سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

رهیافت چند علیتی به انقلاب اسلامی


رهیافت چند علیتی به انقلاب اسلامی

نگاه استاد جامعه شناس آمریکایی به انقلاب ایران

انقلاب اسلامی مردم ایران که بهمن ۱۳۵۷ رخ نمود و طومار سلسله‌ پهلوی را درهم پیچید، از آن جمله تحول‌ها و دگردیسی‌های اجتماعی بود که به دلایل عدیده همچون ثبات ظاهری اوضاع سیاسی ایران اندک زمانی پیش از انقلاب، ماهیت مذهبی انقلاب، ناهمخوانی چگونگی و ناسازگاری چرایی انقلاب اسلامی با فرضیه‌ها و نظریه‌‌های رایج درباره کلیت و ماهیت انقلاب‌ها و... مورد توجه و عنایت افزون کاوشگران وادی تحولات سیاسی، جستجوگران آوردگاه تاریخ و پژوهشگران عرصه‌ علوم اجتماعی قرار گرفت.

از این رهگذر، شمار بسیاری کتاب و مقاله درباره چند و چون انقلاب اسلامی نگاشته شد و تلاش گشت تا با تحلیلی نظری وجوه تمایز انقلاب ایران با دیگر انقلاب‌های جهان درک گردد و به علت وقوع آن پی برده شود. از جمله آنها می‌توان به یکی از آثار جان فوران اشاره کرد.

جان فوران، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه کالیفرنیا، که نویسنده آثار متعدد در زمینه جامعه شناسی انقلاب‌هاست، از جمله پژوهشگران غربی است که مقاله‌ها و کتاب‌های متعددی درباره ایران نگاشته است. از جمله این کتاب‌ها می توان به «مقاومت شکننده»، اشاره کرد.

آنچه روشن است، فوران در این کتاب کوشیده است در پرتو مطالعه ۵۰۰ سال تاریخ پرفراز و نشیب ایران، یعنی از روزگار صفویه تا به امروز، قانونی عام برای تمامی انقلاب‌‌ها و از جمله انقلاب‌های ۲ سده اخیر ایران و بویژه انقلاب اسلامی بیابد.

از این رهگذر، فوران با وجود آن که انقلاب اسلامی را با همه عظمت و پهناوری‌اش در مقایسه با سایر انقلاب‌های بزرگ تاریخ بشر استثنا نمی‌داند، اذعان می‌دارد که انقلاب ایران پیچیدگی‌های خاصی نیز داشته که نمی‌توان آنها را صرفا به یاری انقلاب‌های قبلی توضیح داد.

او با وجود آن که انقلاب اسلامی را واجد مضمون‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی می‌داند، اما شکل‌گیری آن را تنها به واسطه رشد این انگیزه‌ها نمی‌پندارد. در حقیقت، فوران به مانند برخی پژوهشگران تلاش نداشته تا چگونگی و چرایی انقلاب ایران را تنها در قالب نظریات رایج تئوریزه کند، زیرا از منظر او آن را باید به یاری تلفیقی منطقی از نظریه‌های نظام‌های جهانی، نظریه وابستگی، نظریه مشروعیت نظام و ماهیت دولت و فرهنگ‌های سیاسی مخالفان توضیح داد.

فوران در تحلیل خویش توالی عوامل و مراحل انقلاب اسلامی را چنین برشمرده است: ۲ عامل نظام جهانی و ساختار اجتماعی از پیش موجود ایران، توسعه‌ای وابسته و ناهمگون در همه‌ زمینه‌ها پدید آورد. این فرآیند به جابه‌جایی شدید اقتصادی منجر شد. بسیاری از این وابستگی و ناهمگونی برآشفتند و با سیاست‌های حکومتی به مخالفت برخاستند.

دولت سرکوبگر پهلوی به حذف مخالفان دست یازید و سرکوب سیاسی گروه‌های اجتماعی متعدد را مطلوب نظر پنداشت. در این هنگام فرهنگ‌های سیاسی مختلف به کار مخالفان آمد و رژیم پهلوی و دولت حامی آن، آمریکا، در حد فراگیر علت عمده مشکلات ایران تلقی شدند. فرهنگ‌های سیاسی مخالفان، در کنار باز شدن فضایی جدید در نظام جهانی و افت اقتصاد داخلی سبب شد ائتلاف چند طبقه‌ای بروز یابد و ائتلاف چند طبقه‌ای سرانجام بروز انقلاب را موجب گشت.

الگویی که فوران ترسیم می‌کند مجموعه‌ خاصی از شرایط ضروری بود که هیچ‌یک از آنها به تنهایی نمی‌توانست موجب انقلاب شود، اما مجموعه‌ آنها به وقوع انقلابی بزرگ منجر شد،. این نظر تا اندازه‌ای درست به نظر می‌آید اما پرسش آن است ائتلاف چندطبقه‌ای بر چه اساسی شکل گرفت؟

فوران خود، اشاره‌هایی به دین و همچنین نقش رهبری انقلاب در بروز این مهم داشته است.

او می‌گوید با نگاهی به فرهنگ‌های سیاسی اردوی انقلاب با فرهنگ‌های گوناگون آشنا می‌شویم، اما از میان این جریان‌ها، فرهنگ سیاسی مسلط به اسلام به رهبری آیت‌الله خمینی تعلق داشت.

فوران در واپسین صفحات کتابش به مقایسه انقلاب اسلامی با تحولات پیشین پرداخته و این پرسش را مطرح کرده است که چرا انقلاب اسلامی در رسیدن به هدفش به مراتب موفق تر از انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت بود؟

عوامل این پیروزی را او در چند مورد خلاصه می‌کند: انسجام و قدرت بیشتر ائتلاف مردمی، تاکتیک‌های کارآمد انقلابیون، نقش برجسته روحانیت، تعیین هدف اصلی (تغییر دولت از طریق برچیدن نظام شاهنشاهی) و مساعدتر بودن اوضاع نظام جهانی.

حقیقت آن است که کلیات تحلیل‌های فوران از انقلاب اسلامی ایران هوشمندانه است، با این وجود ایراداتی چند را نیز می‌توان بر آن متصور بود. از جمله نظریه‌های وی که سزاوار نقد است، تاکید بیش از اندازه بر نقش کارتر و طرح حقوق‌بشر مدعایی او در آزادسازی نسبی فضای سیاسی ایران و اصرار افزون بر کم‌تحرکی و برخورد منفعلانه دولتمردان آمریکا در رویارویی با انقلاب اسلامی است، که با اسناد و مدارک تاریخی سازگاری و همخوانی چندانی ندارد.

امیر نعمتی‌لیمایی