شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آیا حجاب مختص اسلام است


آیا حجاب مختص اسلام است

به گفته بعضی ازنویسندگان و تاریخ شناسان, زنان قبل از اسلام حجاب نداشتند برخی دیگر معتقدند که زنان قبل از اسلام دارای حجاب بودند و عفت آنها ثمره آزادی خواهی و استقلال طلبی آن روز عرب می باشد

به گفته بعضی ازنویسندگان و تاریخ شناسان، زنان قبل از اسلام حجاب نداشتند. برخی دیگر معتقدند که زنان قبل از اسلام دارای حجاب بودند و عفت آنها ثمره آزادی خواهی و استقلال طلبی آن روز عرب می باشد.

● قبل از اسلام هم حجاب بوده است

به گفته بعضی ازنویسندگان و تاریخ شناسان، زنان قبل از اسلام حجاب نداشتند، برخی دیگر معتقدند که زنان قبل از اسلام دارای حجاب بودند وعفت آنها ثمره آزادی خواهی و استقلال طلبی آن روز عرب می باشد. در این زمینه نظرات متعددی بیان شده است. از آن جمله دکتر هیکل می نویسد: «قبل از اسلام، زنان حجاب نداشتند و زینت خود را آشکار می ساختند، بعدها اسلام این کار را حرام کرد.»(۱)

جرجی زیدان، شرق شناس اروپایی درجلد پنجم تاریخ خود، در مورد زنان قبل ازاسلام می گوید: «اگر مقصود ازحجاب، پوشاندن تن و بدن است، این وضع پیش از اسلام و حتی پیش از ظهوردیانت مسیح معمول بوده و دیانت مسیح هم تغییری در آن نداده و تا اواخر قرون وسطی در اروپا معمول بوده آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است. باید گفت که این وضع میوه ای از میوه های درخت تمدن اسلامی است و پیش ازآن شایع نبوده و همین که مسلمانان کاملاً با زندگی تجملی و عیاشی آشنا شدند، قضیه حجاب بیش از پیش شدت یافت و راجع به آن دقت های فوق العاده مبذول گشت.»(۲)

● داستانی پیش ازاسلام

مؤلف عقد الفرید (ج۲ ص ۳۶۸) درکتاب خود گفته فجار دوم بین قریش و هوازن واقع شد. منشأ هیجان این آشوب این بود که: گروهی از جوانان قریش در سوق عکاظ (بازاری که برای خودنمائی و عرضه کالاها بوجود می آمد) کنار زنی ازبنی عام نشستند. جوانی از بنی کنانه دور آن زن می چرخید در حالی که آن زن روپوش بر چهره و پیراهنی بلند در برداشت، جوانان از دیدن طرز و هیئت او شگفتی نمودند و از وی تقاضا کردند که نقاب از چهره بردارد، اما وی خوداری کرد.

یکی از جوانان از پشت سرش آمد و دنباله پیراهنش را بوسیله خاری به پشتش بست. آن زن ملتفت نشد و چون ازجای برخاست پیراهن قهراً کوتاه شده بود (درنتیجه پشت او پیدا گردید) جوانان خنده کنان گفتند: او ما را منع کرد ازنگاه کردن به صورتش ما پشت او را دیدیم. زن فریاد کنان آل عامر را صدا زد. مردم (دراطراف قضیه) به گفتگو پرداختند. سرانجام جنگی که با خونریزی همراه بود واقع شد، حرب بن امیه میانجی گری کرد و طرفین را آشتی داد.(۳)

درواقعه فجار ازعمرمبارک پیغمبر صلی الله علیه و اله و سلم ده پانزده سال می گذشت. این داستان سی سال یا کمتر پیش از ظهور اسلام اتفاق افتاد و تقریباً چهل سال قبل ازهجرت بوده است.

▪ حجاب دختران کسری

هنگامی که سه تن از دختران کسری شاهنشاه ساسانی با ثروت فراوانی از اموال آنها را برای عمر آوردند شاهزادگان ایرانی را برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب چهره خود را پوشانده بودند واداشتند. عمر دستور داد با آوازی بلند به آنها فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرند تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران بیشتر پول پای آنها بریزند.

دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند ومشت به سینه نماینده عمر زدند و آنان را ازخود دور ساختند، عمر خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد. در آن حال شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی علیه السلام به عمر فرمود: در رفتارت مدارا باش، از پیغمبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که می فرمود: بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و حقیر شده گرامی دارید.

عمر پس ازشنیدن فرمایش حضرت علی علیه السلام آتش خشمش فرونشست، پس حضرت اضافه فرمود: با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری کرد و این دستور عمر نسبت به کنیزان بوده است که باید کنیزان از بانوان ممتاز شوند، کنیزان با روی باز باشند و بانوان با روی پوشیده.(۴)

● حجاب زن یک امر فطری است

ممکن است گفته شود حجاب برای زن از آغاز خلقت یک امر طبیعی و فطری به شمار می رفته. ابن عباس می گوید: آدم علیه السلام پس ازیک توقف کوتاه در بهشت که نصف روز از روزهای آخرت بود، به کوه نوذ در کشور هند و حوا به جدهّ پیاده شدند (اگر روزهای آخرت رامانند روزهای متوسط دنیا بدانیم توقف نصف روز ه حضرت آدم شش ساعت خواهد بود و اگر یک روز اخرت برابر هزارسال دنیا باشد توقف نیم روز آدم باین حساب پانصدسال می وشد)

(پس از پایان هجران و مفارقت که به وصال منتهی می شد) برهنه و عریان بودند. خداوند امرکرد یکی از هشت جفت قوچی که از بهشت به ایشان عطا کرده بود ذبح کنند. پس حوا پشم آن را رشت، با دست یاری آدم علیه السلام ازتابیده های آن یک جامه بلند (جبه، جامه بلند و گشادی که روی لباسهای زیری می پوشند) برای آدم و یک پیراهن و روسری جهت خود بافت، بدین وسیله بدن انسانهای نخستین پوشیده گردید و ازبرهنگی و شرمندگی آن نجات یافت.(۵)

این داستانها می رساند که: پیش از اسلام حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت قبل از آنکه شرایع آسمانی گوش زد وی گردد، می بینیم انسان نخستین مأمور به پوشش خود می گردد.

● ازچه زمانی بی حجابی به ایران روی می آورد ؟

از اواخر دوره قاجاریه به بعد زمزمه هایی توسط آزادی خواهان و متجددین برای «آزادی زنان» و «رفع حجاب» از آنان، آغاز شد.

بعد ازبرقراری مشروطیت، کم کم صحبت «رفع حجاب» به میان آمد، مدارس دخترانه توسط زنانی پیشقدم باز شد و دراین زمان پای زنان ایرانی به فرنگ (اروپا) باز شد و فکر آزادی زن به سبک غربی و رفع حجاب توسط زنان فرنگ رفته توسعه پیدا کرد.

رفع حجاب جزء یکی از برنامه های آموزش و پرورش مدرسه های دخترانه بود. دخترانی هم که به این نوع مدارس می رفتند، تحت تاثیر این برنامه ها قرار گرفته و آرزوی بی حجابی می کردند. به مرور زمان انجمنهای مختلف زنان به این منظور تشکیل شد که ازآن جمله: «شرکت خواتین اصفهان» (اصفهان ۱۳۱۷ ه.ش) و «شرکت آزمایش بانوان» (رشت ۱۳۰۰ ه.ش) که زنانی چون جمیله صدیقی و سکینه شبرنگ از مؤسسین آن بودند و «انجمن نسوان وطنخواه» (تهران ۱۳۰۰ ه.ش) به مدیریت محترم اسکندری و همچنین «بیداری نسوان» (تهران ۱۳۰۵ ه.ش) و «انجمن ترقی نسوان» (تهران ۱۳۰۶ ه.ش). (۶)

● بی حجابی چگونه به ایران آمد

پرهیز از بدن نمایی و عریانی و میل به حفظ حریم تن و داشتن احساس شرم و عفت، صفت مشترک همه جامعه هایی بوده است که به نحوی دارای معنویت بوده و انسان را فقط جسم و تن نمی دانسته اند. این برهنگی همراه با فعالیت شدید غریزه جنسی از مختصات تمدن جدید غرب است. این تمدن از بدو ظهور خود تاکنون، مثل یک ابر تیره سعی داشته است تا آسمان سراسر جهان را بپوشاند و همة زمین را از آفتاب حقیقت محروم سازد و صد البته مملکت ما نیز از سایه شوم این ابر زحمت درامان نمانده است.

یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران همین تغییر لباس و رواج برهنگی درمیان قشرهایی از جامعه بوده است و از آن در رژیم طاغوت تحت عنوان «کشف حجاب» و دراین اواخر «رفع حجاب» یاد می شد و درحقیقت چیزی جز مبارزه با پوشش اسلامی و ترویج لباس غربی نبود. اجرای این برنامه محتاج دو شرط بود:

۱) نخست یک زمینه فرهنگی و اجتماعی برای پذیرش لباس غربی

۲) دوم یک عامل اجرا که زور داشته باشد و به اسلام اعتقاد نداشته باشد.

عامل دوم رضاخان، مامور و سرسپرده دولت استعمارگر انگلیس بودکه وظیفه داشت «ایران را هرچه زودتر از حضیض ذلت به اوج عزت برساند و ازگمراهی به شاهراه ترقی هدایت نماید.»(۷) درپی اجرای همین ماموریت موظف بود به زور لباس مردان را متحدالشکل کند و بر سر همه آنها کلاه پهلوی بگذارد و چادر را نیز از سر زنان بردارد.

اما شرط اول «یعنی زمینه فرهنگی و اجتماعی پذیرش لباس غربی را، غربزده ها تامین کردند. آنان اسلام را نمی شناختند و به غرب خوشبینی مطلق داشتند. بیگانه با خویش و چشم بسته، دلبسته بیگانه بودند و در واقع این قشر معدود همان قشری بودند که قبل از فرورفتن در لباس غربی و قبل از به دست گرفتن پرچم فرهنگ غرب، آن فرهنگ را پذیرفته بودند و تغییر لباس، آخرین و بیرونی ترین پوستهای بود که در وجود آنها تغییر می کرد.

این امر به ظاهر کم اهمیت، تنها درجامعه ما اتفاق نیفتاد، در همه مشرق زمین، بسیاری از مردم به دنبال تسلیم در برابر فرهنگ غرب، جامه غربی به تن کردند. در لباس مردان - که خود البته غربی است - کراوات ظاهرا قطعه کوچک کم اهمیتی است، اما قبول آن در مشرق زمین در حقیقت نشانه یک تحول عظیم فرهنگی است. اگر پذیرش لباس غربی نتیجه سلطه فرهنگی غرب و خود باختگی مشرق نیست، چرا تاکنون دیده نشده است که حتی یک نمونه از خصوصیات لباس شرقی درمغرب زمین پذیرفته شود و رواج یابد ؟ ساده انگاشتن این مسائل نشانه ساده لوحی است.

در جامعه ما درسالهای قبل و بعد از ۱۳۱۴ آنها که تغییر لباس را پذیرفتند همان کسانی بودند که فرهنگ غربی را پذیرفته بودند، آنها که نپذیرفتند نیز دقیقا آنهایی بودند که آن فرهنگ را نپذیرفته و گول آن به اصطلاح «ترقی» و «آزادی» و «تساوی حقوق» را نخورده بودند و همانها بودند که در برابر آن همه زور و قلدری مقاومت کردند.

مساله به ظاهر خیلی ساده بود، رضاخان می خواست زنان را از کیسه سیاه چادر به در آورد و آنان را وارد دنیای پرنور و مترقی جدید کند، ولی اکثریت عظیم این مردم در برابر این پیشنهاد ساده و منطقی، تا سرحد جان مقاومت کردند و حتی حاضر شدند جان خود را فدا کنند و کفن بپوشند، اما لباس غربی بپوشند.

راستی که دفاع زنان ما از لباس و حجابشان در قضیه کشف حجاب رضاخانی، یک حماسه غرورانگیز در تاریخ ملت ماست.

● یکی از بزرگترین فتنه های بهائیت

(اولین زن بی حجاب تاریخ معاصر ایران)

یکی از بزرگترین فتنه هایی را که بهائیت شروع به طرح ریزی و اجرای آن کرد فتنه قرة العین بود. نام اصلی او فاطمه یا زرین تاج و در یک خانواده روحانی به دنیا آمده بود. پدر او ملا صالح برغانی از مجتهدین معروف قزوین و برادر ملا محمد تقی برغانی مجتهد مشهور و قدرتمند آن موقع ایران بود. قرة العین پس از جذب شدن به بهائیت همسر خود ملا محمد برغانی که پسر عمویش نیز بود و از او دارای سه فرزند بود، رها کرده و شروع به تبلیغ این مرام ساخته استعمار کرد.

علت جذب قرة العین به «باب» نه جهت فکری بلکه به علت شهوت پرستی او بود. وی نمی توانست به یک شوهر روحانی اکتفا کند و از طرفی دیگر خاندان او خاندان زهد و قناعت و عصمت و عفت بود در چنین خاندانی از برای او وسایل عیش و عشرت و آزادی و شهوترانی وجود نداشت و به این جهت صلاح و مصلحت خود در آن دید که یک باره خود را از قید دین و مذهب آزاد سازد و با حزبی که به هیچ نظم و قاعده و حدود و ادبی مقید نیستند همراه و هم قدم گردد و چون بابیان تنها حزبی بودند که دارای مرام اشتراک جنسی بودند، با آنها پیوند خورد و اولین نغمه های شوم بی حجابی زنان را سرداد و خود را به عنوان اولین زن بی حجاب درتاریخ معاصر مطرح کرد. نه تنها بی حجاب در مجامع ظاهر می شد و برای آنها تبلیغ مرام بهائیت می کرد بلکه بدون هیچ ترس و واهمه ای عقاید سخیف بهائیان را در مورد مرام اشتراک جنسی شرح و توصیف می کرد و به حضار بشارت می داد !!!!!!

که نه تنها از این پس زنان می توانند آزاد و رها در اجتماع حضور یابند بلکه یک زن می تواند با چند مرد زندگی زناشوئی کند.

قرة العین اولین زنی است که در تاریخ معاصر ایران (قرة العین معاصر با حکومت ناصرالدین شاه بود) پوشش از سرو تن برگرفت و در اجتماع مردان ظاهر گشت و با این اقدام اولین سنگ بنای بی حجابی را در جامعه اسلامی ایران بر جاگذاشت و جرقه شروع هدف های استعماری را برای برافروختن جهنم توطئه ها زد.

در عصر ناصرالدین شاه، استعمار غرب در یافت که دین اسلام بزرگترین و محکمترین عاملی است که سد راه آنان است، برای اینکه این عامل را تضعیف کنند از راههای گوناگون وارد شدند ازجمله با دین سازی خواستند بین مسلمانان ایجاد تفرقه کنند در این راستا آیین استعماری «بابیگری و بهائی گری» را در ایران بوجود آوردند. (۸)

● رضا خان و مسئله کشف حجاب

باروی کار آمدن آخرین پادشاه قاجار - احمد شاه - که فردی ضعیف و فرزند محمدعلی شاه مخدوع بود، سلسله قاجار که شاهان مقتدری داشت، به ضعف گرائید و پایه های آن متزلزل گشت. سلطنت احمدشاه با جنگ بین الملل اول و پس ازانقلاب بلشویکی (قبل از انقلاب بلشویکی در روسیه، روسها از قدرت و نفوذ زیادی در ایران برخوردار بودند و مناطق شمالی ایران عملا تحت سلطه و نفوذ آنها بود) روسیه مصادف شد.

دولت احمدشاه از دوطرف درخطر بود. ازیک طرف نیروی نظامی ایران که به قشون نظامی قزاق معروف بود، تحت نظارت و فرماندهی افسران روس قرار داشت. یکی از برحسته ترین افسران قزاق «رضاخان» بود و مستقیما زیر نظر فرماندهان روس انجام وظیفه می کرد. از سوی دیگر قسمتی از خاک ایران در اشغال نیروهای انگلیس بود که با وقوع انقلاب در روسیه، انگلیسی ها احساس خطر کردند، کوشیدند ضمن قطع نفوذ روسها در ایران، نیروی برای مقاومت در برابر حکومت جدید روسیه در این منطقه فراهم آورند.

«رضاخان» افسرقزاق درهمین جریان توجه انگلیسی ها را به خود جلب کرد و با توصیه آنها به فرماندهی نیروهای قزاق گمارده شد. دراین موقع رضاخان به حمایت انگلیسی ها که در آن موقع ازحکومت وقت راضی نبودند و خواستار یک دولت قوی در ایران بودند تا در عین حفظ منافع وسیع آنها با خطر کمونیسم هم مقابله نماید دست به کودتایی زد و از احمدشاه خواست که یکی از دو راه - تأیید حکومت کودتا و یا استعفاء - را انتخاب کند.

احمدشاه تایید حکومت کودتا را ترجیح می دهد، ولی عملاً تمام قدرت و اختیار خود را ازدست می دهد. سرانجام رضاخان بعداز چهارسال سلسله قاجار را برمی اندازد و خود درسال ۱۳۰۴ توسط مجلس مؤسسان به سلطنت برگزیده می شود. رضاخان هم این سلطنت را به نام پهلوی (انتخاب نام «پهلوی» برای این سلسله هم نکته قابل توجهی بود. پهلوی نام زبان باستانی ایران است و رضاخان با انتخاب این نام برای خود نشان داد که سنن باستانی ایران را بر سنتهای اسلامی مسلط برجامعه ایران ترجیح می دهد.) برای خاندان خود موروثی ساخت. این مرد عامی در مدت سلطنت خود که بیش از شانزده سال به طول انجامید، دست به کارهایی زد که بعدها پسرش آنها را ادامه داد.

بسیاری از این کارها مخالف شعائر مذهبی جامعه ایران بود، که ازآن جمله می توان به کشف حجاب و وادار ساختن زنان به برداشتن چادر و تقلید از طرز لباس پوشیدن غربی ها و تعطیل مراسم عزاداری و روضه خوانی اشاره کرد. البته رضاخان خود به تنهایی در نابودی شعائر مذهبی به خصوص «کشف حجاب زنان» دخالت نداشت بلکه از پشت صحنه استعمار پیر انگلیس و دیگر رقبای آنها با او دست داشتند و از حمایت او دریغ ننمودند. این ابرقدرتها چون بعد از جنگ جهانی دوم به صنعت و تکنولوژی پیشرفته ای دست یافته بودند و روز به روز کارخانجات و صنایع آنها افزوده می شد، انبارهای تولیدکنندگان و سرمایه داران پر از تولیدات و مواجه با کمبود بازار مصرف داخلی شدند، درصدد بازار یابی جهانی برآمدند ولی تحقق این بازار یابی منوط به دوشرط بود:

۱) محظورات سیاسی وجود نداشته باشد، تا صاحبان صنایع بتوانند بدون هیچ مانعی کالاهای خود را دراین بازارها به فروش برسانند.

۲) تقاضا وجود داشته باشد.

استعمارگران و سرمایه داران برای تحقق شرط اول به قدرت نظامی - سیاسی متوسل شدند تا بدین وسیله بتوانند کالاهای «بنجل» خود را در کشوهای دیگر به خصوص جهان سوم سرازیر نمایند و مواد اولیه و منابع طبیعی و زیرزمینی آنها را به یغما ببرند و برای اینکه شرط دوم محقق شود، وابستگی فرهنگی و غربزدگی شدیدی را در این کشورها رواج دادند و با تحمیل طرز فکر و زندگی غربی کوشیدند برای تولیدات خود تقاضا ایجاد نمایند.

ازطرف دیگر اعتقادات ملی - مذهب این کشورها سد و مانع بزرگی برای سوداگران استعماری به حساب می آمد، زیرا مسلمین با اعتقاداتی که داشتند به آسانی فریبنده فرهنگ غربی از قبیل: قمار، میگساری، مصرف فراورده های غربی و... نمی شدند، به همین جهت استعمارگران اندیشیدند که اعتقادات اسلامی و تعصبات دینی و مذهبی مسلمانان را از بین ببرند یا متزلزل کنند. (۹)

دراین زمینه «مستر همفر» جاسوس معروف انگلیس در خاطرات خودچنین می نویسد: «زنان مسلمان دارای حجابی محکم هستند که نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست، زیرا که در این صورت باید زنان مسلمان را فریب داده، از زیر چادر بیرون کشید، با این بیان که حجاب یک «عادت» است از خلفای بنی عباس، و یک برنامه اسلامی نیست! و لذا مردم زنان پیامبر را می دیدند که با زنان صدر اسلام در هر کاری با مردان شرکت می کردند. پس از آنکه زنان را از چادر بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان، فساد رواج یابد.»(۱۰)

برای انجام این برنامه خطرناک یکی از موثرترین گامها ازبین بردن «حجاب زنان مسلمان» توسط حکام دست نشانده داخلی بود. این اقدام خیانتکارانه در افغانستان توسط «امان الله خان» در ترکیه به وسیله «آتاتورک» و در ایران با عمل «رضا خان» انجام گرفت

زینب پاداش

پاورقی:

۱- تاریخ اجتماعی ایران جلد ۳ - مرتضی راوندی

۲- همان

۳-طنطاوی د ر تعلیقه خودبر سیره ابن هشام جلد ۱ ص ۱۷۶ داستان فجاررا بیان کرده.

۴- السیرة الحلبیه جلد ۲

۵- طبقات محمد بن سعد جلد ۱

۶- پوشش زن درگستره تاریخ- طیبه پارسا

۷- فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی - غلامعلی حداد عادل

۸- حجاب بیانگر شخصیت زن - محمد محمدی اشتهاردی صفحه ۸۱

۹- پوشش زن درگستره تاریخ - طیبه پارسا

۱۰- یادداشتهای مستر همفر صفحه ۵۴



همچنین مشاهده کنید