سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
استراتژی های مختلف توسعه اقتصادی
![استراتژی های مختلف توسعه اقتصادی](/web/imgs/16/138/x6fxq1.jpeg)
در طول چند دهه اخیر, کشورهای مختلف جهان, متناسب با شرایط, فرصتها, ساختار حکومتی و فرهنگ اجتماعی خود استراتژیهای توسعه اقتصادی مختلفی را در پیش گرفتند. این استراتژیها بطور کامل قابل تفکیک نیستند بلکه طیفی را تشکیل میدهند که استراتژیهای ذیل در آن قرار میگیرند. بعلاوه باید گفت که تقریباً هیچ کشوری بطور شفاف و مشخص هیچ یک از استراتژیها را در پیش نمیگیرد (یا حداقل اعلام نمیدارد) بلکه این تحلیل کارشناسان و مطالعه سیاستها و برنامههای دولتها است که مشخص میکند هر کشور تقریباً کدام استراتژی را انتخاب نموده است (یا به انتخاب او نزدیک است).
از جمله استراتژیهای توسعه اقتصادی بکارگرفتهشده توسط کشورهای درحالتوسعه (از دهه ۱۹۶۰ تا پایان دهه ۱۹۸۰) میتوان به این موارد اشاره کرد:
۱) استراتژی پولی
این استراتژی, بر ارتقای علایم بازار, به عنوان راهنمایی برای بهبود تخصیص منابع, متمرکز است. در عمل, این استراتژی اغلب در طول دورهای بحرانی بکار گرفته میشود که تثبیت و تعدیلِ اقتصادیِ عدمتعادلهای شدید از اولویت بالایی برخوردارند, و نتیجتاً معمولاً معیارهای بهبود قیمتهای نسبی همراه با معیارهای کنترل نرخ افزایش سطح عمومی قیمتها است. این استراتژی دارای جهتگیری اقتصاد خرد است, اما هدفهای اقتصاد کلان را دنبال میکند. وجه اصلی این استراتژی, اعطای فضای گستردهای به بخش خصوصی است تا در آن به فعالیت بپردازد. این استراتژی در آن دسته از کشورهای جهان سوم بکار میآید که از لحاظ اقتصادی پیشرفتهتر هستند و اتکای خود را بر صنایع خصوصی قرار میدهند (در عین حال, کشاورزی نیز به همان اندازه آزاد است تا رشد کند). نکته مهم آن است که بخش خصوصی به عنوان محور توسعه در نظر گرفته میشود و نقش بخش پویا را در اقتصاد به خود میگیرد و مسؤول ایجاد ارتباط بین بخشهای عقبمانده و پیشرفته اقتصاد با دیگر بخشهای اقتصاد میشود. نقش دولت به حداقل کاهش مییابد, و در شرایط آرمانی, محدود به فراهمآوردن محیط اقتصادی باثباتی میشود که در آن بخش خصوصی بتواند رشد کند. دولت با استفاده از سیاست تثبیت میکوشد نوسانات اقتصادی را تا آنجا که مقدور است کاهش دهد, و بدین وسیله, بخش خصوصی را در انجام پیشبینیهای قابلاتکا و اجرای برنامهریزیهای دقیق یاری رساند. اساساً روح این استراتژی غیرمداخلهگرانه است و بر نوآوری و کارآفرینی (برای پیشبرد اقتصاد) استوار است. از جمله کشورهایی که چنین استراتژی را در این دوره در پیش گرفتند میتوان به شیلی و آرژانتین اشاره کرد.
۲) استراتژی اقتصاد باز
این استراتژی نگاه به خارج دارد و در بعضی از وجود همچون استراتژی پولی است اما نه در همه آنها. این استراتژی نیز برای تخصیص منابع, متکی به نیروهای بازار و بخش خصوصی است (که نقش برجستهای را برای آن ایفا مینمایند) اما با تاکید بر سیاستهایی که مستقیماً بخش تجارت خارجی را تحت تاثیر قرار میدهند مثل سیاستهای نرخ مبادله ارز, مقررات تعرفهای, سهمیهها و موانع غیرتعرفهای بر تجارت, و سیاستهایی که سرمایهگذاری خارجی و بازگشت سود این سرمایهگذاریها به خارج را تنظیم میکنند که در این زمینهها متفاوت با استراتژی پولی است.
تجارت خارجی که اغلب با سرمایهگذاری مستقیم بخش خصوصی خارجی تکمیل میشود, به عنوان بخش پیشتاز یا موتور رشد در نظر گرفته میشود. استراتژیهایی که دارای جهتگیری صادراتیاند به دنبال استفاده از مزیت نسبی بینالمللی کشور هستند و در همین راستا, به استفاده کارا و اثربخش منابع دست مییابند. فشار رقابت بینالمللی امری حیاتی برای اقتصاد تلقی میشود چون انگیزهای قوی در تولیدکنندگان ایجاد میکند (کاهش هزینهها, افزایش بهرهوری, نوآوری, بهبود استانداردهای کیفیت). استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, باید نه تنها سطح درآمد را ارتقا دهد بلکه باید بتواند سطح پساندازها و احتمالاً میزان پساندازها را نیز افزایش دهد. این امر به نوبه خود, نرخ سریعتر انباشت سرمایه و در نتیجه رشد سریعتر را امکانپذیر مینماید. اقتصاد باز نه تنها بر روی تجارت خارجی باز است بلکه بر روی حرکتها و جابجاییهای عوامل تولید (یعنی سرمایه و کار) نیز باز است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی, وامهای تجاری توسط بانکهای خارجی و کمکهای خارجی همگی دارای نقش تعیینکنندهای هستند. نه صرفاً انتقال بینالمللی سرمایه, بلکه انتقال دانش, فناوری و مهارتهای مدیریتی به کشورهای جهان سوم نیز به عنوان افزایش بهرهوری تلقی میشود, چون از این طریق میتوان به افزایش سطح تولید و رشد سریعتر درآمدها دست یافت. مهاجرت نیروی کار غیرماهر به عنوان کمکی درجهت کاهش بیکاری (نه مهاجرت نیروی کار متخصص و ماهر, یعنی فرار مغزها) دارای تاثیر مثبت در افزایش درآمد نیروهای موجود است.
منطقاً نباید عدم وجود تبعیض درمقابل صادرات را از عدم وجود تبعیض در مقابل ورود سرمایهگذاری خارجی جدا دانست, چون یک محیط حفاظتشده در مقابل واردات, باعث جذب سرمایههای خارجی در بخشهای نامناسب و کاهش مقدار آن در بلندمدت میشود (بدلیل کمتربودن گزینههای پیش روی سرمایهگذاران). بعلاوه وجود یک نرخ مبادله ارز متعادل (یا به طور کلیتر نبود سیاستهای حمایتی در مقابل صادرات) باعث تضمین هرچهبیشتر جذب وامهای خارجی به بخشهای مولد و بارور خواهد شد. برخلاف استراتژی پولی, یک استراتژی توسعه با سمتگیری خارجی, حاکی از نقش فعال دولت است. از دولت انتظار میرود که علاقمند به دستیابی به قیمتهای صحیح (واقعی), بخصوص قیمتهای کلیدی نرخ مبادله ارز, نرخهای بهره, و نرخ دستمزد باشد (وجه مشترک با استراتژی پولی). در اقتصادی که نیروی کار فراوان دارد, استراتژی دارای سمتگیری صادرات کار-بر (متکی بر نیروی کار) خواهد بود و نتیجتاً تاثیری مثبت بر کاهش فقر و نابرابری خواهد گذاشت. اگر ارتباطات مابین بخش تجارت خارجی و دیگر بخشهای اقتصادی کشور قوی باشد, یک بخش صادراتی روبهگسترش موجب ایجاد فعالیت در سراسر اقتصاد خواهد بود (در غیر اینصورت تنها یک بخش تحت سلطه خارجی خواهد بود).
۳) استراتژی صنعتیشدن
در این استراتژی نیز همچون استراتژی قبلی, تاکید بر رشد است اما ابزار دستیابی به رشد, گسترش سریع بخش صنعت است. برخلاف استراتژی پولی, توجه بیواسطه معطوف به کارآیی کوتاهمدت در تخصیص منابع نیست بلکه شتاب نرخ کلی رشد تولید ناخالص داخلی موردتوجه است. این امر از سه طریق حاصل میشود: (۱) تولید کالاهای مصرفی صنعتی عمدتاً برای بازارهای داخلی (پشت دیوارهای بلند تعرفهای), (۲) تاکید بر توسعه صنایع تولیدکننده کالاهای سرمایهای (معمولاًتحت اداره و هدایت دولت), (۳) سمتگیری سنجیده بخش صنعت به سمت صادرات (ترکیبی از برنامهریزی ارشادی و کمکهای مستقیم و غیرمستقیم دولتی). استراتژیهای صنعتیکردن در عمل مایل به بالابردن سطح تشکیل سرمایه, دستیابی به فناوریهای نوین (که اغلب سرمایهبر هم هستند), و به دنبال آن, ترغیب رشد چند منطقه شهری بزرگ هستند. گسترش شهرنشینی و درپیشگرفتن استراتژی صنعتیشدن به همراه هم روی میدهند. دخالتهای دولت در تعقیب اهداف, غالباً زیاد است اما شکل آن وابسته به انتخاب یکی از سه طریق فوق است. در واقع از دخالت دولت حمایت میشود با این توجیه که موجب رشد سریعتر میشود. این دخالت با هدف بالابردن سطح تولید طراحی میگردد, نه بخاطر افزایش کارآیی تخصیص منابع یا تغییر توزیع درآمد و ثروت به نفع گروههای کمدرآمد.
فرضیه اساسی این است که میزان پسانداز تابعی صعودی از سطح درآمد خانوار است و از این رو هرچه درجه نابرابری بیشتر باشد, سطح پساندازهای کل بیشتر خواهد بود, یعنی تحت این استراتژی, به توزیع درآمد به عنوان ابزاری نگریسته میشود که هدف آن انتقال توزیع درآمد به سوی گروههای متمایل به پسانداز بالا است. اعتقاد نیز بر این است که این روش سرمایهگذاری, آسانتر تامین مالی میشود و رشد شتاب خواهد گرفت و درنهایت فقرا از این فرآیند منتفع خواهند شد (زمانی که ثمرات رشد پخش شود و به سمت فقرا بازگردد).
۴) استراتژی انقلاب سبز
کانون توجه این استراتژی رشد کشاورزی است. یکی از اهداف این استراتژی, افزایش عرضه غذا (بویژه غلات و حبوبات) به عنوان مهمترین کالاهای دستمزدی است. عرضه فراوان این محصولات, قیمت نسبی غذا را کاهش داده و در نتیجه باعث کاهش هزینههای پایه کار خواهد شد. هزینههای پایینتر هر واحد کار, باعث افزایش سطح عمومی سود در فعالیتهای غیرکشاورزی شده و این امر باعث افزایش پساندازها, سرمایهگذاری و نرخ بالاتر رشد همهجانبه خواهد شد. دومین هدف این استراتژی, کمک مستقیم به صنعت است (بویژه صنایعی که در مناطق روستایی قرار دارند) که از طریق برانگیزاندن تقاضا برای نهادههای کشاورزی, کالاهای سرمایهای واسطهای (کود, تلمبه آبیاری, مواد ساختمانی) و بوسیله ایجاد یک بازار بزرگتر برای کالاهای مصرفی ساده که در حومه شهرها مورداستفاده قرار میگیرند (دوچرخه, رادیو و ...) صورت میگیرد. بسیاری از این صنایع, کار-برتر از صنایعی هستند که در استراتژی صنعتیشدن ترغیب و توصیه میشوند و به همین خاطر, فرصتهای اشتغال بیشتری را هم در مناطق روستایی و هم شهری ایجاد میکنند.
عامل کلیدی شتابدهنده به رشد کشاورزی در مناطق روستایی, رشد فنی (فناورانه) است. تاکیدات بهنسبه کمتری روی تغییرات نهادی, اصلاحات حقالاجارهها, توزیع مجدد زمین یا مشارکت مستقیم و بسیج جمعیت روستایی میشود. در عوض, تاکیدات بیشتری روی تنوع محصولات اصلاحشده, استفاده بیشتر از کود شیمیایی و دیگر نهادههای جدید, سرمایهگذاری در سیستمهای آبیاری, تحقیقات کشاورزی بیشتر, و ارایه خدمات ترویجی و اعتباری بهتر است. بنابراین این روش دارای سمتگیری فنسالارانه است.
هدف عمده این استراتژی, کاهش فقر توده مردم از طرق مختلف است: اول اینکه تصور آن است فقرا مستقیماً از فراوانی بیشتر غذا منتفع میشوند. دوم اینکه بهخاطر افزایش تولیدات کشاورزی, اشتغال بیشتری در کشاورزی بوجود خواهد آمد. سوم اینکه بهخاطر کشش درآمدی, تقاضای بیشتری برای اقلام مصرفی غیرغذایی ایجاد میشود که باعث ایجاد مشاغل بیشتری در زمینههای غیرکشاورزی و صنایع شهری خواهد شد. چهارم اینکه بخاطر کار-بربدون فوقالعاده این استراتژی, دستمزدهای واقعی هم در شهرها و هم در مناطق غیرشهری افزایش مییابد که این امر نهایتاً منجز به توزیع برابرتر درآمد خواهد شد.
۵) استراتژی توزیع مجدد
میتوان گفت این استراتژی از جایی آغاز میشد که استراتژی انقلاب سبز خاتمه مییابد, یعنی با هدف مستقیم بهبود توزیع مجدد درآمد و ثروت. این استراتژی با اولویتدهی به ضوابطی که مستقیماً گروههای کمدرآمد را منتفع میسازد, برای برخورد رودرو با مساله فقر طراحی شده است. سه رویکرد در این استراتژی وجود دارد: نخست, تاکید بر ایجاد اشتغال بیشتر یا اشتغالزایی تولیدی بیشتر برای طبقات فقیر و زحمتکش؛ دوم, توزیع مجدد بخشی از درآمد اضافی حاصل از رشد کشور بین فقرا؛ و سوم اولویتدهی به تامین نیازهای اساسی (غذا, لباس, مسکن و برنامههای بهداشتی و آموزش و پرورش ابتدایی و متوسطه توسط دولت) که به طور ضمنی قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری را دراختیار فقرا قرار میدهد. تصور غالب اینست که این استراتژی نیازمند توزیع مجدد داراییهای مولد (بویژه اصلاحات ارضی) است. بعلاوه بایستی مشارکت فقرا در اداره جامعه را افزایش داده و آنان را در قالب گروههای اجتماعی و سیاسی (فشار) سازماندهی کرد.
این استراتژی در واکنش نسبت به شکست استراتژیهای رشدمحور در کاهش تعداد فقرا یا ارتقای سطح زندگی آنان ظهور نموده است. هدف اصلی این استراتژی بهبود توزیع درآمد و ثروت از طریق مداخله مستقیم دولت است: اولویتدهی به نیاز فقرا و ایجاد جامعهای عادلانهتر. این استراتژی شامل پنج عنصر اصلی است:
الف) توزیع مجدد داراییهای اولیه (عمومی),
ب) ایجاد نهادهای محلی برای جلب مشارکت مردم در فرآیند توسعه,
پ) سرمایهگذاری فراوان و سنگین در سرمایه انسانی کشور,
ت) یک الگوی اشتغالزای توسعه,
ث) رشد سریع و پایدار درآمد سرانه کشور.
بعلاوه باید گفت که برخلاف استراتژی پولی و صنعتیکردن, فرض طرفداران استراتژی توزیع مجدد اینست که لزوماً تضاد یا ارتباطی مابین سیاستهای توزیع عادلانهتر درآمد و ثروت در جامعه, و سیاستهای شتاببخشی به رشد وجود ندارد.
۶) استراتژی سوسیالیستی توسعه
وجه تمایز این استراتژی با دیگر استراتژیها در کمرنگبودن نقش مالکیت خصوصی تولید است. تقریباً تمامی شرکتهای بزرگ, دولتی هستند و شرکتهای کوچک و متوسط میتوانند براساس اصول تعاونیها سازماندهی گردند و به فعالیت بپردازند. مالکیت خصوصی تنها در کسبوکارهای کوچک (خدماتی یا فروشگاهی) وجود دارد. در کشاورزی نیز, مزارع دولتی, اشتراکی, تعاونی و جمعی وجود دارند, هرچند در بعضی کشورها همچون چین, زمینی که مالکیت جمعی دارد منفرداً توسط خانوارهای روستایی مورد کشت قرار میگیرد. مالکیت دولتی و اشتراکی داراییهای مولد معمولاً با برنامهریزی متمرکز اغلب فعالیتهای اقتصادی همراه است. از بعد تاریخی, اکثر برنامهریزیها برحسب کالاها و اجناس انجام میشود (سهمیهها و کنترلهای مقداری, ابزار سیاستی اصلی هستند), اما برخی تجربیات جدید نیز وجود داشته است که در آنها به جای هدفهای مقداری, از قیمتها برای هدایت اقتصاد استفاده شده است.
کشورهای سوسیالیستی با یکدیگر تفاوت دارند بطوریکه میتوان چهار روش مختلف توسعه اقتصادی را که از سوی حکومتهای سوسیالیستی در زمانهای مختلف پذیرفته شده است, شناسایی نمود. این چهار روش عبارتند از:
الف) الگوی کلاسیک شوروی (یا استالینیست), که در آن به منظور تامین مالی گسترش سریع صنایع مربوط به کالاهای واسطهای و سرمایهای, کشاورزی تقویت میگردد.
ب) الگوی خودگردانی کارگران یوگسلاوی, که درجه بالایی از عدم تمرکز با خود دارد.
پ) الگوی چینی (مائوئیست), که تاکید عمده آن بر توسعه روستایی در قالب مزارع اشتراکی است.
ت) الگوی کره شمالی, که مبتنی بر خودکفایی (اتکا به خود) است.
علیرغم تنوع موجود, تمامی این استراتژیهای توسعه را میتوان با نرخهای بالای سرمایهگذاری شناخت. غیرمعمول نیست که شاهد سرمایهگذاری در ۳۰ درصد یا حتی درصد بالاتری از تولید داخلی در این کشورها باشیم. البته بعضی اوقات, کارآیی سرمایهگذاریها پایین است. اما بههرحال, نرخهای رشد بسیار سریع هستند. نرخ بالای سرمایهگذاری, نشانگر نسبت پایین مصرف به درآمد ملی است که نتیجه آن به نفع مصارف عمومی (همچون بهداشت, آموزش, حمل و نقل عمومی) و بهبهای کاهش مصرف بخش خصوصی, هزینه خواهد شد. نتیجه این امر, کمیابی خدمات شخصی, توزیع نسبتاً یکنواخت کالاهای مصرفی میان خانوارها, و توزیع نسبتاً عادلانه مناقع حاصل از رشد کشور است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست