پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بازگشت به منشور انقلاب


بازگشت به منشور انقلاب

هنگامی که حادثه ای به غلط تفسیر و فهمیده شود موجب می شود تا مسیری ناسازگار با حقیقت آن حادثه ترسیم شود و به عکس, فهم و تفسیر درست یک حادثه راه را برای آینده هموارتر می سازد

رخداد سوم تیر ۸۴ آغاز دوره ای از تحول در انقلاب اسلامی ایران است. تحلیل درست علل و چرایی آن می تواند کمک زیادی به سرعت این تحول بکند. اگر بخواهیم چرایی و علل رخداد سوم تیر و پیروزی دکتر احمدی نژاد را بررسی و تحلیل کنیم، از نگاه بسیاری از کارشناسان، عوامل بسیاری باعث این رخداد شده است و از مناظر و زاویه های مختلفی می توان تحلیل های متفاوتی را ارائه داد. اما این نوشتار در پی آن است که رخداد سوم تیر و پیروزی دکتر احمدی نژاد را دلیل پایبندی ایشان به ارزش ها و آرمان های اصیل اسلامی و انقلابی معرفی کند.

به طور کلی، هنگامی که حادثه ای به غلط تفسیر و فهمیده شود موجب می شود تا مسیری ناسازگار با حقیقت آن حادثه ترسیم شود و به عکس، فهم و تفسیر درست یک حادثه راه را برای آینده هموارتر می سازد.

بنابراین تبیین درست رخداد سوم تیر، مسیر درست پیگیری و ادامه آن را محقق می سازد و از خارج شدن از مسیر اصلی جلوگیری می نماید.

سؤال اینجاست که چه علل و عواملی باعث شدکه سوم تیر، تبدیل به یک رخداد عظیم و بیادماندنی و به تعبیر رهبری اتصال به حبل ا... بشود؟ برای پاسخ به این سؤال، باید نگاهی به وضعیت جریان گذشته بیندازیم و به آرمان ها و اهداف و اقدامات تعریف نشده جریان سابق نگاه کنیم. در هشت سال گذشته بسیاری از مفاهیم ارزشی و انقلابی عوض شد؛ دولت و مجلس اصلاحات، پلورالیزم فرهنگی-سیاسی و حتی اعتقادی را اصل می دانست؛ ملحق شدن به جامعه جهانی، آرزوی این جریان بود؛ وقتی به این جریان گفته می شد احکام اسلامی باید اجرا شود یا چرا احکام اسلامی را اجرا نمی کنید؟ این جریان می پرسید «مگر می شود در جامعه امروزی و در قرن بیست و یکم احکام اسلامی را اجرا کرد؟»؛ وقتی نگاه به برنامه ها و اقدامات و سخنان جریان گذشته می کنیم می بینیم دانسته یا ندانسته، حرکت خزنده ای از تفکر «جدایی دین از سیاست» و مبانی روشنفکری غرب را دنبال می کرد؛ دولت قبل خودش را مقدمه ساز ظهور حکومت حضرت حجت(عج) نمی دانست و می گفت: «چرا باید وارد این مباحث شویم.» حتی بعضی از آنان در اینکه جمهوری اسلامی می تواند ادامه پیدا کند هم شک کرده بودند. به طور خلاصه در یک کلام در دوره اصلاحات عده ای سعی می کردند که بین جمهوریت نظام و اسلامیت آن فاصله بیندازند. به جای تبعیت از خورشید ولایت فقیه، دست به دامان متفکران غربی شدند. کار به جایی رسید که در مقابل رهبری عظیم الشأن این انقلاب، ادعای وجود کردند و با گستاخی تمام، فرامین و رهنمودهای ایشان را زیرپا گذاشتند و راهی را که امام (ره) و شهدای انقلاب گشوده بودند را در مسیر تندباد ویرانگر نظریه های بی پایه واساس غرب زدگان قرار دادند.

- نتیجه این رفتار و بینش این شد که مفاهیم و مبانی و آموزه های دینی و انقلابی و دستاوردهای آن در جامعه تضعیف شد. در بعد سیاسی جمهوری اسلامی در مقابل استکبار جهانی و غرب نرمش و ملایمت نشان داد و استکبار را در رفتار خصمانه خود علیه ایران پرروتر و گستاخ تر کرد. در بعد فرهنگی، آثار منافی با دین و مفاهیم و ارزش های انقلاب، روانه افکار نوجوانان و جوانان و به جامعه تزریق شد. جامعه چهره دینی و ارزشی خود را تا حدودی از دست داد؛ نشریات و مطبوعات زرد و آثار سینمایی مبتذل و الگوگرفته از غرب و مدرنیته رشد قارچ گونه خود را آغاز کردند تا به جنگ با مفاهیم و ارزش ها و آموزه های دینی و اسلامی بروند. طبیعتاً جریانی که پیشرفت و سعادت را در گرو الگوبرداری از غرب و مدرنیته می دانست، رشد اقتصادی- سیاسی و اجتماعی اش هم ناامیدکننده بود. این بینش و اقدامات همراه با آن موجب فاصله گرفتن از اندیشه امام(ره) و خون دل رهبر عزیز و آزرده خاطر شدن مردم متدین و دلسوزان این نظام مقدس شد. در این بین طبیعی است که ادعای برافراشتن پرچم ارزشمداری و عدالت خواهی، هوادار و همراه بسیاری خواهد داشت.

باید دولت و جریانی پدید می آمد که احکام نورانی اسلام در تاروپودش جاری شود و در قالب جریان اسلام، مدیریت اسلامی دنبال گردد. حال کسی که مظهر این تفکر بوده و در عمل هم به این اصول التزام داشت و با درک و منش و روش نو، دعوتی متناسب آموزه های دینی و انقلابی وارد میدان شد و هرگز خود را با شیوه های تبلیغ مدرن هماهنگ نکرد و توانست با مقبولیت شایسته ای از طرف جامعه مواجه شود. پیروزی تفکر احمدی نژاد در انتخابات نهم انفجار معنوی بود که نویدبخش ظهور و شکوفایی مجدد انقلاب اسلامی، بعد از دو موج «سازندگی» و «اصلاحات» است، که مطالبات صدر انقلاب را مجدداً احیا کرد و جامعه اسلامی به مرحله ای رسید که می تواند به تعمیق آرمان های اسلامی در ساختارها بپردازد.

با این وصف، ظهور دوباره شعائر و ارزش های دینی حرف دل مردم ایران پس از دوران اصلاحات بود که در دولت احمدی نژاد متجلی شد.

هفده میلیون رأی احمدی نژاد در حقیقت، پرچم رجوع به ارزش ها و عدالت را برافراشت و مجسمه های انگاره های عرفی غربی را درهم شکاند. در نتیجه باید گفت احمدی نژاد به دلیل پایبندی به ارزش ها و آرمان های اصیل اسلامی و انقلابی با استقبال مردمی مواجه شد و رأی مردم به شخص احمدی نژاد نبود بلکه رأی به بازگشت به منشور انقلاب و دفاع از تمامیت اسلام بود.

عبدالحمید شفیقی