شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
اسنادی درباره لبنان
● مسئله مسلمانان لبنان و داستان کامیل شمعون:
مشکل مسلمانان و مسیحیان لبنان، مربوط به دهه اخیر از قرن ما نیست. استعماردر هر کجا که ریشه داشت، تخم کینه و فساد را کاشته است. اسناد سری وزارت خارجه انگلیس نشان میدهد که مسلمانان لبنان، از سی سال قبل، بعلت ظلمیکه بر آنها روا شده، شکایت داشتهاند، ولی ستمکاران، هرگز گوش به سخن آنانندادهاند .
سفیر انگلیس در بیروت طی گزارش سری مشروحی درباره تغییر حکومت لبنان وشکل جدید هیات حاکمه آن، چنین مینویسد:
« قدرت سیاسی ۸ ساله « بشاره الخوری» ناگهان فرو ریخت و حکومت تازهای، بعنوان مبارزه با فساد و برای اصلاح بنیاد اجتماعی، روی کار آمد. رییس این حکومت جدید، « کامیل شمعون» نام دارد که در سپتامبر ۱۹۵۲ به مقام ریاست جمهوری انتخاب شد. ولی چون نتوانست دولت « وحدت ملی» را تشکیل دهد، فقط با چهار وزیر کابینه خود به مجلس معرفی کرد! ولی سیاست کلی خارجیلبنان، همچنان همکاری با غرب خواهد بود، بویژه که کامیل شمعون معروف به وابستگی کامل به بریتانیا است».
چهار ماه پس از این شعبده بازی که آن روز بنام « وحدت ملی» و امروز بنام« ائتلاف ملی» در لبنان جریان داشته و دارد و صحنه گردانان آن نیز همان کامیل شمعونها و پیر جمیلها هستند، سفیر انگلیس در بیروت در گزارش دیگری به« انتونی ایدن» وزیر خارجه وقت، اطلاع میدهد:
«... شمعون فقط بحرف و توصیه دوستان نزدیک خود که صلاحیت و یا ووزنه سیاسی لازم را ندارند، گوش میدهد و این امر موجب رنجش گروهی، بویژه شخصیتهای برجسته مسلمانان شده است. تا آنجا که آنها با تندی به مسئولینسفارت گفته اند که با این انتخابها، مصالح مسلمانان مراعات نشده است... در مجموع، شمعون چون نمیتواند بوعدههای اصلاحی خود عمل کند، هواداری بسیاری از جوانان مسلمان را از دست داده و آنها از حکومت دور شدهاند...»
سفیر انگلیس در گزارش بعدی خود( مورخ ۲۰ مارس شماره ۴۲ - پرونده شماره۲۰۱۴/۲/۸/۵۳ به وزارت خارجه مینویسد: « اختلافات شدیدی میان مسلمانان و مسیحیان بروز میکند. برای آنکه مسلمانان در سرنگونی حکومت بشارهالخوری نقش بسزایی را ایفا کردند، ولی آنها علیرغم تلاشهای وسیع، بهخواستهای خود در تقسیم عادلانه پستهای اداری، نرسیدند، مسلمانان انتظارداشتند که به موقعیت و اهمیت آنها توجه بیشتری بشود، بویژه شمعون پیش ازانتخاب، مدعی بود که رفتار منصفانهای نسبت به همگان خواهد داشت. ولیامروز مسلمانان اعتراض دارند که در امور اداری و قضایی، نمایندگان کافیندارند... آنها میگویند اگر بنا است برای ایجاد یک زندگی آرام در لبنان گامیبرداشته شود، باید میان مسلمانان و مسیحیان در تقسیم وظایف اداری توازن لازممراعات شود و با اینکه اگر آمارگیری بعمل آید، تعداد کل مسلمانان ( اعم از سنی و شیعی و دروز) بیشتر از مسیحیان خواهد بود، ولی آنها به تقسیم بطور تساوی هم راضی نیستند و چون به خواستهای آنها توجهی نمیشود، آنها میخواهند یک کنگره اسلامی تشکیل دهند که هدف عمده آن ایجاد تساوی بین مسلمانان ومسیحیان و محدود ساختن اختیارات رییس جمهوری است. ولی حزب مسیحی کتائب هم بلا فاصله اعلان نموده که یک کنگره مسیحی برای رسیدگی به اوضاع تشکیل خواهد داد. و من فکر نمیکنم که این قبیل برنامهها بتواند در الغاء نظام برتری مسیحیان، مؤثر واقع بشود، احساس عمومی در لبنان اینست که رییس جمهوری وابسته به همه مردم لبنان نیست، او رهبر ویژه مسیحیان است.»
این گزارش سری سفیر انگلیس، بنحوی نشان میدهد که علیرغم کثرت عددی مسلمانان از سی سال قبل، استعمار همواره کوشیده است که تفوق عملی و همه جانبه مسیحیان را در لبنان همچنان حفظ کند و مسلمانان را از حقوق طبیعی خودمحروم سازد .
□□□
... اما گفتنی است که این « تفوق » فقط در قبال مسلمانان است، و گرنه لبنان مسیحی هم باید در برابر اسراییل غاصب، ضعیف و ناتوان باشد تا تنها مزاحمت احتمالی از سوی آن متوجه این پایگاه نظامی امپریالیستها نشود، بلکه اگر روزی لازم شد که اسراییل جنوب آنرا اشغال کند و حتی تا قلب بیروت به پیشرویبپردازد، ارتش مسیحی لبنان نتواند مقاومتی از خود نشان دهد و سپس رییس جمهوری تحمیلی هم قرار داد صلح با اسراییل را امضاء کند.
اسناد سری انگلیس باز نشان میدهد که کامیل شمعون « عامل انگلیس»درخواست اسلحه و وابستگی نظامی به اردوگاه غرب را مطرح میکند، ولیپاسخ بریتانیای کبیر! منفی است. خلاصه داستان در اسناد سری چنین آمدهاست:
« ژنرال روبرتسون» وارد بیروت شد و با مقامات لبنانی ملاقات و مذاکره نمود. پساز این ملاقتها شمعون به سفیر انگلیس اطلاع داد که « آماده است لبنان را از لحاظنظامی وابسته به سازمان نظامی انگلیس بنماید» ولی پاسخ تلگرافی وزارتخارجه، منافع اسراییل را مقدم میشمارد:
« بیروت: سفارت بریتانیای کبیر. در پاسخ تلگراف شماره ۷۱۴ و ۷۱۵ مورخ نوامبر ۵۲ در مورد نتایج سفر ژنرال روبرتسون، به اطلاع میرسد:
۱) ما از آمادگی لبنان برای همکاری با غرب، متشکریم!
۲) در این زمینه مایل هستیم که لبنان با دولتهای غربی دیگر، از جمله فرانسه هم در ارتباط باشد!
۳) ما نمیتوانیم به لبنان اسلحه مجانی یا ارزان تحویل دهیم، زیرا که موجب توقع بیشتر دولتهای عربی دیگر میشود!
۴) ما اگر هم بتوانیم به لبنان اسلحه بدهیم، منافع اصولی ما آنرا تایید نمیکند .
۵) ما با اینکه خواهان موفقیت طرح خود در دفاع از خاورمیانه هستیم، ولی اینامر ارتباط مستقیم با روابط آینده اعراب و اسراییل دارد. ما نمیخواهیم به عربهارشوه دهیم تا فردا صلحی را که مورد نظر خودشان است به اسراییل دیکته کنند!
این تلگراف سری و فقط جهت اطلاع رییس جمهوری لبنان است»!
بنابراین، این تنها اسراییل است که مورد عنایت و توجه محافل امپریالیستی استو منافع آن مقدم بر منافع همه اعراب، اعم از مسلمان و مسیحی!... و اگر انگلیس بتواند هم، به اعراب اسلحه نمیدهد، نه مجانی و نه ارزان! زیرا که فروختن اسلحه، در آن شرایط به اعراب نوعی رشوه تلقی میشود!! و در آینده ممکناست صلحی را بر اسراییل تحمیل کنند!!! ولی اگر این اسلحه در قبال « نفت ارزان» درخواست شود، به « نوکران ویژه» تحویل داده میشود، و آنهم بشرط آنکه برضد اسراییل بکار نرود! و صد البته اگر برای قتل عام مسلمانان لبنان و فلسطین، اسلحه لازم شد نه تنها در اختیار اسراییل قرار میگیرد، بلکه بطور مجانی و کاملا رایگان، در اختیار اعراب و فالانژهای همکار صهیونیسم هم قرار میگیرد تا یکجا۷۰ هزار نفر را در تجاوز علنی خود در لبنان قتل عام کنند!
البته رفتار امپریالیسم غرب و سوسیال امپریالیسم شرق، در رابطه با مسلح ساختن بعث عراق، بر ضد جمهوری اسلامی ایران و همکاری مسترک ابرقدرتها!، در جنگی تحمیلی، بر ضد نظام اسلامی، مسئلهای نیست که نیاز به انتظار! و کشف اسناد وزارتخارجه انگلیس یا آمریکا داشته باشد...
ظاهراً موشکهای شوروی، بمبهای شیمیایی آلمان، هواپیماهای مجهز آمریکا،فرانسه، انگلیس و... بعنوان اسناد زنده، همه ما را از مطالعه اسناد مکتوب!، بینیاز میسازد.
۳) مفتی فلسطین یک توطئه گر؟
بدنبال توطئه مشترک امپریالیسم باضافه صهیونیسم و تسلط یهودیان صادرشده از آمریکا و اروپا بویژه - روسیه شوروی - به فلسطین، و کمک همه جانبهامپریالیستهای غربی و شرقی برای تثبیت موقعیت آنها در فلیسطین اشغالی سرانجام در سال ۱۹۴۸ قسمت غربی شهر « بیت المقدس» بدست صهیونیستها افتاد و در سال ۱۹۵۳، اسراییل وزارت امور خارجه خود را به قدس منتقل ساخت. این امر، بظاهر موجب واکنش حکومتهای عربی و از جمله « اردن» گردید، ولی توطئه و همکاری ارتجاع عرب با امپریالیسم و صهیونیسم، عمیقتر ازآن بود که گوشهای از سند رسوایی آن زودتر از سی سال، منتشر گردد.
اسناد سری وزارت خارجه انگلیس نشان میدهد که « ارچی روس» از لندن به« جفری ورلونگ» سفیر انگلیس در « عمان» مینویسد: « نامه شما و یادداشت ژنرال کلوب - گلوب پاشا- در مورد نگرانی از بین المللی شدن قدس و احتمال عکس العمل اعراب، دریافت شد. این نگرانی بدلایلی موردی ندارد... از نقطه نظر ما اداره بین المللی اماکن مقدسه در بیت المقدس، یک عامل تعیین کننده درجنگ را مرتفع خواهد ساخت و مشکل آینده ما در انتقال وزارت خارجه اسراییل به قدس را هم بر طرف خواهد نمود»؟!
پس توطئه بین المللی کردن قدس هم سابقهای به قدمت توطئه تسلط صهیونیسم بر فلسطین دارد و مورد حمایت بریتانیا نیز هست. ودلیلی هم بر نگرانی از عکسالعمل اعراب! وجود ندارد، زیرا که وزارت خارجه انگلیس خود رهبران اعراب را بهتر از جناب سفیر میشناسد و اصولا طبیعی است که وقتی ارتجاع عرب درلجن زار خیانت غوطه ور شود و همه چیز خود را در اختیار غرب بگذارد، دیگرنه تنها ترس و نگرانی موردی نخواهد داشت، بلکه اداره بین المللی قدس هم بسیاری از مشکلات و خطرات را بر طرف خواهد ساخت!
ولی بنظر من آقای « ارچی روس» از میزان خیانت ارتجاع عرب آگاهی نداشت و نمیدانست که سی سال بعد، همزامان با انتشار اسناد سری او، نه تنها در پناه خیانت اعراب قسمت دیگر قدس هم به اسراییل ملحق خواهد شد، بلکه اسراییل بطور رسمی قدس را پایتخت خود خواهد نامید و مزدوری بنام« سادات» در همین شهر مقدس با تروریستی بنام « بگین» قرار داد صلح و آشتی وهمکاری خواهد بست و دیگر اعراب هم در کنفرانس فاس بآن خواهند پیوست تا انتقال سفارتهای شرق و غرب به بیت المقدس آسانتر شود و « مشکل» در پایانبر طرف گردد!.
□□□
اسناد دیگر وزارت امور خارجه انگلیس نشان میدهدکه « شقیری» قبل از« یاسرعرفات» به فکر مذاکره با اسراییل بوده تا راه صلح را بیابند و حتی شقیریبین المللی شدن قدس را هم میپذیرد؟... ولی چون هم اکنون شقیریهای بدتری در سطح به اصطلاح رهبری فلسطینیها وجود دارند، دیگر لزومی ندارد کهما مذاکرات شقیری با سفیر انگلیس را در اینجا مطرح کنیم! بامید آنکه خود فلسطینیها در تحلیل تاریخ خیانت رهبران خود، باین اسناد هم مراجعه کنند.
□□□
اسناد وزارت خارجه انگلیس در رابطه با فلسطین باز نشان میدهد که« چرچیل» نخست وزیر وقت انگلیس، همکاری کامل با صهیونیسم داشت و لذابه مردم فلسطین بشدت کینه میورزید و حتی خواهان پایان دادن به حرکتی بنام« مقاومت فلسطین» بود. و از همین جا است که بریتانیا حاضر نیست که وجود«حاج امین الحسینی» مفتی، قدس را در منطقه تحمل کند و خواستار تبعید اومیگردد.
گزارش سری شماره ۱۰۰۳۳/۵/۵۳ از سفیر انگلیس در اردن چگونگی امر رانشان میدهد: « با توجه به نامه شماره ۱۰۱۲ مورخ ۲ دسامبر درباره مفتی سابق قدس، یاد آور میشویم که نخست وزیر اردن به من اطلاعات داد که او در ملاقات اخیرش با ادیب شیشکلی در دمشق، با او درباره این توطئه گر که اکنون در دمشق بسر میبرد، گفتگو کرده و بطور صریح از او خواسته است که مفتی از سوریهبیرون رانده شود، چون اقامت او در این نزدیکی، خطری برای شاهنشاهی اردن تلقی میشود و احساسات مردم را بر ضد انگلیسیهای مقیم کرانه غربی اردن، تحریک میکند و دولت اردن نمیتواند آنرا تحمیل کند. نخست وزیر اردن مدعی شد که شیشکلی با او ابراز همدردی کرده است».
ملاحظه میکنید که مفتی فلسطین از دیدگاه سفیر انگلیس « یک توطئه گر» است و وجود او در منطقه هم، از دیدگاه شاهنشاهی اردن، خطری برای علیحضرت وانگلیسیهای مقیم کرانه غربی است؟... آیا بنظر شما رابطه ارگانیک و تنگاتنگ بین دو موضوع وجود ندارد؟ متأسفانه کلیه گزارشهای مربوط به مفتی فلسطین - مرحوم حاج امین الحسینی - در ضمن اسناد سری سال ۱۹۵۳ در اختیارمراجعین قرار داده نشده و بررسی « نامههای پیوستی» در پروندههای موجودنشان میدهد که « اصل گزارش سری» موجود نیست. در نامه پیوستی سفیرانگلیس در بیروت به « انتونی ایدن» چنین میخوانیم:
« عطف به گزارش سری شماره ۱۷۸۱۸ مورخ ۱۶ دسامبر ۵۳ به مستر والا، درمورد مفتی سابق قدس، به اطلاع میرسد که من امروز اعتراض شفاهی شدید خود را به وزیر امور خارجه لبنان و سپس به شخص نخست وزیر، ابلاغ کردم، مننسبت به آنچه که در روزنامه « النضال» مورخ ۲۲ دسامبر از قول مفتی سابق قدسحاج امین الحسینی نقل شده، بشدت اعتراض کردم. مفتی سابق گفته است:« جنگ سال ۱۹۴۸ پایان دردناکی داشت و آنهاییکه نقشه آنرا کشیدند وفرماندهی و تبلیغات آنرا هم بعهده گرفتند، انگلیسیها بودند». من خواستارتعقیب رسمی روزنامه شدم و در ضمن از نخست وزیر بطور مؤکد خواستم که اگرمفتی بخواهد در اینجا بماند و یا مجدداً برگردد، باید از هر گونه فعالیت سیاسیممنوع شود. نخست وزیر به من گفت که در مورد نظارت روزنامه النضال، دستورلازم را به وزیر اطلاعات خواهد داد. و در مورد مفتی سابق قدس هم گفت باید به شما بگویم ما از اقامت طولانی او در اینجا خوشحال نخواهیم بود و اگر حکومت ما ادامه یابد، من بشما اطمینان میدهم که مفتی تحت نظر خواهد ماند»...!
آری مفتی قدس چون همکار کاشانی و مخالف با سلطه امپریالیسم و صهیونیسم بر فلسطین است، وجود او، هم برای شاهنشاهی اردن خطرناک میشود و هم برای انگلیس و اگر در منطقه بماند، باید از فعالیت سیاسی ممنوع شود تا « رجال سیاسی» مانند شاه حسین اردن به حل و فصل امور بپردازند و قسمت دیگر قدسرا هم تحویل اسراییل بدهند و جالبست که نخست وزیر لبنان، مانند دیگر نوکران وابسته، باطلاع میرساند که « اگر اجازه دهند که او چند صباح دیگری بر سر کارباشد»، طبعاً مفتی قدس تحت نظر خواهد ماند. و این نوع وابستگی و مزدوری،تنها عامل بقای مزدورانی از قماش جناب نخست وزیر است... و البته بر بریتانیا بود که سلامتی و حکومت چنین نوکرانی را تضمین کند، همانطور که بقای شاهحسین را تضمین کرده بود! ولی با پیدایش نسل انقلابی مسلمان، آیا بریتانیای کبیر سابق و فرانسه مهد آزادی! و دیگر ابر قدرتهای پوشالی که با یک اقدام «استشهادی» یک جوان مسلمان، کل تشکیلات آنها با صدها مزدور جنگی، به هوا میپرد! هنوز میخواهند با مردم ما، با لحن دوران برده داری قرون وسطی سخن بگویند؟!
بنظر ما، این احمقانه ترین روش سیاسی است که غرب امروز آنرا دنبال میکند... وبی تردید مسئولیت پی آمدهای آنرا هم، در کوتاه مدت و دراز مدت، بعهده خواهد داشت!...
▪ اخوان المسلمین مصر؟
۴) هشدار به موقع سفیر انگلیس در مورد اخوان المسلمین مصر و اقدام شاه فاروق:
در خاتمه این بحث کوتاه بی مناسب نیست که اشارهای هم به حوادث مصر سیسال قبل بنماییم:
« چایمان اندروس» سفیر انگلیس در بیروت، در یک گفتگوی محرمانه با دیپلماتهای انگلیسی، در « مرکز بررسی مسائل خاورمیانه» درباره اوضاع مصرمیگوید:
« نقراشی پاشا در یک جلسه سری پارلمان مصر گفت که بریتانیا مایل بود « مصردرسی به یهودیان بدهد» ولی وقتی شکست پیش آمد، روشن گردید که هدف بریتانیا آن بود که مصر در دام افتد، چرا که اصولا ارتش مصر آمادگی جنگی نداشت و اسلحه کافی هم در اختیارش نبود در حالیکه یهودیان از همه جا اسلحه دریافت میداشتند و از طرف دیگر « گلوب پاشا» به نیروهای تحت فرمان خود، درست بهنگامی که تل ابیب در محاصره بود دستور عقب نشینی داد و در نتیجه نیروها آسیب پذیر شده و ضربه خوردند و شکست آغاز شد».
سفیر انگلیس پس از نقل مطالب فوق از « نقراشی پاشا» مدعی میشود که: ایناتهامات کلا بی اساس است زیرا که این مرحله از تاریخ مصر، مصادف با پیدایش نهضت اخوان المسلمین در مصر بود که دشمنی آنها با غرب آشکار بود. علیرغمهشدارهای ما، دولت مصر در مقابله با اخوان المسلمین کوتاهی کرد، تا آنکه سرانجام نقراشی پاشا بدستور ملک فارق جلو فعالیت آنها را گرفته و سپس دولت ابراهیم عبدالهادی پاشا با اعلام وضعیت فوق العاده با قاطعیت، با مسئله برخورد نمود و بر اوضاع مسلط شد و در این میان حسن البنا هم جان خود را ازدست داد...»!
ملاحظه میکنید که جناب سفیر، چقدر در گفتار محرمانه، بسادگی مسئله رامطرح میسازد؟... پس انگلیس در وارد کردن مصر بدون سلاح لازم به جنگنابرابر، خیانت نکرده، بلکه این دولت مصر است که علیرغم هشدارهای بریتانیابا آزاد گذاشتن فعالیت اخوان المسلمین که در جنگ با یهود نقش عمدهای را بعهده داشتند، خود را دچار ناراحتی کرده است .
و میدانیم که در بحرانیترین شرایط جنگ با یهود ده هزار داوطلب رزمندهوابسته به اخوان المسلمین که در میدان جنگ بودند، به دستور فاروق خلع سلاح شده و به قاهره برگردانده شدند و سپس بدستور شاه فاروق « عبدالهادی پاشا» سازمان اخوان المسلمین را منحله اعلام نمود و « حسن البنا هم در این میان جان خود را از دست داد» و باز میدانیم که حسن البنا، در روز روشن، ظاهراً بدستورفاروق و در باطن بدستور اربابان، توسط یک افسر پلیس مخفی ترور شد و پرونده این جنایت هنوز در دادگاه مصر، خاک میخورد... زیرا آنها که پس از شاه فاروق روی کار آمدند، نسبت به اخوان المسلمین، بدتر از آن کردند که شاه فاروق کرد، ولی این بار بنام انقلاب ملی - عربی- سوسیالیستی!!، تا کسی نتواند اعتراض کند...
و جالبتر آنکه، پس از پیروزی افسران آزاد در کودتای خود بر ضد رژیم فاروق، که با همکاری همه جانبه اخوان المسلمین صورت گرفت، رهبران افسران آزاد -نجیب و ناصر - بر سر قبر حسن البناء حضور یافته و سوگند یاد کردند که انتقام خون وی را بگیرند. و البته باقی داستان را خود میدانید .
اینها نمونههایی از محتویات اسناد سری وزارت امور خارجه انگلیس است... به امید آنکه اهل تحقیق و علاقمندان بتاریخ سیاسی معاصر، برای کشف همه حقایق، همه این اسناد را ترجمه و منتشر سازند.
نعمت الله موسوی
مرداد ۱۳۶۲ - رم، ایتالیا
http://khosroshahi.ir/article/detail_art.php?artid=۱۹&flag=۱&merg=۱ : منبع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست