یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

این مرتبه حتماً


این مرتبه حتماً

چنین جمله ای برای مردم اسپانیا حال از هر ایالتی دیگر یك كلیشه كسل كننده و تهوع آور است كشوری كه در اروپا حداقل فوتبال را در سیطره خود می پندارد انتظار دارد این بار «لاسلكسیون» به مدد بهره جستن از ستارگان متعددش خصوصاً در خط میانی در آستانه جام و یا تصاحب آن برسد

چنین جمله ای برای مردم اسپانیا- حال از هر ایالتی!- دیگر یك كلیشه كسل كننده و تهوع آور است. كشوری كه در اروپا حداقل فوتبال را در سیطره خود می پندارد انتظار دارد این بار «لاسلكسیون» به مدد بهره جستن از ستارگان متعددش خصوصاً در خط میانی در آستانه جام و یا تصاحب آن برسد. فوتبالی كه در سطح باشگاهی خود را برتر می داند- گرچه آمار نیز این را تصدیق می كند- در گودال بی رحم و احساس «این» فوتبال نه سال ها كه دهه هاست رنگ موفقیت را در سطح ملی به خود ندیده است. آلفردو رلانیو سردبیر روزنامه آس مادرید در خصوص تیم كنونی كه لوییس آراگونس در آخرین وظیفه مربیگری اش مسئولیت هدایت آن را عهده دار است می نویسد:

«این بار آلمان و سال ۲۰۰۶! سال ها است كه به امید قهرمانی به چنین تورنمنتی می رویم و هربار حال به هر شیوه ای در چنگال ناكامی دست و پا می زنیم. اما این مرتبه قلبم چیز دیگری می گوید. یعنی می توانیم؟!»

بله! این بار و «این» اسپانیا حقیقتاً می تواند؛ چون وقتی نگاهی به مهره ها و ستاره های متعدد دانای هورتالتسا بیندازیم به چنین تلقی از «لاسلكسیون» خواهیم رسید:

مجموعه ای لبالب از استعداد كه به لطف حضور چهره های متعدد این تیم در باشگاه های دیگر اروپا- بهتر است بگوییم بریتانیا كه از دل آن استعداد ها بدل به بهترین ها می شوند و لازم نیست نمونه های متعدد آن را برشمریم!- از صافی حرفه ای گری و استحكام آشنای این فوتبال گذر كردند و حال در بهترین دوران فوتبالشان به سر می برند. مثلاً لازم نیست از توانایی های آخرین محصول این كشور كه وقتی از صافی فوتبال قدرتی و حرفه ای انگلستان عبور كرد و بدل شد به بهترین پدیده فوتبال اروپا سخن بگوییم. یعنی سسك فابرگاس!

این فوتبال كه در آن امثال ژابی آلونسو، سسك فابرگاس، لوییس گارسیا، پپه رینا، اسیر دل اورنو و خوسه آنتونیو ریس از چنین فضایی تبدیل به فوتبالیست هایی با درك كاملی از توانایی ها و وظایف می شوند چرا باید با تلفیق آنها با ستاره های «لالیگایی اش!» بسان رائول، پویول، فرناندو تورس، ژاوی و ایكر كاسیاس به قهرمانی در جام جهانی امید نداشته باشد. این تنها مقدمه ای بود بر حال و احوال كشوری كه فوتبال را می پرستد و این روزها جدا از گاوبازی های مروج در پامپلونا و فوتبال در جای جای ایالاتی چون گالیسیا، كاستین، اندلوسین، كاتالان، والنسین و باسك حال سرگرمی هایی چون هندبال، فرمول یك و تنیس نیز در این دیار در میان طیف گسترده مردم محبوب گشته است. اما این بار... فوتبال... شاید؟!

وقتی اسپانیا به لایپزیك می رود تا نخستین دیدارش را در جام جهانی ۲۰۰۶ آن هم با امید و روحیه ای بی نظیر برابر وارثان والری لوبانوفسكی انجام دهد، قابل پیش بینی خواهد بود احساسات هواداران این كشور آن هم در شرایطی كه این بار بی تاب تر از هر زمان به فكر قهرمانی هستند. آراگونس برای قهرمانی و یا حداقل حضور در جمع چهار تیم جهان كه بی تردید همین می تواند برای مردم این كشور دستاوردی باشكوه تلقی شود آنقدر ستاره و مهره توانا در اردویش می بیند كه گهگاهی چنین ترافیك حاكم در مناطق مختلف میدان او را دچار سرگیجه می كند. این پرسش ها و معماهای «چندگزینه ای» بیشتر در درون دروازه، سمت چپ و راست خط دفاعی، كمربند خط میانی و با كمی مبالغه در خط حمله پررنگ تر و چشمگیرتر است. آنجا كه در آخرین منطقه زمین سه دروازه بان بزرگ و آماده چون ایكر كاسیاس- كه در این سه فصل بی بركت مادرید! حقیقتاً او شایسته صفت كهكشانی بوده است- سانتی كانیزارس- كه در فصلی كه گذشت یكی از اركان اصلی پرواز دوباره تیم كیكه فلورس بود- و نیز پپه رینا- كه این كاتالونیایی در آنفیلد دیگر «كپ»ها را از ناتوانی سنگرشان تا مرز مرگ پیش نمی برد- سه نامی هستند كه بی شك هر یك از این سه می توانستند در بهترین تیم های جام جهانی جایگاهی ثابت و قابل اعتبار برای خود مهیا كنند. نكته وقتی شیرین می شود كه بدانیم دروازه بان قهرمان اسپانیا و اروپا یعنی ویكتور والدس به سبب همین شلوغی جایی در اردوی «لاسلكسیون» ندارد! به احتمال فراوان این بار نیز ایكر كاسیاس است كه گوی رقابت از سانتی كانیزارس ۳۷ساله و بسیار كاركشته را می رباید و در درون دروازه اسپانیا نقش ناجی- صفتی كه بحق برازنده اش است- را ایفا می كند. او در آخرین گفت وگویش تا پیش از نبرد حساس با اوكراین حرف های جالبی به روزنامه مادریدی ماركا می زند: «خیلی ها از جمله توده خاصی از مردم به توانایی ها و موقعیت ما ایمان ندارند. اما باید این تیم را باور داشت و به آن اعتماد كرد. بدشانس؟ آه... چه واژه آشنایی است برای اسپانیا... سال ها است با چنین بداقبالی هایی ناكام شده ایم. اما این بار امیدوارم چنین حادثه ای به سراغ ما نیاید.» كاسیاس می داند كه بازی نكردن آندره شوچنكو- كه در میان دیگر هم تیمی هایش بسان پادشاهی است در میان گداها- یك موهبت بزرگ است. اما او ظاهر حرفه ای اش را از دست نمی دهد و می گوید:«شوچنكو دیگر نیازی به تمجید و تحسین ندارد. او گلزنی است خطرناك، فوتبالیستی كه در دنیا یك نام جاودانه است. او كسی است كه مرد سال فوتبال اروپا بوده و فوق العاده توانا است. اما چه او باشد و چه نباشد رویكرد ما نسبت به این بازی یكسان است. اگر او باشد، جدا از اینكه می تواند برای ما ایجاد دردسر كند، چند مدافع ما را مشغول خود می كند و همین موجب می شود كه برای دیگر مهاجمان اوكراین فضا ایجاد شود!»

بله! حضور شوچنكو در لایپزیك می تواند وظیفه مدافعانی چون كارلس پویول و پابلو ایبانیه ز را سخت تر كند. این دو گرچه یكی كاپیتان قهرمان اروپاست و برای خود مدافعی است در سطح كلاس جهانی و دیگری هنوز جویای نام است و گهگاه اشتباهات عجیب نیز از او سر می زند اما نمونه كاملی از یك زوج ایده آل در خط دفاعی هستند. كارلس پویول مدافعی كه بارزترین ویژگی اش جنگندگی، بازیخوانی و تبحرش در تهییج هم تیمی هایش است سال هاست به عنوان برترین مدافع این كشور مطرح شده است. اما كوتاهی قامتش همیشه بزرگترین دشمنش بوده است. اما پابلو ایبانز مردی است با قامتی نزدیك به یك متر و ۹۲ سانتی متر كه بر خلاف پویول كه تنها ۱۷۶ سانتی متر بلندی قامت دارد در توپ های هوایی تخصص خاصی دارد. او بالاخره توانست جایش را در تیم ملی ثابت كند و از ضعف های مكرر كارلوس ماركنا در والنسیا بهره ببرد. او در آتلتیكو مادرید بازی می كند و اتفاقاً در آنجا نیز در كنار خود مدافعی می بیند كه از لحاظ بلندی برابر است با كارلوس پویول... یعنی لوییس پریا كلمبیایی...!

اما كناره های خط دفاعی چه در چپ و چه در راست مكانی است كه یكی از معماهای دانای هورتالتسا یعنی آراگونس از آنجا نشات می گیرد. در راست وقتی میشل سالگادو كه تا سال گذشته در زمره بهترین مدافعان راست دنیا قرار داشت و جایش را در مادرید به سیسینیو واگذار كرد به مرور به حاشیه رانده شد و با وجود دعوتش به تیم ملی اما آراگونس چندان بر روی او حسابی باز نكرده است. چرا كه می خواهد از سرجیو راموس- كه به او اعتقاد بسیاری دارد- در آن سمت از زمین بهره جوید. راموس این جوان آندلسی كه در بازی های اخیر اسپانیا در همین منطقه از میدان مورد آزمایش قرار گرفت وظیفه های متنوعی در زمین خواهد داشت. چرا كه او در حالی كه یك متوقف كننده حرفه ای است به جلو نیز می رود و در سویا و حالا در مادرید بر روی ضربات شروع مجدد گل های فراوانی را به ثمر می رساند. او حتی در فصل پیش در نخستین روزهای ورود خوان رومن لوپس كارو به عنوان یك هافبك تدافعی در زمین ظاهر شد تا ضعف مفرط پابلو گارسیا در انجام وظایفش را جبران نماید. اما چرا او به سمت راست خط دفاعی منتقل شده است؟ زیرا او یكی از سریع ترین مدافعان حال حاضر دنیاست و آراگونس آنقدر كاركشته و باهوش است كه بداند از او در كجای زمین استفاده كند؟! در سمت راست اوضاع به مراتب بهتر و امیدواركننده تر است. پس از مصدومیت اسیر دل هورنو و متعاقب آن بازگشتش به اسپانیا مانوئل پرنیا گوی سبقت را از خوان كاپدویلا ربود و با اختیار كردن ملیت اسپانیایی بسان ماركوس سنا به جام جهانی راه یافت. حال در سمت چپ رقابت اصلی میان پرنیا و آنتونیو لوپز است كه اولی به قول همكاری كه می گفت: «پرنیا باعث شده تا ختافه تیم جذابی شود» در حال حاضر یكی از بهترین كاشته زن های دنیا است. شوت های وحشتناكش هیچ گاه در لالیگا ساكت نشد و او البته زیباترین گل اروپا را به بارسلونا در فصل اخیر به ثمر رساند. با اینكه آنتونیو لوپز در فصل گذشته در تركیب روخی بلانكو- آتلتیكو مادرید- عملكرد مثبتی داشت ولی احتمالاً این پرنیا است كه آن منطقه را به سیطره خود در خواهد آورد.

در خط میانی اوضاع نیز بسان دو سمت از منطقه دفاعی است. حضور ژاوی هرناندز، ژابی آلونسو، آندرس اینه ستا، سسك فابرگاس و دیوید آلبلدا انتخاب را برای آراگونس دشوار ساخته است. او برای كمربند خط میانی اش و استحكام آن ماركوس سنا را اسپانیایی ساخت. او نسخه دیگری است از كلود ماكلله... در كنار او ژابی آلونسو و ژاوی قرار خواهند گرفت. حتی اگر بدانیم سسك فابرگاس در فصلی كه گذشت از تمامی این جمع آماده تر بود. اما جدا از این در زمان های خاصی از بازی كه تیم احتیاج به خلاقیت و سرعت دارد آندرس اینه ستا كه فصل بی نظیری را در كاتالان سپری كرد به زمین خواهد آمد و برای كارهای دفاعی این دیوید آلبلدا خواهد بود كه جانشین یكی از هافبك های پاسور می شود. هر چند ممكن است آراگونس از میان ژابی و ژاوی یكی را فدای سسك فابرگاس كند كه اكنون آماده ترین است! در سمت چپ، یعنی جایی كه یك بال وظیفه حركات لب خط دارد حضور خوسه آنتونیو ریس محتمل است. او در آرسنال فصل خوبی را پشت سر گذاشت.

اما با این حال شاید خیلی ها آرزو می كردند ای كاش ویسنته می توانست با آمادگی دو سال گذشته اش به جام جهانی بیاید و آن منطقه را از آن خود كند. در سمت راست اوضاع چندان مساعد نیست. آن هم به رغم حضور جوانی لبریز از سرعت و قابلیت چون خواكین سانچس...او مانند تیم ایالتش در آندلس یعنی رئال بتیس بدترین فصل ممكن را سپری كرد. او در دوران ركود فوتبالش به سر می برد. اما با این حال در سمت راست انتخاب نخست آراگونس خواهد بود. شاید همین عدم توفیق در لالیگای اخیر برای او موجب انگیزه شود كه با نمایش های عالی اش در آلمان بار دیگر بر سر زبان ها بیفتد. گرچه خیلی ها از جمله خودم به عنوان یك هوادار فوتبال اسپانیا آرزو داشتم آراگونس گوشه ای از لطفش را شامل حال خسوس ناواس پدیده ۲۰ساله سویا می كرد و او را به اردوی اسپانیا برای جام جهانی فرا می خواند. گرچه لوییس گارسیا نیز نمی تواند گزینه بدی برای عدم بازدهی خواكین باشد. در خط حمله كار برای آراگونس چندان پیچیده نیست.

سه مهاجم كه یكی از آنها رائول افسانه ای است و دو نفر دیگر نیز پدید ه های گلزنی در فوتبال اسپانیا... فرناندو تورس كه یك سرزن قهار است و دیگری داوید ویا كه همه چیز دارد. از سرعت و نبوغ گرفته تا تكنیك، خلاقیت و گلزنی... رائول نیز با اینكه این روزها انتقادات زیادی بر او وارد شده اما تجربه والایش در سطح ملی را نمی توان نادیده گرفت. اما ستاره اسپانیا در این جام می تواند داوید ویا شود. كسی كه یك تنه والنسیا را به لیگ قهرمانان رساند. این تیم و این مجموعه در نخستین گام وظیفه ای دشوار را برعهده دارد. گذر از اوكراین آن هم در صورت رسیدن شوچنكو به بازی می تواند كلیدی باشد برای حضور اسپانیا در خوان بعدی جام جهانی...!و این اسپانیا آنقدر توانا است كه بتواند سودای قهرمانی را سر دهد...!

سهیل نوری پناه



همچنین مشاهده کنید