سه شنبه, ۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 28 May, 2024
مجله ویستا

ویژگی های عرفان


ویژگی های عرفان

▪ عرفان و ویژگی های آن را به نحو اجمال توضیح دهید؟
ـ تعریف عرفان
در فرهنگ لغت ها در تعریف عرفان گفته اند:
«عرفان در لغت به معنای شناختن و دانستن بعد از نادانی آمده است. از نظر اصطلاحی، …

عرفان و ویژگی های آن را به نحو اجمال توضیح دهید؟

ـ تعریف عرفان

در فرهنگ لغت ها در تعریف عرفان گفته اند:

«عرفان در لغت به معنای شناختن و دانستن بعد از نادانی آمده است. از نظر اصطلاحی، نام علمی است از علوم الهی که موضوع آن شناخت حق و اسما و صفات دوست و خلاصه اینکه راه و روشی را که «اهل الله» برای شناسایی حق، انتخاب کرده اند عرفان می نامند»

(لغت نامه دهخدا، ج ۲۳، ص ۱۷۸)

عرفان و شناخت حق به دو طریق میسر است: یکی، به طریق استدلال از اثر به موثر و از فعل و از صفات به ذات پی بردن است که این راه مخصوص حکما، فلاسفه و اندیشمندان است. دوم، طریقه تصفیه باطن و تهذیب نفس و پاک سازی درون از بیگانه و زینت بخشیدن به روح است که این روش انبیا، اولیا و عرفا است، و در این طریق کشف و شهود، تنها مجذوب شدگان پروردگار، توان گام نهادن را دارند.

تفاوت علم و عرفان

عرفا معتقدند رسیدن به حق و حقیقت، مستلزم طی مراحلی است تا نفس بتواند از حق و حقیقت بر طبق استعداد خود آگاهی یابد. به عبارت دیگر، عرفا برخلاف حکما تنها به استدلال عقلی تمسک نمی کنند، بلکه مبنای کارشان بر شهود و کشف است «عرفان و معرفت» عبارت است از:

«شناسایی و آگاهی نسبت به امری خاص از راه مشاهده درونی و علم حضوری؛ ولی شناسایی و آگاهی از راه استدلال های عقلی را که در ماهیت خود باتوجه به مصداق معلوم، امری است کلی، علم گویند نه عرفان».

جاذبه و نفوذ عرفان

در جوامع اسلامی، عرفان نفوذ گسترده ای یافت، به ویژه با تمسک به شعر، در جان و زبان مردم جای گرفت، که مصداق بارز آن را می توان در عنایت مردم به اشعار حافظ شیرازی عارف قرن هشتم دید. شهید مطهری(ره) در مورد جاذبه عرفان می نویسد: «انسان کاملی که فلاسفه از قبیل ارسطو و ابن سینا بیان کرده اند، در میان مردم رواج پیدا نکرده است؛ حرفی بوده که در متن کتب فلسفی آمده و از آن جا خارج نشده است، ولی مکتب عرفان و تصوف نظر خود را درباره انسان کامل در میان مردم به نثر و شعر بسط داده است؛ کتب عرفانی از آن جهت که مطالب را با زبان تمثیل و با زبان شعر بیان می کند، قهراً در میان مردم نفوذ بیشتری دارند. این مکتب هم مانند مکتب فلاسفه، مطالب و مسایلی دارد که از نظر اسلام قابل قبول است؛ ولی در عین حال خالی از انتقاد هم نیست و انسان کامل اسلام، صددرصد با انسان کامل عرفا و متصوفه تطبیق نمی کند». (مرتضی مطهری، انسان کامل، ص ۱۷۱)