جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
تیپ های ساده
![تیپ های ساده](/web/imgs/16/145/cwz951.jpeg)
نیما دهقان کارگردانی است که همیشه او را با نمایشهای کاریکاتورگونه و فانتزی ویژهاش میشناسیم. فانتزیهایی که همیشه با طنزهای اغراق شده به نمایشهای او فضایی غیر متعارف میدهد. دهقان در نمایشهای اخیر خود(کادانس و مادر مانده) جدیتر به سوی تجربه کردن تئاترهای فرمالیستی گام برداشته، نمایشهایی که از نظر ساختاری و محتوا در قالب فرم اجرایی شکل میگیرند.
"خنکای ختم خاطره" آخرین اجرای این کارگردان هم در ادامه تجربههای اخیر او به دنبال یک اجرای فرم گرا و فرمالیستی است و در عین حال به موضوع و سوژهای مشخص نگاه دارد و با حفظ فانتزی موجود درمحتوا و داستان نمایش، بازهم در محتوای درونی به تکرار و کلیشه میرسد.
انتخاب نیما دهقان و گروه اجرایی مشخصی برای تولید این نمایش که به مناسبت هفته دفاع مقدس توسط انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس به صحنه آمده، از همان ابتدا با این تفکر صورت گرفته تا نمایشی ویژه و متفاوت اما با نگاه سفارشی برای این مناسبت در ژانر خود تولید شود.
هرچند این بار ما با اجرایی متفاوت از نظر ساختار، طراحی، نورپردازی و فضا سازی مدرن در ژانر دفاع مقدس مواجهایم و متن نمایش، سوژهای متفاوت را به چالش میکشد، اما نمایش بازهم نمیتواند به عنوان نمایشی تأثیرگذار و قابل توجه مخاطب را تحت تأثیر قراردهد.
یوسف، رزمنده مجروح توسط فرشتهای از برزخ به عالم زندگان بازمیگردد(جامعه امروز) و تا زمانی که سکوت خود را نشکند میتواند در این عالم بماند. در جهان زندگان، مدیران بنیاد شهید به دنبال خانواده واقعی یوسف میگردند تا این رزمنده که مفقودالاثر بوده را اکنون به خانوادهاش بازگردانند. در جریان این جستجو شرح زندگی و مشکلات روزمره چند خانواده شهید به نمایش گذاشته میشود.
سوژه نمایش با نگاهی فرارئالیستی و فانتزی انتخاب شده و این طور به نظر میرسد که طرح نمایش را دهقان بر اساس سفارش انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس پرورانده و حمیدرضا آذرنگ آن را با قلم خود دراماتورژی کرده است.
متن نمایش هرچند از نظر سوژه و محتوا به دنبال ارائه موضوعی ناب بوده اما در مرحله پرداخت به دلیل همخوان نبودن قالب و محتوا با ضعفهایی ساختاری همراه میشود. محتوایی قصهمند و روایتگونه که در یک اجرای فرمالیستی و مینیمالیستی قرار گرفته و در عین آن که باید به شدت برحسب نیاز و سلیقه مخاطب امروز، موضوع سفارشی نمایش(جنگ و دفاع مقدس) را از وجهی مورد نقد قرار دهد، به نوعی هم بتواند مخاطب را به سمت این نوع نمایشها جذب کند و اثر تبلیغاتی خود را بگذارد، این تناقض نه تنها در قالب اجرا بلکه بر اندیشه و تفکر محتوایی نمایش تأثیر گذاشته و این گونه به نظر میرسد که نمایشنامه فارغ از چهارچوبهای سفارشی، رها و برخاسته و جوشیده از درون و اساس فکر نویسنده جان نگرفته است.
از سوی دیگرشخصیتپردازی دراین نمایشنامه در حد یک جرقه باقی میماند و نمیتواند گیرا شود. در نهایت به طور ویژه به هیچ کدام از شخصیتهای نمایش پرداخته نمیشود و همه در حد تیپهایی ساده بدون عمق و ظرافتهای درونی که بتواند آنان را شاخص کند، باقی میمانند.
همچنین ارائه شخصیتی عینی با ظاهر و گریمی کلیشهای از رزمنده بیانگر نگاه سفارشی و تبلیغی است که به این نمایش وجود داشته، در حالی که نویسنده و کارگردان میتوانستند با ترفندهایی ساده، المانهای نمایشی و طنزگونه، شخصیتی خاص، متفاوت و جذاب از این رزمنده معلق در برزخ و زمین ارائه دهند؛ به طوری که به جای ایجاد طنزهای کلیشهای کلامی و تیپهای تکراری معمولی که گاه موقعیتهای نمایشی را در حد فضاها و شخصیتهای سریالهای مجموعه طنز تنزل داده بود، میتوانستند با ایجاد موقعیتهای کمیک و پارادوکس مانند برای شخصیت غیر متعارف رزمنده، علاوه بر افزایش بار مخاطبپذیری اجرا به آن ساختاری متفاوت و ویژه بدهند.
نمایش"خنکای ختم خاطره" ازهمان ابتدا با یک فضاسازی غیر متعارف تأکید دارد که خود را اثری کاملا مدرن، متفاوت و جدید در این ژانر نشان دهد؛ اما به دلیل وجود نداشتن نگاه نو و تفکر خاص و اصولی با وجود قدرت تأثیرگذاری موسیقی، نور و طراحی صحنه نمیتوان آن را اتفاق ویژهای در تئاتر دفاع مقدس تلقی کرد.
هرچند در این اجرا کارگردان سعی کرده با نورپردازی خاصی فضای فانتزی تلطیف شدهای را برای اجرای خود ایجاد کند؛ اما با استفاده خاصی از نور سبز به عنوان المانی مذهبی با پشتوانه مقدسی که در ناخود آگاه جمعی جامعه ایران وجود دارد(به ویژه در صحنههای جستجوی نیروهای بنیاد شهید) به بار شعاری نمایش بیشتر افزوده است. از سوی دیگر موسیقی بسیار تأثیر گذار و احساسات برانگیز این اجرا با وجود آن که از ویژگیهای قابل توجهی برخوردار است؛ اما وقتی در کنار نورپردازی و بازیهای اغراق شده و دیالوگهای شعار گونه قرار میگیرد، این طور به نظر میرسد که در جهت تحریک احساسات مخاطب عام عمل میکند و برای تهییج درونی تماشاگران تنظیم شده است.
بازیهای اغراق شده و گاه غیر مسلط بر نقش برخی از بازیگران نیز در این نمایش بیانگر تمرین کم، نرسیدن به تحلیل نقشها و نگاه تبیلغی، ارزشی رایج در اجرا و ضعف ساختاری و شخصیتپردازی اثر است. هر چند که در این میان در صحنههایی برخی از بازیگران با توانایی ویژهای، نقشهای قابل توجه و باورپذیری را ایفا میکنند که در این میان میتوان به بازی علی سرابی در نقش پیرمرد کرد اشاره کرد یا به بازی قابل توجه حمیدرضا آذرنگ نویسنده نمایش در نقش پدر پیر و بازی هنگامه قاضیانی در نقش مادر توهم زده و الهام کردا در نقش زن کرد، توجه داشت. بازی قابل توجه آذرنگ که خود نویسنده اثر هم است در عین داشتن تکنیک ویژه بازیگری، از حس قابل لمس و درونی بازیگر خبر میدهد و خاطره بازیگری زنده یاد پرویز فنیزاده را یادآوری میکند. اما اغراقآمیزی در ارائه شخصیتها و نداشتن تحلیل درونی بازیگران دیگر به ویژه بازیگران نقشهای کارمندان بنیاد شهید، گاهی به اندازهای تصنعی میشود که تماشاگر فکر میکند در اتاق نشیمن روی کاناپه مقابل تلویزیون نشسته و مشغول تماشای یک تله فیلم یا سریال مناسبتی درباره جنگ و دفاع مقدس است تا صحنه تئاتر.
از سوی دیگر قدرت خلاقه و ایدههای نوگرایانه نیما دهقان که همیشه او را به خاطر ساختار گروتسکگونه نمایشهایش قابل ستایش کرده، در این اجرا چندان جلو برنده و تأثیرگذرا نیست و نمیتواند با ایجاد فضایی خلاق و سورئالیستی، سوژه تکراری و تاریخ مصرفداری را نو و متفاوت ارائه دهد.
حرف نمایش"خنکای ختم خاطره" همان حرف همیشگی نمایشهای جنگ و دفاع مقدس است که اکنون با ساختاری فرمالیستی میخواهد خودش را در دل مخاطب امروز جا دهد، فارغ از این که مخاطب امروز دیگر به دنبال داستانهای سوزناک و همیشگی متداول در جامعه نیست، یا اگر باشد خواهان نگاهی متفاوت و نو به این داستانهاست. دیالوگهای حسی که از بایدها و نبایدها صحبت میکنند و با اصطلاحات تکراری سعی در سفید و سیاه کردن شخصیتها و موضوعهای مورد بحث در اثر دارند، دیگر برای مخاطب فرهیخته تئاتربین نمیتواند جذابیتی داشته باشد یا بهتر است بگویم گوش تماشاگر دیگر پر شده از این بایدها و نبایدهای کلامی.
از سوی دیگر پرداختن به سوژههایی مانند دفاع مقدس، جنگ، شهید و... که موضوعاتی حساس هستند مانند راه رفتن روی طناب است و باید نویسنده و کارگردان با وسواس و دقت خاصی به سراغ آن بروند.
میزانسنها هم هرچند از جنس میزانسنهای خاص نیما دهقان است و مانند دیگر کارهای این کارگردان در دل طراحی صحنه قابل تحسین منوچهر شجاع معنا میگیرد؛ اما در صحنههایی به دلیل فضاسازی کلیشهای، شکل نو و قابل توجهی به خود نمیگیرند.
آن چه"خنکای ختم خاطره" را اثری قابل توجه کرده و به نظر میآید با سا ختار فرمگرای نمایش طراحی و ترکیب شده، طراحی صحنه است. استفاده از شیشه، خط و ایجاد فضاهای چهار گوشه تو در تو به شکل المانی کاملا حساب شده و متناسب با فضای نمایش بوده و بیانگر بینش، درک و آگاهی طراح به چگونگی ارائه سوژهای سفارشی در قالب اجرای نمایشی فرمالیستی است.
در پایان باید گفت هرچند تأکید تهیه کنندگان و نویسنده و کارگردان"خنکای ختم خاطره"بر تولید و اجرای اثری متفاوت و تأثیر پذیر در ژانر جنگ و دفاع مقدس بوده و کارگردان سعی کرده با استفاده از شیوههای نویی در اجرا و نزدیک شدن به فرمگرایی و فضاسازی مدرن با طراحی صحنه خاص و موسیقی نمایشی متفاوت و نو اجرا کند؛ اما به دلیل تازه نبودن حرف و بنمایه نمایش، اتفاق دراماتیک لازم رخ نمیدهد و ردپای سفارشی و موضوعی بودن نمایش بر صحنه تئاتر مشهود است. از سوی دیگر میتوان گفت ساختار نوشتاری حمیدرضا آذرنگ که معمولا ساختاری رئالیستی و پر دیالوگ است نمیتواند ظرف مناسبی برای اجراهای کاریکاتورگونه، فرمالیستی و مدرن نیما دهقان باشد.
آرام کیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست