پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
نمادگرایی وارونه پارانویای بیگانه
ژانر سیاسی به تعبیری پرمخاطرهترین گونه سینمایی به شمار میآید. جدای از مسائل فنی و تکنیکی، محتوای این گونه آثار بیشتر از هر چیز به چشم میآیند و تماشاگر در معرض قضاوت قرار میگیرد. این قضاوت البته با ۲ مقوله همراه است؛ اول اطلاعات و ایدههایی است که به تماشاگر (به سبب دیدن فیلم و قصه آن و تحت تاثیر قرار گرفتن و شاید همذاتپنداری با آن) منتقل میشود و دیگری اطلاعات و آمار و ارقامی است که خود تماشاگر نه الزاما دارد. برآیند این دو حتی در همان سالن تاریک سینما میتواند در مغز وی منجر به قضاوت شود. در بیشتر اوقات و شاید نزدیک به ۹۰درصد این گونه آثار به دلیل بدساختی و محتوای فرمالیته و لحن دستوری اصلا به قضاوت و این حرفها نمیرسند که هیچ، تماشاگر شاکی، فیلم را نصفه و نیمه رها میکند؛ اما در مابقی آثار اوضاع همان است که بدان اشاره شد.
یک نکته ضروری و مهم دیگر البته درباره آن ۹۰ درصد و تماشاگران مربوط به این رقم این است که برحسب موضوع و فرم و محتوای فیلم سیاسی به هر حال عدهای نزدیکی بیشتر با موضوع احساس میکنند. عدهای که میتوانند از یک نفر تا چندصد هزار نفر باشند. فیلمی مانند «هتل رواندا» مربوط به اوضاع و احوال این کشور و شورش قبایل آنجاست. جایی که توتسیها و هوتوها به جان خود و دیگران میافتند.
این فیلم اگرچه به لحاظ «ملتوندی» به جای «شهروندی» احساس و عواطف هر تماشاگری را فارغ از هر ملیتی به طغیان وامیدارد؛ اما به هر حال مردم آفریقا و بویژه روانداییها بیش از هر تماشاگر دیگری با این فیلم مرتبط میشوند. بنابراین اگرچه «هتل رواندا» فیلمی خوشساخت و قابل قبول است ناگزیر همان رقم کلان ۹۰ درصدی هم وقتی به دستههای فراوان و از جمله «ذینفعها» تقسیم شود، در پارهای از گروهها، رقمی کلان به دست میدهد. جدای از جنگ، انقلابها عمدتا به پرده سینما راه یافتهاند. حال یا به صورت یک اقتباس از یک اثر ارزشمند و در کالیبر جهانی مثل «بینوایان» یا به صورت اقتباس از یک کتاب زپرتی از نویسندهای گمنام.
در این راستا انقلابهایی که اثرگذارتر بودهاند، به نوعی بازتاب بیشتری در رسانهها و کمکرسانهها داشتند. انقلاب اسلامی ایران نیز تقریبا از سال ۱۹۸۰ به بعد در آن طرف آبها به سینما و تلویزیون راه یافت و آثار متعدد تلویزیونی به صورت فیلم گزارشی یا تلهفیلم و آثار سینمایی معدود ماحصل آن بود.
در طی این سالها شاید ۳ فیلم که حاصل یک کار جدی در پروسه تولیدی هالیوودی بودند، بیشتر شناخته شدهاند که شامل فیلمهای: بدون دخترم هرگز()Not without my Doughter ، خانهای از شن و مه()House of sand and fog و کرش یا تصادف()crash که این آخری، ربطی به انقلاب ندارد؛ اما واگویههای جالبی از کسانی دارد که اصل و ریشه ایرانی دارند که در این نوشتار به این ۳ فیلم بویژه ۲ فیلم اول خواهیم پرداخت.
در مورد آثار تلویزیونی که ضد انقلاب اسلامی ایران ساخته شدهاند و عمدتا محصول کشورهای فرانسه، انگلستان و آمریکا هستند، حرفی زده نشود، بهتر است؛ چراکه عمده این آثار جزو همان فیلمهای سطح پایین و مبتذل هستند که هیچ کس تحمل دیدن یکسوم آنها را هم ندارد. در زمینه انیمیشن نیز احتمالا فقط فیلم «پرسپولیس»( persepolis) را میتوان مثال زد که به لحاظ ساخت حرفهای و تبلیغات فراوان پیرامونش و همچنین کاندیداتوری در چند جشنواره معتبر بیشتر دیده شده است. یک نکته مهم دیگر به خنثی کردن فیلمهای ضدانقلاب و سپس ضدنظام برمیگردد که همانا حضور فعال سینمای ایران و اهالی سینما در جشنوارههای خارجی پس از سال ۱۳۶۲ است. رشد سینما به لحاظ کمی و کیفی و معرفی آن به سینمای جهان، شاید یکی از بهترین رفتارهای فرهنگی و سیاسی بود که باعث میشد تماشاگران خارجی با اوضاع و احوال ایران و ایرانی جماعت بدرستی آشنا شوند. چنانچه اگر در حال حاضر مثلا فیلم «بدون دخترم هرگز» در سالهای جاری ساخته میشد و نه در سال ۱۹۹۱ (هرچند آن موقع هم مخاطب کلانی نداشت) شاید عمر اکرانش به یک هفته هم نمیرسید. کما این که وقتی این فیلم در ۱۱ژانویه ۱۹۹۱ در ۸۳۰ سینما در آمریکای شمالی به اکران سراسری رسید، پس از ۱۷ روز تعداد سینماها به گروههای درجهD منتقل و با ۲۰۴ سینما برای ۳۲ روز بعدی، نمایشش ادامه یافت.
● بدون دخترم هرگز
نگاهی به شناسنامه فیلم بدون دخترم هرگز (سناریو و رمان را در نظر نگیرید) اسامی کلانی را به ما نشان میدهد. حتی گلداسمیت برای این فیلم آهنگ ساخت و پیتر هانان مدیریت فیلمبرداریاش را به عهده گرفت. کارگردان فیلم هم برایان گیلبرت است. این گیلبرت، لوئیس گیلبرت فیلمساز پرکار و سرشناس دهه ۶۰ و ۷۰ انگلستان نیست که اگرچه با او نسبت دارد؛ اما عمدتا کارگردانی تلویزیونی است. او طی سالهای ۱۹۸۶ (با فیلم شاهزاده قورباغه) کارش را در سینما آغاز کرد تا ۱۹۹۷ «وایلد( »فیلمی درباره زندگی اسکار وایلد) در سینمای انگلستان و آمریکا حضور داشت و در واقع «بدون دخترم هرگز»، دومین کار سینمایی برایان گیلبرت است. کمپانی تهیهکننده همMGM است؛ مترو گلدوین مایر یکی از غولهای فیلمسازی؛ با این حال چرا این فیلم با این تدارکات و چینش حرفهای به جایی نرسید، برمیگردد به ساختار اصلی فیلم و سناریویی بیارزش که از رمانی مبتذل و بیارزشتر اقتباس شده بود. جدای از مطبوعات آمریکا، حتی مطبوعات سینمایی انگلستان زادگاه کارگردان فیلم مثل سایت اند ساوند هم به ریش فیلم خندیدند و کار را اثری متعلق به ۲۰ سال پیش و زمان اوج جنگ سرد و همچنین هالیوودستیزی و هالیوودترسی به جماعت سینمایی ینگه دنیا دانستند.
داستان درباره مراجعت یک پزشک ایرانی همراه همسر آمریکایی و تنها دخترشان به ایران در سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) است. جایی که برخلاف وعده شوهر؛ در ایران بگیر و ببند عجیب و غریب و رسم و آیین قرون وسطایی و حتی عصر حجری برقرار است. این ۲ سطر تمام زیرساخت داستان است. بامزه اینجاست که تماشاگر صحنهای را در ابتدای فیلم میبیند که برای هیچ کس قابل باور نیست. صحنه ورود بتی به همراه دکتر محمودی و دخترشان در فرودگاه بینالمللی مهرآباد، بدجوری مضحک و آبروبر از کار درآمده. در فیلم اثری از یک فرودگاه نمیبینیم در حالی که ادعا میشود اینجا فرودگاه بینالمللی و بزرگترین ترمینال هوایی ایران است؛ جالب اینجاست که پیش از انقلاب اسلامی، آوازه فرودگاه مهرآباد همه جا پیچیده بود و دست بر قضا این فرودگاه در ایام مراجعت حضرت امام خمینی(ره) به ایران از تمام شبکههای تلویزیونی جهان به صورت زنده پخش میشد و پس از ن در برنامهای تحلیلی، سالهای بعد نیز بارها و بارها به نمایش درآمد. غافل از این که فیلم چون در ایالتهای «آتلانتا» و «جورجیای» آمریکا فیلمبرداری میشد؛ سرضرب و با عجله بسیار و عنادی دیوانهکننده چنین پلاتوی مضحکی برای این لوکیشن مهیا کردند. و همین صحنه ابتدای فیلم، عناد فیلم و زشتی کینه سازندگان را بخوبی نشان میداد. «بدون دخترم هرگز» ارزش تحلیل ندارد و همین چند خط نشانه و سیگنال برایش کافی است. فیلمی که باعث شد بتی محمودی چند هزار دلاری به جیب بزند.
● خانهای از شن و مه
فیلم جمع و جور «خانهای از شن و مه» اگرچه گریزی به انقلاب اسلامی و مهاجرت ایرانیها به خارج از ایران و بویژه در آمریکا دارد؛ اما لحنی حرفهای دارد و عمده مشکلات اشخاص را براساس تمایل و آیندهشان روایت میکند، یک خانواده ایرانی که پدر خانواده یک سرهنگ نظام سابق است، حالا در سال ۱۹۸۰ به منطقه پاسیفیک کانتی رفتهاند و توانستهاند با هر ضرب و زوری بوده خانهای تهیه کنند. چالش مالک قبلی با مالک جدید (خانواده ایرانی) اگرچه فاجعهای تراژیک را رقم میزند اما روایت فیلم چیزی متوجه خیر و شر خاصی و با زاویه معناداری را جهتدهی نمیکند و حتی میکوشد همه چیز را عادی نشان دهد؛ جدای یکی ۲ تا از دیالوگها (مقوله دیپورت شدن و...) سناریو دروغ و دغلی ندارد و در انتها این دست برقضا یک پلیس آمریکایی است که دست به جنایت میزند. «خانهای از شن و مه» از این منظر اصلا قابل مقایسه با «بدون دخترم هرگز» نیست. فیلمی است روان و خوشساخت که میتوانست در مورد تمام مهاجران دیگر با هر ملیتی باشد. چنانچه سناریو (نوشته آندره دوبوس) و کارگردانی (وادیم پرلمن) هر ۲ کار دستپخت ۲ نفری هستند که خود مزه مهاجرت را چشیدهاند و زیرساخت اصلی مقوله مهاجرت میباشد.
● کرش CRASH
کرش یک فیلم جهانی برنده جایزه اسکار و شاید بهترین نمونه از فیلمهای ملودرام اجتماعی است که فرهنگها را کنار هم قرار میدهد و در انتها هم قرار نیست عدهای نمره مثبت بگیرند و عدهای امتیاز منفی. جالب این که کرش محصول ۲۰۰۳ است. حمله آمریکا به عراق و افغانستان انجام گرفته و در همان سال خاورمیانه و نقاط دیگر بویژه رواندا و زیمبابوه در آفریقا دچار بحران بودند. داستان فیلم که به هر حال به نوعی عالمگیر شده و همه یکی ۲ بار آن را دیدهاند دارای یک داستان اصلی و ۶ داستانک فرعی عالی است که همگیشان در یک شاهراه به هم میرسند و لحظات پایانی فیلم را میسازند. ملیتهای مختلف در این داستانکها بسیار خوب پرداخت شده؛ هر کدام نقشی و سرنوشتی را ایفا میکنند که شامل شرایط زندگی در آمریکاست و نه تنها نقش اجتماعی آنها بلکه نقش فردیشان هم به گونهای منطقی روایت میگردد. خانواده ایرانی این فیلم به عنوان صاحبان یکی از آن داستانکهای فرعی؛ در حال زندگی عادی هستند و امید به آینده دارند هرچند به سبب حمله طالبان و القاعده و حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن است عدهای نظر خوبی به آنها نداشته باشند...
● پرسپولیس PERSEPOLIS
پرسپولیس فیلمی انیمیشن است که با سر و صدای زیاد در جشنوارههای مختلف به نمایش درآمده و با خاموشی مطلق و پایان جشنوارهها به تاریکی رفت. فیلم سرگذشت دختری نوجوان را طرحریزی میکند که با مشکلات حجاب و دیگر مسائل میخواهد از دوران بلوغش بگذرد. کارگردان اثر «مرجان ساتراپی» شان ایرانیالاصل بودن را به صهیونیست بودن فروخت و چیزی با بودجهای از ناکجاآباد (تلویزیون CANAL+ فرانسه و ...) ساخت که بازگشت به عقب به زعم منتقدان نام گرفت.
پرسپولیس ادعا میکند به رفتارشناختی و جامعهشناختی شخص و جامعهاش پرداخته، اما از زمان شکلگیری داستان تا پایان فیلم جز قضاوتهای بیپایه و اساس کار دیگری انجام نمیدهد. شلوغی در جشنوارهها نیز سروصدای منتقدان را بلند کرد که چرا که دنیای فانتزی و تخیلی سینمای انیمیشن دستخوش سیاسیبازی و کار تبلیغاتی شده است. چنانچه این روند هنوز میتواند ادامه داشته باشد. فیلم کشتیگیر(Wrestler )با بازی میکی رورک که نامزد دریافت اسکار ۲۰۰۹ شده؛ صحنههایی ناجوانمردانه و ضدایرانی دارد. اگرچه فیلم درباره بازگشت مجدد یک «کشتیگیر نمایشی» است (که پس از گذران از یک دوره افول و رو آوردن به الکل و مخدر حالا قصد دارد دوباره زورآزمایی کند) اما در سکانس آخر او با یک «کشتیگیر» مثلا ایرانی مواجه میشود که تیپیکالی مضحک دارد و با پرچم ایران وارد رینگ میشود. از این صحنه عمدتا خلقالله به حماقت سازندگان فیلم خندیدهاند؛ چراکه ایرانیجماعت صاحب کرسی اول کشتی آزاد(Style Wrestler )بوده و شهره در جهان است اما اصلا «کشتی کچ» برای ایرانی جماعت هرگز محلی از اعراب نداشته است. چنانچه میشد یک صحنهای دیگر برای این سکانس پایانی تدارک دیده میشد و به هیچ جای داستان هم صدمهای نمیآمد و حتی میشد کشتی کچکار دیگری را روبهروی «میکی رورک» قرار میدادند اما با این کار باز همان جمله نغز منتقد و نویسنده مجله سایت اند ساند در سال ۱۹۹۱ جلوهگری میکند که: «گاهی هالیوود هنوز نمیتواند دست از افکار پارانویایی و جنگ سرد بردارد.» ۹ سال از هزاره سوم میگذرد و سکانسهای پایانی فیلمهای به اصطلاح سیاسی اگر بخواهند مانند فیلم «کشتیگیر» از آب درآیند؛ نتیجه مضحکه خودشان است و عیان شدن پستفطرتی ذاتیشان! چنانچه این بغض و کینهشان مسبب مرگ و ذلت جماعتشان میشود. ۳۰ سال از انقلاب اسلامی میگذرد. ای کاش اینگونه فیلمسازان با مفاهیم عالی انقلاب ما آشنا میشدند.
فریبا نیکنژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست