتهای طراز اول اروپا تلقی میشد، به مرور دامنه گستردهتری یافت. در ابتدا امپراتوری اتریش- مجارستان به صربستان اعلام جنگ داد. روسیه قوای خود را در مرزهای اتریش- مجارستان و متحد این امپراتوری یعنی آلمان، متمرکز کرد. آلمان در یکم اوت به متحد روسیه یعنی فرانسه، اعلان جنگ داد و در ۳ اوت طبق نقشه شلایفن بخشی از بلژیک را تسخیر کرد. در پی این تحولات، بریتانیا هم در ۴ اوت به آلمان اعلان جنگ داد. در نوامبر ۱۹۱۴ ترکیه عثمانی متحد جنگی آلمان و اتریش شد و در اکتبر ۱۹۱۵ بلغارستان نیز به آنان پیوست. ژاپن در اوت ۱۹۱۴، رومانی در ژوئیه ۱۹۱۶ و ایتالیا در می۱۹۱۵ به متفقین پیوستند و ایالات متحده در آوریل ۱۹۱۷ به آلمان اعلان جنگ داد و سرانجام با اعلان آتشبس آلمان در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ جنگ جهانی اول پایان یافت.
اما در ایران همزمان با وقوع جنگ، مناطق شمالی و شمال غرب کشور زیر سلطه قشون روس قرار داشت. قوای روس در شهرهای آذربایجان، اردبیل، قزوین و انزلی حضور داشتند و بخشهایی از جنوب کشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در اشغال قوای بریتانیا بود.
آغاز جنگ جهانی اول در شرایطی رخ داد که ایران مبتلا به هرج و مرجی کمسابقه در تاریخ معاصرش بود. بهار مشروطه و مجلس شورای ملی با استبداد محمدعلی شاه به پایان رسیده بود و جز گروههای مختلف درگیر در سطوح محلی و ملی چیز زیادی به جا نگذاشته بود. از سوی دیگر، به تخت نشستن احمد شاه نوجوان و تضعیف بیش از پیش دولت مرکزی، ایران را عملا به حکومتی خان خانی بدل کرده بود. دولت بیاقتدار حتی توان جمعآوری مالیات را نداشت و خزانه هر روز خالیتر از قبل میشد.
شروع جنگ نه تنها بر فشار خارجی در ایران افزود، علاوه بر آن سبب شد که اختلافات دیرینه در عرصه سیاست ایران گسترش یابد و حکومت مرکزی چنان دچار اختلاف و چنددستگی شود که دولتهای مختلفی که بر سرکار میآمدند، هیچگاه بیش از چند ماه دوام نیاورند. در این دوره شاهد بیثباتی حاکمیت سیاسی که نماد آن کابینهها به شمار میآیند، بودیم. از ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی که مظفرالدین شاه فرمان مشروطیت را توشیح کرد تا کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹، یعنی در مقطع زمانی کمتر از پانزده سال، قوه مجریه نظام سیاسی پنجاه و یک مرتبه به نوعی دچار بحران شد.
واضح است که با این همه نوسان و لرزش، حاکمیت از تعادل سیاسی برخوردار نبود و ضعف حکومت مرکزی به شکلی مبرهن قابل مشاهده بود. تغییر پیدرپی و متوالی نخستوزیران و سقوط زودهنگام و یا ترمیم کابینههای آنان اوضاعی را پدیدار ساخت که در آن حداکثر انتظار حفظ و صیانت «وضع موجود» بود و نه توقعی بیش از آن؛ هر چند خواستها و مطالبات دیگر هرگز مجال تحقق نیافت.
در چنین وضعیتی بود که دو دولت همسایه ایران، یعنی روسیه و عثمانی، که در دو سوی جنگ قرار گرفته بودند، نبرد خود را به خاک ایران کشاندند. به جز این دو که مناطق شمال غربی ایران را به نسبت کوهستانهای بین خودشان، مسیر آسانتری برای حمله به دیگری میدیدند، بریتانیا و آلمان نیز مناطق مرکزی و جنوبی ایران را به عرصهای برای ضربه زدن به منافع دیگری بدل کرده بودند. اینچنین بود که ایران با توجه به عدم توان شرکت در جنگ، مشی بیطرفی اتخاذ کرد و احمد شاه در ۱۲ ذیحجه ۱۳۳۲ قمری فرمان خود را مبنی بر اعلان بیطرفی در جنگ خطاب به مستوفیالممالک رییسالوزرا صادر کرد.
در این فرمان آمده بود: «نظر به اینکه در این اوقات متأسفانه بین دول اروپ نایره جنگ مشتعل است و ممکن است این محاربه به حدود مملکت ما نزدیک شود و نظر به اینکه روابط ودادیه ما بحمدالله با دول متخاصمه برقرار است برای اینکه عموم اهالی از نیات مقدسه ما در حفظ و صیانت این روابط حسنه نسبت به دول متحاربه مطلع باشند امر و مقرر میفرماییم که جناب مستطاب اجل اشرف افخم اکرم مهین دستور معظم مستوفیالممالک، رییسالوزرا و وزیر داخله فرمان ملوکانه را به فرمانفرمایان و حکام و مأموران دولت ابلاغ دارند که دولت ما در این موقع مسلک بیطرفی را اتخاذ و روابط دوستانه خود را با دول متخاصمه کماکان حفظ و صیانت مینماید و به این لحاظ مأموران دولت را باید متوجه نمایند که نباید وجهاً منالوجوه براً و بحراً کمک به همراهی و یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نموده و یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک و یا حمل کنند و باید از طرفداری با هر کدام از دول متحاربه پرهیز و احتراز نموده، مسلک بیطرفی دولت متبوعه خود را کاملاَ رعایت نمایند و در تکمیل حفظ بیطرفی و صیانت روابط حسنه باز آنچه هیأت دولت ما مصلحت داند و به عرض برسد در اجرای مقررات آن امر ملوکانه شرف صدور خواهد یافت.»
در پی فرمان احمد شاه، مستوفیالممالک رییسالوزرا نیز در تاریخ ۹ آبان ۱۲۹۳ با صدور بیانیهای رسماً بیطرفی ایران را در جنگ بینالملل اعلام داشت. اعلام بیطرفی ایران اما تأثیر چندانی بر چگونگی مواجهه دول متخاصم در استفاده از موقعیت سوقالجیشی کشورمان نداشت. سر پرسی سایکس، ژنرال بریتانیایی که بخش زیادی از دوران چهار ساله جنگ (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) را در ایران گذرانده، در گزارشی از آن دوران که برای موسسه سلطنتی مطالعات جغرافیایی در لندن تهیه کرده بود، مینویسد: «تا پیش از سال ۱۹۱۴ بسیار بعید به نظر میرسید که کشوری چون ایران، با آن فاصله از اروپا، به صحنه جنگ بدل شود. در آن زمان اگر کسی میگفت که نیروهای بریتانیایی بارها و بارها در این استان و آن استان ایران رژه خواهند رفت، همه میگفتند عقلش را از دست داده.»
در حالی که دولت ایران سیاست بیطرفی در جنگ پیشه کرده بود، نه فقط نیروهای بریتانیایی بلکه روسها، آلمانیها و ترکان عثمانی نیز، به قول ژنرال سایکس، در «این استان و آن استان» رژه میرفتند. روسهای تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف از بندر انزلی تا اصفهان را میدان تاخت و تاز خود قرار دادند. عثمانیها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا مرکز همدان پیش آمدند و از آنجا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. واکنش متقابل روسیه چنان عثمانیها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن ۱۲۹۳ به اشغال نظامیان روس درآمد.
روسها در مرداد ۱۲۹۴ تا پشت دروازههای تهران جلو آمدند. پیشروی روسها به سمت پایتخت موجب مهاجرت عدهای از نمایندگان مجلس از تهران و تعطیل مجلس شد. احمد شاه درصدد انتقال پایتخت از تهران به اصفهان برآمد، اما وزیران مختار روس و انگلیس او را از اجرای این تصمیم بازداشتند. روسها به قزوین عقبنشینی کردند. در این مدت رؤسای دولت در تهران تحت فشار بیگانگان مرتباً تغییر میکردند به طوری که در عرض یک سال، بعد از استعفای مستوفیالممالک به ترتیب مشیرالدوله، سعدالدوله، عینالدوله، مستوفیالممالک، و عبدالحسین میرزا فرمانفرما به ریاست دولت منصوب شدند و سرانجام با استعفای فرمانفرما در دی ۱۲۹۴ برابر با ژانویه ۱۹۱۶ احمدشاه، محمدولی خان سپهدار تنکابنی را با لقب سپهسالار به رییسالوزرایی برگزید.
همزمان با این تغییر و تحول در تهران نیروهای انگلیسی وارد جنوب شدند و با پیشروی آنها در صفحات جنوب ایران، در نیمه اول سال ۱۹۱۶ ایران عملاً تحت اشغال قوای سه کشور بیگانه قرار گرفت: روسها قسمت شرقی آذربایجان و گیلان و مناطق وسیعی را که شامل قسمت اعظم استان مرکزی کنونی و قم و کاشان و نطنز و بخشی از استان اصفهان میشد اشغال کرده بودند و عثمانیها آذربایجان غربی و کردستان و کرمانشاه و همدان و بروجرد را تحت سلطه خود گرفته بودند. بخش مهمی از صفحات جنوب نیز در اشغال انگلیسیها بود و حکومت مرکزی که فقط تهران را در اختیار داشت عملاً تابع و مجری سیاست روس و انگلیس، یعنی متفقین آن روز بود.
با آنکه ایران از کانون اصلی جنگ یعنی اروپا فاصله زیادی داشت، ولی به یکی از میدانهای جنگ تبدیل شده بود. روسیه و انگلستان در خلال جنگ جهانی اول عملاً با انعقاد قراردادهایی ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تبدیل کرده بودند و ورود نظامیان آنان به داخل کشور که غالباً با استناد به این قراردادها صورت میگرفت، سبب شده بود که دولت مرکز حتی در تهران، قدرتی نداشته باشد. یکی از این توافقنامهها پیمان معروف ۱۹۱۵ بود که در ۲۸ دی ۱۲۹۳ میان روسیه و انگلستان به امضا رسید. این پیمان که به فاصله ۸۰ روز پس از اعلام بیطرفی ایران در جنگ به امضای دو دولت مذکور رسید، قلمرو نفوذ دو کشور در ایران را بیش از آنچه که در پیمان ۱۹۰۷ آنان مقرر شده بود، توسعه داد. به موجب این پیمان دو کشور حقوق و امتیازات ارضی بیشتری برای خود در ایران قائل شدند و هزینه نگاهداری نیروهای خود در ایران را نیز به گردن دولت تهران گذاشتند. ورود نظامیان روسیه به شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه که در زمستان ۱۲۹۳ و در تمام طول سال ۱۲۹۴ صورت گرفت، نتیجه همین توافقنامه بود. روسها این قرارداد را به بهانه فراهم شدن زمینه مقابله با پیشروی نیروهای عثمانی در ایران امضا کردند.
در زمان انعقاد این پیمان، عثمانیها تبریز را در اشغال خود داشتند. انگلیسیها نیز متعاقب انعقاد پیمان ۱۹۱۵ در نواحی جنوبی کشور پیشرویهای چشمگیری داشتند و قیام مشهور «دلیران تنگستان» در مرداد ۱۲۹۴ نمادی از مقاومت مردم سلحشور جنوب ایران در برابر آنان بود. انگلیسیها به نفت خلیج فارس چنان چشم دوخته بودند و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودند حتی به حصر تأسیسات نفتی ایران در بنادر جنوبی که بر طبق قرارداد دارسی به چنگ آنان افتاده بود، پایان دهند. آنان با مشارکت نظامیان هندی تحت فرمان خود در جنوب ایران نیروی نظامی پلیس جنوب را شکل داده و آن را ابزار اراده خود کرده بودند و روسها نیز در شمال نیروی قزاق را به وجود آوردند.
در این میان گروهی از مهاجرین نیز در کرمانشاه حکومت مستقلی تشکیل داده و خود را تحت حمایت متحدین آن روز یعنی آلمان و عثمانی قرار داده بودند. ریاست حکومت کرمانشاه را رضاقلیخان نظامالسلطنه مافی به عهده داشت. جمعی از ایرانیان مقیم اروپا هم کمیتهای به نام «ایران آزاد» تشکیل داده و از حکومت نظامالسلطنه پشتیبانی میکردند. مرکز این کمیته در برلن بود و سیدحسن تقیزاده در سمت ریاست این کمیته با دولت آلمان رابطه برقرار کرده بود. در جریان ۴ سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینههای مختلف کمدوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تأثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمیکرد. در اوایل دی ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفتهای داشت. بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود، ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر اینکه از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانیها بود و در جنوب نیروی تفنگداران جنوب که انگلیسیها به وجود آورده بودند فرمانروایی میکردند. عینالدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبه رو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفیالممالک به جانشینی وی تعیین گردید. مستوفیالممالک در داخل با همان مشکلات عینالدوله دست به گریبان بود، ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد، چرا که به موجب این قرارداد روسها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند. البته مستوفیالممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه نیروهای خود از ایران با فعالیتهای کمیته ایران آزاد در برلن و مراجعات رؤسای این کمیته به دولت آلمان بیارتباط نبود و آلمانیها که فکر میکردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه جنگ با روسیه مادهای گنجاندند که به موجب آن روسها مکلف به تخلیه ایران گردیدند.
مستوفیالممالک سرانجام در برابر مشکلات داخلی تاب مقاومت نیاورد و روز هشتم اردیبهشت ۱۲۹۷ از ریاست دولت کنارهگیری کرد. احمد شاه، نجفقلیخان صمصامالسلطنه را به جانشینی او منصوب کرد، ولی دو ماه بعد با مخالفت شدید مردم و بسته شدن بازار برکنار شد. احمد شاه مجدداً وثوقالدوله را به رییسالوزرایی منصوب کرد. هنگامی که وثوقالدوله مأمور تشکیل کابینه شد تخلیه سربازان روس از ایران در شرف انجام بود. دو ماه بعد از تشکیل کابینه جدید وثوقالدوله جنگ بینالمللی اول با شکست متحدین پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز تا پایان سال ۱۹۱۸ ایران را تخلیه کردند.
منبع : تاریخ ایرانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست