سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر سوسیالیسم و دموكراسی ایرانی


نقدی بر سوسیالیسم و دموكراسی ایرانی

دموكرات به كسی گفته می شود كه به رای اكثریت گردن نهد و این مسئله ارتباطی به دولتی یا ضددولتی بودن ندارد

«زد و خورد» روایتگر منازعات روشنفكران معاصر ایرانی با یكدیگر بر سر موضوعات مختلف خواهد بود. منازعاتی كه اگرچه غبار زمان بر آنها نشسته و چه بسا از خاطره ها نیز رفته باشد اما مرور و بازبینی آنها خالی از لطف نیست.

آنهایی كه با اندیشه های محمدعلی همایون كاتوزیان آشنا هستند، از علاقه او به خلیل ملكی در درجه اول و محمد مصدق در درجه دوم، باخبرند.

كسانی كه موسی غنی نژاد را می شناسند نیز می دانند كه او نه علاقه ای به خلیل ملكی دارد و نه چندان با اندیشه های محمد مصدق هم رای است. كاتوزیان بدین ترتیب در یك تعریف كلی روشنفكری چپ است و غنی نژاد نیز روشنفكری راست. این چنین بود كه دهه ای پیشتر موسی غنی نژاد دست به قلم برد و مباحثه ای با كاتوزیان را آغاز كرد. عنوان مقاله غنی نژاد چنین بود: «نكاتی درباره دموكراسی ایرانی و سوسیالیسم ایرانی». غنی نژاد مقاله خود در نقد كاتوزیان را به استناد دو كتاب كاتوزیان یعنی «خاطرات سیاسی خلیل ملكی» و «اقتصاد سیاسی ایران» نوشته و مدعی بود كه كاتوزیان از مفاهیم اساسی تمدن جدید نظیر دموكراسی، سوسیالیسم و نیز اقتصاد سیاسی، «تعبیرهای سطحی و عامیانه»ای دارد.

كاتوزیان مصدق را «بنیانگذار استنباط ایرانی دموكراسی» معرفی كرده بود و غنی نژاد در پاسخ می گفت: «درباره اینكه استنباط ایرانی دموكراسی چیست، آقای كاتوزیان هیچ توضیحی نمی دهد. » غنی نژاد سپس با اشاره به این سخن كاتوزیان كه «آنچه دكتر مصدق را از عموم این افراد [لیبرال ها] متمایز می كند، ایرانیت و ملی بودن او است. او یك ایرانی ملی بود یعنی یك دموكرات ایرانی» می گفت: «آقای كاتوزیان به وضوح، ملی را معادل دموكرات قرار می دهند... [اما] معادل قرار دادن ملی و دموكرات، كاری خودسرانه و نادرست است.»

غنی نژاد همچنین با اشاره به اینكه از نظر كاتوزیان، واژه دموكراسی به مفهوم غیردولتی و ضددولتی نیز هست، تاكید داشت كه « دموكرات به كسی گفته می شود كه به رای اكثریت گردن نهد و این مسئله ارتباطی به دولتی یا ضددولتی بودن ندارد.» بگذریم از اینكه غنی نژاد علاوه بر مخالفت با دیدگاه كاتوزیان درباره دموكراسی، اصولاً اندیشه های مصدق را نیز مترادف با دموكراسی نمی دانست و در تحلیل این واقعیت، به عنوان نمونه از توسل مصدق به رفراندوم برای انحلال مجلس سخن می گفت.

كاتوزیان اما در حالی كه مصدق را نشانه دموكراسی ایرانی خوانده بود، از خلیل ملكی نیز به عنوان مبدع و بنیانگذار سوسیالیسم ایرانی سخن گفته بود و بدین ترتیب غنی نژاد در پاسخ می گفت: «اگر آن گونه كه كاتوزیان مدعی است، سوسیالیسم ایرانی یك مكتب سیاسی و فكری است، در این صورت شالوده نظری این مكتب و ویژگی هایی كه آن را از سایر مكاتب سوسیالیستی متمایز می كند، بایستی توضیح داده شود.»

غنی نژاد سپس آب پاكی را این چنین روی دست كاتوزیان می ریخت: «به نظر می رسد كه فقدان چنین توضیحی در مقدمه مفصل آقای كاتوزیان تنها یك علت داشته باشد و آن فقدان خود مكتب و تئوری ادعا شده است.» گویی موسی غنی نژاد تنها در یك گفته با كاتوزیان هم نظر بود و آن نیز این سخن كاتوزیان بود كه «سوسیالیسم ایرانی خلیل ملكی دنباله منطق دموكراسی ایرانی مصدق است.» اما منظور كاتوزیان كجا و منظور غنی نژاد كجا.

رضا خجسته رحیمی