سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تجاوز به اندیشیدن


تجاوز به اندیشیدن

آن هنگام که می پرسند از چه روی اینچنین با فلسفه درگیری
و اینچنین غرق در آن گشته ای
گویی که بدان تجاوز کرده ای
و آرامش از وی بگرفته ای
و دردناکش کرده ای
و از رهایی ای که ادعایش می …

آن هنگام که می پرسند از چه روی اینچنین با فلسفه درگیری

و اینچنین غرق در آن گشته ای

گویی که بدان تجاوز کرده ای

و آرامش از وی بگرفته ای

و دردناکش کرده ای

و از رهایی ای که ادعایش می کنی رها شده ای

و آن هنگام که امر می کنند فلسفه را نهایتاً در خویشتنِ خویش پاس بدار و انسان های دیگر را با آن رنگ آمیزی مکن

پاسخ چنین است

که من در پی زندگی فیلسوفانه ام

فلسفیدن در زندگی و زندگی در فلسفیدن

آدمی هیچ گاه خالی از اندیشه نیست

فلسفه اویی نیست که در پی اش باشم

خودی است که در پی خود است

خودِ من

من تجاوز نکرده ام

شما بدان تجاوز می کنید

از آن سان که فلسفه را می خشکانید

از آن سان که محدودش می کنید این دریای بی کرانِ اندیشیدن را

از آن سان که خصوصی اش می کنید

از آن سان که علت و معلول را در دور باطلی قرار می دهید تا...

... تا ناتوانی هایتان را در آینه چیز دیگری مخفیانه نشان دهید

... تا عجز و بردگی تان را فراموش کنید

... تا لذت جویی را در رنجِ غیر ببینید

شما تجاوز می کنید

که فلسفه را به خودش وا می گذارید و خودتان را نه تنها به خود که به هیچی پوچ و تهی وا می گذارید

همواره این خود بخشی از فلسفه است

فلسفه و جوهر زندگی

جوهر ارزش

فارغ از پیش داوری ها، ناتوانی ها و بسیاری ناسزاواری های انسانی

و نه زیاده انسانی که فقط انسانی و فقط انسانی

رضا رضایی (مصدق)