جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

ارتباطات در کشورهای در حال توسعه جهان سوم


ارتباطات در کشورهای در حال توسعه جهان سوم

ارتباط جمعی در هر جامعه و یا کشوری اولین عامل شناخت فرایند سیاسی آن کشور است زیرا ارتباط جمعی, عامل مهمی در تصمیم گیری گروههای بزرگ مردمی است که از طریق شناخت تعبیر و تفسیر و بالاخره ارزشیابی مسایل سیاسی, خود را در این مسایل شریک می کنند

ارتباط جمعی در هر جامعه و یا کشوری اولین عامل شناخت فرایند سیاسی آن کشور است. زیرا ارتباط جمعی، عامل مهمی در تصمیم گیری گروههای بزرگ مردمی است که از طریق شناخت تعبیر و تفسیر و بالاخره ارزشیابی مسایل سیاسی، خود را در این مسایل شریک می کنند. مثلاً در مراحل مختلف چنین ارتباطی است که مردم به چگونگی مسایل اخلاقی و افکار و عقاید مختلفی که در جامعه وجود دارد آگاهی می یابند.

فرایند ارتباطات از نگاه تئوریک، نقش مهمی در تصمیم گیری نهادهای دموکراتیک در جوامع در حال توسعه دارند.دراینجا دو دیدگاه مورد بررسی قرار می گیرند:

▪ اولاً: محتوای ارتباطات چیست؟ چه عقاید و دیدگاه هایی در مورد برخی از مسایل سیاسی و انتشار گسترده ی آنها در بین مردم وجود دارد. آیا آنهایی که در جامعه دارای نفوذ سیاسی هستند، می توانند بر اخبار سیاسی و شرایط دمکراسی تأثیر بگذارند؟

▪ ثانیاً: فرایند سیاسی چگونه شکل می گیرد و ساخته می شود؟ وسایل ارتباط چگونه با یکدیگر مربوط می شوند و چه نوع تأثیری بر توسعه نهادهای یک دولت دمکراتیک می گذارند. البته این سوال بیشتر توجه ما را جلب می کند، زیرا در آغاز به طور خلاصه به الگوهای ارتباطی در جوامع کشورهای در حال توسعه اشاره می کنیم و سپس در مقیاسی وسیع تر، اجزای ویژه ای از فرایند ارتباطی و تأثیر آنهارا بر روند سیاسی چنین جوامعی مورد بررسی قرار می دهیم.

● انگاره ارتباط اتمی و اصول سیاسی زندگی اشتراکی

به طور کلی در جوامع غیر غربی، اغلب مشاهده شده است که ارتباطات در دو سطح متفاوت انجام می شود.

- اول در سطح شهرها، یعنی بین روشنفکران شهروند و دوم در سطح روستاها، یعنی بین توده مردم. حال در مراکز شهری، رسانه های ارتباط جمعی بر اساس فناوری غربی تأسیس شده اند و بیشتر در اختیار عناصر روشنفکر و غرب گرای جامعه هستند و همیشه در خدمت سیاستی انجام وظیفه می کنند که چنین عناصری را بر سیاست داخلی مسلط می کند.

در خارج از مراکز شهری، ارتباطات در سطح وسیعی به وسایل سنتی (از قبیل منبر در کشورهای اسلامی) بستگی دارد. زیرا در عمل بیشتر در پی برآوردن نیازهای مردمی است که کمتر غرب گرا و بیشتر سنتی می اندیشند وهنوز در ساخت سیاسی موجود جامعه جا نیفتاده اند. البته چنین فرایندی به ساخت سیاسی این جوامع، کمتر بستگی دارد.

نتیجه این اختلاف بنیادی، این است که عقاید و افکار شخصی کاملاً بر ارتباطات سیاسی جامعه مسلط هستند ولی این افکار و نظریات در برخی از گروه های مردم با مقاومت ها و عکس العمل هایی مواجه می شود. مثلاً اخبار تأسف بار به سرعت در سرتاسر جامعه شایع می شود. سرعت انتشار خبرمرگ گاندی بین روستانشینان هندی، نمایش دهنده ی نفوذ ارتباط کلامی از طریق ارتباط رو در رو بین مردم بود. ولی تفسیرهایی که در مورد چنین وقایعی انجام گرفته، کمتر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. این واقعیت را نباید فراموش کرد که در روستاها معمولاً یک نفر یا عده ای با سوادند و مطمئناً روزنامه های شهری را دریافت می کنند و به عنوان منبع اصلی اخبار می شناسند.

از سوی دیگر مشکل بی سوادی در روستاها موجب می شود مضمون روزنامه ها که بیانگر چارچوب زندگی شهری است، برای آنها کاملاً بی معنی جلوه کند.

مهمتر از همه اینکه، فرایند ارتباطی در سطح شهرها کاملاً پاسخگوی آنچه که در روستاها اتفاق می افتد نیست. زیرا رسانه های ارتباط جمعی بیشتر تحت تأثیر ارتباطات بین المللی قرار دارند. از طرفی اغلب پیامگیران در مراکز شهرها، غرب گرا هستند و چندان به رویدادهایی که در سطح روستاها انجام می گیرد علاقمند نیستند.

از دیدگاه دیگر، توجیه این مسایل برای شناخت احساسات ملی، بویژه در مراکز شهرها کاملاً ضروری است. غیر از توسل به ارزشهای سنتی و پس زدن ارزشهای بیگانه، همانطور که افراطیون ملی گرای غربی نیز انجام داده اند، باید برای بیان خواسته ها و نظریات، مسایل جهان خارج را با ارزش های خود مورد ارزیابی و بررسی قرار بدهند. حال این امر به طور نسبی در بین مراکز شهری و روستایی عمل می شود.

علاوه بر این تقسیم بندی اساسی که ذکر شد، معمولاً انگاره ی ارتباطی در سطح روستاها خیلی پیچیده تر از آن است که ما تصور می کنیم. زیرا جریان ارتباط کلامی نه تنها در گروههای بیشماری تأثیر می گذارد، بلکه منوط به چگونگی ارتباط شخصی در بین افراد نیز هست.

مسأله ی دیگری که در کشورهای در حال توسعه مورد توجه قرار می گیرد نسبت ارتباطات مابین روستاها و مراکز شهری است که بسیار محدود و شاید ناچیز است.

از دیدگاه سیاسی، جداسازی شهر و روستا، اهمیت بسیاری دارد زیرا تمایز بین شهر و روستا، از قدرت تحرک کافی مناطق روستایی در جهت مقابله ی آنها با قدرت موجود در شهرها و نقش رهبری آن می کاهد. در کشورهایی که اکثریت مردم در مناطق روستایی زندگی می کنند، این حقیقت کمتر منعکس است.

می توان کشورهای زیادی را در آسیا و خاورمیانه یافت که در سطح زندگی شهری و روستایی آنها تفاوت هایی عظیمی وجود دارد. و نیز معمولاً در سیاست ملی این کشورها، تضاد منابع بین شهر و روستا، تجارت و کشاورزی، در حد و کیفیتی که در جوامع غربی ملاحظه می شود، موجود نیست. ناگزیر باید توجه کرد که روستاها با مشکلات و مسایل زیادی روبرو هستند مانند برنامه های توسعه ی روستایی که معمولاً نوعی شهرگرایی است و دیوان سالاری را گسترش می دهد.

همان طور که قبلاً اشاره شد، از دیدگاه ارتباطی، روستاها دارای محدودیتهایی هستند که به تنهایی قادر نیستند توسعه بیابند و به صورت عامل مهم تر و با ثبات تری در فرایند سیاسی جامعه پدیدار شوند. البته نباید نادیده گرفت که برخی از روستاها با یکدیگر اتحاد و یگانگی بیشتری دارند و در برابر فشارها و تقاضای دولت مرکزی جهت نوسازی یا غرب گرایی، مقاومت می کنند و شیوه ی زندگی روستایی را بر روند زندگی شهری ترجیح می دهند.

در مواردی که مناطق روستایی دارای نمایندگانی هستند روند زندگی شهری را ترجیح می دهندو می کوشند تا کمک مردم را در انجام و اجرای طرح های توسعه و شهری کردن روستاها جلب کنند.

از سوی دیگر فرایند ارتباطی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه کاملاً با فرایند سیاسی آنها متفاوت است.

در این جوامع، گروه های زحمتکش از نقش گروه های ذی نفوذ بی اطلاع هستند و در نتیجه نمی توان این دسته از مردم را با گروه های رقیب، در جوامع غربی مقایسه کرد. زیرا در بیشتر کشورهای غربی طبقات مختلف جامعه به آسانی می توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و هر یک مدافع منافع خود باشند.

● تداخل حوزه های سیاسی و اجتماعی

اگر به بررسی فرایند ارتباطی در کشورهای در حال توسعه بپردازیم به این نتیجه می رسیم که پیامگیران هیچ تصویر روشنی از حوزه های سیاسی و دیگر جنبه های اجتماعی ندارند. علاوه بر این، شبکه های ارتباطی آن طور که باید سازمان نیافته اند که قادر به جداسازی حوزه های سیاسی از حوزه های اطلاعاتی باشند. به همین علت است ک فرایند ارتباطی در چنین کشورهائی هدفهای معینی ندارند.

اکثریت افرادی که در نقش ارتباط دهنده یا مبلغ قرار دارند، اشخاص حرفه ای نیستند که تنها در حرفه ی خود نقشی را که به آنها محول شده است ایفا کنند، بلکه به خاطر نقشهای دیگر اجتماعی خود، این عمل را انجام می دهند.

زیرا چگونگی ارتباط در این جوامع و تصویر کلی آنچه به ملاحظات: سیاسی، اجتماعی، و خصوصی معروف است را مشخص نمی کند چون مردم در زمینه حوزه های سیاسی، اجتماعی و حتی خصوصی نمی دانند چگونه بیاندیشند. ارتباط در سطح روستاها را ارتباط چهره به چهره می خوانیم از این رو، چگونگی ارتباط در این جوامع معمولاً از آنچه که عموماً به ملاحظات سیاسی و اجتماعی و خصوصی معروف است، تصویر روشنی از آن نمی دهد. چون که در اینگونه ارتباطات مسایل اجتماعی بر اساس ارتباطات شخصی و حتی گروهی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. البته همیشه بین آنهایی که دارای منزلت اجتماعی هستند و پیوسته در زمینه ی ارتباط و توسعه گتفگو می کنند و افرادی که پیوسته با مردم در تماس هستند و مسایل توسعه را می توانند کاملاً لمس کنند تفاوت فاحشی وجود دارد. در یک بررسی از نگرش های سیاسی چینی هایی که سابقاً عضو حزب کمونیست مالزی بودند در مصاحبه هایی که با آنها انجام شده این نتیجه به دست آمد که با وجود با سواد بودن اغلب آنها، برداشت سیاسی آنان هنوز متکی بر ارتباط کلامی بوده است، همچنین معلوم شد که اولین اطلاعات سیاسی آنها از طریق ارتباط شخصی با سایر اعضای گروه، در محلی که زندگی می کنند به دست آمده است. این افراد می کوشند مردم را با واقعیات توسعه و اهمیت مسایل جهانی در رابطه با اتحاد و یگانگی آشنا کنند. مردم نیز با توجه به این مسایل، نظریات و آگاهی هایی را که این افراد در اختیارشان قرار می دادند، به آسانی می پذیرفتند زیرا ارتباط بیشتر بصورت شخصی و کلامی انجام می شد و از سوی دیگر اغلب ارتباطات شخصی خود را با مسایل توسعه ی ملی و بین المللی مرتبط می سازند. دیدگاهی که اعضای سابق حزب کمونیست مالزی در فرایند توسعه ملی باور داشتند، بدون برنامه طرح ریزی شده بود، زیرا آنها بین منافع ملی و منافع شخصی، تفاوتی قایل نمی شدند و عوامل موثر در توسعه ی ملی را چون پیشرفت خود و منافع شخصی می پنداشتند.

بدین ترتیب چینی ها با توجه به افکار و نظریات رهبران غیر دولتی یا (غیر رسمی) برای بهبود وضع خود و اجتماعی خود می کوشند. در چنین شرایطی فرایند ارتباط شخصی نقش بسیار مهمی را در فراهم آوردن اطلاعات ایفا می کند. در نتیجه، چنین فرایندی ارتباطات اجتماعی را دوام و پایداری می بخشد. مسلم است که هر گونه تغییری در الگوی ارتباطی یک جامعه به احتمال قوی تأثیر فراوانی بر روی روابط اجتماعی افراد می گذارد.

با توجه به موردی که ذکر شد در بیشتر کشورهای در حال توسعه مشکلاتی در بین گروههای روشنفکر غرب گرا با یکدیگرو گروه های غیر غرب گرا وجود دارد. در نتیجه نخبگان غرب گرا که منزلت فرهنگی و ارزشهای اجتماعی آن هایی تأثیر از فرایند فرهنگی غربی بوده است، نمی توانند به راحتی با دیگر گروه های سنتی و توده های مردم ارتباط برقرار کنند، زیرا مردم هنوز به سنتهای گذشته و ارزشهای سنت گرا، علایق شدیدی دارند.

هر چند هنگامیکه نخبگان جوامع شهری قادر به ارسال پیام قابل فهم برای توده ها بشوند ممکن است نتوانند با این اکثریت ارتباط برقرار کنند زیرا روابط موجود اجتماعی در سطح روستاها در مقابل ارایه مجرای ارتباطی که سبب ایجاد الگوهای تازه ای از روابط اجتمای می شود، مقاومت می ورزند.

توجه به یک مورد دیگر بررسی از اعضای سابق حزب کمونیست مالزی، موضوع ارتباط شخصی واضح تر خواهد شد. در اولین انتخابات ایالت جهر، یکی از نمایندگان، مبارزه ی انتخاباتی شدیدی را آغاز کرد و در سفرهای انتخاباتی نشان داد که چگونه یک رهبر با داشتن تفکر غربی، میتواند با توده ی مردم در روستاها ارتباط برقرار کند. وی در این مبارزه ی انتخاباتی پیروز شد. پژوهش های بعدی نشان داد که از دیدگاه مردم چقدر مهم است که یک کاندیدای انتخاباتی هنگام رأی گیری به تمام مناطق و روستاهای حوزه انتخابی خود مراجعه و تا آنجا که مقدور است با تمام گروه ها و افراد با نفوذ محلی گفتگو کند.در چنین شرایطی رفتار سیاسی مردم بیشتر تحت تأثیر منبع ارتباط است تا محتوای ارتباط در نتیجه ی ارتباط، توجه مردم فقط به پیام جلب می شود و محتوای پیام مورد توجه قرار نمی گیرد. از این رو یک گمانه ی دمکراتیک ممکن است بر این فرض استوار باشد که مردم نباید رفتار سیاسی خود را بر اساس سخنان پرشور و هیجان انگیزی که یک کاندیدای انتخاباتی بیان می کند عوض کنند بلکه، به مفهوم، تلاش در کسب پذیرش بیشتر عقاید تازه باشندعبارت از کوشش برای دگرگون ساختن وفاداریهای شخصی و اجتماعی است. حتی در میان نخبگان شهری، تغییر نظریات یک نفر ممکن است به تغییر وابستگیهای شخصی منتج شود. ولی تشابه کامل در گفتارهایی که در سایر مبارزات انتخاباتی نیز ادا می شود وجود دارد که اغلب موجب انحراف مردم از واقعیات می گردد.

این امر را آشکارا می توان در مواردی دید که مردم در پذیرش افکار نخبگان شهری می بایست بیشتر وابستگیهای سنتی و حتی خانوادگی خود را بگسلند.

اهتمام در شناخت افکار و عقاید نو موجب امتناع از پذیرش سنت های کهنه و افکار و عقاید ایستا می شود. جوامع روستایی در بسیاری از اوقات نظریات روشنفکران شهری را می پذیرند و در نتیجه برخی از عقاید پوسیده و سنت های کهنه و حتی پیوندهای فامیلی خود را عوض می کنند. حتی در جوامع شهری نیز گاهی تحولات سریع فکری مردم که از سوی نخبگان جامعه رهبری می شود تغییراتی را در فرایند سیاسی جامعه شهری ایجاد می کند.

● تفاوت بین نظریه و عمل

در بسیاری از کشورهای در حال توسعه عامل مهم در تعیین رفتارهای سیاسی، منبع ارتباط است به نظر می رسد که گروههای خاص بعنوان سخنگویان متمایز عمومی ضرورت نداشته باشد. در نتیجه، زبانی که توسط گروههای فعال سیاسی بکار می رود معمولاً مقاصد سیاسی آنان را آشکار نمی سازد.

با توجه به محتویات ارتباط کلامی، نمی توان هدف های نهائی این دسته ها و حزب ها را بیان کرد. مسئله مهمی که در بیشتر کشورهای در حال توسعه وجود دارد این است که آنها در جهت توسعه ی همبستگی ملی و تشریح مسائل سیاسی نیاز به دادن اطلاع و آگاه کردن مردم از طریق سخنرانی های عمومی دارند. البته برای دولت ها، انجام این امر بدون اشکال نیست، زیر آنچه طی سخنرانی ها گفته می شود، کاملاً با اصل عمل تفاوت دارد و هدف اصلی سخنرانی ها، آگاهی مردم با مسائل و تقویت همبستگی ملی است در حالیکه انتظار می رود دولت عیناً آنچه را که میگوید انجام دهد، یا حداقل عمل دولت با گفته ها مطابقت داشته باشد. بطور کلی، جوامع سنتی از جنبه نظری سیاست ،گسترش زیادی یافته اند، در حالیکه بر سیاست بعنوان وسیله حل مشکلات، کمتر تأیید می کنند.

با توجه به این نکته، جوامع سنتی توسعه ی سریعی نیافته اند در نتیجه وجود مسائل سیاسی متعدد، مشارکت سیاسی چندان تقویت نشده است، در عوض به مر اسم سنتی، مانند نماز جمعه، مراسم مختلف مذهبی، جشن های متعدد و مراسم ستایش رهبری و غیره بیش از حد توجه شده است.

سرآمدانی که در این جوامع صاحب قدرت و نفوذ شده اند، اغلب افرادی هستند که چندان به اصول اخلاقی و قید و بندهایی که مردم عادی برای آنها احترام قائلند ارج و اهمیتی نمی گذارند. زیرا دیده شده است که آنچه به اساس منافع آنها لطمه نمی زند، انجام می دهند و اغلب سود آنها با منافع اکثریت متضاد است. دراین موارد دولت موظف است، کاملاً به نقش رهبری خود واقف باشد و تا آنجا که ممکن است برای تحکیم سنت های ملی و همبستگی سیاسی کوشش نماید و از افشای چنین تضادهایی امتناع ورزد.

اگر این جوامع با نهادهای سیاسی نوین آشنا شوند، بالطبع مسائل سیاسی بطور واضح مورد بررسی قرار می گیرد و رهبران سیاسی از طریق سخنرانیهای متفاوت، نه تنها به تمام مردم شناسانده می شوند، بلکه عامل موثری در جهت ایجاد حس وفاداری و وطن پرستی افراد می گردند.

در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، خط مشی ها، سیاست ها و مسائل دولت و تشکیلات اداری بیشتر از سایر مسائل مورد بحث و گفتگوی عمومی قرار می گیرد. اکثر سخنرانان نیز در زمینه ی ای مسائل مرتباً بصورت شعاری بحث می کنند، در حالی که برای افرادی که چندان به امور سیاسی آگاه نیستند، لزوم بیان این موارد کاملاً بی نتیجه است و اکثراً مشاهده شده است که اثر منفی بر روی پیامگیران می گذارد. در چنین مواردی باید از دو نوع سخنرانی و صحبت کردن با مردم استفاده شود. اول مطالبی که در صحبت مطرح می شود باید بعداً به مرحله عمل درآیند و دوم آنچه را که مورد اعتقاد است، در مرحله عمل به ثبوت برسانند.

بسیاری از گروههای سیاسی، اغلب هدف های سیاسی خود را با مسائل اداری و امور اجتماعی و مدیریت و توسعه در هم آمیخته اند. در صورتیکه برنامه ی آنها در مرحله ی اول فقط شناخت و کسب قدرت از سوی توده ی مردم بوده است. به این ترتیب در بسیاری از جوامع جدر حال توسعه هنوز ارتباط با مردم از طریق سخنرانی کردن، آن طور که در کشورهای توسعه یافته نظیر امریکا (مثلاً در روز استقلال امریکا) روی میدهد، شکل نگرفته است در نتیجه مشاهده شده است که وسیله ی رسیدن به هدف اغلب با خود هدف اشتباه می شود. چون سیاستمداران در چنین جوامعی به راحتی نمی توانند درباره موضوعی که در مورد علاقه ی گروه های ذینفوذ است، به گفتگو بپردازند، از این رو تلاش در جهت وحدت ملی کاهش می یابد. با توجه به مسائل و مشکلات یاد شده، فرایند سیاسی معمول در جوامع در حال توسعه، آن طور که لازم است منافع سیاسی مردم را نشان نمی دهد. در این صورت تا هنگامیکه گروه های بالقوه یا بالفعل ذینفوذ، به طور فعال دیدگاه های خود را به مردم نشناسانده اند، رهبران سیاسی در این کشورها حداقل این فرصت را دارند که بدانند تا چه حد می توانند پشتیبانی گروه های ذینفوذ دیگر (بشرط حمایت متقابل از منافع آنها)، بهره مند شوند و به عنوان نماینده ی خواسته های مردم، نقش خود را در جامعه ایفا کنند. البته گروه های ذینفوذ با توجه به محدودیتهایی که دارند، باید برای جلب پشتیبانی مردم که چندان به مسائل سیاسی آگاهی ندارند از طریق ارتباط مستقیم و یا سخنرانی بکوشند. شرایط مذکور، در کشورهای در حال توسعه که رهبران سیاسی آنها اغلب تمایل زیادی برای کسب قدرت شخصی دارند، موجب میشود که اختلاف دیدگاه های روشفنکران غرب گرا را با نظرات اکثریت توده ی مردم افزایش یابد. و توده ی مردم کار رهبران خود را با توجه به منافع اکثریت مورد ارزیابی قرار دهند و در برابر آنکه آیا می توانند به آنها اعتماد کنند تصمیم می گیرند. بطور کلی رهبران ملی برای رویارویی با مشکلاتی که در سطح ملی با آن روبرو می باشند اکثراً مایل به داشتن اعتماد و اطمینان بین مردم هستند. در چنین شرایطی برای رهبران کاملاً مطلوب است که با روشنفکران جامعه به ویژه آن دسته که مخالف با تصمیم های رهبران جامعه هستند به ستیز درآیند.

با توجه به این تجزیه و تحلیل، نتیجه گیری میشود که در اغلب کشورهای در حال توسعه برای یافتن نهادهای دموکراتیک، باید به ساخت و چگونگی فرایند ارتباطی توجه کرد و به این ترتیب مسایل و مشکلاتی که در سر راه توسعه ی این جوامع قرار دارد، بیشتر توجیه کرد. برای مثال در کشورهایی که قدرت حاکمه و رهبری در اختیار حزب واحدی است،گروههای اقلیت باید نقش انقلابی در جامعه ایفا کنند، و از سوی دیگر با فشار به گروه های اکثریت در جامعه، نقش انقلابی آنها به صورت یک حزب ملی یعنی نماینده ی تمام مردم متجلی شود. در نتیجه، در سطح ارتباط جمعی و رسانه های ارتباط تغییرات وسیعی پدیدار خواهد شد و مردم می توانند نقش مؤثرتری را در زمینه ی بیان عقاید و ارزیابی مسایل سیاسی و اجتماعی ایفا کنند. با گسترشی که در ارتباط جمعی ایجاد خواهد شد، مردم میتوانند مسایل سیاسی و اجتماعی را تشخیص دهند و رهبران سیاسی نیز با توسعه ی ارتباطات قادر خواهند بود که نقش خود را بعنوان یک نماینده ی دموکراتیک بهتر نشان دهند. برای مثال ملاحظه می شود که در تاریخ معاصر امریکا، رهبران سیاسی با تکیه بر آن توانسته اند بین منافع مهاجرین و منافع ملی ارتباط و همگونی ایجاد کنند ولی نباید فراموش کرد که توسعه و گسترش سریع ارتباط جمعی در کشورهای در حال توسعه ممکن است ایجاد مقاومت در بین توده ی مردم نسبت به پذیرش اندیشه ی نو و ایدئولوژی های متأثر از فرهنگ غربی بنماید. از سوی دیگر کمبود ارتباط در میان گروه هایی که قبلاً به آن ها اشاره شد، یعنی اختلاف در گفتار و عمل می تواند به صورت یک مساله ی غامض جلوه گر شود. در کشورهای غربی، فرانسه مورد بسیار مناسبی است. از سوی دیگر برای بررسی و شناخت یک دولت دموکراتیک در کشورهای در حال توسعه می توان از شیوه های پژوهشی در زمینه های محتوای اخبار ویا سیاست ارتباطی آنها استفاده کرد و یا برای بررسی و ارزشیابی سیاسی می توان فرایند ارتباطی این جوامع را به طور کلی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

توسط منصور ساعی

msaei.blogfa.com