جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
وارث آب و خرد و روشنی
![وارث آب و خرد و روشنی](/web/imgs/16/147/bz6771.jpeg)
درعصر ما
خرد
به رهروی تنها می ماند
مبهوت همهمه ماشین ها(۱)
با دریغ و درد، بانویی فرهیخته و شاعری بزرگ و اندیشمند از میان ما رفت، انسانی که جوهر انسان را «تعقل و اندیشیدن» می دانست و بیش و پیش از هرچیز، به دنبال تکریم «عقل» و اعاده حیثیت از «اندیشه» بود. او بارها گفته بود که: «شعر من، شعر اندیشه است»، و با این تاکید به دنبال آن بود که ما را از پیله غفلتی تاریخی بیرون بکشد، غفلت از عقلانیت و اندیشه ورزی.
غفلت همیشه چیز بدی است، و غفلت از «عقل» که گوهری ناب و بی بدیل است از همه غفلت ها خسارت بارتر و سنگین تر، عقل چراغ راه و هدایت گر ماست و آنجا که عقل نیست، آوار ظلمات است و گمراهی. حضرت عقل دلیل راه است و آن که دراین بیابان ظلمت خیز، دست در دست عقل ندارد، گمراه:
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی(۲)
صفارزاده- به شهادت اشعار و آثارش- از این غفلت تاریخی رنج می برد و از همین رو، همواره در گوش ما «ندای بیداری» سرمی داد:
سپور صبح مرا دید
که نامه را به مالک می بردم
سلام گفتم
گفت: سلام
سلام بر هوای گرفته
سلام برسپیده ناپیدا
سلام بر حوادث نامعلوم
سلام بر همه الا بر سلام فروش
بر بوریای مسجد بیداران
جایی برای خفتن نیست
شاید ابراهیمی
در آستانه بیداری باشد (۳)
تمام تلاش این شاعر روشن اندیش و دردآگاه در سالهای شاعری اش، توجه دادن جامعه به کرامت و منزلت عقل بود. او به خوبی دریافته بود که اگر بر کرامت عقل خط بطلان کشیده شود، جامعه انسانی از آفت جهت می پوسد وکشتی معرفت به گل می نشیند. از همین رو در تمام سروده های خود- تعمدا- گریزی به عقل می زد تا ما را به ساحل نجات و رستگاری هدایت کند، زیرا او نیک دریافته بود که غفلت جامعه از «اندیشیدن» و نشخوار اندیشه های دیگران، درنهایت راه را بر
خودکامان و جاه طلبان هموار می کند:
ما زیر این همه آوار مانده ایم
آوار همجواری نادانان
آوار همجواری بی باوران
آوار همجواری بدخواهان
ما ساکنان واقعه بغضیم
ای نبض های ساکت
و ای شقیقه های شکسته!
ما دل شکسته ایم
ما بازماندگان(۴)
تکریم انسان و احیای کرامت و منزلت انسانی، از دیگر مولفه های محتوایی اشعار صفارزاده است. انسان در ذهن و زبان او- همچنان که خداوند در قرآن می فرماید- اشرف مخلوقات و خلیفه و جانشین خدا بر روی زمین است از این منظر، گرامیداشت انسان، حرکت درمسیر بندگی خداست و باید در پاسداشت این کرامت انسانی تلاش کرد.
صفارزاده که از پرورش یافتگان مکتب اسلام و دامان قرآن بود، به خوبی می دانست که رذیلتی بالاتر از زیرپا گذاشتن کرامت انسانی و فضیلتی برتر از گرامیداشت آن نیست. از همین رو وقتی کرامت انسانی را مچاله دست های پلید نامردمان هرزه می دید، بی اختیار، شمشیر زبان سرخ را از نیام «درد» برمی کشید و جسور و بی پروا برغارت گران «کرامت انسان» می تاخت:
چه کار دارم کوتوله ها چه شدند
چه کاره شدند
و یا چرا نمی شنوند
صدای پای کسی را که از افق می آید
و برمی گردد به افق
من اهل مذهب بیدارانم
و خانه ام دوسوی خیابانی است
که مردم عایق
درآن گذردارند (۵)
منظور شاعر از «مردم عایق» مردمی است که درغفلت خویش، حقیرانه روزگار می گذرانند و به مرده های متحرکی می مانند که به دلخوشی های حقیر دل سپرده اند و «باری به هرجهت» زندگی خود را بر باد می دهند!
شاعر در شعری دیگر اوج حقارت انسان هزاره ما را چنین به تصویر می کشد:
و نقش این هزاره
انسان منحنی است
مردی که خم شده است
که سکه را بردارد...(۶)
«دین مداری» و «خداباوری» از دیگر مؤلفه های محتوایی سروده های صفارزاده است. آموزه های قرآنی و دینی در بیت بیت و واژه به واژه شعرهای ساده، بی پیرایه و زلال او موج می زند. به جرأت می توان گفت که بسیاری از سروده های این شاعر متعهد و آرمان گرا، ریشه درآیات و روایات قرآنی دارد و به نوعی ترجمه شاعرانه آنهاست:
و گاه
باران
باران سنگ است.
پیش از دمیدن موعود
باران تیزپری خواهد آمد
که میوه ها همه را خواهد پوسانید
خروج سفیانی
باران خشم
سرزدن خورشید از مغرب
ظهور ذوالفقار عدالت
فروطپیدن بغداد
طلوع هرج و مرج جهان
و جنگ جاودانه حق
به پیشواز محو ستم ها
به پیشواز آمدن عدل
به پیشواز آمدن موعد است. (۷)
بی هیچ توضیحی، به روشنی پیداست که اشاره های شاعر دربندبند شعر، اشاره به مفاهیم قرآنی و روایت های دینی است، روایت هایی که به «امدادهای غیبی» نظر دارد.
درشعر زیر نیز که شاعر آن را در سال ۵۵ سروده، و درآن از پیروزی انقلاب و شکست طاغوت سخن به میان آورده، بهره گیری هنرمندانه از آموزه های دینی و اشارات قرآنی کاملاً مشهود است:
ای قوم سرفکنده
ای سخرگان
که قدرت تان شیر بیرق است
از «لااله» تا «الاالله»
فاصله مرگ و زندگی ست
که باد صرصر
آن را در هم خواهد پیچید
صرصر همیشه پایگه داد است
و از اراده حق می خیزد. (۸)
صفارزاده بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، علی رغم بسیاری از شاعران روشنفکر هم نسل خویش که راه خود را از مردم و انقلاب جدا کردند، به خاطر اصالت خانوادگی و دین باوری خویش، بی هیچ تردیدی، با بیداری بیعت کرد و عاشقانه دل به امام و انقلاب سپرد. آنگاه با حنجره سرخ عشق از شهیدان سرود و با حماسه آفرینان «هشت فصل عشق» همنوا شد:
در سرزمین آسمانی جبهه
کسی به خویش نمی اندیشد
کسی به مرگ و مال نمی اندیشد
و ارتفاع صخره و کوه
به زیر پای دلیرانی است
کز ارتفاع عقیده
از ارتفاع ایمان می جنگند
از مرز جان چو می گذرند
پروازشان از خاک
سوی نور
از بطن آبی رگ ها
به سوی آبی بالاست... (۹)
و یا در سروده ای دیگر که شاعر در دی ماه سال ۵۷ سروده، ارادت خود را به ساحت مقدس شهیدان انقلاب چنین ابراز کرده است:
اینجا بهشت است
بهشت زهرا
درخت های باغ دوباره چوب شدند
تابوت شدند
تابوت ها گل داده اند
شکوفه داده اند
گل های بی کفن و غسل (۱۰)
گفتن و نوشتن از بزرگ بانوی سپید سرای شعر معاصر ایران و پرداختن به ویژگی های سروده های او، مجالی بیش تر می طلبد و در یک یادداشت یا مقاله نمی گنجد. این یادداشت نیز تنها در حکم «پیش درآمدی» برای ورود به افق های ادبی و فکری این بانوی شاعر است و بس.
بدیهی است که پرداختن عالمانه و محققانه به شعر و شخصیت ادبی و علمی این انسان فرهیخته و ژرف اندیش، مجالی فراخ تر می طلبد که امید است ادیبان و پژوهش گران حوزه ادبیات در آینده نزدیک به این مهم، اهتمام ورزند.
با گرامیداشت یاد و خاطره همیشه سبز این شاعر بزرگ، خاتمه این گفتار را به سروده ای از او مزین می کنم و رشته کلام را کوتاه، با هم می خوانیم:
ای آفتاب
ای قامت بلند بودن
با من بگو.
با من بگو، چگونه
با طناب مومین اعتماد
در هرم بیکران تو آویزم
وقتی که دلهره فرود
و حفره های کور زمینی
- چون اضطراب لحظه تسلیم -
شکوه آخرین تلاش را مخدوش می کند.
گفتی من آسمان تو هستم
گفتم زمین زمهر تو سرشار
اما باران دریغ شد
و باروری
هسته تردید در معابر تکرار. (۱۱)
رضا اسماعیلی
پانوشت ها:
۱- طاهره صفارزاده
۲- حافظ
۳- طاهره صفارزاده، هفت سفر، چاپ اول، سفر عاشقانه، ص .۶۳
۴- دیدار صبح، چاپ دوم، از درد همجواری، صص ۴۴ و .۴۵
۵- هفت سفر، سفر عاشقانه، چاپ اول، صص ۷۰ و .۷۱
۶- همان، سفر هزاره، ص .۹۶
۷- دیدار صبح، چاپ دوم، شعر پیشواز، صص ۴۲ و .۴۳
۸- مردان منحنی، چاپ دوم، خم پشتان، ص .۲۹
۹- دیدار صبح، چاپ دوم، پیشواز، صص ۳۷ و .۳۸
۱۰- بیعت با بیداری، چاپ چهارم، سفر بیداران، ص .۲۹
۱۱- طاهره صفارزاده، عاشقانه ها، تألیف: نیاز یعقوبشاهی، ص .۳۰۶
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست