یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
ندامت کسانی که دیگر نیستند
● تهدیدات
«اسرائیل در ماه آوریل (فروردین) به آموزش پنج روزه دفاع غیرنظامی پرداخت. شائول موفاز معاون نخست وزیر و وزیر حمل و نقل اسرائیل در ۶ ژوئن (۱۷ خرداد) تهدید کرد: اگر ایران به برنامه تسلیحات هستهای خود ادامه دهد ما حمله خواهیم کرد. در همین ماه اسرائیل ۱۰۰ جنگنده اف ۱۵ و اف ۱۶ را به همراه تانکرهای سوخت و بالگردها به سوی یونان اعزام کرد تا برای نمایش جنگی به تمرین بپردازند. این هواپیماها ۱۴۰۰ کیلومتر پرواز کردند و این معادل مسافت لازم برای رسیدن به تاسیسات هستهای ایران در نطنز است.
ایهود اولمرت نخست وزیر اسرائیل در ماه ژوئن (خرداد) پس از بازگشت از دیدارش با بوش به هموطنانش گفت: «ما درباره پرداختن به موضوع تهدید ایران به توافق رسیدیم... اکنون بسیاری از ابهامات من در مورد ابزار، زمان و عزم آمریکا حل شده است. جورج بوش وخامت تهدیدهای ایران و لزوم دفع آن را درک میکند و قصد دارد تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوریش اقدامی انجام دهد ... مشکل ایران به توجه فوری نیاز دارد. من هیچ دلیلی برای تاخیر نمیبینم، آن هم به این بهانه که هفت ماه دیگر رئیس جمهور جدیدی در کاخ سفید خواهد بود.»
«مانور بزرگ نیروی هوایی اسرائیل بر فراز آبهای مدیترانه در اواسط ماه ژوئن بار دیگر حدس و گمان در مورد احتمال حمله نظامی این کشور به تاسیسات هستهای ایران را افزایش داده است. هرچند ارزیابی مورد قبول این است که توانایی متعارف ارتش اسرائیل محدودتر از آن است که به طور کلی تاسیسات هستهای ایران را نابود کند ولی انجام حملات هدفمند و موثر خواهد توانست پیشرفت برنامههای هستهای ایران را چندسالی به تاخیر بیندازد. اسرائیل حدود ۵۰۰ جنگنده پیشرفته آماده پرواز دارد از جمله جنگندههای اف ۱۶ و اف ۱۵ که در برد معمولی پرواز خود قادرند به غرب ایران برسند و در صورت لزوم میتوانند عملیات سوخت گیری در آسمان را انجام دهند. تجهیزات ضد رادار این جنگندهها این امکان را میدهد که بدون آنکه مورد تجسس و یا مورد حمله قرار گیرند، از آسمان کشورهای عربی عبور کرده و وارد حریم هوایی ایران شوند. این جنگندهها به بمبهای سنگرکوب مجهزند که در صورت اصابت به هرگونه تاسیساتی از جمله مراکز هستهای ایران خسارت شدیدی به هدف وارد میکنند. استفاده این جنگندهها از شلیک موشک با سیستم هدایت ماهوارهای به آنها این امکان را میدهد که از فاصله دور و در ارتفاع زیاد عملیات خود را انجام دهند و حتی تعدادی از آنها میتوانند خارج از حریم هوایی ایران بمانند. حدس بر این است که اسرائیل دهها موشک دوربرد از نوع جریکو داشته باشد که قادر به حمل کلاهکهای هستهای تا فاصلهای نزدیک به خلیج فارس هستند. موشکهای نوع متعارف جریکو نیز به راحتی میتوانند به خاک ایران برسند ولی به دلیل علنی شدن کاربرد این موشکها در اسرائیل هر زمانی که مورد استفاده قرار گیرند شاید آن عنصر غافلگیرانه لازم برای چنین عملیاتی را نداشته باشند.
اسرائیل با ایران مرز مشترک ندارد بنابراین نیروهای زمینی در چنین عملیاتی کاربرد ندارند، اما در صورت حمله هوایی به ایران، اسرائیل کماندوهای خود را برای کمک به هدایت این عملیات و تهیه گزارش از نتیجه آن، در نقاطی از خاک مستقر خواهد کرد. اسرائیل همچنین میتواند از واحدهای ویژه و ضربت برای ردیابی و نابود کردن سکوهای موشک انداز ایران استفاده کند قبل از آنکه این کشور بخواهد دست به مقابله به مثل بزند.»
این روزها بخش قابل توجهی از مطالب رسانههای غربی اختصاص به تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه ایران دارد. همانگونه که در فرازهای آغازین بحث به دو مورد از سوی نشریه «سانفرانسیسکو کرونیل» مورخ ۱۲ تیر ۸۷ و خبرگزاری «رویترز» مورخ ۱۲ تیر ۸۷ اشاره شد.
فرآیند طی شده توسط رژیم صهیونیستی که براساس تحلیلهای متقن در جهت رسیدن به اهداف مشخص و شناخته شده است نشان میدهدکه این رژیم برای مقابله و محروم ساختن ایران از فن آوری هستهای صلح آمیز طرح کلی و چندمرحلهای را مدون کرده است. اختصاص یکی از این مراحل به برخورد نظامی با ایران ایجاب میکند این موضوع به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
طبق روال معمول صهیونیستها اقدام خود در این عرصه را با کار رسانهای آغاز کردند. در دو مورد پیش گفته به نقل از نشریه «سانفرانسیسکو کرونیل» و خبرگزاری «رویترز» کاملا مشخص است که آنها در صدد بزرگ نشان دادن توانایی خود هستند. در گزارش اول مطالب به گونهای چینش شدهاند که گویا کار به شکل دقیق و گام به گام در حال اجرا است و گفتگوی اولمرت با بوش به معنای توافق و رضایت کامل طرفین از چنین اقدامی است و از این حیث مانعی برای تهاجم نظامی به ایران وجود ندارد. در گزارش دوم نیز برای تضمین موفقیت مورد نظر صهیونیستها با نادیده گرفتن موانع اصلی که از ناحیه توانمندیهای ایران ایجاد میشود، با بزرگ جلوه دادن توان نظامی صهیونیستها به ویژه در بعد هوایی همه چیز را تمام شده فرض کرده است. گزارشهای دیگری نیز در این خصوص وجود دارند که با چنین پیش فرضهای تمناجویانهای تنظیم شدهاند و به جای ترسیم واقعیات به تصویر آرزوها پرداختهاند، اما نمیتوان از برخی گزارشهایی که واقعیات را بیشتر لحاظ کردهاند چشم پوشید. لکن در هر صورت تلاش صهیونیستها طی چند هفته اخیر تثبیت پیروزی خود در تهاجم احتمالی به ایران در عرصه رسانهها هستند.
اگر باید اعتراف کرد در جهان معاصر معمولا جنگها از طریق رسانهها آغاز میشود باید به این امر مهم نیز اعتراف کرد که در تعیین سرنوشت جنگ عوامل دیگری هستند که موثر میباشند و میتوانند تا حد زیادی جای رسانه را بگیرند. جنگها با بهانه شروع میشوند و بهانه رژیم صهیونیستی در تهاجم احتمالی به ایران فعالیتهای هستهای صلح آمیز ایران است، باید در نظر داشت بهانهها عامل پیروزی نیستند. بهانهها میتوانند آتش جنگ را شعله ور کنند و پیروزی از قواعد دیگری پیروی میکند.
● عوامل پیروزی
۱) آگاهی عمومی: با وجود تلاشهای گسترده آمریکایی ها، صهیونیستها و غربیها در مخدوش نشان دادن فعالیتهای هستهای ایران، گزارشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی به ویژه گزارش و سخنان اخیر رئیس آژانس نشان داد که ایران در فعالیتهای هستهای خود هیچ گونه انحرافی نداشته است و این چیزی است که افکار عمومی مردم دنیا از جمله کسانی که در سرزمینهای غصب شده فلسطین زندگی میکنند، از آن مطلع هستند.
۲) حقانیت: پایبندی ایران به قوانین آژانس بین المللی انرژی اتمی و تایید آن از سوی آژانس و نیز برخورداری بسیاری از کشورهای جهان از حق استفاده از دستاوردهای غنی سازی اورانیوم و از همه مهمتر اینکه رژیم صهیونیستی ضمن فعالیت جدی هستهای به دور از چشم هر ناظر بین المللی چندصد بمب اتمی در اختیار دارد، این حق مسلم را برای ایران ایجاد میکند که میبایست از هرگونه دستاورد هستهای صلح آمیز برخوردار باشد و هر مجموعهای که با این اقدام حق مخالفت کند عملی ناصواب و زورگویانه مرتکب شده است.
۳) شکل گیری اراده جنگ: پس از پیدا شدن بهانه جنگ، اراده جنگ افروزی نیز شکل میگیرد زیرا بهانه جویان گمان میکنند با یافتن بهانه جنگ سکوی پرتاب به میدان جنگ را در زیر پای خود دارند. در این مرحله به واسطه تکوین یافتن اراده جنگ اقدامات مقدماتی لازم برای ورود به جنگ انجام میگیرد اما سرجمع این اقدامات برای جنگ افروزی کفایت نمیکند و هر اتفاق پیش بینی نشدهای میتواند این اراده را تضعیف کند.
۴) تصمیم برای آغاز جنگ: در مرحله شکل گیری اراده جنگ فاصله با متن جنگ زیاد است زیرا توجه به کلیات میباشد اما در مرحله تصمیم برای آغاز جنگ فاصله با میدان جنگ بسیار اندک است چرا که محاسبات دقیقتر میشود و موضوع از عمق بیشتری برخوردار میگردد. از آنجایی که سرنوشت بحث در این مرحله مشخص میشود عناصر موثرتر وارد حوزه بررسی میشود و تا مشخص شدن وضعیت هر یک از عناصر از حوزه بحث خارج نمیشوند. به عبارتی هیچ جنگی آغاز نمیشود مگر اینکه وضعیت برخی از عناصر موثر مشخص شود. به عنوان مثال میتوان به برخی از این عناصر اشاره کرد:
الف) اطلاع دقیق از توان خود و یقین حاصل کردن از برتری قدرت خود نسبت به دشمن
ب) شناخت دقیق از توانمندیهای دشمن
ج) اطمینان از به پایان بردن جنگ در زمان مشخص
د) اطمینان از دسترسی به اهداف از پیش تعیین شده
هـ) تضمین درباره اینکه قادر است تلفات خود را در سقف مشخصی حفظ کند
و) دارا بودن توان لازم برای حفظ روحیه مردمی و انسجام سیاسی: اجتماعی در داخل
ز) یقین داشتن نسبت به پیروزی کامل در جنگ
ح) قدرت پیش بینی و مهار حوادث غیرمترقبه در ارتباط با جنگ
ط) آشنایی و اطمینان کامل نسبت به نوع، شیوه، سطح و نحوه واکنش دشمن
چنانچه با این شاخصها جنگهای اخیری را که آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه به راهانداختهاند مورد مطالعه قرار گیرد ارزش این عناصر و نقش آنها در شکست برنامه جنگی این دو کشور متجاوز به روشنی آشکار میشود.
اگر امروزه ابزار جنگ تحول بسیار یافته و فراتر از تصور انسان پیچیده و حیرت آور شده عوامل جانبی و دخیل در جنگ هم به همان میزان و چه بسا بیشتر متحول و در سرنوشت جنگ تاثیرگذار شده اگر چه در ظاهر چندان به چشم نیاید.
● افکار عمومی
در شرایط حاضر آگاهی عمومی در داخل ایران و حتی سرزمینهای اشغالی و نیز در سطح جهانی نسبت به فعالیتهای هستهای صلح آمیز ایران به نفع رژیم صهیونیستی نمیباشد و دروغهای تحقیرآمیز دولتمردان آمریکا به شهروندان آمریکایی و مردم جهان در بحث سلاحهای کشتارجمعی رژیم بعثی عراق و مواردی از این قبیل مردم جهان را نسبت به اینگونه ادعای فریبکارانه به شدت مشکوک نموده تا جایی که برای پذیرش برخی از حقایق خود را نیازمند شنیدن آن حقایق از زبانهای دیگر میدانند. در چنین اوضاع و احوالی نمیتوان امید چندانی به فعالیتهای رسانههای رسوا شده داشت. حقانیت ایجاد و اثبات شده برای ایران با شرحی که گذشت توان مقابله ایران و زمینه پذیرش جهانی آن را چند برابر کرده که تنها به مقابله ایران در پاسخ به یک تهاجم نظامی ختم نخواهد شد. روزنامه «گلف نیوز» مورخ (۱۰/۴/۸۷) با توجه به این نکته نوشته است: «اگر اسرائیل آنقدر احمق باشد که پس از این تهدیدات به ایران حمله کند، آنگاه باید به ایران حق داد تا به شیوه خودش انتقام بگیرد.» عامل «حقانیت» جمهوری اسلامی ایران آنقدر تنومند و توانمند است که قادر است بارهای سنگین جمهوری اسلامی را تا مقصد نهایی حمل کند و یقینا در یک درگیری احتمالی نظامی تنومندتر و توانمندتر خواهد شد و این مسئلهای است که رژیم صهیونیستی و هر متجاوز احتمالی دیگری هم نمیتواند بدون دغدغه اساسی از کنار آن بگذرد.
اگر چه شواهد نشان میدهد رژیم صهیونیستی با جوسازی و تبلیغات و تراشیدن بهانه واهی درباره فعالیت هستهای صلح آمیز ایران خود را در مرحله شکل گیری اراده جنگ قرار داده اما کاملا مشخص است گامهایش برای ورود به مرحله بعد یعنی «تصمیم برای آغاز جنگ» بسیار لرزان و سست است زیرا وضعیت این رژیم نسبت به عناصر اساسی و موثر در جنگ کاملا آشفته و نابسامان است.
رژیم صهیونیستی قادر نیست به نسبتی دست یابد که در مقایسه با ایران او را برتر نشان دهد. آمار ۵۰۰ فروند جنگنده پیشرفته که به دلایل ویژه نمیتوان از بکارگیری تعداد مشخصی از آنها اطمینان حاصل کرد شاخص دقیقی برای مقایسه توانمندیها نیست زیرا جنگ دو سو دارد و بخشی از آن در هوا و هواپیما معنا پیدا میکند. این قیاس کمی مردود که قوی ترین بخش ارتش رژیم صهیونیستی یعنی نیروی هوایی را با چالش جدی مواجه میکند به نحوی جدی تر سایر بخشهای این ارتش را به چالش میکشاند.
باید پذیرفت کشوری مانند ایران که با توطئه استکبار هشت سال درگیر یک جنگ سنگین و تمام عیار بود و دشمنانش پس از پایان جنگ به آن همچنان چنگ و دندان نشان دادهاند، از عهده پنهانکاری و اختفاء در حوزه مسائل نظامی خوب برآمده باشد، لذا دشمن با وجود برخورداری از فن آوریهای نوین هیچگاه نمیتواند نسبت به شناخت توانمندیهای ایران اطمینان حاصل کند، حاصل آنکه شناخت از توانمندیهای دشمن یک اصل تعیین کننده در جنگ است. برای اثبات ناتوانیهای بزرگ فن آوریهای جدید، کافی است عملیات پیروزمندانه فتح فاو و عبور حیرت آور نیروهای ایرانی از اروند در زیر نگاه تیز ماهوارههای استکبار را به خاطر آورد.
چون آغازگر جنگ همیشه پایان دهنده جنگ نمیتواند باشد، زمانبندی جنگ در صورت بروز احتمالی آن از دست رژیم صهیونیستی خارج خواهد شد و از آنجایی که برای رژیم صهیونیستی جنگ در خارج از جدول زمانبندی شده امکان ندارد، خسارات بسیار سنگینی متوجه آن خواهد شد. این مسئله در جنگ ۳۳ روزه به بهترین نحو نمودار شد و با تحلیل رفتن توان رزمی و روحی ارتش رژیم صهیونیستی بسیار زود و سراسیمه دست به دامن آتش بس شدند و حمایتهای مادی و معنوی آمریکا هم نتوانست بیش از چند روز بر پایداری صهیونیستها در جنگ بیفزاید. مشکل بعدی برای رژیم صهیونیستی در جنگ احتمالی با ایران وضعیت اهداف است.
صهیونیستها و دیگر دشمنان ایران در خصوص اهداف مورد نظر خود در ایران به نظر قطعی نرسیده و نخواهند رسید. جنگ و تهاجم برای نابودی اهداف ناشناخته و یا کم شناخته با لحاظ کردن صدمات جدی که به مهاجم وارد خواهد شد به معنای جنگ برای هیچ است. در یکی از گزارشهای اخیر «مرکز مطالعاتی شورای روابط خارجی واشنگتن» در ارتباط با این مسئله آمده است: «ایران به این دلیل که دائما به دلیل برنامه هستهای خود احساس خطر میکند برای بدترین احتمالات خود را آماده کرده است. تاسیسات هستهای خود را در مکانهای مختلف پراکنده و کاملا محافظت شده بنا کرده است.» در همین گزارش این پرسش اساسی مطرح شده است: «چگونه ۲۰۰ جنگنده میتواند صدها هدف پراکنده در کل مساحت جغرافیایی ایران را که بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتر مربع است، هدف قرار دهد؟»
یقینا کسی قادر نیست با قطعیت به این پرسش پاسخ دهد. حال آنکه پاسخ صحیح و قطعی به این پرسش بخش مهمی از یک درگیری مهم به شمار میآید.
● حمله هوایی و نابودی محتوم
برخی از کارشناسان نظامی غیر ایرانی معتقدند با توجه به توانمندیهای آشکار ایران در بخش هوایی در صورت تهاجم احتمالی هواپیماهای اسرائیلی به ایران حداقل ۲۰ درصد آنها نابود خواهند شد. این کارشناسان با گذاشتن علامت سوال در برابر تلفات وارد آمده به اسرائیلیها در این مرحله از ناحیه توانمندیهای پنهان ایران اندیشناک از آن عبور میکنند و اما اظهارنظر درباره تلفات ناشی از مقابله به مثل ایران به لحاظ دامنه گسترده آن چنان هول انگیز است که کسی جرأت ورود به آن را ندارد. در حال حاضر سکوت در برابر آن قویترین مهار است برای یک انفجار اجتماعی در سرزمینهای اشغالی. این موضوعی است که شاید سرنوشت اصلی یک جنگ احتمالی در آن رقم بخورد. آیا اسرائیل محاسبه کرده تحمل چه میزان تلفات و خسارات را دارد و آیا تضمینی برای حفظ تلفات در آن سقف را دارد و مهمتر آنکه اگر میزان تلفات لحظه به لحظه بیش از آن مقداری شد که پیش بینی کرده بود، چه خواهد شد؟ و...
صهیونیستها به خوبی میدانند در یک جنگ احتمالی به غیر از آغازگری که تنها میتواند از یک جهالت آمیخته با حماقت برآمده باشد هیچ چیز دیگر آن در اختیار صهیونیستها نیست. معنای چنین حرکت پرهزینهای این است که سد عظیمی را بشکنی و در پایین دست آن در برابر سیل عظیم و مهار نشدنی که به راه افتاده است به دنبال پناهگاه بگردی. سرنوشت و فرجام چنین حرکتی از پیش معلوم و مشخص است. تمام جامعه شناسان و جمعیت شناسان معتقدند که کسانی که ساکن سرزمینهای اشغالی هستند فاقد هرگونه مشخصهای هستند که میتواند مفهوم ملت را ایجاد کند. به عبارتی آنها تنها در رو و سطح با هم ارتباط دارند و در زیر و ریشه هیچ در هم تنیدگی و استحکامی که حیات ، بقا و استمرار یک ملت را تضمین میکند، ندارند. این تک انسانهایی که در ظاهر به هم نزدیک و در باطن از یکدیگر بسیار دور هستند برای وضعیت قرمز و خطرناک چونان بنای روی آب محسوب میشوند. هر نسیم پیش از توفان میتواند آنها را نابود کند و با در گرفتن توفان تکلیف روشن است. چنانچه ایران اسلامی ناچار شود بخشی از خشم انسانی و اسلامی خود را در ازای یک تهاجم نسنجیده از سوی رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی تخلیه کند در اندک زمانی که خارج از تصور رهبران صهیونیسم است جامعه سیاسی اجتماعی رژیم صهیونیستی از هم فرو خواهد پاشید. کسانی که افکار شیطانی و مستکبرانه در سر دارند و گمان میکنند پیش از هر اقدام ایران پیکره دفاعی ایران را فلج خواهند کرد و بدین ترتیب از پاسخ کوبنده ایران مصون خواهند بود، خوب میدانند حداکثر ارزش آرامش بخش و تسکین دهنده این ادعا تا زمانی است که آنها دست از پا خطا نکردهاند. در غیر این صورت چنین رویا و آرزوی خوشی در کمتر از یک چشم برهم زدن جای خود را به کابوسی تمام نشدنی خواهد دارد. یقینا پاسخ کوبنده و ویرانگر ایران به یک تهاجم احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی در نهایت منجر به ندامت کسانی خواهد شد که دیگر نیستند. فهم این مسئله برای سران رژیم صهیونیستی در مقطع تصمیم گیری و مردم ساکن سرزمینهای اشغالی که همچون اسیرانی برای حفظ جان صهیونیستها سپر آنها واقع شدهاند میتواند ایجاد تنبه و هوشیاری کند که تصمیم ایران اسلامی بر پاسخ و واکنش قاطع و ویرانگر به هر تعدی و تجاوز بیگانه است، واکنشی که بی درنگ در حجمی عظیم و گسترده همچون صاعقههای مرگ بر سر دشمن فرو میریزند.
«انستیتوی واشنگتن» به عنوان یکی از فکرانبارههای آمریکا در گزارشی که چندی پیش در رابطه با تهاجم احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران منتشر ساخت از منظری دیگر به پیامدهای آن پرداخت و ضمن تایید یک تهاجم نظامی نوشت: «بحث در این مورد که یک تهاجم نظامی تا چه حد میتواند تاسیسات هستهای ایران را نابود کند بحثی گمراه کننده و اشتباه است. حتی اگر فرض کنیم که تمام تاسیسات مزبور را بتوان با خاک یکسان نمود هیچ دلیلی وجود ندارد که ایران نخواهد و یا نتواند دوباره آنها را بازسازی کند. بنابراین باید به دنبال راه حل دیگری رفت و آن این است که در کنار شکل گیری یک حمله نظامی، ایران را باید به نحوی متقاعد کرد که دست از فعالیتهای هستهای خود بکشد. دل بستن به حمله نظامی در صورتی که حجیم و گسترده باشد محققا ضامن پیروزی قاطع نیست چرا که جامعه بین المللی را متقاعد خواهد کرد که تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای قابل درک و توجیه کننده بوده است.»
در میان مسائل مرتبط با یک جنگ احتمالی میان ایران و رژیم صهیونیستی و یا آمریکا یک موضوع از همه مهمتر و تعیین کننده تر است. چیزی که ذهن تمام تحلیلگران نظامی و سیاسی را به خود مشغول کرده است اینکه واکنش ایران به یک درگیری احتمالی با این دو کشور چگونه خواهد بود. برای موفقیت در جنگ به ویژه جنگ دفاعی به هر میزان دهلیزهای تاریک و ناشناخته و دست نیافتنی بیشتر باشد احتمال موفقیت، لطمه وارد ساختن و پیروزی بیشتر است. یعنی درست وضعیتی که در حال حاضر ایران در آن به سر میبرد، با افزایش گمانههایی که این روزها متخصصین خارجی در این باره ارائه میکنند کار بر دشمنان ایران سخت تر میشود و پیدا و پنهان نگه داشتن این امور از سوی ایران باعث ایجاد بی تصمیمی و یا اتخاذ تصمیمات سست در نزد دشمن شده است. بدون داشتن شناخت صحیح از چنین دهلیزهای تاریک و خوف انگیز نمیتوان یک جنگ سرنوشت ساز را مدیریت کرد.
● سایه مرگ بر سردشمن مهاجم
آغاز کردن جنگ در چنین وضعیتی حرکت در سایه مرگ و فرو رفتن در کام مرگ است. ایران اسلامی آماده است تا در زمانی نامشخص با آزاد ساختن سفیران مرگ از دهلیزهای ناپیدا نابخردان مستکبر را عبرت آیندگان کند.
«مگنوس رانسترب» عضو مرکز مطالعات «تهدیدهای نابرابر» دانشکده دفاع ملی استکهلم سوئد میگوید: «یک چیز برای دستگاه اطلاعاتی آمریکا بسیار مهم است و آن پیش بینی واکنش ایران است... شدیدا تردید دارم که اگر ما (آمریکایی ها) به ایران حمله کنیم آیا میتوانیم عواقب آن را تحمل کنیم یا خیر؟» به نظر میرسد چنین دغدغهای برای اسرائیلیها بیشتر باشد. دیوانگان نمیتوانند به بهانه دیوانگی آسیب رسان و رها باشند. ایران آماده است هر دیوانه رهایی را به بند بکشد اگرچه آن دیوانه رژیم صهیونیستی باشد.
رضا گرمابدری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست