جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
حاکمیت تفکر الهی بر هنر اسلامی
در ادامه مجموعه نشستهای تخصصی دین و هنر، نشست تخصصی «معیارهای رشد و تعالی هنر از منظر دین» با سخنرانی دکتر شهرام گیلآبادی، عضو گروه دین و هنر پژوهشکده مطالعات دینی فرهنگ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شنبه ۲۹ بهمن در این پژوهشگاه برگزار شد که اکنون بخش هایی از سخنرانی از نظر شما میگذرد.
انسانشناسان معتقدند هویت مشتمل بر صفات جوهری شیء یا شخص است و معنینگاران هویت را شخصیت، ذات، هستی و وجود تعبیر میکنند. با نگاهی به آثار انتزاعی و کهن ایرانی پیش از تأثیر قدرت بیان و طراحی، صور الهام در ذهن متبادر میشود، بنابراین به نظر میرسد بشر فطرتی دارد که به فراطبیعت وابسته است. انسان با روح الهامیافته و به بدن متعلق شده است و نمیتوان او را لوح نانوشته دانست.
شاهد این مدعا یگانگی عناصر هنر بیزانس، ایران، هندو و مغولی است. اگر این یگانگی را به احساس مذهبی نسبت دهیم هم نمیتوان ادعا کرد که این احساس میتواند گستره اشکال را به وحدتی هدایت کند که در عین غنا بسیار ساده و واحد است. این نیرو برخلاف نظر هنرمندان اروپایی، سرشت درونی انسان را منتهی به خلق اثر نمیکند، بلکه منتهی به الهام از روح خلیفه الهی میکند. محققان آنچه در ذات هنر اسلامی نهفته است را شهود عقلی مینامند که فراتر از استدلال و تعلق و متضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است. در سنت اسلامی، ایمان جز در پرتوی اشراق عقل به کمال نمیرسد و تنها اوست که میتواند آثار و نتایج توحید را دریابد.
عنصر اصلی هنر، تفکر الهی حاکم بر هنر است که نه تنها حقیقت، الهام و زیبایی را به کمال نزدیک کرده است، بلکه از حیطه زمان و مکان پا را فراتر نهاده و هویتی ناب به ارمغان آورده است. این هویت در روح انسان توحیدی متجلی است و همین تجلی است که باید به جای تقلید کورکورانه و از سر ناآگاهی جوهره اصلی آثار هنری این مرز و بوم قرار گیرد.
واکاویهای بسیاری درباره هنر اسلامی و هستی و چیستی آن انجام گرفته است. این مطالعات که مبناها و زاویههای گوناگونی داشتهاند ساحتهای معرفی، فکری و کارکردی هنرهای اسلامی را توسعه یا وضوح بیشتری بخشیدهاند. نسبیگرایی اندیشه مدرن، آفت تفسیر آثار هنری شده است و توصیفپذیری آنها باعث شده نقش زاویه عقل (و در غایت آن عقل شهودی که هنرمند را به سرچشمه جوشان الهام وصل میکند و به آثار هویت میبخشد) روز به روز به فراموشی سپرده شود.
در مباحث اجتماعی تعریف هویت عبارت است از برآیند کنشهای متقابل میان فرد و محیط اجتماعی و شامل مجموعه تعلقاتی است که هر فرد نسبت به نظام اجتماعی دارد. هویت تعلقاتی نظیر وابستگی به یک نظام سیاسی است. هویت صرفا یک نوع حس همبستگی است که براساس تصویری که افراد از پدیدههای اجتماعی دارند و تفسیرهایی که آنها از تقسیمبندیهای اجتماعی در ذهن میپرورانند تشکیل میشود.
هنر اسلامی با تأسی به هفت صفت و کیفیت سرشت یعنی حیات طیبه، علم، اراده، قدرت، سمع، بصر و نطق که صورت الهی آدم را تشکیل میدهند از حدود تصاویر جسمانی که روح او را تنزل میدهد سرباز زده و خود را مهیای جلوه صورتی قدسی کرده است. خداوند در آیه ۷۲ سوره احزاب میفرماید: «ما بر آسمانها و زمین و کوهها امانتی ارائه کردیم که همه از پذیرش آن امتناع کردند و انسان آن را پذیرفت.» این امانت سخت و سنگین در انسان به ودیعه گذاشته شد و تنزیل آن در کلامالله تجلی یافت آن هم به گونهای که خود قرآن کریم چنین تعبیری از آن دارد و در آیه ۲۱ سوره حشر میفرماید: «اگر قرآن را بر کوه نازل میکردیم از این بار سنگینی متلاشی میشد...» همه این اشارات به سمت انسان برای این منظور است که انسان تفکر کند و هویت خود را دائم جویا شود. ابن عربی در فتوحات مکیه مینویسد: «اهالی بیزانسیون هنر نقاشی را به کمال خود رساندند زیرا نزد آنان، طبیعت یگانه مسیح(ع) به گونهای که در تصاویر او تجلی یافته، بهترین محمل برای تأمل در یگانگی خداست.» با توجه به این نقل قول، هنر مسیحیت نقش سمبولیک داشته است.
● هنرمند متصل به سرچشمه الهام
از نظر اسلام با توجه به اینکه خداوند مظهر زیبایی مطلق است، هنرمند متصل به سرچشمه الهام یعنی زیبایی مطلق بوده و در معرض الهامات درونی به ابزار زیبایی در حقیقت کلی جهان میپردازد و بدین ترتیب در جایگاه خالق اثر هنری که وجهی از زیبایی و حقیقت است قرار نمیگیرد. میتوان به این نتیجه رسید که اثر هنری هنرمند مسلمان براساس این تفکر و اصل توحیدی شکل میگیرد. اصل توحیدی یعنی اصلی که از تسلیم در برابر یگانگی خدا و شهود آن حاصل میشود.
عنصر اصلی هنر، تفکر الهی حاکم بر هنر است که نه تنها حقیقت، الهام و زیبایی را به کمال نزدیک کرده است، بلکه از حیطه زمان و مکان پا را فراتر نهاده و هویتی ناب به ارمغان آورده است. این هویت در روح انسان توحیدی متجلی است و همین تجلی است که باید به جای تقلید کورکورانه و از سر ناآگاهی جوهره اصلی آثار هنری این مرز و بوم قرار گیرد
شریعت اسلام فرم هنری خاصی را توصیه نمیکند و فقط محدوده بیانی فرمها را تعیین میکند. تصادفی نیست که وحدت و نظم هنر اسلامی قانون حاکم بر طبیعت و ماده را تداعی میکند. در اینجا چیزی فراتر از نیروی احساس محض وجود دارد، چیزی که به سرنوشت درونی انسان منتهی شده و همواره در حال نشر و دگرگونی است و خلاف نظر هنرمندان اروپایی ما را منتهی به خلق اثر نمیکند، بلکه منتهی به الهام از روح خلیفهاللهی ما میکند. محققان آنچه را در ذات هنر اسلامی نهفته است شهود عقلی مینامند. در اینجا مراد از عقل، معنای اصلی آن است، یعنی قوهای که از تعقل و استدلال فراگیرتر و متضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است. این همان معنای عقل در سنت اسلامی است که ایمان جز در پرتوی اشراق آن به کمال نمیرسد و تنها اوست که میتواند آثار و نتایج توحید، یعنی اصل یگانگی خداوند را دریابد. هنر اسلامی نیز به نحوی مشابه، زیبایی خود را از حکمت میگیرد، حکمت در ادبیات قرآنی به خیر کثیر تعبیر شده است، یعنی منبعی که با قابلیتی که انسان کسب میکند به آن متصل شده و از سرچشمه عالم غیب انواری از نور الهی به او اهدا میشود. تاریخ هنر به مثابه عالم، به ناگزیر بر مبنای شیوه تحلیلی همه علوم جدید با هنر اسلامی رو به رو میشود. وقتی با این معیار پیش میرود با نقاط مبهمی روبهرو میشود که ظرف، جواب مظروف را نه تنها نمیدهد، بلکه مفاهیم در حد مقتضیات تاریخی، تقلیل پیدا کرده و از ارزش معنوی و الهی آنها تا حد بسیار نازلی کاسته میشود. در اینجاست که آنچه در هنر خارج از زمان و جاودانه وجود دارد در ورای زمان جای میگیرد و اگر با متد علمی آن را مورد سنجش قرار دهیم عنصر اصلی آن نادیده گرفته میشود.
کسی که با استفاده از این روش پیش میرود ممکن است بگوید هنر از اشکال و صور ترکیب یافته، تشکیل شده و در صورت محدود است و ضرورتا در محدوده زمان قرار دارد، اما صورتها مانند پدیدههای مادی دیگر به وجود میآیند، تکامل پیدا میکنند و بالاخره به زوال میرسند.
بدین ترتیب صورت و انواع متشکله آن اگرچه در پیدایش خویش از وجهی به ساخت معنا تعلق دارند، بلکه در دوام و بقای خود نیز لااقل تا حدودی از شرایط و مقتضیات تاریخی رها میشوند. برخی از اشکال و صور، به واسطه معنای جاودانه خود بهرغم همه تحولات روانی و مادی دوران خویش باقی ماندهاند و از این دست میتوان آیینها را بخوبی یاد کرد که هویت و حس معنوی ویژهای را میتوان در آنها یافت.
در وجه متعالی هنر این مرز و بوم همیشه چیزی بوده که وجه اصلی هنر ماست و آن تفکر الهی حاکم بر آن است که نه تنها هویت، فطرت، حقیقت، الهام و زیبایی را بینظیر به بار داشته، بلکه از حیطه زمان و مکان پا فراتر نهاده و از دل تاریخ تاکنون هویتی برایمان به ارمغان آورده و این هویت نه تنها در ورای کلمات، بلکه در روح هر انسان توحیدی، متجلی است و این تجلی است که جدا از تقلید کورکورانه و از سر ناآگاهی باید جوهره آثار هنری این مرز و بوم قرار گیرد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست